شناسهٔ خبر: 64204 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

سوژه مقاومت/ به مناسبت درگذشت هاله لاجوردی

فرهنگ امروز/ کبوتر ارشدی

 آیا زنان ایرانِ معاصر، قدرتمندتر از پیش شده‌اند؟ این پرسشی است که هاله لاجوردی جامعه‌شناس، مترجم و مدرس سابق دانشگاه تهران در یکی از مقالات پژوهشی‌اش درباره زنان مطرح کرده است. انتشار این مقاله به زمستان 1386 برمی‌گردد. او ذیل طرح مساله مقاله‌اش به تشریح موقعیت زنان در طبقات مختلف اجتماعی ایران می‌پردازد و نکته‌ای را بیان می‌دارد که هم در مضمون و هم در شکل از آن جمله‌های به یاد ماندنی است؛ او می‌نویسد بعد از وقایع سال‌های نخست انقلاب و بروز جنگ، خانواده ایرانی دستخوش نشیب و فراز بسیاری شد. جنگ، زندگی سنتی را برآشفت، زنان طبقه پایین و متوسط آرمانخواه، خواهی نخواهی پای از خانه بیرون گذاشتند و شاید هرگز به شیوه سنتیِ سابق دیگر به خانه بازنگشتند.
 هاله در ادامه در بندهای بعدی پژوهش خود به نقل از داوید هلد(Held, David) می‌گوید، هوکهایمر همچون آدورنو شیفته این گفته والتر بنیامین است که روش واقعی استقرا خلاف آنچه پوزیتیویست‌ها مدعی آن هستند، قرار دادن مفهومی خاص‌تر ذیل مفهومی عام‌تر نیست بلکه وارسی «امرکلی در درون امر انضمامی است».  با آوردن این ارجاعات از متن پژوهش هاله لاجوردی می‌خواهم به استقبال طرح موضوعی بروم که برآمده از 3 پرسش است: یک) قدرتمند شدن زنان در روندهای اجتماعی چگونه پایداری خود را نشان داده است؟ دو) موازنه نیروها آیا به طور قطع نشان از این دارد که زنان هرگز به موقعیت‌های پیشین خود  برگشته یا نخواهند گشت؟ سه) امرکلی چطور می‌تواند به عنوان مولفه‌ای جدی و درون ماندگار در امر انضمامی دستکاری کند و آن را دچار تنش گرداند؟ 
در این یادداشت کوتاه فقط می‌توانم سرجمع به ربط وثیق این 3 پرسش بپردازم. هر امر تاسیسی با تمام توان به‌ طور درون‌ماندگار سعی در پایداری دارد. اما موازنه نیروهای له و علیه می‌توانند دستاوردهای لحظه تاسیس را به نفع خود تضعیف یا تقویت کنند. وقتی باور داشته باشیم تاریخ مبتنی بر دیالکتیک روندهاست، درمی‌یابیم موقعیت‌های تاریخی با کلمه «هرگز»  به چه میزان می‌توانند غریبه باشند. ممکن است اشکال بازگشت متفاوت باشد اما مضامین به میزان‌های قابل اعتنایی به ‌طور گفتمانی(دیسکورسیو) قابل بازگشتند. شاید زنانی که به تناسب موقعیت اقتصادی و دگرگونی‌های فرهنگی از خانه خارج شده باشند هرگز به اشکال پیشینی به خانه بازنگردند اما در اشکالی متفاوت رجوع به سنت یا خانه همواره محتمل و قابل مشاهده است. زمانی می‌شود گفت که «هرگز» امکان بازگشت به سنت-یا موقعیت‌های پیشین- از بین رفته که دیگر امکانات مادی و کارکردی آن فراهم نباشد.تا زمانی که نیروهایی درون میدان‌های قدرت می‌توانند با در اختیار گرفتن شبکه‌های آموزشی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مبلغ نظام‌های سلطه باشند این امکان با کلمه «هرگز» به پس رانده نخواهد شد. امرکلی به طرز شگفت‌انگیزی در امر انضمامی بازتولید می‌شود و می‌تواند با قوایی بیشتر علیه امر رهایی بخش یا امر تاسیسی ایستادگی کند. 
به نظر می‌رسد در ارتباط با زنان، توجه به این امکان و نیز شناسایی جدال نیروها و عدم باور به قطعیت در پایداری روندها می‌تواند به مقاومت سر و شکلی واقعی‌تر بدهد. در جوامع مردسالار، حضور زنان در حوزه‌های روشنفکری و دانشگاهی چه بسا بیشتر از موقعیت‌های صنفی و کاری-کارگری با رنج مضاعف و دشمن‌خویی مواجه بوده است. همچنان زنان برای ساختن یک فیگور بیرون از عادت‌واره‌های عرفی نیازمند دعوایی مدام و خستگی‌ناپذیرند. اگر با این آگاهی برای ساختن و تاسیس موقعیت‌های انضمامی در زیست خود بیرون از میدان‌های هنجار مردسالار حضور بیابیم بیشتر از پیش متوجه خواهیم بود که این میدان، میدان جنگی مدام و مدام و مدام است. جنگی که هیچ‌کس دست ما را نخواهد گرفت. چراکه این جنگ بر سر اصل موقعیت‌هایی است که سال‌ها در انحصار بوده است.
 در انحصار فیگورهایی مردانه که حتی زنان را مایملک خود می‌دانند و به او که از این حلقه به در می‌رود به هیچ‌وجه امتیازی نخواهد داد. موقعیت‌های اداری که توسط مردان اداره و برنامه‌ریزی می‌شود به زنانی راه می‌دهد که به عبارتی از خودشان باشند. این زن الزاما همسر نیست اما زنی است هم‌خون و هم‌گروه و زیردست. نه زنی که مدعی است،گردن‌کشی می‌کند و می‌خواهد از یوغ خارج باشد. هاله لاجوردی همان فیگوری بود که در ابتدا یک تفاوت عمده به حساب می‌آمد. آن زمان که کمر به حذف چنین فیگوری بسته می‌شود یعنی موازنه نیروها به سمت آن نیاز به یارگیری بیشتری دارد. وقتی امرکلی می‌تواند در امور انضمامی دخالت و بسته به سلیقه خود جرح و تعدیل کند یعنی میدان مقابل آن می‌تواند به عقب رانده شود و آسیب ببیند. در حذف فیگورهایی مثل هاله لاجوردی از دانشگاه، همدستی امرکلی با تک‌تک استادان و دانشجویان که نسبت به موقعیت محافظه‌کار زانو زدند، قابل بررسی است. ما با درک همین لحظه‌ها است که به جای انزوا نیاز به ساختن میدان‌های بیرون از هنجارهای مسلط را درخواهیم یافت. 

روزنامه اعتماد

نظر شما