شناسهٔ خبر: 64401 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

گفت‌وگو با شایستگان تقدیر سی‌وهشتمین جایزه کتاب سال ایران: کتابی که خط بطلان بر 200 سال تاریخ‌نگاری روسی-مارکسیستی مردمان قفقاز است

علی علی‌بابایی درمنی می‌گوید: تحریف تاریخ در دوره روسیه تزاری و شوروی نتوانست پیوندهای ایرانیان و قفقاز را از میان ببرد، و ایرانیان باید با بهره‌گیری از پیوندهای تاریخی مستحکم خود با مردمان قفقاز، جایگاه فرهنگی خود را در این منطقه باز یابند.


کتابی که خط بطلان بر 200 سال تاریخ‌نگاری روسی-مارکسیستی مردمان قفقاز است

فرهنگ امروز/ آناهید خزیر: کتاب «تبارشناسی فرمانروایی‌های قفقاز در دوران باستان - هخامنشی، اشکانی، ساسانی» تالیف دکتر علی علی‌بابایی درمنی در سی‌وهشتمین جایزه کتاب سال ایران به عنوان شایسته تقدیر شناخته شد. این کتاب در مقابل حافظه تاریخی ایران و مردمان قفقاز می‌خواهد پیوندهای تاریخی میان این مردمان را یادآوری (مبتنی بر روشنگری تبار ایرانی فرمانروایان قفقاز در دوران باستان) کُند تا ایرانیان با کنار زدن ابرهای تحریف جایگاه تاریخی خود را قفقاز بازیابند.

علی‌بابایی درمنی، دانش‌آموخته مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری تاریخ ایران باستان از دانشگاه تهران و یکی از پژوهشگران شاخص ایرانی در حوزه قفقاز به ویژه تاریخ قفقاز در دوره باستان است که در کتاب «تبارشناسی فرمانروایی‌های قفقاز در دوران باستان؛ هخامنشی، اشکانی، ساسانی» به بررسی علمی یکی از موضوعات شایان توجه در پیوندهای ژرف تاریخی ایران و قفقاز همت گمارده است. با وی درباره این کتاب گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

آقای علی‌بابایی ابتدا درباره کتاب «تبارشناسی فرمانروایی‌های قفقاز در دوران باستان - هخامنشی، اشکانی، ساسانی» بگویید که دربردارنده چه بخش‌هایی است؟
این کتاب که می‌توان آن را بخشی از «تاریخ ایران باستان» دانست، در برگیرنده بخش باستانی تاریخ سه کشور ارمنستان، گرجستان و اران در قفقاز است؛ دوران تاریخی که در آن، به دنبال فروپاشی فرمانروایی هخامنشیان از یک سو، و پایان یافتن فرآیند پدیدار شدن قوم‌های قفقازی در سده سوم و دوم پیش از میلاد، فرمانروایی‌های اُرُنتیان و فارنابازیان که تباری هخامنشی داشتند، در ارمنستان و گرجستان به قدرت رسیدند و پس از آنها نیز شکل‌گیری حکومت‌های ایرانی‌تبار در قفقاز تداوم یافت. فرمانروایانی مانند «اُرُنتیان، آرتاشسیان و اشکانیان ارمنستان»، «فرنابازیان، آرتاشسیان، اشکانیان و خسرویان گرجستان» و«اشکانیان و مهرانیان اران»، که از طریق این فرمانروایانِ ایرانی تبار فرهنگ و تمدن ایرانی در قفقاز ریشه دوانید، ریشه‌ای که تا به امروز وجود دارد. تحریف تاریخ در دوره روسیه تزاری و شوروی نتوانست این پیوندها را از میان ببرد، و اکنون زمان آن فرا رسیده تا ایرانیان با بهره‌گیری از پیوندهای تاریخی مستحکم خود با مردمان قفقاز، جایگاه فرهنگی خود را در این منطقه باز یابند.

پس از انقلاب کمونیستی تاریخ‌سازی ابعاد تازه‌تری یافت و افزون بر تحریف‌های بسیار در تاریخ قفقاز، تاریخ‌سازی روسی با ادبیات خاص تاریخ‌نگاری مارکسیستی روایت شد. این کتاب چه نکاتی را در این زمینه آشکار کرده است؟
در سال 1828 میلادی و پس از اشغال سرزمین قفقاز به دست نیروهای روسیه تزاری، این دولت با آگاهی از پیوندهای تاریخی و دیرپای ایرانیان و مردمان قفقاز، به منظور دست‌کاری حافظه تاریخی مردم قفقاز و جدایی همیشگی آن از ایران، به تاریخ‌سازی بر مبنای تقابل با تاریخ ایران برای مردمان قفقاز پرداخت. اساس گزارش‌های آن‌ها از مناسبات تاریخی حکومت‌های ایران و قفقازیان، لشکرکشی‌های نظامی ایرانیان به قفقاز به منظور تغییر دین مردمان قفقاز از دوران باستان تا دوران معاصر بود. کتاب «تبارشناسی فرمانروایی‌های قفقاز در دوران باستان، بطلانی بر دویست سال تاریخ‌نگاری روسی- مارکسیستی برای مردمان قفقاز است و با ارائه اسناد و منابع معتبر تاریخی نشان می‌دهد که عناصر فرهنگی و تمدنی سرزمین قفقاز به طور کامل در پیوند با ایران شکل گرفته ‌است و هرگونه بررسی تاریخ و فرهنگ این سرزمین، تنها در چارچوب تاریخ ایران بزرگِ فرهنگی امکان‌پذیر است.



تاریخ و فرهنگ مردمان قفقاز به مثابه بخشی از ایران فرهنگی و دیگر بخش‌های ایران بزرگ است. آیا نهاد فرمانروایی در قفقاز دوره باستان را می‌توان از سرشت شاهنشاهی‌های ایران در دوره باستان دانست؟
یکی از بنیان‌های فرهنگ‌ساز و تمدن‌آفرین که در حیات ملی همه ملت‌های جهان از اهمیت بسیار زیاد برخوردار است، توانایی برپایی فرمانروایی است که نشانگر بلوغ فکری یک ملت است. در سده سوم و دوم پیش از میلاد حکومت‌های با تبار هخامنشی در قفقاز به قدرت رسیدند و پس از به قدرت رسیدن اشکانیان در ایران نیز، اشکانی تباران در قفقاز به قدرت رسیدند. همچنین، با به قدرت رسیدن ساسانیان در ایران پس از چندی، فرمانروایانی با تبار ساسانی در قفقاز به قدرت رسیدند. به گواهی تاریخ، در قفقازِ دوران باستان و حتی پس از آن، تنها دودمان‌هایی به قدرت می‌رسیدند یا مشروعیت فرمانروایی را به دست می‌آورند که هم‌تبار شاهنشاهان ایران بودند. در واقع در نگارش تاریخ دوران باستان ایران، نمی‌توان نهاد فرمانروایی در قفقاز را، جدا از نهاد همانند آن در ایران باستان تعریف کرد. به دیگر سخن نهاد فرمانروایی در قفقاز دوره باستان را می‌توان از سرشت شاهنشاهی‌های ایران در دوره باستان دانست. به قدرت رسیدن حکومت‌های ایرانی‌تبار در قفقاز سبب شد تا فرهنگ ایرانی در قفقاز بیش از پیش رایج شود. برای نمونه، روایت‌های ملی مردمان قفقاز، چنان با روایت‌های ملی ایرانیان در هم تنیده ‌است که گاه تشخیص آنها از یکدیگر آسان نیست. برای نمونه، نگارش کتاب تاریخ شاهان گرجستان، کاملاً از الگوی خدای‌نامه‌های ایرانی پیروی می‌کند، همان‌گونه که در روایت های ملی ارمنی، داستان «رستمِ زال» اینگونه است.

پیوندهایی بین ایران و قفقاز در نوشته‌های نویسندگان قفقازی، ایرانی، رومی، عرب تا سده‌های اخیر دیده می‌شود، تا اینکه با اشغال قفقاز از سوی روس‌ها در سده نوزدهم میلادی، برخی تاریخ‌نگاران روس و قفقازی سعی کردند تا پیوندهای تاریخی ایرانیان را با مردمان قفقاز به چند برخورد نظامی در دوره‌های صفویه و قاجار فرو بکاهند. در دوره هخامنشی، اشکانی و ساسانی شاهنشاهان ایرانی چه تاثیری در فرمانروایی قفقاز داشته‌اند؟
اهمیت ژئوپلتیک قفقاز از دوران باستان سبب شده بود تا شاهنشاهان ایران بکوشند تا امنیت گذرگاه‌های این منطقه را تامین کنند و از این رهگذر خطر هجوم اقوام بیابانگرد اوراسیا به ایران و قفقاز جنوبی یعنی سرزمین اَرانی‌ها، ارمنی‌ها و گرجی‌ها برطرف شود. چالش شاهان ایرانی با قفقاز از دوره مادها آغاز می‌شود، یعنی زمانی که آنها قلمرو اورارتو را به خاک خود ضمیمه می‌کنند. اما از دوره هخامنشیان است که گویی یکی از ملاک‌های بزرگی شاهنشاهان ایرانی پیروزی در مصاف‌های قفقازی و امنیت‌بخشی به گذرگاه‌های قفقاز بوده ‌است. در این راه، روش شاهنشاهان قفقاز همکاری با اقوام بومی قفقازی به منظور مقابله با تهدید بیگانگان بوده ‌است.

در میان شاهنشاهان بزرگ ایرانی می‌توان به کورش بزرگ اشاره کرد به گواهی آمیانوس مارسِلینوس با گذر از رودهای ارس و کورا با ماساژت‌ها جنگید و آنها را مغلوب کرد. این پیروزی اثرات بسیاری در امنیت ایران و قفقاز داشته، تا آنجا که تا پایان دوره هخامنشی دیگر خبری از هجوم اقوام کوچ روی اوراسیا نیست. در دوره ساسانیان نیز می‌توان به خسرو انوشیروان اشاره کرد که استحکامات بی نظیر دربند قفقاز به فرمان او ساخته شد. ابن‌فقیه همدانی از حضور دوازده ساله ایشان در قفقاز برای امنیت بخشی به این منطقه به یاری تیره‌های قفقازی یاد کرده ‌است و پِروکوپیوس مورخ رومی از حضور ایشان در لازیکا در غرب گرجستان یاد کرده ‌است.





چه انگیزه‌ای باعث شد در پژوهش‌تان به بررسی تبار سیاسی و فرهنگی فرمانروایان محلی قفقاز در دوره باستان بپردازید و از چه منابع معتبری در این زمینه بهره برده‌اید؟
از آغاز تحصیل در رشته تاریخ ایران باستان در دانشگاه تهران، این غفلت توجه مرا جلب کرد و سبب شد تا در پایان نامه دوره کارشناسی ارشد، نقش اقوام قفقازی را در روابط میان ایران ساسانی و روم بررسی کنم. هرچند که بر تز کارشناسی ارشد پایان نامه نام نهاده‌اند، با این حال با پایان دوره کارشناسی ارشد، هنوز پرسش‌های بی پاسخی در مورد جایگاه فرهنگی-سیاسی ایران در قفقاز در ذهنم باقی ماند. بنابراین در دوره دکتری نیز بررسی تاریخ قفقاز در دوره باستان را ادامه دادم و این بار به بررسی تبار سیاسی و فرهنگی فرمانروایان محلی قفقاز در دوره باستان پرداختم، تا از این رهگذر جایگاه تاریخی ایران را در قفقاز بررسی کنم. در همین ارتباط در سال 1389 در قالب یک فرصت مطالعاتی از سوی دانشگاه تهران، راهی کشور گرجستان شدم تا ضمن آگاهی از نگاه پژوهشگران و استادان گرجی در مورد پیوندهای تاریخی میان  ایران و گرجستان، از راهنمایی‌های آنها در زمینه پژوهشم بهره‌مند شوم. پس از 6 ماه اقامت در گرجستان، راهی ارمنستان شدم تا از یاری استادان آن دیار نیز استفاده کنم. با اینکه منابع تاریخی گویای روابط گسترده تاریخی میان مردمان ایران و قفقاز است، این امر در پژوهش‌های نوین، آن‌گونه که شایسته است، پژواک درخوری ندارد.

سفر به قفقاز بسیار سودمند بود، و در این سفر طرح اولیه رساله دکتری آماده شد، رساله‌ای که دو سال بعد یعنی در سال 1391 در گروه تاریخ دانشگاه تهران ارائه شد، با این حال دو سال دیگر طول کشید تا دوباره منابع تاریخی رساله بررسی شود و رفته رفته این کتاب نوشته شود. این کتاب نخستین کتابی است که در یک بازه زمانی بلند مدت (10 سده) تبار مادی و معنوی فرمانروایان حکومت‌های محلی قفقاز را بررسی کرده و سپس به بررسی اوضاع سیاسی- فرهنگی حکومت‌های محلی قفقاز در دوره باستان پرداخته است. هدف این پژوهش دستیابی به یک نگاه جامع در مورد موضوع مورد پژوهش بوده است، که تا اندازه‌ای حاصل شده ‌است و امیدوارم پس از این شاهد شکوفایی بیشتر مطالعات قفقاز در ایران باشیم.

ایبنا

نظر شما