شناسهٔ خبر: 63792 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

چرایی ضعف تالیفات علوم انسانی در گفت‌وگو با «بیژن عبدالکریمی»: ناف نظام معرفتی ما از ایدئولوژی قطع نشده است/ سایه شبه تالیف روی علوم انسانی

علوم انسانی در کشور ما وجوب ایدئولوژیک زیادی دارد یعنی یا در نهادهای رسمی است که می‌کوشد جهت‌گیری خاصی را در جهت دفاع از وضعیت کنونی تولید کند یا نگاه اپوزیسیونی دارد ، در حقیقت ما هنوز نتوانسته‌ایم نظام معرفتی، علمی و دانشگاهی را در کشور ایجاد کنیم که از ناف ایدئولوژی قطع شده باشد.

ناف نظام معرفتی ما از ایدئولوژی قطع نشده است/ سایه شبه تالیف روی علوم انسانی

فرهنگ امروز/ پردیس سیاسی: اگر به تاریخ معاصر کشور نگاهی بیاندازیم در می‌یابیم هیچ مفهومی به اندازه مدرنیته، حیات اجتماعی و فرهنگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار نداده و مدت‌هاست بخش مهمی از سپهر اندیشه متفکران علوم انسانی به نحوه مواجه با این مدرنیته مشغول بوده است. اما در این مواجه علوم انسانی ما در کجا ایستاده  و چه دستاوردهایی داشته است؟ یکی از راه‌هایی که می‌توان به بررسی این دستاوردها پرداخت نگاهی به آثار منتشر شده در این حوزه است. آیا تالیفات علوم انسانی ما به ویژه در دهه‌های اخیر توانسته‌اند آن چنان که باید و بایسته است نیازهای کشور را مرتفع سازند؟ در گفت‌وگوهای پیشین ایبنا به جنبه‌های مختلف این موضوع پرداختیم، در ادامه این سلسله گفت‌وگوها پای صحبت «بیژن عبدالکریمی» استاد فلسفه و پژوهشگر نشسته‌ایم. عبدالکریمی در این سال‌ها تالیفات متعددی را منتشر کرده که نقطه تمرکز آن‌ها زیست فکری جامعه ایرانی در مواجهه با معاصریت و مدرنیته است، او مهم‌ترین علت ضعف تالیفات علوم انسانی کشور را نه در نظام سیاسی و مدیریتی که در تنگناهای فرهنگی و تمدنی معرفی می‌کند.

مترجم مولف!
این استاد فلسفه در پاسخ به این پرسش که چرا حجم آثار ترجمه در این سال‌ها نسبت به آثار تالیفی پیشی گرفته و آیا باید این موضوع را یک امر منفی به حساب بیاوریم به ایبنا می‌گوید: اساسا ترجمه هم خود نوعی تالیف است به این معنا که اگر مترجمی به مقام تالیف نرسیده باشد(من راجع به علوم انسانی صحبت می‌کنم)، ترجمه هم نمی‌تواند بکند. یعنی فرض کنید اگر یک مترجم آثار جامعه شناسی خود اهل تالیف نباشد و به مقام تفکر جامعه‌شناسانه نرسیده باشد یا یک مترجم آثار فلسفی خود اهل فلسفه نباشد، نمی‌تواند متنی از ویتگنشتاین، هایدگر یا فوکو را ترجمه کند؟ لذا خود ترجمه هم نوعی تالیف محسوب می‌شود و اگر جز این باشد متن ترجمه شده بوی ضخم و خام ترجمه را می‌دهد و بنابراین تنها کسی که اهل جامعه‌شناسی، اهل فلسفه و .. است می‌تواند یک متن خارجی را ترجمه و آن را وارد آگاهی تاریخی ما و وجدان ایرانی بکند.

عبدالکریمی در ادامه علت این امر که چرا تمایل به ترجمه بیشتر است را نیز این طور توضیح می‌دهد: یک دلیل این امر البته فقدان قدرت تالیف است. اساسا ما ایرانیان اکنون بیش از دو قرن است که تالیف نداشته‌ایم و آثارمان بیشتر شبه تالیف است و تعداد آثاری که حقیقتا تالیف باشند بسیار کم هستند و آنچه که تالیف هست هم بیشتر ظاهر تالیف دارد و بیشتر ترجمه‌ است، این یک نکته قابل توجه است و نکته دیگر این که خود باوری به تالیف در میان ایرانیان کم شده است و در مقابل آن هم نوعی اعتماد به نفس بیجا در برخی افراد وجود دارد به این معنا که افرادی مدعی تالیف هستند که به مقام تالیف نرسیده‌اند و به همین دلیل نوعی بدبینی هم در مخاطب و ناشران ایجاد شده است، یعنی ناشران نیز از آثار ترجمه نسبت به آثار تالیفی بیشتر استقبال می‌کنند چرا که گمان می‌کنند بخش بزرگی از آثار تالیفی ثمره رساله‌های به قول معروف آبکی در دانشگاه‌های نه چندان معتبر یا ثمره پژوهش‌هایی که در یک پژوهشکده دولتی انجام شده هستند و در واقع اصالت چندانی ندارند و در این میان اعتماد به آثار ترجمه بیشتر می‌شود.

مسیر فرهنگ قابل مدیریت نیست
عبدالکریمی در مورد علت ضعف طولانی مدت آثار تالیفی علوم انسانی توضیح می‌دهد: بسیاری این وضعیت را به شرایط سیاسی، مدیریتی و مانند آن مرتبط می‌دانند اما مهم‌ترین علت در ایجاد این شرایط را باید در یک وضعیت فرهنگی و تمدنی جست‌وجو کرد چرا که مسیر فرهنگ را دولت، حکومت و هیچ نهادی نمی‌تواند مدیریت کند. و اگر هم این امر را امکان پذیر بدانیم خود این مدیریتی که باید فرهنگ را ساماندهی کند،( اگر امکان پذیر باشد که من اعتقاد ندارم مسیر فرهنگ را می‌توان مدیریت کند) خود این مدیریت عقلانی حاصل آثار تالیفی است که وجود ندارند، پس خود این موضوع هم معلول است و نه علت. همانطور که اشاره کردم مهم‌ترین علت این ضعف را باید در وضعیت تمدنی و فرهنگی و موقعیت تاریخی و تمدنی خود جست  و جو کنیم که بسیار فراتر از مسائل سیاسی و اجتماعی امروز روز است.

این پژوهشگر و استاد فلسفه در مورد نسبت آثار تالیفی علوم انسانی با جامعه و نیازهای آن نیز به ایبنا می‌گوید: علوم انسانی در کشور ما وجوب ایدئولوژیک زیادی دارد یعنی یا در نهادهای رسمی است که می‌کوشد جهت‌گیری خاصی را برای دفاع از وضعیت کنونی تولید کند یا نگاه اپوزیسیونی دارد، در حقیقت ما ه

ایبنا

نظر شما