شناسهٔ خبر: 65004 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

گزارش نشست «بازشناسی فردوسی و شاهنامه در یک‌صد سال گذشته»

توس همواره منطقه جدال و درگیری به‌منظور مقابله و مبارزه با سلطه بیگانگان و زادگاه دو حماسه‌سرای بزرگ ایران یعنی دقیقی و اسدی طوسی بود. در نقل قولی مشهور، جنازه فردوسی به‌دلیل شیعه بودن، به گورستان شهر راه داده نشد و ناچار او را در باغ خودش در شهر طابران توس، نزدیک به دروازه شرقی رزان به خاک سپردند. مدفن وی زیارتگاه اهل دانش و معرفت بود و با وجودی‌که بارها ویران شد، از نو ساخته می‌شد.

فرهنگ امروز: نشست «بازشناسی فردوسی و شاهنامه در یک‌صد سال گذشته» به مناسبت «روز پاسداشت زبان پارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی» 19 اردیبهشت‌ماه 401، به همت پژوهشکده علوم تاریخیِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

در این نشست که به صورت حضوری و غیرحضوری (برخط) برگزار شد، دو سخنرانی علمی ارائه شد.

جنازه فردوسی را به‌دلیل شیعه بودن، به گورستان شهر راه ندادند

اولین سخنران این نشست دکتر الهام ملک‌زاده، عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم تاریخی و مدیر گروه تاریخ اجتماعی و اقتصادی بود. وی سخنانش را با عنوان «روایت اسنادی جشن هزاره و افتتاح آرامگاه فردوسی» با استفاده از اسناد منتشر نشده موجود در آرشیو ملی ایران آغاز کرد و گفت: هزاره فردوسی اولین همایش بین‌المللی و کنگره ادبی بود که به‌مناسبت هزارمین سال ولادت فردوسی برگزار شد. واژه هزاره که اولین بار توسط محمدمحیط طباطبایی در ۱۳۰۸ ش، در مقاله‌ای به‌کار گرفته شد، در سال 1311 ش، توسط وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه برای نام‌گذاری کنگره میلاد فردوسی استفاده شد. جشن هزاره فردوسی از روز چهارشنبه 11 مهر 1313 با ورود میهمانان به تهران شروع و مراسم افتتاحیه ساعت 10 صبح روز پنج شنبه 12 مهرماه در سالن دانش‌سرای عالی یا همان تالار دارالفنون آغاز به‌کار کرد. حضار متشکل از ۴۰ دانشمند و خاورشناس خارجی از 17 کشور شامل ژاپن، آمریکا، هندوستان، شوروی، آلمان، ایتالیا، انگلستان، عراق، چکسلواکی، افغانستان، مصر، دانمارک، ترکیه، فرانسه، لهستان و فلسطین، هیأت دولت، رجال و ۴۰ تن از فضلای کشور بودند. روز اول پس از برگزاری جلسه علمی میهمانان هزاره فردوسی از عمارت و کتابخانه گلستان بازدید کردند. در روز دوم افتتاح کتابخانه فردوسی، بازدید از مجلس شورای ملی و کنفرانسی راجع به فردوسی در سالن وزارت معارف برگزار شد. روز شنبه 14 مهر، جلسه علمی کنگره با سخنرانی یکی از مستشرقین و نمایش درام فردوسی در تکیه دولت همراه بود. یکشنبه 15 مهر بازدید از مدرسه صنایع مستظرفه، چوگان بازی با لباس‌های دوران فردوسی و نمایش‌های پهلوانی و نمایش فیلم راجع به زندگی فردوسی انجام شد. برنامه‌ها در چهارمین روز هزاره فردوسی با بازدید از حفریات شهر ری و مسجد ورامین همراه بود. کنگره، هفت روز در تهران ادامه یافت. ضمن این‌که در سایر شهرهای ایران نیز به همین مناسبت، برنامه‌های متنوع فرهنگی، علمی و جشن‌هایی برپا شد.

دکتر ملک‌زاده ادامه داد: هم‌زمان، در برخی کشورهای دیگر دنیا نیز به مناسبت هزاره حکیم ابوالقاسم فردوسی جشن‌هایی برگزار می‌شد. پاریس، مسکو، برلن، میشیگان، استانبول، ورشو، واشنگتن، لندن، بروکسل، ژنو و ... از جمله شهرهای بزرگ دنیا بودند که با حضور بالاترین مقامات سیاسی و فرهنگی خود به برپایی جشن‌ها، برنامه‌های علمی و فرهنگی اقدام کردند.

در بامداد سه شنبه ۱۷ مهر، میهمانان با خودروهای مجزا به سمت مشهد حرکت کردند. شب اول در شاهرود اقامت کردند. 19 مهر به نیشابور رسیده و از آرامگاه خیام بازدید به‌عمل آوردند. روز جمعه 20 مهر وارد مشهد شدند و مسجد گوهرشاد و از کتابخانه آستان قدس بازدید کردند. این درحالی بود که در تمام سفر رضاشاه، ۵۰ کیلومتر جلوتر از آنها حرکت می‌کرد تا شخصاً به امور پذیرایی از میهمان‌ها در شهرهای مختلف رسیدگی کند.

ساعت 3 بعدازظهر جمعه 20 مهر 1313 آرامگاه فردوسی با حضور رضاشاه و جمعی از مستشرقین و میهمانان افتتاح شد. سپس میهمانان در مجلس شام انجمن ادبی خراسان شرکت کردند. روز شنبه 21 مهر بیمارستان شاهرضا مشهد افتتاح شد و عصر آن روز شاهنامه‌خوانی در انجمن ادبی خراسان برگزار شد. صبح روز یک‌شنبه 22 مهر، میهمانان هزاره فردوسی، به تهران بازگشتند.

ملک‌زاده، بخش دوم سخنرانی خود را به افتتاح آرامگاه فردوسی و روند تاًسیس آن اختصاص داد، ضمن این‌که بخش‌هایی از اسناد مرتبط با سخنان خود را برای حضار قرائت کرد. وی در نحوه شناسایی محل آرامگاه تأکید کرد: با توجه به آگاهی‌هایی که از شواهد باستان‌شناسی مستفاد می‌شود، این منطقه، به منطقه تاریخی توس تعلق دارد که در دوره اساطیری بهدست توس پهلوان ایرانی بنا شد. توس همواره منطقه جدال و درگیری به‌منظور مقابله و مبارزه با سلطه بیگانگان و زادگاه دو حماسه‌سرای بزرگ ایران یعنی دقیقی و اسدی طوسی بود. در نقل قولی مشهور، جنازه فردوسی به‌دلیل شیعه بودن، به گورستان شهر راه داده نشد و ناچار او را در باغ خودش در شهر طابران توس، نزدیک به دروازه شرقی رزان به خاک سپردند. مدفن وی زیارتگاه اهل دانش و معرفت بود و با وجودی‌که بارها ویران شد، از نو ساخته می‌شد. در روایتی دیگر که چندان موثق هم نیست، سپهدار توس در زمان فردوسی، یعنی ارسلان جاذب، اولین بنا را برگور ابوالقاسم فردوسی بنا کرد.

وی ادامه داد: در قرن نوزدهم، فریزر انگلیسی که مأمور کمپانی هند شرقی بود، در نوشته‌های خود از قبر فردوسی به‌عنوان مزاری محقر با گنبدی کوچک مزین به کاشی، در وسط خرابه توس یاد کرده است. بیش از 50 سال بعد، در 1875 م، لرد کرزن همین توصیفات را از قبر فردوسی به‌دست آورده است. از این پس خبری از آرامگاه فردوسی نبود تا این‌که به‌تدریج همان گنبد کوچک نیز از بین رفت و مزرعه گندم قبر شاعر را فراگرفت.

در دوره ناصری، شاه به آصف‌الدوله شیرازی، والی خراسان، مأموریت داد قبر فردوسی را بیابد. آصف‌الدوله نیز با همراهی چند فرانسوی، به توس رفت و مزار شاعر را پیدا کرد. دو اتاق هم به‌منظور استفاده ارکان دولت و البته در حد و شأن فردوسی، از امکانات روی قبر بنا کرد که در شاأن جایگاه فردوسی باشد، اما در زمان کوتاهی پس از این، با برکناری آصف‌الدوله از حکومت خراسان، این برنامه‌ها به حال خود رها شدند و در نتیجه نتوانست چنان‌که باید و شاید کاری از پیش ببرد.

با قدرت‌یابی رضاخان و اهتمام برخی برای ارتقای روحیه ملی‌گرایی در ایران، کسانی چون ملک‌الشعرای بهار کوشیدند به رضاخان القاء کنند اثبات ملی‌گرایی‌اش در گرو ساخت آرامگاه فردوسی درخور شأن وی است. پس از تأسیس انجمن آثار ملی در سال ۱۳۰۱، به همت محمدعلی فروغی رئیس انجمن، کوشش‌هایی برای ساختمان آرامگاه آغاز شد. چون نیت این بود آرامگاه شاعر بزرگ ملی به هزینه مردم و نه از بودجه دولت ساخته شود. در سال ۱۳۰۴، با نشر بیانیه‌ای از مردم خواسته شد، اعانات خود را برای این منظور به حساب انجمن پرداخت کنند. در اردیبهشت سال ۱۳۰۵، کیخسرو شاهرخ، نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی، از طرف انجمن و به همراه گروهی راهی مأموریت شناسایی محل دقیق خاکسپاری فردوسی به مشهد شد. پس از جست‌وجو در باغ حاج میرزا علی قائم مقام نایب‌التولیه، تختگاه به طول شش متر و عرض پنج متر یافتند که همان مدفن فردوسی بود. برای ساخت بنای آرامگاه سه نقشه به‌وسیله هرتسفلد، طاهرزاده بهزاد و آندره گدار فرانسوی پیشنهاد شد. نقشه «گدار» با تغییراتی مورد قبول واقع شد. ۶ سال بعد که کار به انتها نزدیک می‌شد، برای تأمین بخشی از هزینه‌ها به پیشنهاد محمدعلی فروغی نخست‌وزیر قرار شد با فروش بلیت بخت‌آزمایی یا لاتاری فردوسی افزون بر شرکت دادن مردم عادی در ساخت این بنا، مابقی هزینه‌های اتمام آن تأمین شود. تمام روند اجرایی شدن این برنامه، در روزنامه اطلاعات آن دوران منعکس می‌شد. بعضی مدارس با تشکیل جلساتی در مدارس، اولیای دانش‌آموزان را به این همکاری تشویق می‌کردند و سرانجام برای فروش بلیت‌های باقی‌مانده یک میهمانی بزرگ برگزار شد و بدین وسیله مبلغ مورد نیاز تأمین شد. گدار رئیس اداره باستان‌شناسی، مقبره را به شکل اهرام مصر طراحی کرد که در همان مراحل اولیه، با مخالفت فروغی تخریب شد تا به‌جای آن مقبره‌ای به سبک ایرانی_هخامنشی ساخته شود. طراحی این مقبره بر عهده حسین لرزاده که معماری جوان بود، گذاشته شد. اشعار کتیبه‌ها به خط استاد عمادالکتاب نوشته شد که ابتدا بر روی سنگ‌ها خوشنویسی و سپس بر روی نما انتقال داده شد. ساختمان آرامگاه در سال ۱۳۱۱ آغاز و طی ۱۸ ماه به پایان رسید. لرزاده جوان که طبع شاعری داشت، تاریخ اتمام مقبره فردوسی را چنین ثبت کرد:

به شمسی شد اتمام آرامگه/ هزار و سه صد از پی‌اش سیزده

دکتر ملک‌زاده شرح داد: بنای آرامگاه فردوسی، در قالب مجموعه‌ای فرهنگی به نام باغ آرامگاه فردوسی، در شهر توس در 20 کیلومتری شهر مشهد به طرف قوچان به یاد حکیم ابوالقاسم فردوسی ساخته شد. مساحت ساختمان ۹۴۵ متر بود که چون طراحی بنا از محاسبات فنی دقیق برخوردار نبود و مقاومت خاک و مصالح پی، به‌درستی انجام نگرفته بود، از همان سال‌های نخست شروع به جذب رطوبت و نشست کرد. تعمیرات و مراقبت‌های سی ساله هم کارگر نشد. در نتیجه لزوم تجدید بنا مطرح و به دستور انجمن آثار ملی، در سال ۱۳۴۳ بازسازی بنا با نظارت مهندس هوشنگ سیحون در دستور کار قرار گرفت. بدین ترتیب در سال ۱۳۴۷ و اوایل 1348، بنای جدید بر اساس آرامگاه کوروش از بتون، سنگ و کاشی در حالی‌که بهترین حجار آن تصاویری از شاهنامه را بر دیوارهایش حک کردند، مرمت و نوسازی شد. سقف داخلی با کاشی‌کاری معرق، متأثر از عناصر تزیینی دوره هخامنشی و عصر فردوسی روکاری و دیوارهای آن تماماً با سنگ‌هایی از منطقه توس نماسازی شد. بنای پیشین دارای نمای بیرونی شبیه بنای فعلی بود، اما داخل آن کوچک‌تر و کم عمق‌تر و دارای دو ورودی کم عرض شرقی و غربی بود.

سالها بعد مهدی اخوان ثالث در گوشه‌ای از این مجموعه در کنار مدفن فردوسی به خاک سپرده شد. در حال حاضر نیز باغ آرامگاه که حدود شش هکتار مساحت و یک موزه و کتابخانه دارد، سالانه بیش از یک میلیون گردشگر را می‌پذیرد. محل موزه در گذشته، چایخانه سنتی و مکانی برای استراحت بازدیدکنندگان بود! که در سال ۱۳۶۱، با کشف آثار باستانی در شهر قدیم توس و همچنین اهدای اشیای تاریخی توسط افراد مختلف، به موزه تبدیل شد. در سال‌های اخیر نیز مدفن استاد آواز ایران محمدرضا شجریان شد.

ملک‌زاده، در پایان سخنرانی خود با اشاره به تعدادی از اسنادی که قرائت کرد، توجه مخاطبان را به برگزاری نمایشگاه مجازی تصاویر و اسناد مرتبط با شاهنامه و هزاره فردوسی که مجموعه کاملی از سندهای مورد استفاده در این سخنرانی را در بر می‌گیرد و هفته آینده در وبگاه پژوهشگاه قابل دسترس خواهد بود، جلب کرد.

چگونگی عملکرد بنیاد شاهنامه فردوسی

سخنران دوم این نشست انیس سجادی، از دانش‌آموختگان رشته تاریخ ایران در دوره اسلامی و از پژوهشگران جوان این حوزه، مطالبش را با عنوان «بررسی زمینه‌های شکل‌گیری و عملکرد بنیاد شاهنامه فردوسی» آغاز کرد و با اشاره به مبحث بنیاد شاهنامه گفت: بنیاد شاهنامه فردوسی در پی تدوین یک تصحیح انتقادی از متن شاهنامه ضمن لحاظ کردن جنبه‌های زبانی، ادبی، تاریخی، فرهنگی و هنری آن و به‌منظور استفاده از این اثر در رهبری و ارشاد نسل جوان کشور پدید آمد. اگرچه، حوزه فعالیت‌های این مؤسسه به امر شاهنامه‌پژوهی محدود می‌شد، اما در آن به شاهنامه به‌عنوان متنی که ناقل زبان فارسی و فرهنگ ایرانی از دوران باستان به دوران اسلامی است، توجه می‌شد. از این منظر، استفاده از شاهنامه به‌عنوان یکی از مهمترین عناصر شکل‌دهی و تداوم هویت ایرانیان در رئوس سیاست‌های فرهنگی حکومت قرار گرفت. لذا، در این مؤسسه فعالیت‌هایی صورت پذیرفت که ورای انتشار تصحیح داستان‌هایی از شاهنامه و نیز متمرکز ساختن مطالعات شاهنامه پژوهی داخل کشور در نشریه سیمرغ و تشکیل جلسات علمی هفته فردوسی و هفته شاهنامه و مشارکت فعال در جشنواره طوس به بهره‌برداری از این اثر در تدوین زیرساخت‌های علمی هویت ایرانی می‌پرداخت.

سجادی ادامه داد: بنابراین دستاوردی که این مؤسسه حاضر برای حکومت فراهم می‌آورد، تعریفی بود که از هویت انسان ایرانی در سال‌های پایانی حکومت پهلوی دوم ارائه می‌شد. بر این مبنا، انسان ایرانی در دوره پهلوی دوم، متکلم به زبان فارسی و میراث دار اثر ارزشمندی چون شاهنامه بوده که در عین تعلق به سرزمینی باستانی، در پیوند فرهنگی عمیق و استوار با کشورهای همسایه است و همگام با مدرنیزاسیون ایران و آشنایی وی با ضرورت‌ها، ایجاب‌ها و ملزومات یک جامعه مدرن به احیاء و بازتعریف مداوم خود در عرصه رقابت‌های جهانی می‌پردازد و خود را با زبان خودی در برابر دیگری و برای دیگری باز می‌شناساند.

سجادی همچنین به تفصیل از انگیزه‌های شکل‌گیری بنیاد شاهنامه، زمینه‌های مؤثر در شکل‌گیری بنیاد شاهنامه، ساختار سازمانی آن و کارگزارانی که در قالب اعضای هیأت امناء، دبیرکل، رئیس بخش تحقیقات، رئیس دبیرخانه علمی، مشاوران پژوهشی و کارمندان تحقیقاتی و فنی که در بنیاد شاهنامه مشغول خدمت بودند سخن گفت و در ادامه، اهداف بنیاد مبتنی بر اساسنامه آنچه را که ضرورت ایجاد سازمانی روشمند جهت تصحیح انتقادی متن شاهنامه تبیین می‌کرد، مورد بررسی قرار گرفت و وظایف بنیاد نیز به‌طور مشروح ارائه شد.

چگونگی عملکرد بنیاد شاهنامه فردوسی، بخش پایانی سخنان سجادی بود که با محوریت اقدامات و خدمات مجتبی مینوی به‌عنوان رئیس بنیاد شاهنامه، به ذکر دستاوردهای بنیاد در بخش‌های مختلف انتشارات و آثار چاپ شده درخصوص فردوسی، شاهنامه و داستان‌های آن اختصاص یافت. نشریه سیمرغ به‌عنوان ارگان بنیاد که از 25 اسفند 1351 ، مصادف با «روز فردوسی» منتشر و تا پیش از انقلاب 5 شماره از آن به چاپ رسید، از دیگر اقدامات بنیاد شاهنامه مطرح و ارائه شد. در ادامه عملکرد بنیاد شاهنامه فردوسی به موارد متعددی ازجمله: برگزاری روز فردوسی در سال 1353، برگزاری هفته گفتگو درباره فردوسی به سال 1354، مشارکت در برگزاری جشنواره طوس، دعوت از هنرمندان، شاعران و نویسندگان، تشکیل نمایشگاه دائمی برای معرفی فردوسی و شاهنامه به مردم تهران، همکاری با مؤسسات تربیتی و تربیت بدنی برای استفاده از حماسه فردوسی جهت ارشاد جوانان، همکاری با سازمان جلب سیاحان و استانداری خراسان برای تشویق زائران حرم رضوی جهت بازدید طوس و آرامگاه فردوسی و فعالیت‌های متنوع دیگر اشاره شد.

نظر شما