شناسهٔ خبر: 64413 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

کتاب «رسانه‌های اجتماعی: خوانش انتقادی» نقد و بررسی شد

کتاب «رسانه‌های اجتماعی: خوانش انتقادی» نوشته کریستین فوکس با حضور حسین بصیریان جهرمی، مترجم اثر نقد و بررسی شد.

کتاب «رسانه‌های اجتماعی: خوانش انتقادی» نقد و بررسی شد

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛  نشست نقد و بررسی کتاب «رسانه‌های اجتماعی: خوانش انتقادی»، نوشته کریستین فوکس (استاد دپارتمان ارتباطات و رسانۀ دانشگاه وست‌مینستر)، با حضور هادی خانیکی (استادتمام ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی) و حسین حسنی (عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) و حسین بصیریان جهرمی (مترجم اثر)، برگزار ‌شد.

در ابتدای این برنامه بصیریان جهرمی، مترجم کتاب به معرفی اجمالی این کتاب و نویسنده آن پرداخت و در اشاره به مقدمه نویسنده بر نسخه فارسی کتاب، گفت: نویسنده کتاب «رسانه‌های اجتماعی: خوانش انتقادی»، مدیر اتریشی‌الاصل موسسه پژوهشی ارتباطات و رسانه دانشگاه وست مینستر و استاد تمام این دانشگاه در حوزه رسانه و ارتباطات است. او نویسنده بیش از ۲۰ کتاب تخصصی در حوزه رسانه و ارتباطات و بیش از ۵۰۰ مقاله علمی در ژورنال‌های تخصصی است. فوکس، بیشترین ارجاع علمی به آثارش در رتبه‌بندی گوگل اسکالر در حوزه علوم ارتباطات را تا مارس ۲۰۲۱ با حدود ۱۹ هزار و ۶۰۱ سایتیشن دارد.او در مقدمه‌ای که بر نسخه فارسی کتاب نگاشته عنوان می‌کند که مجله فناوری وایرد و متخصصان فناوری و پیروان اندیشه نئولیبرالی، دارای اندیشه غیرانتقادی هستند و به‌نوعی القای خوشبینی می‌کنند. باتوجه به وجود چنین جریانی، او این مسأله را به‌عنوان یکی از وظایف دانشگاهی خود دنبال می‌کند تا رویکردی جایگزین را ترویج دهد که او نام آن را، «مطالعات انتقادی رسانه‌های دیجیتال» یا «اقتصاد سیاسی انتقادی رسانه‌های دیجیتال و اینترنت» می‌گذارد. سپس با استفاده از فلسفه هگلی، نظریه مارکسیستی و تئوری‌های مهم جامعه‌شناسی، تلاش می‌کند درک جدی از نقش ابزارهای دیجیتال و اینترنت را در جامعه بازشناسی کند. اگر قدرت ارتباطات کاستلز را به تعبیر خود فوکس، مهم‌ترین اثر در مسیر پژوهشی او بدانیم، ناگزیر، کتاب «رسانه‌های اجتماعی: خوانش انتقادی» را باید جدی‌ترین اثر یک متفکر معاصر تلقی کنیم که دست‌کم در بخش مهمی از آن، نقد روزآمد و بازاندیشانه بر دیدگاه‌های کاستلز ارائه می‌کند چون فصل چهارم این کتاب، به‌طور مبسوط، به شک‌نگری و رد برخی از آرا و اندیشههای کاستلز در کتاب قدرت ارتباطات، اختصاص یافته است.

وی با اشاره به خصوصیات این کتاب افزود: این کتاب چارچوبی نظری را برای فهم انتقادی رسانه‌های اجتماعی مطرح می‌کند که برمبنای آن، بستر رسانه‌های اجتماعی در موضوع‌هایی چون فرهنگ مشارکتی، قدرت ارتباطات، اقتصاد سیاسی، نظارت و حریم خصوصی، مردم‌سالاری و حوزه عمومی، نظام سرمایه‌داری دیجیتال، ایدئولوژی و مبارزات اجتماعی، استثمار و بردگی اینترنتی و نظایر آن را نقد و به چالش می‌کشد. تلاش نویسنده بر آن است که درک جدیدی از جامعه‌جویی اجتماعی و رسانه‌های اجتماعی ارائه دهد. زیرا معتقد است انسان‌ها اساساً موجوداتی جامعه‌جو و اجتماعی هستند و حیات آن‌ها مستلزم همکاری با یکدیگر است. لذا به زعم او، ضرورت نیاز به شیوه تفکر و نحوه کنشگری در مواجهه با رسانه‌های اجتماعی، در پیوند با پرسش‌هایی در باب نوع «جامعه‌جویی»، شکل «جامعه» و ژانر یا گونه‌ای تازه از «رسانه»، اهمیت می‌یابد.

در بخش بعدی این نشست، هادی خانیکی ضمن اشاره به اهمیت موضوع کتاب، در نقد آرای مترجم آن تصریح کرد: این کار دکتر بصیریان را باید در ادامه کار قبلی او که آن هم در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده بود، دانست؛ یعنی کتاب «قدرت ارتباطات» مانوئل کاستلز. البته کتاب اول در قیاس با کتاب فوکس، کمتر نگاه انتقادی دارد و بیشتر در حوزه تکنولوژی قرار می‌گیرد. پیشنهادم این است برای اینکه این کتاب‌ها دیده شود و یک منظومه قلمداد شوند، خوب است که هم بین پژوهشکده‌های مختلف پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، همکاری و هماهنگی بیشتری شود و هم اینکه شکل چاپ و جنبه‌های سخت‌افزارانه آن‌ها با یکدیگر شباهت و پیوستگی بیشتری داشته باشد. اگر چنین کاری شود، ما در درجه اول، در دانشگاه‌ها و در درجه دوم، در حوزه عمومی، شاهد اقبال بیشتری خواهیم بود.

وی افزود: در باب اهمیت کتاب باید بگویم که کتاب، کتاب مهمی‌ست هم به دلیل موضوع و هم به دلیل نویسنده آن و هم به دلیل زمینه‌هایش. منظورم از زمینه‌ها این است که اگر بخواهیم مواجهه جامعه علمی و نیز جامعه مصرف را با دانش در زمینه ارتباطات مدنظر قرار دهیم، می‌بینیم که هرچه از دهه‌های پایانی قرن ۲۰ میلادی به سمت دهه‌های آغازین قرن ۲۱ می‌آییم، توجه به نظریه‌های انتقادی فناوری‌های نوین ارتباطات ازجمله رسانه‌های اجتماعی بیشتر می‌شود. درواقع سیر توجه نظری به فناوری‌های جدید و رسانه‌های اجتماعی از نگاه خوش‌بینانه مک‌لوهان که به ذات فناوری مربوط می‌داند، به نظریات کاربرد تکنولوژی نزدیک‌ می‌شود که این می‌تواند اثرات مثبت یا منفی داشته باشد که توجه به رویه منفی، در نظریات انتقادی بیشتر است. لذا این کتاب هم، موضوع مهمی دارد. اما می‌خواهم نظر آقای بصیریان را تا حدی رقیق‌تر کنم. جایی که او همه این ارجاعات و توجه بیشتر به فوکس را به منحصربه‌فردبودن فوکس اختصاص دادند که من آن را به این شکل نمی‌بینم. من مسأله را توجه به نظریات انتقادی می‌بینم. فوکس خود را به‌عنوان یک محقق مارکسیست معرفی می‌کند و همین توجه به نظریات انتقادی‌ست که باعث اقبال به او شده است. کسی که انتقادی نگاه کند، طبیعتاً موردتوجه بیشتری هم قرار می‌گیرد. البته این به معنای کم‌بودن جوانب علمی یا انصاف فوکس در نقد آرای دیگران نیست، اما می‌خواهم بگویم در سال‌های اخیر حتی با تأثیراتی که پاندمی کرونا دارد، توجه بیشتر به نظریات انتقادی بیشتر خواهد شد. بخشی از ارزیابی خاصی که آقای بصیریان از اندیشه و رویکرد فوکس دارند، متأثر از نوع نگاه و روحیه او است که تا حدی متعصب در نظریات خود هستند. فوکس بی‌رحمانه به نقد کاستلز نپرداخته، بلکه حتی رقیق‌تر به این مسأله می‌پردازد که چرا کاستلز مجذوب فناوری شده یا از تفاوت‌های بین پلتفرم‌های ارتباطی و جامعه غافل شده است. کتاب به مطالعه دقیقی می‌پردازد و در کل ۱۲ فصل، موضوعات مهمی را انتخاب می‌کند و ترجمه آقای بصیریان، ترجمه دقیق و با وسواسی‌ست اما توصیه می‌کنم همان‌طور که پاورقی‌های دقیقی دارند، در کابرد برخی معادل‌ها برای برخی واژه‌ها، نام اصلی آن‌ها در قسمت پاورقی قید شود و همه واژگان در این قسمت آورده شود. این صرفاً یک تغییر زبانی‌ست که اگر به آن توجه شود، بهتر است.

استاد دانشگاه علامه‌طباطبایی با بیان اینکه توجه به نقدهای فوکس از کاستلز یک ضرورت است، اظهار داشت: توجه به نقد فوکس به کاستلز از نکات خیلی مهم است. دراین زمینه لازم است که آقای بصیریان، باتوجه به اهمیت موضوع، خود در مقدمه‌ای مفصل‌تر به تفاوت‌ها و تشابهات این دو رویکرد بپردازد. پارادایم‌های متفاوتی که در آن طبقه موضوعیت دارد و فوکس از آن حمایت می‌کند یا پارادایمی که فناوری و فرهنگ در آن بیان می‌شود و نیز پارادایم‌هایی که هردو متفکران در آن مشترک هستند مثل رویکردها و نگاه‌های اِمبرتویی که بهتر است به آن‌ها پرداخته شود.

خانیکی در پایان ضمن تشکر از پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در چاپ ترجمه این اثر، نسبت به غنای متون ارتباطات در ایران، از طریق شکل‌گیری منظومه متون کلاسیک، چه در وجه توصیفی و چه در وجه انتقادی آن، ابراز امیدواری کرد.

نظر شما