شناسهٔ خبر: 63416 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

گفت‌وگو با شهرام مکری به بهانه نمایش و تقدیر از فیلم «جنایت بی‌دقت» در دو جشنواره ونیز و شیکاگو: موقعیت متناقض سینمای ایران و اسکار

نه ما می‌توانیم فیلم را برای اعضا نمایش دهیم، نه روی رای‌گیری می‌توانیم تاثیر داشته باشیم و نه اعضای اسکار از فیلم ما چیزی شنیده‌اند. این پروسه برای معرفی فیلمی در اسکار که در ایران طی شود در شرایطی که ما حتی نمی‌توانیم یک نامه به امریکا پست کنیم کمی متناقض و بازیگوشانه به نظر می‌رسد.

  

فرهنگ امروز/ تینا جلالی

 

با اینکه فیلم جدید شهرام مکری «جنایت بی‌دقت» هنوز فرصت نمایش در ایران را پیدا نکرده اما توجه‌های زیادی به آن معطوف شده و از جشنواره‌های معتبر جهانی نظرات خوبی درباره آن منعکس می‌شود. «جنایت بی‌دقت» اواخر شهریور امسال جایزه بهترین فیلمنامه اورژینال را از انجمن منتقدان مستقل در جشنواره «ونیز» دریافت کرد (به نویسندگی مشترک نسیم احمدپور و شهرام مکری) و هفته‌های گذشته هم در پنجاه و ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو جایزه هیات داوران (هوگوی نقره‌ای) به این فیلم داده شد.

اما نکته مهم دیگری که درباره واپسین ساخته این کارگردان مطرح است اینکه واپسین ساخته شهرام مکری شانس معرفی به عنوان نماینده سینمای ایران به اسکار را دارد و می‌تواند نماینده خوبی برای کشورمان در این مراسم به شمار رود. موضوع فیلم «جنایت بی‌دقت» با الهام از آتش‌سوزی سینما رکس آبادان، به ابعاد آن حادثه فجیع می‌پردازد. با شهرام مکری (در حال حاضر ایران نیست) گفت‌وگویی انجام دادیم و نظر او را درباره قواعد حضور فیلم‌ها در اسکار، پیش‌بینی‌اش از معرفی فیلم «جنایت بی‌دقت» به این مراسم، وضعیت نمایش این فیلم در ایران و اروپا پرسیدیم. در ادامه این گفت‌وگو مباحثی نظیر موضوع فیلم «جنایت بی‌دقت»، بازخورد مخاطبان خارجی، وضعیت اکران فیلم‌ها در سینماهای امریکا و همچنین پوست‌اندازی شیوه تولید در سینمای ایران هم به میان آمد که پیش روی شماست.

جناب مکری ظرف هفته‌های اخیر صحبت‌های زیادی مطرح شده مبنی بر اینکه فیلم «جنایت بی‌دقت» به عنوان نماینده سینمای ایران نشانه‌های معرفی به اسکار را دارد، از طرفی در خبرها آمده «جنایت بی‌دقت» در تعدادی از کشورهای اروپایی نمایش داده می‌شود، به نظر شما این فیلم چه زمانی در ایران اکران می‌شود؟

همان‌طور که می‌دانید برای اینکه فیلمی در اسکار به نمایش در بیاید حتما باید در کشور مبدا حداقل یک هفته نمایش داده شود. درباره فیلم ما هنوز پروانه نمایش داخلی صادر نشده است. اوایل مهر تهیه‌کننده فیلم خانم اسکندرفر تقاضای صدور پروانه نمایش را ارایه داده است ولی تا این لحظه که با شما صحبت می‌کنم جلسه‌ای که فیلم ما در شورای پروانه نمایش بررسی شود تشکیل نشده. پس فیلم جنایت بی‌دقت هنوز پروانه نمایش برای پخش در سینماها را ندارد. اما به محض صدور پروانه نمایش، ما فیلم را اکران می‌کنیم چون پیش‌تر قرارداد پخش داخلی را امضا کرده‌ایم و فیلم را به آنها تحویل می‌دهیم. به همین دلیل الان نمی‌توانیم فکر جدی درباره اسکار داشته باشیم. نه تنها فیلم ما که وضعیت درباره اکران حداقل یک هفته برای برخی دیگر از فیلم‌هایی که حدس و گمان درباره آنها مطرح است و احتمال دارد به عنوان نماینده ایران به اسکار معرفی شوند هم همین‌گونه است مثلا فیلم دشت خاموش آقای بهرامی یا حتی خورشید هنوز اکران عمومی نشده‌اند. در حال حاضر مشکل اصلی چگونگی اکران فیلم‌هاست.

وضعیت اکران فیلم‌تان در کشورهای اروپایی چگونه است؟

اکران فیلم ما در اروپا هنوز شروع نشده ولی قرارداد فیلم‌مان برای نمایش در کشورهای فرانسه، آلمان سوییس، اتریش و ایتالیا بسته شده است. ولی نکته‌ای که وجود دارد این است که سالن‌های سینما در تمام دنیا به واسطه شیوع ویروس کرونا دچار مشکل شده‌اند حتی ایتالیا اعلام کرده از شروع ماه میلادی بعد سینماهایش را تعطیل می‌کند. فرانسه برنامه‌ای بلندمدت برای قرنطینه دارد و اوضاع بلژیک و سوییس هم همین است. وقتی قرارداد اکران فیلم با پخش‌کننده‌های خارجی بسته می‌شود در قرارداد کاملا مشخص است که فیلم در چه تاریخی و در چه تعداد سینماها اکران می‌شود. اما از زمان شیوع ویروس کرونا تمام قراردادهای بسته شده با اما و اگرهایی همراه هستند و قرنطینه و کرونا قوانین همه کشورها را عوض کرده است و این موضوع شامل همه فیلم‌های دنیا می‌شود به این معنی که پخش‌کننده‌ها تاریخ دقیق و مشخصی را برای اکران فیلم اعلام نمی‌کنند و فقط در قراردادها ذکر می‌کنند که فیلم بین سال 20 20 تا 2021 اکران می‌شود به همین دلایل نمی‌دانم دقیقا در چه تاریخی فیلم ما اکران خواهد شد. نکته مهم دیگر اینکه وضعیت پخش فیلم در کشورهای دیگر مثل یک شبکه پیوسته است. فیلم‌ها معمولا با یک پخش‌کننده اصلی که قرارداد می‌بندند (کمپانی پخش بین‌الملل ما کمپانی دریم لب در فرانسه است) بعد آن کمپانی با کشورهای دیگر وارد مذاکره می‌شود و فیلم توسط کشورهای دیگر به شکل جداگانه پخش می‌شود. به این معنا برنامه پخش در هر کشور به عهده کمپانی‌های ثانویه قرار می‌گیرد.

البته به این نکته هم اشاره کنیم که در مورد معرفی فیلمی که نماینده ایران در آکادمی اسکار باشد نظرات زیادی وجود دارد.

درباره موقعیت متناقض ایران و مراسم اسکار باید بگویم که با دریافت دو اسکار و یک‌بار نامزدی، ایران در میان دیگر کشورها آمار قابل‌توجه و خیلی خوبی دارد اما در سوی دیگر شناخت در ایران نسبت به مناسبات اسکار و اینکه چه فیلمی بهترین گزینه فیلم خارجی زبان باشد کامل و جامع نیست و حتی مخاطبان حرفه‌ای سینما هم اطلاعات کافی در مورد نحوه معرفی فیلمی به اسکار ندارند. بیایید نگاهی به چگونگی حضور فیلم غیرانگلیسی زبان در اسکار داشته باشیم. فرض کنیم کشوری با آگاهی کامل فیلمی را به عنوان نماینده به این آکادمی معرفی می‌کند اولین اتفاقی که برای این فیلم می‌افتد، این است که فیلم تایید شده از طرف کشور مربوطه اعلام و نسخه‌ای از فیلم در آرشیو این آکادمی ثبت می‌شود. تا اینجای کار را همه می‌دانیم اما بعد از آن در آکادمی اسکار کسی کاری به فیلم شما یا برنامه‌ریزی‌های‌تان ندارد. تنها در لیست ارسال شده به تک‌تک اعضای آکادمی که تعدادشان چند هزار نفر است جای نُه فیلم خالی است که این اعضا باید انتخاب‌های فیلم خارجی زبان‌شان را در آن نُه جای خالی بنویسند. حالا اعضای آکادمی اسکار به چه فیلمی رای می‌دهند؟ پیداست. فیلمی که حداقل درباره آن شنیده یا آن را دیده باشند. اینکه بگوییم فیلمی در جشنواره‌های معتبر نمایش داشته باشد یا جوایز بین‌المللی زیادی دریافت کرده باشد یا پخش‌کننده امریکایی داشته باشد شرط لازم برای اینکه فیلم در اسکار رای بیاورد، نیست. اعضای آکادمی اسکار باید درباره فیلم‌ها شنیده باشند یا فیلم را به هر طریقی دیده باشند که در ذهن‌شان باشد.

یعنی اسم فیلم شما یا نام شما به گوش آنها خورده باشد؟

دقیقا. تمام موارد بالا -جشنواره و جایزه و غیره- به شرطی خوب است که فیلم شما را تبدیل به پدیده‌ای آشنا برای اعضای آکادمی کند. قبل‌ترها و تا سال ۲۰۰۶ این‌گونه بود که اعضای آکادمی نام 5 فیلم را می‌نوشتند اما در حال حاضر این تعداد به 9 فیلم افزایش پیدا کرده و در مرحله دوم 5 فیلم به لیست نهایی راه پیدا می‌کنند. بهتر این است که فیلم شما در امریکا، اروپا و قاره‌های مختلف و جشنواره‌های بین‌المللی نمایش داشته باشد و نام فیلم شما برای آنها به نام آشنایی تبدیل شود. در سال‌های قبل در مرحله دوم، فیلم‌های لیست کوتاه در سالن لس‌آنجلس یا نیویورک برای 30 نفر از نماینده اعضا به نمایش درمی‌آمد و آنها از بین 9 فیلم درنهایت 5 فیلم را انتخاب می‌کردند که فیلم برگزیده در میان این 5 فیلم قرار می‌گرفت. پس اگر فیلم شما خان اول را رد می‌کرد و در لیست 9 فیلم قرار می‌گرفت این فیلم‌ها در 3 روز به هر حال برای آن 30 نفر پخش می‌شد. این شانس فیلم‌ها را بین 30 فیلم کمی بالاتر می‌برد. اما حالا این روند هم تغییر کرده و همه اعضا باید برای 5 و نهایتا فیلم برنده رای بدهند. درنظر بگیرید که مشکل اینجاست که تنها اعضایی می‌توانند از بین 5 فیلم به فیلم اصلی منتخب رای بدهند که نشان دهند فیلم را بر پرده سینما (و نه ویدیو و اینترنت) دیده‌اند. حالا در این میان پخش‌کننده امریکایی و اروپایی یا حتی ایرانی چه می‌تواند بکند؟ کمپانی موردنظر باید فیلم شما را برای تک‌تک اعضای چند هزار نفر آکادمی اسکار بفرستد تا آنها بفهمند چنین فیلمی اصلا وجود خارجی دارد. شما فکر می‌کنید فیلم مهجوری مثل تصادف چگونه توانست جوایز اسکار را دریافت کند؟ پخش‌کننده آن دی‌وی‌دی فیلم را برای تمام چند هزار نفر اعضای آکادمی اسکار پست کرد. حالا اینجا بحث دیگری به وجود می‌آید فرض می‌گیریم شما موفق می‌شوید فیلم‌تان را تمام اعضای آکادمی اسکار ببینند و فیلم‌تان هم در مرحله اول انتخاب شود. یعنی شما از خان اول عبور کردید حالا به مرحله بعدی می‌رسید و فیلم‌تان باید از بین 5 فیلم نهایی گزینش شود و عنوان بهترین فیلم خارجی زبان را به خود اختصاص دهد. همان‌طور که گفتم اینجا فقط کسانی به فیلم شما می‌توانند رای بدهند که آن را بر پرده سالن‌های سینما دیده باشند و حالا بحث اینکه اسم فیلم‌تان به گوش‌شان خورده باشد، کفایت نمی‌کند. یکی از اتفاقاتی که مثلا برای فیلم جدایی افتاد، این بود که این فیلم اکران‌های خصوصی زیادی در امریکا به واسطه کمپانی پخشش داشت که در آن اعضای آکادمی اسکار حضور داشتند تا فیلم را بر پرده ببینند. آنها چند صدهزار دلار هزینه صرف می‌کنند تا بتوانند شانس‌شان را بالاتر ببرند و بعد پول فیلم‌شان برگردد. پس تنها با معرفی فیلم شهرام مکری به آکادمی اسکار (کاری که در تمام این سال‌ها-منهای فیلم آقای فرهادی- از جانب سینمای ایران شده) هیچ ضمانتی بر انتخاب فیلم از طرف اسکار نیست تنها یک نسخه از فیلم از ایران در آرشیو اسکار می‌ماند چون نه ما می‌توانیم فیلم را برای اعضا نمایش دهیم، نه روی رای‌گیری می‌توانیم تاثیر داشته باشیم و نه اعضای اسکار از فیلم ما چیزی شنیده‌اند. این پروسه برای معرفی فیلمی در اسکار که در ایران طی شود در شرایطی که ما حتی نمی‌توانیم یک نامه به امریکا پست کنیم کمی متناقض و بازیگوشانه به نظر می‌رسد. اصلا نکته مهم دیگر این است که حتی اگر پخش‌کننده امریکایی بخواهد به ما کمک کند هم در این شرایط نمی‌تواند با ما همکاری کند برای اینکه بانک‌های ما تحریم است و ما حتی نمی‌توانیم فیلمساز را به امریکا دعوت کنیم.

فقط بازار تبلیغاتی فیلم در ایران گرم می‌شود.

همین‌طور است. تنها مزیت و اتفاق بامزه این هیاهو در ایران این است که معرفی فیلم‌ها به اسکار روی بازار داخلی فیلم‌ها تاثیر می‌گذارد و اسم فیلم ما در چند خبرگزاری و صفحه‌های اینستاگرامی و کانال‌های تلگرامی دیده و مقالاتی در این باب نوشته می‌شود. بازار تبلیغاتی فیلم و معرفی و شناساندن به مخاطب داخلی تاثیر دارد و سرگرمی خوبی است چه برای فیلمی که شانس بیشتری برای نماینده بودن دارد و چه فیلمی که کمتر شانس دارد که به عنوان نماینده سینمای ایران معرفی شود. از طرف دیگر در بازاریابی بین‌الملل هم داشتن تایتل -نامزد سینمای ایران برای اسکار- می‌تواند خوب باشد.

نمی‌توانیم کتمان کنیم که بعضی سال‌ها فیلمی از ایران به آکادمی اسکار معرفی شده است بدون آنکه نکاتی که شما به آن اشاره کردید درنظر گرفته شود.

ببینید، در امریکا تا سال ۲۰۱۴ وقتی کارگردانی اسکار دریافت می‌کرد نماینده یک کشور بود و روی اسکار نام بهترین فیلم خارجی و فقط اسم کشور مربوطه نوشته می‌شد. یعنی جایزه به کشور برنده تعلق می‌گرفت و نقش مولف پررنگ نبود اما در این سال‌ها اتفاقی که در اسکار افتاده نام کشور و نام مولف در کنار هم می‌آید. ولی باز با این حال شیوه معرفی فیلم به آکادمی اسکار و اینکه کشور چیست و آیا این روش معرفی منصفانه و درست است یا نه، محل بحث‌های فراوان در همه این سال‌ها بوده و همین مساله ممکن است باعث ایجاد تغییرات به نفع بسیاری از فیلمسازان شود.

همین نکته باعث می‌شود فیلمسازانی که فیلم‌شان شانس بیشتری برای انتخاب از جانب اسکار دارند هم به این آکادمی معرفی شوند.

بله، درباره «جنایت بی‌دقت» اما بگویم که همین چند روز پیش این فیلم در جشنواره شیکاگو جایزه دریافت کرد و نمایش‌های موفقیت‌آمیز خوبی داشت، قبل از شیکاگو در ونیز مورد توجه گرفت و بعد از آن در جشنواره توکیو هم نمایش دارد ضمن اینکه خانم میرشب با دو پخش‌کننده امریکایی مذاکره کرده و قرار است فیلم نمایش‌های دیگری در فستیوال‌های مختلف داشته باشد. من به مسیر توزیع بین‌المللی فیلم خوشبینم. اما درباره نمایش در امریکا آنچه اهمیت دارد، این است که وضعیت اکران در امریکا با مشکلات زیادی همراه است. در جریان قرار دارید که فیلم غولی مثل کریستوفر نولان به طرز کاملا تعجب‌آوری با افت گیشه همراه است همچنین در شهرهای ساحل شرقی امریکا سالن‌های سینما تعطیل است. نه تنها در امریکا که در سراسر دنیا برنامه سینماها دچار معضلاتی شده است. سال سخت و عجیبی برای سینما در دنیا بود.

کمی از انتخاب داستان سینمارکس به عنوان موضوع فیلم «جنایت بی‌دقت» صحبت کنیم که به نظر می‌آید اساسا ساختار این فیلم نسبت به دو فیلم دیگرتان کاملا متفاوت باشد. موافقید؟ اصلا چطور شد این سوژه را انتخاب کردید؟

ایده سینما رکس خیلی سال پیش ذهن مرا درگیر کرده بود. فکر می‌کنم تاریخ سینمای ایران با جریان سینما رکس ارتباط زیادی دارد و با استناد به چند فاکتور می‌توانیم بگوییم که انتقال مفهوم سینما از سینمای قبل از انقلاب به بعد از انقلاب به سینما رکس وابسته است. از این منظر این سوژه برای من خیلی جذاب بود و جالب است که می‌بینیم چهل سال از این حادثه می‌گذرد اما موضوع هنوز برای مردم ایران تازگی دارد و هر سال درباره آن حرف می‌زنند و آن را به هیچ عنوان فراموش نمی‌کنند و به عبارتی فراموش کردن این واقعه برای‌شان سخت است. من هم مثل خیلی‌های دیگر به این موضوع علاقه‌مند بودم فیلم‌های مستند مربوط به آن و دادگاه‌های آن را دیدم و کتاب‌هایی در این زمینه خواندم با جزییات آن را دنبال کردم تا اینکه احساس کردم دوست دارم راجع به ابعاد این اتفاق فیلم بسازم. البته نه فیلمی درباره این حادثه بلکه بیشتر با الهام از آن. از طرف دیگر شباهت‌های فرمی اتفاق یعنی محدود بودن به یک لوکیشن خاص و مفهوم زمان و تاریخ در آن از علاقه‌مندی‌های تکرار شده در فیلم‌های قبلی‌ام است. بله از نظر ظاهری فیلم «جنایت بی‌دقت» با دو فیلم دیگرم تفاوت‌های زیادی دارد اما راستش همین که به تماشای فیلم بنشینید به این موضوع پی می‌برید که این فیلم هم در مسیر ساخته‌های دیگرم است و متوجه می‌شوید که همان کارگردان فیلم‌های قبلی جنایت بی‌دقت را ساخته به نظرم شباهت‌های این فیلم با فیلم‌های دیگرم بیشتر است تا تفاوت‌هایش.

بازخورد مخاطبان خارجی درباره فیلم‌تان چه بود؟

هیجان زیادی داشتم که بفهمم برخورد آنها با یک فیلم که داستانی ایرانی مربوط به تاریخ ایران با اسامی کسانی که در سینمای ایران معروف و آشنا هستند، چیست. می‌دانستم مخاطب ایرانی به هر حال در یک رابطه با فیلم قرار می‌گیرد اما درباره مخاطب خارجی هیچ ایده‌ای نداشتم. واقعا غافلگیر شدم. در ونیز وقتی نقدهای خوبی بر فیلم نوشته شد، مخاطبان کنجکاوانه داستان فیلم را دنبال می‌کردند و از ایده داستان فیلم آنها همان برداشتی را داشتند که مدنظر من بود. به نظرم این قصه سینما بود. جایی که تاریخ و سینما به هم وصل می‌شوند و همین نکته‌ای بود که آنها هم برآن تاکید داشتند. اولین نمایش در ونیز نخستین نمایش در قاره اروپا بود. شیکاگو در قاره امریکا و بعد در میان کشورهای آسیایی فستیوال توکیو نمایش‌دهنده فیلم است. اینکه نمایش اول فیلم در سه قاره مختلف با فرهنگ‌های مختلف است نشانه خوبی از ارتباط مخاطب غیرایرانی با آن است.

فارغ از تمام این مباحث ما به عنوان مخاطب چه زمانی می‌توانیم فیلم‌تان را به صورت فیزیکی در سینماهای کشور یا اکران آنلاین شاهد باشیم؟

راستش را بخواهید اکران آنلاین خیلی ایده خوبی است اما از آنجایی که قانون کپی رایت در کشور ما سر و سامان درستی ندارد و مثل باقی جهان از یک قاعده درست پیروی نمی‌کند به آن خوشبین نیستم. عدم قانون کپی رایت باعث می‌شود بلافاصله نسخه قاچاق فیلم بیرون ‌آید. حتی جایی که مخاطب امکان انتخاب دارد یعنی فیلم روی پرده سینماست یا در پلتفرم‌های آنلاین قانونی است برخی ترجیح می‌دهند نسخه قاچاق ببینند و این رویه تبدیل به عادت شده و ضمن اینکه عادت خطرناکی است باعث می‌شود اکران آنلاین نامطمئن باشد، اگرچه معتقدم درباره آینده سینما و مدل‌های پلتفرمی آن بحث‌های زیادی می‌توان مطرح کرد و حرف‌های زیادی زد اما ما امکان نمایش آنلاین فیلم را به شکل مطمئن نداریم. ولی به محض اینکه پروانه نمایش فیلم ما صادر شود با عجله زیادی آن را اکران عمومی می‌کنیم. موضوع ما اسکار و غیره نیست. ما به سرعت فیلم را نمایش می‌دهیم چون می‌دانم هجوم فیلم‌ها برای نمایش در بازگشایی سینماها زیاد خواهد بود. البته به شرط عادی شدن شرایط سینما.

آقای مکری از آنجایی که نسبت به اوضاع سینما مطالعات زیادی دارید، درباره وضعیت اکران فیلم‌ها در سالن‌های سینما در امریکا تاکنون چه دریافتی داشتید؟ اساسا سینماگران چه تمهیداتی برای خروج از بحران اندیشیده‌اند؟

بحران کرونا و سینما در امریکا به دو شکل خودنمایی می‌کند؛ شکل اول مشکل سینمادارهاست و شکل دوم مربوط به دست‌اندرکاران تولید فیلم. به واسطه شیوع کرونا پلتفرم‌ها و اکران آنلاین رشد زیادی داشته‌اند. نتفلیکس و آمازون تولیدات‌شان نه تنها کمتر نشده که افزایش زیادی داشته و سفارشات زیادی به تولیدکنندگان می‌دهند و حتی به کشورهای ژاپن آلمان و کره سفارش تولید داده‌اند و از این حیث دست‌اندرکاران تولید فیلم درگیر تولید هستند اما سالن‌دارها به واسطه تعطیلی‌های پی‌درپی ناراضی و شاکی هستند. ای‌ام‌سی چندی پیش اعلام کرد که به زودی ورشکسته می‌شویم. البته اعلام ورشکستگی از جانب آنها به معنای تعطیلی کار آنها نیست. آنها اگر این موضوع را اعلام می‌کنند به این معناست که دولت باید به کمک آنها بیاید و آنها را از پرداخت مالیات معاف و آنها را حمایت کند، درست برعکس کشورمان که اعلام موضوع ورشکستگی معنا و مفهوم دیگری می‌تواند داشته باشد.

بحثی را همین چند وقت پیش با تعدادی از فیلمسازان باز کردیم مبنی بر اینکه با توجه به مشکلاتی که کرونا پیش پای سینمای ایران گذاشته و همچنین بحران اقتصادی که در کشور وجود دارد این پرسش به ذهن می‌رسد که آیا نباید مناسبات تولید در سینمای ایران تغییر و هزینه تولید کاهش پیدا کند و از هزینه فیلم‌ها با تمرکز بر دو، سه چهره (که عمده بودجه فیلم به آنها تعلق می‌گیرد) جلوگیری شود تا فرصت تولید به فیلمسازان بیشتری تعلق گیرد؟ نظر شما در این باره چیست؟

آن‌قدر شرایط سینمای ایران این روزها پیچیده شده که نمی‌توان از منظر دقیقی به آن ورود کرد اما آنچه مسلم است اینکه اقتصاد سینمای ایران بسیار کوچک است و اصلا در مقیاس با اقتصاد سینمای جهان قرار نمی‌گیرد. در ایران فیلمساز می‌تواند خانه یا ماشین بفروشد و فیلم دلخواهش را بسازد ولی در هیچ جای دنیا ما نمی‌توانیم ببینیم که سینماگری با فروش یک ماشین بتواند فیلم بسازد. یعنی نسبت‌های اقتصادی در ایران با هم جور نیست. هیچ جا پول یک بی‌ام دبلیو به اندازه تولید کل یک فیلم نیست جز در ایران. کل اقتصاد سال سینمای ایران معادل یک مجتمع آپارتمانی در شمال شهر تهران است. این نسبت غلط است و باید اصلاح شود. نکته دیگر مناسبات تولید است. در سینمای ایران سود در تولید است نه در مواجهه با مخاطب. یعنی تهیه‌کننده و تولیدکننده در بدنه اصلی سینمای ایران هنگام تولید سود را می‌برند نه هنگام اکران. در نتیجه مادامی که چنین نسبت و تناسبی را در سینمای ایران شاهد باشیم همین روند ادامه پیدا می‌کند و شما ببینید بازیگرها دستمزدهای بالا دریافت می‌کنند ولی به اندازه‌ای که دستمزد دریافت می‌کنند در گیشه بازگشت ندارد. همیشه برای من سوال بوده که چرا در سینمای ایران به بازیگران دستمزدهای بالا داده می‌شود ولی این بازیگران در گیشه موفق نیستند. صنعت سینمای ما درست مثل خودروسازی است. کجای دنیا شما می‌توانید ببینید که قیمت خودرو با افزایش همراه باشد ولی صف خرید آن هم طولانی‌تر شود. چطور ممکن است بازیگران در گیشه بازگشت مالی نداشته باشند اما دستمزدهای‌شان بالا برود؟ چطور است که فیلم‌های ما فروش زیادی ندارند اما با هزینه‌های بالا و بالاتر ساخته می‌شوند؟ من فکر می‌کنم در حال حاضر سینما حداقل در این بخش با تعاریف غلط پیش می‌رود که باید اصلاح شود.

روزنامه اعتماد

نظر شما