شناسهٔ خبر: 64073 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

مترجم «چگونه یک فیلمنامه محشر بنویسیم؟» تشریح کرد؛ دلیل ضعف ما در فیلمنامه‌نویسی چیست؟

ابراهیم راهنشین با اشاره به این که علم فیلمنامه‌نویسی در کشور ما نسبت به دنیا بسیار عقب است اظهار کرد: متاسفانه اکثر فیلمنامه‌نویسان ما بدون اطلاعاتی در این حوزه به نگارش فیلمنامه روی‌می‌آورند. همچنین اولین ایده‌ای که به ذهن‌شان می‌رسد را روی کاغذ می‌آورند و چندان روی شخصیت‌پردازی، کارکتر پردزای و صحنه‌پردازی آن کار نمی‌کنند.

دلیل ضعف ما در فیلمنامه‌نویسی چیست؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ فیلمنامه نوشته می‌شود تا طبق آن فیلمی ساخته و پرداخته شود و عناصر مختلفی چون داستان، شخصیت، صحنه، پرده، موسیقی، مکان، سکانس و... دارد. فیلمنامه کوتاه، بلند، مستند، سریالی و اقتباسی از انواع آن به شمار می‌رود که به اعتقاد برخی برای نگارش هرکدام از این فیلمنامه‌ها باید روشی را در پیش گرفت. از این رو کتاب‌های مختلفی جهت آموزش و نحوه نگارش فیلمنامه در ایران تالیف یا ترجمه شده و به چاپ رسیده است که از جمله آن می‌توان به دو کتاب «ترسیم فیلمنامه سریال‌های تلویزیونی» اثر دنیل پی.کلویسی و «چگونه یک فیلمنامه محشر بنویسیم؟» نوشته دیوید هاوارد اشاره کرد. با ابراهیم راهنشین، مترجم درباره این دو کتاب و مبحث فیلمنامه‌نویسی گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.
 
اگر موافقید گفت‌وگو را با مبحث آموزش فیلمنامه‌نویسی آغاز کنیم. چرا برای نگارش فیلمنامه نیاز به آموزش داریم؟ حال چه در کشور خود که همه بر ضعیف بودن فیلمنامه‌ها تاکید دارند و چه در کشورهای دیگر که عده‌ای معتقدند فیلمنامه‌های خوبی دارند.
زمانی که من وارد این حرفه شدم یکی از دوستان به من توصیه اشتباهی کرد که نویسندگی باید در خون فرد باشد. او عقیده داشت که برای نویسنده شدن یا نوشتن فیلمنامه نباید سراغ کلاس رفت از این رو که شرکت در این کارگاه‎ها فرد را وارد مسیر نادرستی می‌کند و می‌گفت هر شخصی باید سعی کند نویسندگی را در خودش پرورش دهد. به نظر من بدترین توصیه است و نوشتن را باید سرکلاس آموخت. به قول یکی از اساتید قواعد فیلمنامه‌نویسی در تمام دنیا یکی است.
 
به واقع وقتی فرد آموزش می‌بیند و استاد خوبی دارد که مباحث این حوزه را تدریس می‌کند پیشرفت سریع‌تر اتفاق می‌افتد از این رو که این استاد تجربیات خود را در اختیار شما قرار می‌دهد. درواقع فراموش کردن آموزش صحیح سبب شده ما در حوزه فیلمنامه‌نویسی دچار ضعف شویم.
 


دنیل پی. کلویسی
با توجه به این کتاب‌های زیادی در حوزه آموزش و روش نوشتن فیلمنامه تالیف و ترجمه شده است چرا همچنان فیلمنامه‌های ما چه در حوزه سینما و چه در زمینه سریال بسیار ضعیف هستند؟ همه بر ضعف فیلمنامه تاکید دارند اما باز هم اتفاق جدیدی نمی‌افتد.
یکی از دلایل ضعف فیلمنامه‌نویسی در کشور ما این است که فیلمنامه‌نویس برای طراحی صحنه، شخصیت، سکانس و... وقت چندانی صرف نمی‌کند، از این رو که قیمت فیلمنامه‌ها پایین است. همین امر سبب می‌شود بانوان بیشتر سراغ نگارش فیلمنامه بروند. البته هستند فیلمنامه‌نویسانی که سال‌های متمادی مشغول به کار بوده و دستمزد زیادی هم می‌گیرند اما کسانی که چند سالی است وارد این حرفه شده‌اند دستمزد چندانی نمی‌گیرند؛ به همین دلیل در سال چند فیلمنامه می‌نویسند که در نتیجه کیفیت آثارشان کاهش پیدا می‌کند. باید روش صحیح نگارش فیلمنامه را یاد بگیریم؛ همچنین باید برای یک اثر سال‌ها وقت صرف کنیم. اگر ما اصولی کار کنیم و اصول صحیح نگارش فیلمنامه را به فیلمنامه‌نویسان آموزش دهیم اثرگذار خواهد بود.
 

 
برویم سراغ کتاب «چگونه یک فیلمنامه محشر بنویسیم؟» نوشته دیوید هاوارد.
دیوید هاوراد یکی از بهترین تئوریسین‌های فیلمنامه‌نویسی دنیا محسوب می‌شود؛ نگاه دیوید هاوراد به فیلمنامه‌نویسی متفاوت از سایر افراد است.
 
 این کتاب مخصوص افرادی است که فیلمنامه‌نویسی را می‌دانند و به این حوزه مسلط‎ بوده اما هنوز احساس می‌کند کم و کاستی‌هایی وجود دارد. هاوارد سراغ این اشخاص رفته و«چگونه یک فیلمنامه محشر بنویسیم؟»  را برای این گروه از افراد نوشته است. این اثر ذهن افراد را روی نکاتی باز می‌کند که فیلمنامه‌نویسان هالیوودی رعایت می‌کنند و ما رعایت نمی‌کنیم.
 
برخی از رمان‌ها پر از اتفاقات مختلف هستند که در پی هم روایت می‌شوند اما برخی دیگر از آن‌ها وضعیت ایستایی دارند، بدین شکل که یک حادثه یا حالت ذهنی وجود دارد و باقی داستان حول محور آن می‌چرخد. آیا در فیلمنامه سریالی یا سینمایی نیز می‌توان وضعیت ایستایی روایت کرد یا حتما باید پر از اتفاقات و حوادث گوناگون باشد؟
سوال بسیار خوب و تخصصی است که فکر می‌کنم از روی تجربه خود این سوال را مطرح کردید.
بسیاری از فیلمنامه‌نویسان ما نمی‌دانند که همه فیلمنامه‌ها شاه پیرنگ نیستند که پر از حوادث مختلف باشد. فیلمنامه‌ها به سه دسته شاه پیرنگ، خرده پیرنگ و ضد پیرنگ تقسیم می‌شوند. آنچه که شما مطرح کردید در حیطه خرده پیرنگ و ضد پیرنگ قرار دارد.
 
ممکن است نویسنده در رمان خود چند صفحه‌ای را به توصیف درشکه که در گل حرکت می‌کند اختصاص دهد. چنین ویژگی به ویژه در آثار قرن هجدهمی دیده می‌شود از این رو که رسانه‌ دیگری نبود و نویسنده به جزئیات دقت بیشتری داشت. در سریال من ندیدم کسی سراغ خرده پیرنگ یا ضد پیرنگ برود اما در بحث سینما بسیار دیده می‌شود به ویژه در سینمای فرانسه. این نوع از فیلم‌ها مخاطب خاص خود را دارند و تنها به قصد فروش ساخته نمی‌شوند و فیلمسازان بیشتر سراغ دغدغه‌های خود می‌روند. فیلم‌های عباس کیارستمی از چنین ویژگی برخوردار است که اصطلاحا می‌گوییم فیلم در عرض حرکت می‌کند و درام لاغر دارد.
 


درباره کتاب «ترسیم فیلمنامه سریال‌های تلویزیونی» نیز صحبت کنیم. آیا روش‌هایی که نویسنده در این کتاب ارائه می‌دهد سبب همسان‌سازی و در نهایت یک شکل شدن سریال‌ها نمی‌شود که تنها در مضمون با یکدیگر تفاوت داشته باشند؟
به هیچ وجه این اتفاق نمی‌افتد. این کتاب با محوریت هشت سریال است که شخصیت‌های اصلی آن روی طرح جلد آمده است. هیچکدام از این سریال‌ها شبیه به یکدیگر نیستند چون آن‌ها قاعده را می‌شناسند و طبق آن حرکت کرده و خلاقیت و نوآوری خود را به اثر تزریق می‌کنند.
 
پیکاسو می‌گوید ابتدا قاعده را بشناس و بعد آن را بشکن؛ اگر دقت کنید آثار پیکاسو با سایر نقاشان دنیا متفاوت است. کسانی که قواعد فیلمنامه‌نویسی را با خلاقیت و نوآوری خود درهم می‌آمیزند موفق‌تر عمل می‌کنند. اما فیلمنامه‌نویسان در کشور ما بدون شناخت این قواعد آن را می‌شکنند.
 
طبق نظر یکی از اساتید ما ابتدا باید قالب را طرحی و سپس بر جزئیات تمرکز کنیم. ما نباید از کتاب‌های خوبی که در حوزه فیلمنامه‌نویسی منتشر و ارائه شده دوری کنیم با این گمان که فیلمنامه‌هایمان شبیه به هم می‌شود به هیچ وجه چنین نیست. ما باید قاعده را بشناسیم و در همان راستا حرکت کنیم ولی برای طراحی شخصیت، صحنه و غیره وقت بگذاریم. تنها در این صورت است که فیلمنامه‌ها متفاوت و خواستنی می‌شوند و مخاطب با ما همراه می‌شود.
 
همین عدم توجه به قواعد نیز می‌تواند عاملی برای ضعف فیلمنامه در کشور باشد.
بله. علم فیلمنامه‌نویسی در کشور ما نسبت به دنیا به ویژه آمریکا بسیار عقب است. متاسفانه اکثر فیلمنامه‌نویسان ما بدون اطلاعاتی در این حوزه به نگارش فیلمنامه روی‌ می‌آورند. همچنین اولین ایده‌ای که به ذهن‌شان می‌رسد را روی کاغذ می‌آورند و چندان روی شخصیت‌پردازی، کاراکتر پردازی و صحنه‌پردازی آن کار نمی‌کنند.
 
چرا توجه فیلمنامه‌نویسان به این موارد کم است؟
 به جهت این که دستمزد فیلمنامه‌نویسان در کشور ما بسیار پایین است. این امر سبب می‌شود فیلمنامه‌های زیادی بنویسند و در نتیجه تمرکز و توجه زیادی روی آن نداشته باشند. این عجله‌ در نگارش فیلمنامه سبب می‌شود بسیاری از آثار ما شبیه به یکدیگر باشند.
 
از دید شما آیا نگارش فیلمنامه درام با فیلمنامه کمدی یا ژانرهای دیگر از نظر شیوه و روش متفاوت است؟ نمی‌توان از یک مدل واحد برای نگارش همه این‌ها استفاده کرد؟
قطعا همینطور است. کاری که درام با ما می‌کند این است که به ما می‌گوید تو می‌توانی چنین باشی و درواقع رویاپردازی می‌کند اما کمدی می‌گوید تو با همین چیزی که هستی بساز. کمدی واقعیت را نشان می‌دهد و درام واقعیت را پنهان می‌کند. همانطور که فضای درام با فضای کمدی متفاوت است شیوه نگارش آن‌ها نیز متفاوت است.  اصولا سریال‌های درام حدود یک ساعت است و سریال‌های کمدی بیست دقیقه.
 
با توجه به این که کتاب «ترسیم فیلمنامه سریال‌های تلویزیونی» آموزشی برای نوشتن فیلمنامه برای سریال است و کتاب «چگونه یک فیلمنامه محشر بنویسیم؟» برای فیلمنامه‌نویسان سینمایی نوشته شده است آیا شیوه نگارش فیلمنامه برای سینما با سریال متفاوت است؟
صدرصد. هنگام ترجمه کتاب «فیلمنامه سریال» این سوالی که شما مطرح کردید در ذهن من نیز بود. کتابی در زمینه نگارش فیلمنامه برای سریال نداشتیم. با خواندن این اثر و کتاب «چگونه یک فیلمنامه محشر بنویسیم؟» متوجه تفاوت نگارش فیلمنامه برای هر دو حیطه خواهید شد. در ساختار، پرداخت داستان فرعی، شخصیت‌پردازی و غیره بایکدیگر متفاوت هستند. همچنین در فیلم سینمایی تنها دو ساعت فرصت روایت قصه خود را دارید اما در سریال شما سال‌ها می‌توانید شخصیت داستان خود را برای مخاطب پردازش کنید. یکی از اشتباهات رایج نیز همین است که فرد برای نگارش فیلمنامه سینمایی آموزش دیده و وارد حیطه نگارش فیلمنامه برای سریال می‌شود و درباره قالب سریال اطلاعاتی ندارد.
 

انتشارات ساقی کتاب «ترسیم فیلمنامه سریال‌های تلویزیونی (ساختار پایلوت سریال‌های درام)» اثر دنیل پی.کلویسی را در 1100 نسخه، 160 صفحه و با قیمت 19000 تومان و کتاب «چگونه یک فیلمنامه محشر بنویسیم؟» نوشته دیوید هاوارد را در 1100 نسخه، 576 صفحه و با قیمت 66000 تومان با ترجمه ابراهیم راهنشین منتشر کرد.

نظر شما