شناسهٔ خبر: 63042 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

کروپتکین چگونه دو باور اساسی سرمایه‌داری را زیر سوال می‌برد؟

کروپتکین در کتاب «مزارع، کارخانه‌ها و کارگاه‌ها» به سراغ مزارع، کارخانه‌ها و کارگاه‌ها و مواجهه مستقیم با نظام سرمایه‌داری و اقتصاد سیاسی آن می‌رود.

کروپتکین چگونه دو باور اساسی سرمایه‌داری را زیر سوال می‌برد؟

 به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛  بحث اصلی کتاب «مزارع، کارخانه‌ها و کارگاه‌ها (ترکیب صنعت با زراعت و کار فکری با کار یدی)» حول دفاع از خودکفایی و یکپارچگی می‌گردد و دو باور اساسی سرمایه‌داری را زیر سوال می‌برد: رقابت مالتوسی و تقسیم کار.

کروپتکین در ادامه پژوهش خود در کتاب یاری متقابل، در مزارع، کارخانه‌ها و کارگاه‌ها با تحلیل گرایش‌های اقتصادی رو به رشد درون نظام موجود، روندی را در جهت متضاد نشان می‌دهد که عبارت است از رشد کشاورزی خرد و باغبانی در فرانسه، سوئیس و همچنین تمرکززدایی از تولید صنعتی با توسعه سرمایه‌داری در آلمان، ژاپن، ایالات متحده و کشورهای پیرامونی مانند چین و روسیه. او تقریبا تنها کسی بود که در میان انقلابیون سوسیالیست به ارتباط نزدیک میان سازمان‌دهی کشاورزی و صنعت توجه می‌کرد.

کروپتکین در کتاب «مزارع، کارخانه‌ها و کارگاه‌ها» از گسترش تعاون و تولید خرد در سطح جامعه برای مقابله با نظام سرمایه‌داری دفاع می‌کند. تمرکززدایی کشاورزی و صنعت و فعالیت کارگران و زارعان در پیوند با هم که به رابطه‌ای نزدیک‌تر میان شهر و روستا منجر می‌شود، گرایشی است که کروپتکین در آن زمان تشخیص می‌دهد و آن را بدیلی برای مشکلات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیط ناشی از نظام سرمایه‌داری و تقسیم کار ملازم با آن می‌داند.
 


در مجموع خواننده کتاب با این پرسش مواجه است؛ چرا کارخانه، با نیروی محرکه و ماشین‌آلات خود، نباید به اجتماع تعلق داشته باشد، همان‌طور که از پیش برای نیروی محرکه در کارگاه‌ها و کارخانه‌های کوچک در بخش فرانسوی تپه‌های ژورا چنین است؟

مولف کتاب در پاسخ به این سوال بیان می‌کند: «اقتصاددانان مشتاقانه درباره مزایایی که صاحبان سرمایه، یا کشورهای ممتاز می‌توانند از کار ارزان کارگر مزدی، یا جایگاه فروتر طبقه‌ای از اجتماع نسبت به طبقه دیگر، یا توسعه اقتصادی فروتر کشوری نسبت به کشور دیگر به دست بیاورند تحت عنوان سود، اجاره، بهره بر سرمایه، ارزش اضافی و غیره بحث کرده‌اند. با توجه به اینکه سودها به نسبت بسیار نابرابری میان افراد، طبقات و ملل مختلف دخیل در تولید تقسیم می‌شوند، مطالعه تخصیص کنونی سود، پیامدهای اقتصادی و اخلاقی آن و همچنین مطالعه تغییرات سازمان اقتصادی کنونی جامعه که ممکن است موجب توزیع عادلانه‌تر ثروتی شوند که به سرعت در حال انباشت است، زحمات بسیاری می‌طلبد. داغ‌ترین جنگ‌ها در حال حاضر میان اقتصاددان‌ها از مکاتب مختلف بر سر مسائلی مربوط به حق بر افزایش ثروت در جریان است.»

چه چیزی باید تولید کنیم و چگونه؟
به اعتقاد نویسنده اینکه چه چیزی باید تولید کنیم؟ ضرورتا در پس‌زمینه باقی ماند. اقتصاد سیاسی، همچنان که به تدریج از مرحله نیمه علمی خود به در می‌آید، بیشتر و بیشتر تمایل پیدا می‌کند که به علمی مختص مطالعه نیازهای انسان‌ها و وسایل ارضای آن نیازها با کمترین اتلاف انرژی ممکن بدل شود؛ یعنی به نوعی فیزیولوژی جامعه. تاریخ صنعتی و تجاری جهان طی پنجاه سال گذشته، تاریخ تمرکززدایی از صنعت بوده است. نه صرفا تغییر مرکز ثقل تجارت ـ چنان که در اروپا در گذشته شاهد بوده است.

به اعتقاد نویسنده در تمام کشورهای صنعتی بزرگ، گرایش و نیاز رو به رشدی را به توسعه بهره‌وری کشاورزی فشرده‌تر در داخل کشور شاهد هستیم؛ یا با بهبود روش‌های اکنون موجود کشاورزی گسترده به وسیله اراضی کوچک، «کوچ داخلی» آموزش کشاورزی و کار تعاونی، یا با معرفی شاخه‌های جدید متفاوتی از کشاورزی فشرده.

صنعت کوچک و روستای صنعتی چه تعاریفی دارند؟
در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:‌«نیم قرن پیش، وحدت هماهنگ میان فعالیت‌های کشاورزی و صنعتی و نیز بین کار فکری و کار یدی، فقط می‌توانست آرزویی دوردست باشد. شرایطی که نظام کارخانه تحت آن قد علم می‌کرد و همچنین اشکال منسوخ کشاورزی در آن زمان حکمفرما بودند، مانع از امکان چنین وحدتی می‌شد. با این حال ساده‌سازی شگفت‌انگیز فزایندهای فنی، هم در صنعت و هم در کشاورزی، تا حدی به دلیل تقسیم کار فزاینده ـ در قیاس با آن‌چه زیست‌شناسی می‌بینیم ـ این ترکیب را امکان‌پذیر ساخته است؛ و در حال حاضر در تطور اقتصادی مدرن، گرایش متمایزی در جهت ترکیب فعالیت‌های انسانی مشهود است.

دو هنر خواهر کشاورزی و صنعت، همیشه به قدر اکنون چنین بیگانه‌ از هم‌دیگر نبودند. زمانی بود که هر دو تمام و کمال با هم درآمیخته بودند؛ زمانی نه چندان دور. روستاها در آن زمان، جایگاه انواع صنایع بودند و صنعت‌گران در شهرها کشاورزی را ترک نمی‌گفتند؛ بسیاری از شهرها چیزی جز روستاهای صنعتی نبودند. اگر شهر قرون وسطی گهواره آن صنایعی بود که به هنر تنه می‌زدند و قرار بود خواسته‌های طبقات ثروتمند را تامین کنند، هنوز مانوفاکتور روستایی بود که خواسته‌های میلیون‌ها نفر را تامین می‌کرد، چنانچه تا حال حاضر در روسیه و تا حد بسیاری در آلمان و فرانسه، همین‌طور است. اما بعد، موتور آبی، موتور بخار و توسعه ماشین‌آلات فرا رسید و آن‌ها پیوندی را که سابقا مزرعه را به کارگاه متصل می‌کرد، شکستند.»

کتاب «مزارع، کارخانه‌ها و کارگاه‌ها (یا ترکیب صنعت با زراعت و کار فکری با کار یدی)» نوشته پیترکروپتکین به ترجمه هومن کاسبی در 343 صفحه به بهای 65 هزار تومان از سوی نشر افکار منتشر شده است.

نظر شما