شناسهٔ خبر: 63466 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

کتاب «توسعه به مثابه توانمندسازی حکومت» پاسخ می‌دهد؛ چرا برخی کشورهای جهان توسعه نیافته‌اند؟

کتاب «توسعه به مثابه توانمندسازی حکومت (شواهد، تحلیل، عمل)» به دنبال تشریح آن است که مشکل اصلی عقب‌ماندگی و توسعه نیافتگی تعداد زیادی از کشورهای جهان به عدم اجرا یا اجرای نامناسب آن باز می‌گردد.

چرا برخی کشورهای جهان توسعه نیافته‌اند؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛  دولت‌ها در هر کشوری نقش مهمی در فرایند توسعه اقتصادی و خدمات‌دهی به جامعه بر عهده دارند. آن‌ها پیوسته سرگرم تدوین سیاست‌ها و برنامه‌های متنوعی جهت اهداف گوناگون میان‌مدت، و بلندمدت توسعه‌ای هستند. اما بسیاری از این دخالت‌ها دستاوردهای واقعی محدودی داشته است.

این کتاب توسط سه نفر از متخصصان توسعه در دانشگاه هاروارد و در طرحی با عنوان «توانمندسازی حکومت» نوشته شده است. مت اندروز، لنت پریچت و مایکل وولکاک نویسندگان این کتاب هستند. سه استاد برجسته مدرسه حکمرانی کندی دانشگاه هاروارد و کارشناسان بانک جهانی که می‌خواهند ثابت کنند مشکل اصلی عقب‌ماندگی و توسعه نیافتگی تعداد زیادی از کشورهای جهان به عدم اجرا یا اجرای نامناسب و انحراف سیاست‌ها، برنامه‌ها و پروژه‌های مصوب می‌شود. به زبان ساده کتاب ادعا می‌کند بیشتر از آنکه سیاست‌های انتخابی دولت‌ها در توسعه آن‌ها تاثیر داشته باشد، توانایی آنان در اجرای سیاست‌ها اهمیت دارد. موضوع کتاب توانمندسازی یا افزایش قابلیت‌های حکومت است. موضوع این کتاب کاملا متفاوت است. دولت‌ها ضعیف شده یا ضعیف بوده‌اند و برای نجات از فقر، رشد بیشتر و یا سایر آرمان‌ها باید قابلیت داشته باشند.

در گل گیر کردن توانمندی حکومت!
فصل اول کتاب به عنوان مقدمه به دنبال توصیفی از وضعیت کشورهای در حال توسعه است. این فصل به وضوح نشان می‌دهد که توانمندی اجرایی بسیاری از کشورهای درحال توسعه بسیار ضعیف است. این فصل از چند مثال و یک رتبه‌بندی بین‌کشوری برای توضیح این موضوع استفاده می‌کند.

برای مثال با آنکه سیاست‌ها و رویه‌های نامه‌رسانی بین‌المللی کاملا یکسان است، اما با طیف وسیعی از عملکردها یعنی شکست قطعی تا موفقیت کامل مواجه هستیم. در یک پژوهش برای 157 کشور نامه‌های پستی با آدرس اشتباه ارسال شده است. بر اساس رویه‌های رسمی این نامه‌ها باید ظرف 30 روز برگشت داده شود، پژوهش این معیار را تا 90 روز افزایش داده و سطح توانمندی اجرایی حکومت‌ها در فرایند ساده نامه‌رسانی را بررسی کرده‌اند. بر اساس نتایج 25 کشور هیچ یک از نامه‌های اشتباه را در ظرف 90 روز برگشت نداده‌اند و تنها دو کشور جمهوری چک و السالوادور هر ده نامه را در ظرف 90 روز برگشت داده‌اند.

نکته مهم‌تر اما رتبه‌بندی بین کشوری این کتاب از میزان توانمندی کشورها است که بر اساس 11 شاخص احصا شده است. نتایج این رتبه بندی نشان می‌دهد تنها هشت کشور از 102 کشور درحال توسعه قابلیت حکومت قوی دارند. از طرف دیگر 17 کشور از میان 102 کشور «حکومت شکننده» یا اساسا شکست خورده هستند. این 17 کشور، نیم میلیارد از جمعیت جهان را در خود جای داده‌اند. نکته مهم‌تر آن است که این کشورها چه زمانی می‌توانند به قابلیت قوی حکومت دست یابند. بر اساس محاسبات 70 کشوری که رشد منفی دارند (با ادامه وضعیت) هیچگاه قابلیت اجرایی پیدا نخواهند کرد، اما این رقم برای کشورهای که رشد مثبت دارند هم بسیار طولانی است.

تمام این اعداد و ارقام و مباحث کتاب نشان می‌دهد که کشورهای در حال توسعه توجه چندانی به بعد چهارم توسعه یعنی ظرفیت‌های اجرایی ندارند و همین بی‌توجهی موجب شکست بسیاری از پروژه‌های توسعه‌ای آن‌ها می‌شود.


انطباق مداوم مسئله محور
نویسندگان کتاب توانمندسازی حکومت راهکار مواجهه با «در گل گیر کردن» دولت‌ها را استفاده از رویکرد انطباق مداوم مسئله‌محور می‌داند. این رویکرد به موضوعات مهمی همچون توجه به بافت جامعه، مسئله‌محور بودن راه‌کارها، عدم تقلید از کشورهای دیگر، نگاه به مسائل از دریچه «ظرفیت اجرایی»، نحوه رهبری و تیم‌سازی و بسیاری مسائل دیگر می‌پردازد.

این کتاب از دو بخش و ده فصل تشکیل شده است؛ بخش اول شامل پنج فصل به طرح مسئله و توجه به توانمندسازی حکومت می‌پردازد و بخش دوم کتاب با عنوان «راهبردی برای عمل: مسئله‌محوری تکرار شونده انطباق‌پذیر» به شیوه مقابله با دام قابلیت می‌پردازد.

مثال‌های فراوان نویسندگان کتاب از کشورهای مختلف در حال توسعه، تلاش‌ها، شکست‌ها و موفقیت‌های آن‌ها یکی از جذاب‌ترین بخش‌های مطالعه این کتاب است. علاوه بر این خوانندگان کتاب از محتوا و راهکارهای آن می‌توانند در سطوح مختلفی استفاده کنند. از توانمندسازی اجرایی یک سازمان در شهرستانی کوچک تا توسعه ظرفیت‌های اجرایی وزارتخانه‌ها و برنامه‌های ملی!

چگونه مانند اپل شوید!
تقلید طوطی‌وار از مهم‌ترین موضوعاتی است که در فصل دوم به آن پرداخته شده است. در این فصل نویسنده استدلال می‌کند تقلید طوطی‌وار شگردی راهگشا برای شکست پیروزمندانه است که تله‌های قابلیت تعبیه شده در مسیر توسعه را جاودانه می‌سازد. تقلید طوطی‌وار، شکل و کارکرد را با هم قاطی می‌کند: «شبیه کاری را انجام دادن» جایگزین «واقعا آن کار را انجام دادن» می‌شود. تصویب قانون کار، موفقیت به حساب می‌آید، حتی اگر در غیاب ضمانت اجرائی، بدان معنا باشد که چنین قانونی هرگز تجربیات روزانه کارگران را تغییر نخواهد داد.

تقلید طوطی‌وار، نه منحصر به کشورهای در حال توسعه و نه منحصر به بخش عمومی است. در بسیاری از بوم‌سازگان‌ها، ادارات تقلید طوطی‌وار را دنبال می‌کنند _ شبیه سازمان‌های موفق به نظر رسیدن _ تا بر مشروعیت‌شان بیفزایند. در واقع نخستین‌بار دیماجیو و پاول (1983) بودند که در اثر مبتکرانه خود این اصطلاح را بر اساس بررسی‌هایشان روی بنگاه‌های آرزوپرداز بخش خصوصی در سیلیکون‌ولی وضع کردند: اگر می‌خواهید سرمایه‌داران ماجراجو متقاعد شوند که بنگاه تازه‌کار شما اپل بعدی است، خودتان را شبیه اپل کنید. حتی در یک تبیین ناقص از در گل گیر کردن قابلیت حکومت، ما نمی‌توانیم صرف اشاره به این امر را کافی بدانیم که در کشورهای در حال توسعه، شایع و موثر عمل می‌کند.

چاپ دوم کتاب «توسعه به مثابه توانمندسازی حکومت (شواهد، تحلیل، عمل)» نوشته مت اندورز، لنت پریچت و مایکل وولکاک ترجمه جعفر خیرخواهان، مسعود درودی با مقدمه احمد میدری در 358 صفحه از سوی نشر روزنه به بهای 65 هزار تومان منتشر شده است.

نظر شما