شناسهٔ خبر: 62882 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

گزارشی از آثار دیوید گربر به بهانه درگذشت او: ضرورت تغییر در میانه بحران

کتاب‌های دیوید گربر و کنجکاوی و جست‌جوی دائمی و سرسختی‌اش کلید راه پیروزی دیوید بود. مهم‌ترین ویژگی او اما توانایی‌اش برای تصور جهانی بهتر بود که این امر از انسانیت عمیق و جاودانه او نشأت می‌گرفت.

ضرورت تغییر در میانه بحران

فرهنگ امروز/ کامران برادران: دیوید گربر، مردم‌شناس و نویسنده آنارشیست، در سن ۵۹ سالگی درگذشت. این خبر را «نیکا دوبروفسکی»، نویسنده و هنرمند و همچنین همسر گربر روز پنج‌شنبه طی پیامی توئیتری اعلام کرد.


گربر که بسیاری او را با آثاری که درباره دیوان‌سالاری و اقتصاد، از جمله «نظریه‌ای درباره کارهای سرکاری»، می‌شناختند در بیمارستانی در ونیز جان سپرد. علت مرگ البته هنوز مشخص نیست.
دیوان‌سالاری، سیاست و سرمایه‌داری فحوای اصلی آثار این نویسنده آمریکایی و از چهره‌های اصلی جنبش اشغال وال استریت بود. وی پیش از مرگ در دانشگاه اقتصاد لندن به تدریس مشغول بود و آخرین کتاب او با نام «آغاز همه‌چیز: تاریخی نوین از بشر» که با همکاری «دیوید ونگرو»، باستان‌شناس بریتانیایی، نوشته شده بناست در پاییز ۲۰۲۱ منتشر شود.

«راجر برگمن»، تاریخدان و نویسنده هلندی، گربر را «یکی از بهترین متفکران زمانه ما و نویسنده‌ای خارق‌العاده» خواند. «اوون جونز»، ستون‌نویس روزنامه گاردین، او را «غولی در عرصه روشنفکری، مملو از انسانیت و کسی که بسیاری را تحت تاثیر قرار داد، تشویق کرد و پرورش داد» خواند.

«جان مک‌دانل»، نماینده پارلمان بریتانیا و عضو حزب کارگر این کشور پس از درگذشت این نویسنده گفت: «دیوید را دوست و متحدی با ارزش می‌دانستم. تحقیقات تابوشکنانه او و همچنین آثارش راه را برای اندیشه نو و رویکردی خلاقانه به فعال‌گرایی و سیاست گشود. جای او بسیار خالی خواهد بود.»

این در حالی است که «تام پن»، ویراستار آثار گربر در انتشارات پنگوئن گفت که این نهاد از درگذشت این «نویسنده رادیکال و پیشرو» بسیار متاثر شده است. پن گفت: «آثار الهام‌بخش دیوید درک افراد بسیاری را تغییر و به آن سر و شکل داده است. کتاب‌های او و همچنین کنجکاوی و جست‌جوی دائمی و سرسختی‌اش کلید راه پیروزی دیوید بود. مهم‌ترین ویژگی او اما توانایی‌اش برای تصور جهانی بهتر بود که این امر از انسانیت عمیق و جاودانه او نشئت می‌گرفت. ما در انتشارات پنگوئن به این‌که آثار او را چاپ می‌کردیم به خود می‌بالیم و دلتنگ دوستی، محبت و دوستی و هوش گربر خواهیم بود. فقدان او دردناک است، اما میراث این نویسنده پابرجا خواهد بود.»

دیوید گربر در سال ۱۹۶۱ در نیویورک به دنیا آمد. خانواده او ریشه در مبارزات سیاسی داشت؛ پدرش در جنگ داخلی اسپانیا در کنار بریگارد بین‌المللی جنگیده بود و مادرش نیز عضو اتحادیه بین‌المللی «کارگران بخش تولید لباس» بود که یکی از بزرگ‌ترین اتحادیه‌های کارگری در آمریکا و از نخستین اتحادیه‌هایی در این کشور بود که اعضای دائمی و تراز اول آن از میان زنان بودند. گربر پس از تحصیل در رشته مردم‌شناسی در دانشگاه دولتی نیویورک و همچنین دانشگاه شیکاگو، موفق به دریافت بورس تحصیلی فولبرایت شد و به مدت دو سال در ماداگاسکار در رشته مردم‌شناسی به تحقیق پرداخت. حاصل این دوره، تالیف و انتشار آثار متعدد درباره مردم‌شناسیِ ارزش و مبادله بود.

البته حیات آکادمیک سبب نشد که گربر از فعالیت‌های سیاسی باز بماند. در اوایل قرن جدید، وی بدل به یکی از سازمان‌دهندگان اصلی جنبش عدالت جهانی شد که در برابر سیاست‌های نئولیبرالی صندوق بین‌المللی پول و سازمان تجارت جهانی دست به اعتراض زد. این رویکرد ضدسیستم البته عواقبی نیز برای او داشت و سبب شد در فضای آکادمیک کنار گذاشته شود. در سال ۲۰۰۵، دانشگاه ییل از تمدید قرارداد کاری او سر باز زد، امری که به نظر گربر و دوستانش ارتباط مستقیم با سیاست‌های او داشت. بیش از چهار هزار و ۵۰۰ استاد دانشگاه و دانشجو با حمایت از او نسبت به این اقدام اعتراض کردند. این تنش در نهایت با توافق بر سر مسائل مالی به پایان رسید و گربر به بریتانیا رفته و در دانشگاه اقتصاد و علوم سیاسی لندن مشغول به کار شد. وی در سال ۲۰۰۵ در گفت‌وگو با روزنامه گاردین عنوان کرد: «به نظرم دو مشکل وجود دارد؛ یکی این‌که از کارم بیش از آنچه که باید لذت می‌برم و دوم آن‌که از طبقه‌ای اشتباه آمده‌ام؛ طبقه کارگر.»

یکی از شناخته‌شده‌ترین آثار گربر «بدهی: پنج هزار سال نخست» است که در سال ۲۰۱۵ منتشر و برای او شهرتی بسیار به دنبال داشت. در این کتاب، گربر به بررسی خشونت نهفته در پس روابط اجتماعی مبتنی بر پول پرداخته و خواستار از میان رفتن بدهی دولتی و مصرف‌کنندگان شد. این اثر البته منتقدانی نیز داشت، اما در مجموع شهرتی جهانی برای او به دنبال داشت و شماری از متفکران صاحب‌نام از جمله «توماس پیکتی» و «راسل برند» آن را ستودند. در بخشی از این کتاب آمده است: «گرایش دیرینه سرمایه‌داری به متصور شدن پایان خود، طی نیمه قرن گذشته، به سناریوهایی دامن زده است که باقی جهان را به نابودی همزمان تهدید می‌کند. دلیلی وجود ندارد که باور کنیم این گرایش بناست ناپدید شود. پرسش اصلی این است که چگونه وضعیت اندکی بهتر شده تا به سوی جامعه‌ای پیش برویم که در آن مردم بتوانند کمتر کار کرده و بیشتر زندگی کنند.» (بدهی: پنج هزار سال نخست، دیوید گربر، ص ۳۹۰، انتشارات ملویل، ۲۰۱۱)

گربر در سال ۲۰۱۳ کتاب «پروژه دموکراسی: تاریخ، بحران، جنبش» را منتشر کرد که به تجربیاتش در زمینه جنبش اشغال وال استریت می‌پردازد. تاکید گربر در این کتاب مبتنی بر پرداختن به ماهیت این جنبش، سرانجام آن و دستاوردهایش است. کتاب گربر تلاشی است برای یافتن درس‌های که می‌توان از این جنبش گرفت، خاصه از خلال تجریبات شخصی خود نویسنده. خواننده در سراسر کتاب با روایت‌هایی از تنش‌های درونی این جنبش، خاصه میان آنارشیست‌ها و سوسیالیست‌ها مواجه می‌شود. گربر همچنین در این اثر تاکید می‌کند که یکی از مهم‌ترین و ستایش‌برانگیزترین نکات در زمینه «اشغال وال استریت» این بوده که این جنبش هیچ درخواست سیاسی مشخصی نداشت: «در حال حاضر، چنین به نظر می‌رسد که سیاره‌مان در معرض شماری بی‌سابقه از فجایع قرار دارد تا آنکه شاهد تغییرات گسترده سیاسی و اخلاقی باشد که مسیری تازه را برای جهان باز کند. اما اگر بناست شانسی برای خروج از این بحران‌ها داشته باشیم، باید شیوه معمول اندیشه‌مان را دستخوش تغییر کنیم. آن‌گونه که رویدادهای سال ۲۰۱۱ [جنبش اشغال وال‌استریت] نشان داد، عصر انقلاب به پایان نرسیده است. قوه خیال بشر لجوجانه از نابودی امتناع می‌کند.» (پروژه دموکراسی: تاریخ، بحران، جنبش، دیوید گربر، ص ۲۵۴-۲۵۵، انتشارات اشپیگل و گراو، ۲۰۱۳)

نام‌آشناترین اثر گربر، لااقل برای خوانندگان فارسی‌زبان، مقاله او با عنوان «پدیده کارهای سرکاری» بود که در سال ۲۰۱۳ منتشر و در سال ۲۰۱۸ به‌طور مفصل‌تر در قالب کتابی با نام «نظریه‌ای درباره کارهای سرکاری» منتشر شد. ایده اصلی این کتاب مبتنی بر این موضوع است که اکثر کارهای حوزه خدمات، فروش، کارمندی و حرفه‌ای چیزی جز اتلاف وقت نیستند و پیشرفت‌های تکنولوژیک سبب نشده که حجم کار مردم بیشتر شود و نه کمتر! گربر در این اثر استدلال می‌کند که بنا بود تکنولوژی تا حدی پیشرفت کند که ساعت کاری در کشورهایی چون بریتانیا و آمریکا به ۱۵ ساعت در هفته برسد تا بخش عمده‌ای از جمعیت جهان بتوانند به کارها، لذت‌ها، رویاها و ایده‌های خودشان بپردازند. اما این اتفاق هرگز نیفتاد و در عوض شغل‌های عبث و سرکاری خلق شد. 

گربر در سال ۲۰۱۵ در رابطه با وضعیت اشتغال و سیاستِ زمان در جامعه امروز به گاردین گفت: «بخش اعظمی از مردم، به‌ویژه در شمال آمریکا و اروپا، تمامی دوران کاری‌شان را صرف انجام وظایفی می‌کنند که به باور خودشان غیرضروری است. صدمه روحی و روانی و همچنین اخلاقی این وضعیت بسیار شدید است. این زخمی است بر روح جمعی همه‌مان! با این همه، کمابیش کسی درباره آن حرف نمی‌زند.»

بررسی تمام‌وکمال میراث فلسفی گربر و تاثیری که وی بر فضای فکری چپ معاصر گذاشت، هنوز آنچنان که باید و شاید انجام نشده است. با این همه، امید به تغییر در میانه بحران‌ها، یکی از مهم‌ترین میراثی است که این نویسنده برای آیندگان به جا گذاشته است. به قول پل میسون، نویسنده بریتانیایی، دستاورد نهایی فیگوری چون گربر رسیدن به جامعه‌ای است که برابری در آن بدل به امری روزمره و بدیهی شود و نه یک افتخار دست‌نیافتنی. خود گربر زمانی نوشت: «حقیقت غایی و نهان جهان ساخته خود ماست و به‌آسانی می‌توان تغییرش داد.»
 

ایبنا

نظر شما