شناسهٔ خبر: 62886 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

جرج اورول و عقایدش درباره ناسیونالیسم

جرج اورول در کتاب «درباره ناسیونالیسم» به تعاریف ناسیونالیسم، ناسیونالیسم مثبت، انتقالی و منفی پرداخته است.

جرج اورول و عقایدش درباره ناسیونالیسم

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ جرج اورول (۱۹۵۰ – ۱۹۰۳) نویسنده انگلیسی و آفریننده دو اثر مشهور دیستوپیاتی (درستانی) «مزرعه حیوانات» و «۱۹۸۴» شناخته‌ شده‌تر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد. او به عنوان منتقد ایدئولوژی و توتالیتاریسم، در افشای جوهر نظام توتالیتر بسیار موفق بود. در این عرصه، در کنار فیلسوف سیاسی نامدار هانا آرنت، شاید اورول از معدود کسانی باشد که در روشن کردن اذهان عمومی و به ویژه تصحیح نگرش روشنفکران جزم‌گرا نقش به سزایی ایفا کرده است.

کتاب «درباره ناسیونالیسم» هفتاد و اندی سال پیش نگاشته شده و مولف آن را از متن آلمانی برگردانده. اهمیت بارز این جستار اورول در این است که او پدیده ناسیونالیسم را از زوایای منحصر به فرد و تاکنون ناشناخته، مورد بررسی و کاوش قرار داده است. گرچه در این نوشته نگاه اورول بیش از همه متوجه گرایش‌های ناسیونالیستی روشنفکران کشورش در بحبوحه جنگ دوم بوده، اما توضیح و تبیین هوشمندانه و مبتکرانه جلوه‌ها و جنبه‌های عام ناسیونالیسم از سوی او، آن را در شرایط امروز نیز به مطلبی به‌روز و تازه و زنده بدل کرده است.

اما نگاه اورول به ناسیونالیسم در درجه نخست آن درک معمول است که در آن انسان‌ها همچون حشرات طبقه‌بندی شده و گروه‌های بزرگ میلیونی با برچسب «خوب» یا «بد» مشخص می‌گردند و در درجه بعد ـ و این به مراتب مهم‌تر است ـ منظورم آن عادتی است که خود را به عنوان ملتی یگانه یا واحدی دیگر تعریف می‌کند، آن را فراسوی خوب و می‌نشاند و وظیفه دیگری هم جز تامین منافع آن نمی‌نشاند و وظیفه دیگری هم جز تامین منافع آن نمی‌شناسد.

بی‌اعتنایی به واقعیت
همه ناسیونالیست‌ها این توانایی را دارند تا در بازشناختن مشابهت‌های میان پدیده‌های مشابه عاجر بمانند! یک انگلیسی عضو حزب توری می‌تواند از حق تعیین سرنوشت در اروپا دفاع کند، اما همین حق را در رد کند بی‌آنکه تناقض مربوطه را دریابد. همه کارها نه به اعتبار اینکه خوب یا بد هستند بلکه همواره با این معیار ارزیابی می‌شوند که چه کسی آن را انجام می‌دهد.


 هیچ ستمی نظیر شکنجه، گروگانگیری، کار اجباری، کوچ اجباری، حبس بدون محاکمه، جعل، قتل، بمباران غیر نظامیان و ... نمی‌توان یافت وقتی از جانب ما صورت می‌گیرد، رنگ اخلاقی به خود نگیرد. هر فرد ناسیونالیسم باور دارد که گذشته قابل تغییر است. او بخشی از وقت خود را در دنیایی خیالی به سر می‌برد که در آن، مسایل طوری رخ می‌دهند که بایستی رخ می‌دادند! مثلا خیال می‌کند که ماموریت آرمادای اسپانیا موفق بود و یا انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۸ سرکوب گشته و به این سیاق، او بخشی از همین دنیا می‌شود که حتی ممکن است به کتاب‌های تاریخ هم راه یابد.

جرج اورول و نگاهش به حکومت‌های توتالیتاریسم
در پسگفتار آرمین ناصحی، استاد جامعه‌شناسی عمومی و تئوری اجتماعی در دانشگاه لودویگ ماگزیملیان مونیخ» با عنوان «قدرت به هر قیمت درباره بهبودناپذیری ناسیونالیسم» موضوع عام در آثار جرج اورول، توتالیتاریسم و رابطه فرد و کلکتیو بوده است. دو اثر دیستوپیائی مشهور وی، «مزرعه حیوانات» (سال ۱۹۴۵) و «۱۹۸۴» (سال ۱۹۴۹)، به حکمرانی توتالیتر، به ویژه به مسئله سرکوب فرد توسط ساختارهای اقتدارگرا و تسلط نظام ضد دموکراتیک بر جامعه پرداخته‌اند. در نگارش این کتاب‌ها، تجربه‌های تاریخی، یعنی ناسیونال‌سوسیالیسم و فاشیسم از یک سو و کمونیسم شوروی از سوی دیگر، نقش آشکاری داشته‌اند.

کتاب «مزرعه حیوانات» را می‌توانمانند اثری طنزآمیز خواند که در آن حتی انقلاب بر ضد سرکوبگران، باز به سیطره خشن گروهی کوچک منجر می‌گردد. برای جرج اورول سوسیالیست، این مسئله پیش از هر چیز به معنای کلنجار رفتن با نظام شوروی بود. نظامی که در آن تلاش انقلابی برای محو تضادهای طبقاتی، خود طبقات جدیدی را پدید آورد که در آن، بعضی برابرتر از بعضی دیگر بودند. آنچه ذهن اورول را مشغول می‌کرد نه تنها خودمحوری این گونه نظام‌های سرکوبگر بلکه جذابیت برای روشنفکران بود. همین نکته انگیزه اصلی او در نگارش «درباره ناسیونالیسم» بود که در همان سال انتشار «مزرعه حیوانات» با عنوان یادداشت‌هایی درباره ناسیونالیسم در مجله polmic که به مسائل فلسفه، روانشناسی و زیبایی‌شناسی می‌پرداخت، چاپ شد.

اورول، ناسیونالیسم را چونان پدیده‌ای معرفی می‌کند که قید و شرط و جایگزین نمی‌شناسد. تاکید او بر ضرورت تمایز دو مفهوم «میهن‌گرایی» و «ناسیونالیسم» با در نظر داشت همین نکته است. میهن‌گرا، کسی است که گرچه در برابر شیوه هستی خویش احساس وظیفه می‌کند، اما آن را مطلق نمی‌بیند سرشتی تدافعی («هم از نظر نظامی و هم از جنبه فرهنگی») به آن می‌دهد.

میهن‌گرا، قصد اعمال قدرت بر دیگران ندارد، در حالی که برای ناسیونالیست، چنین کاری، نقش اساسی و حیاتی دارد. ادعای بی‌قید و شرط اعتبار و چنین‌کاری، نقش اساسی و حیاتی دارد. ادعای بی‌قید و شرط اعتبار و حیثیت در وجود یک ناسیونالیست، نه در واقعیت بلکه عمدتا در منطق برتری‌جویی خود وی نهفته است. ناسیونالیسم چنان به منیت متکی است که در برابر هر گونه کار آگاه‌گرانه مقاومت نشان می‌دهد. تا جایی که می‌توان گفت، یک ناسیونالیسم در هر زمینه‌ای مجاب‌شدنی است به جز در زمینه ناسیونالیسم.

کتاب «درباره ناسیونالیسم» نوشته جرج اورول با پسگفتاری از آرمین ناصحی و برگردان ابراهیم محجوبی از سوی نشر شهر هنر به بهای ۱۲ هزار تومان منتشر شده است.

نظر شما