شناسهٔ خبر: 63740 - سرویس سایر حوزه‌ها
نسخه قابل چاپ

به مناسبت درگذشت مارادونا؛

مارادونا، ورزشکاری سیاسی و نمادی برای ژئوپولیتیک ورزش

مارادونا مارادونا هیچ وقت در دوران فوتبال در ایالات متحده آمریکا بازی و مربیگری نکرد و حرفش با عملش یکی بود نه مثل بعضی سیاست مداران که علیه آمریکا و سیاست های غربی شعار می دهند اما فرزندانشان در آمریکا و دیگر کشورهای غربی زندگی و تحصیل می‌کنند. او حتی با سیاست مداران کشورخودش نیز رابطه خوبی نداشت چنانکه یک بار با لباس غیر متعارف به حضور رئیس جمهور آرژانتین رفت.

فرهنگ امروز/ سید محمد تقی رئیس السادات

     ورزشکاران و فوتبالیست‌های زیادی در دوران حرفه‌ای و حتی بعد از بازنشسنگی در ورزش وارد فعالیت‌های سیاسی شده‌اند از جمله نامزدی ریاست جمهوری در کشورهای مختلف و یا همراهی مردم و جامعه در حرکت های سیاسی - اجتماعی. اما دیِگو آرماندو مارادونا -Diego Armando Maradona، به نوعی متفاوت در عرصه سیاست حضور پیدا کرد.

   در محله ای فقیر نشین در پایتخت آرژانتین در 1960 به دنیا آمد. دوران ابتدایی فوتبال را درحالی پشت سر می‌گذاشت که حکومت نظامی دیکتاتوری در سال 1955، به جای رئیس جمهور محبوب خوآن پرون، روی کار آماده بود. در طول سالهای نوجوانی و جوانی مارادونا حکومت آرژانتین بین نظامیان دست به دست می‌شد. نظامیان آرژانتین حتی نتیجه قهرمانی 1978 را نیز به نام خور ثبت کردند از اینرو که در بازی آرژانتین و پرو نتیجه مشکوک شش به صفر به سود آرژانتین اعلام شد. این برد غیر منتظره بزودی از تبانی حکومت‌های آرژانتین و پرو خبر داد. در همین رابطه جنارو لدسما - Genaro Ledesma Izquieta سناتور سابق پرو با حضور در دادگاهی در آرژانتین گفت‌: « خورخه رافائل ویدلا رئیس جمهوری نظامی آرژانتین در تلاش بوده تا چهره زشت آرژانتین را در جهان با قهرمانی در جام جهانی روتوش‌کند، برای همین ویلا حاضر شد در برابر شکست سنگین تیم پرو مقابل آرژانتین مخالفان را به دولت پرو تحویل دهد». نکته جالب توجه در خصوص جام جهانی 1978 این بود که تعدادی از کشورها قصد داشتند تیم های فوتبال خود را به این رقابت‌ها نفرستند و جام جهانی را به دلیل نقض حقوق بشر توسط حکومت آرژانتین تحریم کنند که البته در نهایت این اتفاق نیفتاد و جام جهانی 1978 با تمام تیم های راه پیدا کرده به این مسابقات از جمله تیم ملی فوتبال ایران انجام شد. اما ماردونا در همان دوران به شدت مشغول فوتبال بود حتی خط خوردنش از لیست تیم ملی برای جام جام جهانی 1978 و زندگی در شرایط سخت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن دوران آرژانتین باعث نشد دست از تلاش برای رسیدن به آرزوهایش بردارد.

     در سال 1982 علی رغم ممنوع بودن بازی او در خارج از آرژانتین، حکومت آرژانتین نتوانست جلوی انتقالش به بارسلونای اسپانیا را بگیرد. انتقالی که مبلغ دستمزدش رکوردی در آن دوران بود. درخشش مارادونا در بارسلونا و تیم ملی آرژانتین ادامه داشت اما به خاطر یک حرکت غیر ورزشی در بازی با برزیل در جام جهانی 1982 از بازی اخراج شد. طی سالهای 1982 تا 1984 مارادونا افتخارات خوبی کسب کرد. موفقیت او در بارسلونا که سبب یک نقل مکان جغرافیایی دیگری برای وی شد او را چهره‌ای جهانی کرد. انتقال او به تیم فوتبال ناپولی در شهر ناپل که در جنوب ایتالیا واقع شده دوباره رکورد دستمزد نقل و انتقالات فوتبال را در زمان خودش شکست. این انتقال را شاید بتوان برگشتی تاریخی از آرژانتین در برابر مهاجرت هزاران ایتالیایی که در اواسط قرن نوزدهم برای کار به آرژانتین رفته بودند دانست. به هرحال حضور مارادونا در ناپل به عنوان یک آرژانتینی قهرمان و نماد ورزشی آن شهر بود اگرچه حواشی زیادی هم داشت، اما موفقیت‌های چشمگیر ورزشی وی در باشگاه ناپولی و از جمله دوبار قهرمانی لیگ ایتالیا، جام حذفی ایتالیا و جام یوفا سبب افتخارات زیادی برای اهالی ناپل شد. محبوبیت ماردونا در ایتالیا بحدی شدکه در بازی نیمه نهایی جام جهانی 1990 بین ایتالیا و آرژانتین در ورزشگاه سن پائولو ناپل، ماردونا از تماشاگران خواست تا تیم آرژانتین را هم تشویق کنند و تماشاچیان تیفوسی (متعصب) ایتالیایی این جمله را بر روی یک پرچم برزگ نوشتند: " مارادونا ، مردم ناپل تو را دوست دارند و ایتالیا را نیز"، مارادونا بعداً گفت از اینکه در ورزشگاه ناپولی تنها استادیومی در طول آن جام جهانی بود که سرود ملی آرژانتین مورد تمسخر قرار نگرفت ، بسیارتحت تأثیر قرار گرفته است.

      رفتار سیاسی ورزشکاری چون ماردونا، در رقابت آرژانتین با انگلستان در جام جهانی 1986 به بهترین وجه خود را نشان داد. در گذشته در مسابقات المپیک و رقابت های ورزشی جهانی، شاهد مقابله با نژاد پرستی و یا رویاروئی ورزشکاران با حکومت ها بوده‌ایم. اما گل با دست مارادونا به انگلیس، یا گل با دست خدا به نوعی انتقام گیری یک نفره برای ملت آرژانتین بود. گلی که مارادونا با دست زد و داور ندید و گل محسوب شد. برای مردم آرژانتین‌که در سال 1982 مغلوب جنگ بر سر جزایر مالویناس( فالکلند) با انگلیس شده بودند، این حرکت مارادونا و پیروزی برابر انگلیس در جام جهانی 1986 ، موجی از شادی و غرور برای آرژانتینی‌ها به ارمغان آورد. با در نظر گرفتن عناصر قدرت، سیاست و جغرافیا به همراه ورزش در این حرکت مارادونا، میتوان گفت به نوعی وی نمادی برای ژئوپولیتیک ورزش شد. حرکت ورزشی-سیاسی تلافی جویانه‌ای که نمونه‌اش را می توان در درگیری ورزشکاران واترپلو مجارستان و شوروی در المپیک 1956 ملبورن دید. البته آن پیروزی ورزشی تیم مجارستان یک حرکت سیاسی- ورزشی بود که به خاطر شورش مردم مجارستان ‏علیه دولت تحت حمایت شوروی سابق و واکنش شدید نیروهای شوروی، مطرح گردید. حرکت تلافی جویانه مارادونا زیرکانه و بدون خشونت و درگیری بود. در این خصوص آیا میتوان پیروزی تیم ملی ایران را در سال 1947/ 1968 در برابر اسرائیل با توجه وضعیت سیاسی و اجتماعی زمان خودش نیز اینگونه برشمرد؟ به هرحال سکانس پایانی جام جهانی 1986 در آغوش کشیدن و بوسه زدن‌های مارادونا بر جام طلائی جام جهانی 1986 بود.

     اما روند رو به پیشرفت ماردونا بعد از شکست در فینال جام جهانی 1990 در آلمان، رو به افول گذاشت و مارادونا درگیر حواشی زیادی با مافیا و مواد مخدر در ایتالیا شد، به نوعی که در جام جهانی 1994 آمریکا، به علت استفاده از کوکائین از مسابقات بازماند. البته خودش همیشه رئیس برزیلی فیفا ژائوهاولانژ- João Havelange را مقصر می‌دانست و می گفت او می ترسید افتخارات بیشتری از پله برزیلی بیاورم و گویا درگیری های لفظی بین او و پله به نوعی به نماد رقابت بین آرژانتین و برزیل بدل شد. اما سرانجام این مارادونا بود که بهترین بازیکن فوتبال قرن از نظر کاربران شد و البته پله بهترین بازیکن فوتبال قرن از نظر کارشناسان.

     آنچه مشخص است مردمی بودن مارادوناست که او را یک سر و گردن از دیگر ورزشکاران و فوتبالیست ها بالاتر نشان میدهد. شرایط زندگی سخت در دوران جوانی و اتفاقات دوران میانسالی از او شخصیتی معترض و غیر قابل پیش بینی بوجود آورده بود. در دورانی که دیگر بازی فوتبال را کنار گذاشته بود و کار مربیگری می‌کرد، رفتار سیاسی و اجتماعی او تغییری نکرده بود و معترضانه به نظام سرمایه و از جمله آمریکا می‌تاخت. او در جایی گفته بود: "از هرچیزی که از سوی آمریکا می‌آید متنفرم. با تمام وجود از آمریکا نفرت دارم". درگفتگویی به سیاست‌های تجاوزکارانه و خصمانه آمریکا در خاورمیانه اشاره کرده و گفته بود: آمریکا می‌خواهد سوریه را از صحنه هستی پاک کند. مارادونا طرفدار کاسترو، هوگوچاوز، اوو مورالس و سایر رهبران سوسالیت و چپ گرای آمریکای جنوبی بود و ملاقات های پیوسته و خصوصی با آنها داشت. حتی روی بازویش تصویر ارنست چگوارا را خالکوبی کرده و در جایی مطرح کرده بود: "من ارنستو چه‌گوارای فوتبال هستم و به مردم و دمکراسی اهمیت می‌دهم". همچنین از فلسطینی‌ها نیز حمایت کرده بود و در دیدار با محمود عباس در حاشیه فینال جام جهانی 2018 روسیه گفته بود: "من از مسئله فلسطین حمایت می‌کنم چرا که در فضای مبارزه و ایستادگی در مقابل بی‌عدالتی، بزرگ شده‌ام و قلب من فلسطینی است". همچنین در جریان محکوم کردن حملات تروریستی پاریس در سال 2015 در صفحه فیس بوک خود در یادداشتی به خانواده‌های قربانیان حملات تروریستی در فرانسه، سوریه، لبنان و فلسطین یعنی قربانیان جنایات و حملات تروریستی رژیم صهیونیستی، تسلیت گفت. البته سخنان او بدلایل نامعلومی چندان با واکنش مثبت رسانه‌های جهانی روبرو شد اما خشم اسرائیلی ها را بر انگیخت.

     مارادونا هیچ وقت در دوران فوتبال در ایالات متحده آمریکا بازی و مربیگری نکرد و حرفش با عملش یکی بود نه مثل بعضی سیاست مداران که علیه آمریکا و سیاست های غربی شعار می دهند اما فرزندانشان در آمریکا و دیگر کشورهای غربی زندگی و تحصیل می‌کنند. او حتی با سیاست مداران کشورخودش نیز رابطه خوبی نداشت چنانکه یک بار با لباس غیر متعارف به حضور رئیس جمهور آرژانتین رفت. مارادونا به شدت مخالف مدیران وقت فیفا بود و از اولین کسانی بود که فساد در فیفا را مطرح کرد. از اینکه بلاتر و پلاتینی در ماجرای فساد فیفا محکوم شدند خوشحال بود و این را یک پیروزی بزرگ برای ورزش فوتبال ‌می‌دانست. حرکت‌ها و ژست‌های سیاسی- ورزشی مارادونا به همه بازیکنان جهان این پیام بزرگ و غرور آفرین را داد که ورزش هرگز از سیاست دور نیست و یک ورزشکار متعهد در واقع یک سیاستمدار متعهد است.

     به هر حال در تاریخ 25 نوامبر 2020 / 5 آذر ماه 1399، جهان یکی از ورزشکاران محبوب خود را از دست داد. ورزشکاری که با همین شرایط کرونائی تشییع جنازه‌اش به صورت میلیونی داشت و شاید بتوان با تشییع جنازه مائو تسه تونگ رهبر انقلاب چین در سال 1976/ 1355 و رهبر انقلاب اسلامی ایران در سال 1989/ 1368 مقایسه کرد. تشییع جنازه گاندی رهبر فقید هند چیز دیگری در تاریخ بشریت بود. تغییر نام ورزشگاه تیم ناپولی ایتالیا به نام مارادونا، تغییر نام لیگ فوتبال باشگاهی آرژانتین به نام مارادونا از جمله اقدامات بعد از فوت مارادونا به خاطر محبوبیت زیاد او بود. حتی مردی به نام حسین هوشیار اهل روستای علی آباد در دلوار تنگستان از توابع استان بوشهر در ایران چند هزار کیلومتر دورتر از زادگاه مارادونا با صرف هزینه ای سنگ قبر نمادین برای مارادونا ساخت و روی سنگ نوشت: "دیه گو تو برای ما همیشه قهرمانی ، در بهشت آرام بخواب". این همه صدای ورزش دوستی برای ورزشکاری بود که زندگی وی آمیخته با رویدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فروانی بود و در مناطق جغرافیایی مختلف از جمله در آمریکای جنوبی، اروپای غربی و آسیای غربی، زیسته بود، بازی و مربیگری کرده بود. شاید درک وقایع تاریخی و سفرها، دید جغرافیایی و کلی نگر به او داده بود و باعث شده بود نگاهی متفاوت به زندگی داشته باشد. به هرحال او نقدهای قابل تاملی به سیاست‌های استعماری و جنگ طلبانه و قدرت‌های جهانی داشت که از همین رو در جامعه جهانی مطرح شد.

     دیِگو مارادونا در دورانی که فضای مجازی و شبکه های اینترنتی وجود نداشت، سلبریتی زمان خودش بود و در هنگام مرگ نیز به نوعی در صدر اخبار دنیا قرار گرفت. ماردونا شاید سواد سیاسی نداشت اما رفتارش در فوتبال و خارج از فوتبال شخصیتی جهان وطنی برای وی بوجود آورده بود و نمادی آمریکا ستیز و دیکتاتور ستیز برای همه قشرهای ستمدیده و محروم جهان بود. او چون پیامبری در قرن بیستم ظهور کرد که معجزه او حرکات با توپ بود و به مردم جهان سوم روحیه استکبار ستیزی میداد تا جایی که عده‌ای از طرفدان افراطی آرژانتینی وی فرقه و کلیسایی به نام کلیسای مارادونا در آن کشور تاسیس کردند. آنها از رفتار و گفتار این اسوه خویش ده فرمان نوشتند و به همه جای دنیا پراکنده کردند:

1- توپ هرگز آلوده نخواهد شد.

2- به فوتبال فراتر از همه چیز عشق بورز.

3- عشق بی قید و شرط خود را به دیگو و فوتبال اعلام کن.

4- از پیراهن آرژانتین دفاع کن.

5- اخبار مربوط به معجزات دیِگو را در سراسر جهان منتشر کن.

6- به معابدی (باشگاه‌هایی) که وی در آنها بازی کرده و پیراهن‌های مقدسش، احترام بگذار.

7- دیگو را صرفاً عضو یک تیم واحد ندان.

8- اصول کلیسای مارادونا را تبلیغ و منتشر کن.

9- نام میانی خود و نام پسر اولت را دیِگو بگذار.  

10- بیگانه از واقعیت زندگی نکن و بی‌فایده نباش.

آنچه مشخص است مارادونا نه تنها یک شخصیت ورزشی بلکه شخصتی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نمادی برای هویت ملی کشور آرژانتین بود . ورزشکاری معترض که شاید تا ‌سال‌هایِ سال مانند او نبینیم و جهان فوتبال از وجود چنین فوتبالیستی محروم باشد. خداحافظ دُن دیِگو آرماندو مارادونا

*دانش آموخته دکتری جغرافیای سیاسی و متخصص در حوزه ژئوپولیتیک ورزش

نظر شما