شناسهٔ خبر: 64838 - سرویس کتاب و نشر
نسخه قابل چاپ

تجدید چاپ کتاب سوم کسروی درباره مشروطه/از استالین تا حیدر عمواغلی

دومین چاپ کتاب «مشروطه به روایت کسروی» به کوشش مهدی نورمحمدی توسط نشر علم منتشر شد. این کتاب بر اساس یادداشت‌های احمد کسروی در روزنامه پرچم گردآوری شده است.

فرهنگ امروز:، نشر علم در نخستین روزهای کاری سال جدید (۱۴۰۱) دومین چاپ کتاب «مشروطه به روایت کسروی؛ سومین اثر احمد کسروی درباره مشروطیت بر اساس یادداشت‌های او را در روزنامه پرچم» به کوشش مهدی نورمحمدی را با شمارگان ۷۷۰ نسخه، ۲۹۸ صفحه و بهای ۱۴۵ هزار تومان منتشر کرد. چاپ نخست این کتاب در اردیبهشت ۱۳۹۹ با شمارگان ۷۷۰ نسخه و بهای ۷۵ هزار تومان منتشر شده بود.

سیداحمد کسروی یکی از مشهورترین مورخان و راویان تاریخ مشروطه ایران است. دو کتاب مهم او با عناوین «تاریخ مشروطه ایران» و «تاریخ هجده ساله آذربایجان» دو منبع مهم برای مطالعات پیرامون تاریخ بیداری ایرانیان به شمار می‌روند. پژوهشگران امروزی بارها به این دو کتاب ارجاع داده‌اند و خارج از مرزها نیز ترجمه این دو کتاب بسیار مورد استفاده غیرایرانی‌هاست.

«مشروطه به روایت کسروی» بر اساس یادداشت‌های کسروی در روزنامه پرچم میانه سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۱ خورشیدی فراهم شده است و در واقع سومین اثر او درباره مشروطیت به شمار می‌رود. به طوری که کسروی خود یادآور شده آرزویش مبنی بر چاپ تصاویر تاریخی در روزنامه پرچم، زمینه ساز انتشار عکس‌ها و مطابی درباره رجال و تاریخ مشروطه در شماره‌های بعدی این روزنامه شده است.

کسروی در تعقیب این آرزو در شماره دوم پرچم عکس سیدمحمد طباطبایی و در شماره سوم عکس سیدعبدالله بهبهانی را بدون هیچگونه توضیحی منتشر می‌کند و پس از این سه شماره است که تا پایان انتشار به غیر از وقفه‌هایی کوتاه علاوه بر عکس‌های تاریخی، نوشته‌ها و اظهارنظرهایی را نیز در ارتباط با آن عکس‌ها منتشر کرده است.

این یادداشت‌ها که درباره رجال و حوادث انقلاب مشروطه است و ارکان و ساختار کتاب حاضر را تشکیل می‌دهد، شامل ۶ موضوع است: «هواخواهان مشروطه»، «بدخواهان مشروطه»، «گروه سوم»، «یک سند تاریخی»، «یک عکس تاریخی» و «از اینجا و آنجا».

کسروی در شماره ۲۰۵ روزنامه پرچم درباره این موضوعات نوشته است: «ما چون روزنامه پرچم را آغاز کردیم، خواستیم در میان دیگر مطالب خود یادی هم از تاریخ نزدیک ایران دربر داشته باشد و این بود نخست عکس‌های پیشگامان مشروطه خواهی را به چاپ رسانیدیم. سپس به بدخواهان مشروطه پرداخته، عکس‌های آنان را آوردیم. سپس کسانی را که در مشروطه بوده ولی نه هواخواه یکدل و نه بدخواه آشکار بوده‌اند، زیر عنوان «گروه سوم» آوردیم.

پس از آن چون شهریور ماه رسید به نام یادآوری از پیش‌آمدهای شهریور سال گذشته (منظور عکس‌ها و مطالبی است که توسط کسروی به یاد کشته شدگان ارتش ایران در حوادث مربوط به شهریور ۱۳۲۰ در روزنامه پرچم به چاپ می‌رسید. این یادداشت‌ها چون مرتبط با انقلاب مشروطه نبود، در این کتاب درج نشده‌اند.) کنون چون آن نیز به پایان رسیده می‌خواهیم یک دوره دیگری را زیر عنوان «از اینجا و آنجا آغاز کنیم و این زمان برخی عکس‌هایی را که در دوره‌های پیش فراوش گردیده یا عکس‌هایی که ارتباط به تاریخ دارد ولی با هیچیک از عنوان‌های پیش راست نبوده، بیاوریم.»

ویژگی‌های کتاب «مشروطه به روایت کسروی»

به شهادت مهدی نورمحمدی در مقدمه این کتاب کسروی در این این یادداشت‌ها به خوبی توانسته نام مشروطه خواهان را در تاریخ ثبت و از تلاش‌های آنان در راستای بیداری ایرانیان قدردانی کند. همچنین نثر کسروی در این یادداشت‌ها به مراتب از کتاب‌های «تاریخ مشروطه ایران» و «تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان» ساده‌تر و روان‌تر است و در ان از کلمات متکلف و لغات و واژگان ابداعی او اثری به چشم نمی‌خورد. درباره علت این امر نیز می‌توان چنین متصور شد که شاید وی با این اقدام قصد جذب مخاطبان عادی روزنامه و ارجاع آنها به دو کتاب مشهور خود را داشته است.

ویژگی دیگر این کتاب در این است که به نوعی خلاصه کتاب‌های «تاریخ مشروطه ایران» و «تاریخ هجده ساله آذربایجان» نیز محسوب می‌شود. بدین دلیل که در برخی موارد، فشرده‌ای مربوط به رویداد یا سرگذشت مورد اشاره را بیان کرده و آن گاه خواننه را برای به دست آوردن آگاهی‌های بیشتر به آن دو کتاب ارجاع می‌دهد. همچنین با وجود موارد مشابهی که بین این یادداشت‌ها و مطالب دو کتاب مشهور کسروی وجود دارد، نوع روایت کسروی در این موارد با آن دو کتاب متفاوت و یا دارای افزوده‌هایی است.

بر این اساس می‌توان «مشروطه به روایت کسروی» را ادامه دو کتاب «تاریخ مشروطه ایران» و «تاریخ هجده ساله آذربایجان» نیز به حساب آورد، چرا که برخی از مطالب آن مانند نوشته‌های او درباره حاج شیخ علی اصغر لیلاوایی (که یادداشت شماره ۱۵ کتاب است) اسماعیل خویی (یادداشت شماره ۶۱) عارف قزوینی (یادداشت شماره ۱۰۱ و کلنل محمد تقی خان پسیان (یادداشت شماره ۴۶) در دو کتاب دیگر وجود ندارد و یا اینکه در برخی موارد داوری‌ها و نظرهایی درباره شخصیت‌ها درج شده که در آن دو کتاب نیامده است.

اما مهم‌ترین تفاوت یادداشت‌های روزنامه پرچم با دو کتاب مشهور کسروی در این است که اگرچه در بسیاری موارد عکس‌های آن دو کتاب در این یادداشت‌ها نیز به کار رفته ولی توضیحات مرتبط با آن عکس‌ها نسبت به آن دو کتاب یا متفاوت یا دارای افزوده‌هایی است. نکته دیگر درا ین است که کسروی به صراحت و بدون ملاحظه نظر و داوری خود درباره رجال موثر در انقلاب مشروطه را ابراز کرده و دوستی یا نفرت خود را نسبت به آنان آشکار ساخته که این امر نشانگر شجاعت و بی‌باکی اوست. این معنی هنگامی برجسته‌تر می‌شود که بدانیم در زمان چاپ روزنامه پرچم بسیاری از رجال مورد اشاره یا فرزندان آنان در قید حیات بوده‌اند.

وقتی استالین به گیلان آمد

نورمحمدی اشاره کرده که هرچند که صراحت و شجاعت کسروی در نگارش مندرجات تاریخ مشروطه مشهود است، اما در یکی دو مورد نظر صریح خود را بیان نکرده و یا اینکه حرف خود را در لفافه به مخاطب منتقل می‌کند. یکی از این موارد اشاره اوست به حضور استالین هنگام فتح گیلان توسط مشروطه خواهان و شرکت در کشتن آقابالاخان سردار افخم، حاکم رشت. کسروی در یادداشت ذیل عکس سردار محیی نوشته است: «چنانکه گفته می‌شود یکی از گرجیانی که در آن پیش آمد از قفقاز آمده و در کشتن آقابالاخان و دیگر کارها شرکت جسته کسی است که امروز در حکومت شوروی والاترین جایگاه را دارد.» و او کسی نیست جز استالین.

نقد حیدر عمو اغلی به همراه تمجید از اقدامات موثر او

«مشروطه به روایت کسروی» را می‌توان دانشنامه شخصیت‌های موثر (چه مخالف و جه موافق) در انقلاب مشروطه ایران دانست. کسروی به خوبی توانسته به ثبت و ضبط شخصیت‌ها و رخدادهای مهم بپردازد. همچنین آن دسته از مخاطبان عام که حوصله خواندن آن دو کتاب مفصل را ندارند می‌توانند با این کتاب هم شخصیت‌ها را بشناسند و هم با رخدادهای آشنایی پیدا کنند. یادداشت‌ها در عین ایجاز، معرفی کننده کامل این شخصیت‌ها هستند.

به عنوان پنجاهمین مطلب این کتاب درباره «حیدر عمواغلی» مشهور به حیدر بمبی است که از چهره‌های مشهور و اثرگذار دوران مشروطیت به شمار می‌رود. عمواغلی که از بنیانگذاران حزب کمونیست ایران نیز هست، قلبا هوادار نهضت مشروطه خواهی ایرانیان بود و به دلیل درد وطن تخصص خود یعنی ساخت بمب و مواد منفجره را در جهت اهداف مشروطه خواهان به کار گرفت. اگر او نبود قطعاً مشکلات عدیده‌ای برای نهضت به وجود می‌آمد.

درباره او کتاب‌های مهمی چون «چکیده انقلاب حیدرخان عمواوغلی» به قلم زنده یاد رحیم رضازاده ملک و «حیدرخان عمواوغلی: اسناد و خاطرات» به قلم اسماعیل رائین منتشر شده و در عموم کتاب‌های تاریخ مشروطه نیز نامش به چشم می‌خورد. البته هنوز هم نکات مبهمی پیرامون او وجود دارد. کسروی در شماره ۵۴ نشریه پرچم مورخ نهم فروردین ۱۳۲۱ زندگی و فعالیت‌های او را در چند پاراگراف درخشان به شرح زیر خلاصه کرده است: «یکی از قهرمانان جنبش مشروطه این مرد را باید شمرد. چنان که گفته می‌شود حیدر عمواغلی از مردم سلماس بوده ولی در قفقاز بزرگ شده و آنجا درس خوانده و یک یا دو سال پیش از جنبش مشروطه برای کشیدن سیم‌های چراغ برق در مشهد از سوی رضایوف‌ها به ایران آورده شده که چند زمانی در مشهد بوده و سپس به تهران آمده و در اینجا به کارخانه چراغ برق وارد شده.

در آغاز جنبش مشروطه این یکی از هواخواهان بسیار خونگرم آن گردید و به یک رشته کارهای بزرگی برخاست. زیرا چنان که دانسته شد، کشتن اتابک با دست عباس آقا با تحریک و نقشه این مرد بوده. همچنین بمبی را که به محمدعلی میرزا انداختند این ساخته و بمب اندازان هم او و همراهانش بوده‌اند.

پس از بمباران مجلس عمواغلی به قفقاز گریخت و از آنجا به تبریز آمد و با دیگران همدستی نمود و پس از چندی به خوی که تازه گشاده شده بود رفت و در آنجا به همدستی امیرحشمت و دیگران یک کانونی برای آزادی خواهی و جنگ با هواداران استبداد پدید آوردند که خود داستان درازی دارد.

سپس چون تهران گشاده گردید، عمواغلی نیز به اینجا آمد و یکی از سردستگان بود و همیشه در کارها پا در میان داشت. همچنین در کوشش‌هایی که ایرانیان در هنگام جنگ جهانگیر گذشته کردند او یکی از سردستگان شمرده می‌شد.

روی هم رفته عمواغلی یکی از مردان بسیار جربزه دار و کمیابی بود که در شورش آزادی خواهی ایران شناخته گردیدند. این مرد نیکی‌های بسیاری کرده ولی یک گناه بزرگی نیز دارد و آن کشتن شادروان سیدعبدالله بهبهانی است که با دست این و کسانش روی داده.

عمواغلی فریفته یکی از پشروان آزادی بود و آن پیشرو پاکدلی نداشت و این بود که عمواغلی را به این گناه و مانندهای آن واداشته است. عمواغلی در زمان‌های آخر به جنگل به نزد میرزا کوچک خان رفت و در آنجا با دست جنگلیان کشته گردید.»

آن پیشرو آزادی که به قول کسروی پاکدل نبود و عمواغلی از مریدان او به شمار می‌رفت، کسی نیست جز سیدحسن تقی‌زاده. عمواغلی آنقدر سرسپرده او بود که در دستورش درباره ترور سیدعالی قدر سیدعبدالله بهبانی تردیدی به خود راه نداد.

برچسب‌ها:

نظر شما