شناسهٔ خبر: 63768 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

روزهای رفته‌ای که تکلیف آینده را روشن می‌کنند / علی‌اکبر فرهنگی

در پی نشر دو کتاب «تاریخ تفکر مدیریت» که سال گذشته ترجمه و تدوین کردم و «تاریخ تحلیلی جامعه‌شناسی دیوانسالاری در ایران» که امسال تألیف کردم بسیار مورد پرسش واقع شدم که چرا تا این حد بر «تاریخ‌نگاری» تمرکز و تأکید دارم؟ چرا به جای پرداختن به «تاریخ» یک علم، نگاه‌مان را به آینده ندهیم یا تمرکزمان را بر حل مسائل امروز جامعه نگذاریم؟

روزهای رفته‌ای که تکلیف آینده را روشن می‌کنند / علی‌اکبر فرهنگی

فرهنگ امروز / علی‌اکبر فرهنگی

«تاریخ‌نگاری» چه اهمیتی دارد؟ «تفکر تاریخی» چه ضرورتی دارد؟

1-  در پی نشر دو کتاب «تاریخ تفکر مدیریت» که سال گذشته ترجمه و تدوین کردم و «تاریخ تحلیلی جامعه‌شناسی دیوانسالاری در ایران» که امسال تألیف کردم بسیار مورد پرسش واقع شدم که چرا تا این حد بر «تاریخ‌نگاری» تمرکز و تأکید دارم؟ چرا به جای پرداختن به «تاریخ» یک علم، نگاه‌مان را به آینده ندهیم یا تمرکزمان را بر حل مسائل امروز جامعه نگذاریم؟ اهمیت پرداختن به «تاریخ‌نگاری» در هر رشته‌ای چیست؟ اساساً رسیدن به «تفکر تاریخی» چه ضرورتی برای نسل امروز و حل معضلات امروز جامعه ما دارد؟ گفتار پیش رو، در واقع پاسخی موجز به این دست از پرسش‌ها است.

2-  بر این باورم که «تاریخ‌نگاری» از آن رو که پیشینه هردانشی را برای اهالی آن حوزه روشن می‌کند یکی از ضرورت‌ها در هر رشته و دانشی است. به‌عبارتی، در جریان تاریخ‌نگاری درمی‌یابیم که یک رشته خاص چه سیر تحولاتی را طی کرده و در نهایت این تحولات به کجا رسیده است. طبیعتاً، تاریخ‌نگاری در هر رشته‌ای این امکان را فراهم می‌آورد که ضمن آگاهی از گذشته، بررسی کنیم که آینده هر رشته دانشی به چه سمت و سویی خواهد رفت و چه مسائلی در آینده می‌تواند موضوع تحقیق و بررسی در هر رشته باشد. بنابراین، تاریخ‌نگاری با آگاهی که از گذشته یک علم به ما می‌دهد راه امروز و افق آینده را برای ما روشن‌تر می کند. بنابراین، با وجود اینکه از تاریخ درس می‌گیریم، می‌توانیم با بررسی روندی که یک پدیده در طول تاریخ داشته، دریابیم که در آینده چه مسیری را طی خواهد کرد و تا حدودی در خود برای آن آینده، آمادگی ایجاد کنیم.

3-  متأسفانه «تاریخ‌نگاری» در حوزه‌های دانشی مختلف در کشور ما چنان که باید جدی گرفته نمی‌شود و زمانی که از چرایی این غفلت پرسش می‌کنیم، اغلب می‌شنویم که گفته می‌شود هر زمانه‌ای الزامات و اقتضائات خاص خود را دارد و نمی‌توان برای حل مسائل امروز، صرفاً بر تفکر و رهیافت‌های گذشته تکیه کرد. اما واقعیت این است که حتی مسائلی که امروز ما با آنها دست و پنجه نرم می‌کنیم از یک پیشینه و عقبه برخوردار است. مسائل امروز ما یک مسیری را طی کرده است، جامعه از یک جایی شروع شده و مراحلی را پشت سر گذاشته است. در حافظه جمعی همه ما، یک «تاریخ» نهفته است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت. برای مثال، ممکن است حمله مغول را هیچ یک از ما درک نکرده باشیم اما در حافظه تاریخی و هویت جمعی ما چنین غارتگری ثبت شده است و نشان‌دهنده تاریخی است که بر این مملکت و هویت جمعی ما گذشته است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت و در افق دیدمان در آینده از آن غفلت کرد.

با توجه به ضرورتی که مطالعات تاریخی و تاریخ‌نگاری در هر رشته‌ای دارد، طبیعتاً هر رشته‌ای به سهم خود کوشیده تا به این فضا (تاریخ‌نگاری) ورود کند. برای مثال در رشته جامعه‌شناسی، استادانی چون دکتر غلامحسین صدیقی که یکی از بنیانگذاران جامعه‌شناسی در ایران است یا مرحوم دکتر غلامعباس توسلی و دکتر باقر ساروخانی و... هر یک آثاری را در حوزه تاریخ جامعه‌شناسی به رشته تحریر درآورده‌اند، اما در حوزه مدیریت کمتر «تفکر تاریخی» جدی گرفته شده است، هر چند که پیشتر در دهه 1350، دکتر علیرضا بشارت، اشاراتی در مورد تاریخ مدیریت در دنیا مطرح کرده است منتها در پژوهش ایشان بیشتر تاریخ مدیریت در جهان محل نظر است و به ایران پرداخته نشده است. شاید نخستین کارهایی که در زمینه تاریخ مدیریت در ایران انجام شده، دو کتاب «تاریخ تفکر مدیریت» و کتاب «تاریخ تحلیلی جامعه‌شناسی دیوانسالاری در ایران» باشد. من در این دو اثر کوشیده‌ام تا به این دغدغه جدی یعنی «ضرورت تاریخ‌نگاری در رشته مدیریت» بپردازم.

«تاریخ تحلیلی جامعه‌شناسی دیوان‌سالاری در ایران» نشان می‌دهد که ایران یک حکومت دور و دراز داشته و بیش از سه هزار سال پیش از میلاد مسیح قدمت دارد. از آن جمله می‌توان به حکومت‌های اکد، انشان، چغازنبیل و... اشاره کرد. وجود این حکومت‌ها نشان می‌دهد که در ایران از سه هزار سال پیش، یک دیوانسالاری گسترده‌ای حاکم بوده است. این دیوانسالاری‌ها در برخی از مواقع نیز بسیار کارآمد بوده‌اند و می‌توان با آگاهی از آنها، امروز نیز از این کارآمدی بهره گرفت.

4-  واقعیت این است که یکی از جدی‌ترین مسائلی که بویژه در حوزه علوم‌ انسانی با آن مواجه هستیم این است که ما «تولید فکر» نداریم و به مسائل بومی‌مان نمی‌اندیشیم. به نظر می‌رسد که یکی از پیامدهای غفلت از تاریخ‌نگاری همین خلأ تولید فکر باشد. علم را باید از هر جایی گرفت اما اگر این علم از درون خود جامعه تولید شود، جامعه به شیوه درست‌تری ساماندهی می‌شود.

«شناخت تاریخ» این اعتماد به‎ نفس را به یک جامعه می‌دهد که با آگاهی از توانمندی‌های گذشته برای آینده‌اش تصمیم‌گیری کند. به این اعتبار، می‌توان مدعی شد کشورهایی که به «تاریخ‌نگاری» و «تفکر تاریخی» اهمیت بیشتری می‌دهند آینده‌نگری بیشتری هم دارند.

منبع: روزنامه ایران

نظر شما