شناسهٔ خبر: 6570 - سرویس علم دینی
نسخه قابل چاپ

غلامرضا اعوانی در گفت‌وگو با فرهنگ امروز؛

حکمت اسلامی مقدمه‌ی تاسیس تمدن اسلامی

غلامرضا اعوانی در قدیم حکمت و فلسفه یکی بوده است. حکمت در یونان تبدیل به فلسفه شده، ولی هیچ‌وقت دور از حکمت و بریده از حکمت نبوده است. در تمدن اسلامی فلسفه و حکمت مترادف یکدیگرند. اگر فلسفه از مبادی حکمی و مبادی الهی دور بشود در عالم اسلامی پذیرفته نیست.

فرهنگ امروز: غلامرضا اعوانی در گفت‌وگو با فرهنگ امروز پیرامون نسبت فلسفه اسلامی و تاسیس تمدن اسلامی گفت: خارج از وحی و حکمت الهی تمدن‌سازی امکان‌پذیر نیست، برخی از خارج جهان اسلام بدون حکمت، نسخه‌ی تمدن‌سازی اسلامی می‌پیچند.

تأسیس تمدن اسلامی یا احیای فلسفه و مبانی اسلامی خارج از وحی، حکمت الهی و عقل، امکان‌پذیر نیست، هر راه دیگری بروید بیراهه است! اکثر کسانی که در قرون اخیر، خاصه در جهان غیراسلام و ایران برای تمدن‌سازی نسخه‌پیچی کردند، اندیشه‌هایشان حکمی نبوده است.

غلامرضا اعوانی، فیلسوف ایرانی و عضو فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران درباره‌ی ساختارهای شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی و آسیب‌های مترتب با تمدن اسلامی فعلی به فرهنگ امروز گفت:

 تمدن اسلامی مبتنی بر وحی اسلامی است؛ یعنی ما اگر وحی اسلامی، قرآن و حضرت رسول (صلی الله علیه) را نداشتیم اصلاً تمدنی در کار نبود. همان تمدن، تمدن سابق بود. بنابراین اگر بخواهیم به طور ساده مطلب را بیان کنیم باید بگوییم که تمدن اسلامی، تمدنی است که بر پایه‌ی وحی اسلامی که عبارت از کتاب، تفسیر آن، وحی و سنت حضرت رسول (صلی الله علیه) و کسانی که وارثان حقیقی آن هستند.

وی با بیان اینکه وحی تفسیرهای مختلفی دارد، تمدن اسلامی بر پایه وحی اسلامی آن طور که پیامبر آورده و مراد او و در نهایت خداوند است، افزود:

 کتب الهی، حکمت محض است، آن طوری که پیامبران آورده‌اند ولو اینکه ما پیامبر را حکیم نمی‌گوییم، ولی حکیم به معنای واقعی پیامبران هستند و قرآن این مسئله را تأکید می‌کند. «یعلمه الکتاب و الحکمه» درباره‌ی پیامبر و همه‌ی انبیا آمده است، پس این حکمت در دین جای دارد، نه اینکه یک چیز بیگانه‌ای جای دارد.

*جهان‌شمولی و عقلانیت؛ دو عنصر حکمت اسلامی

اعوانی با تأکید بر اینکه دو عنصر وجود حکمت را در اسلام لازم می‌کند، توضیح داد: یعنی اسلام دو خصوصیت دارد که خیلی در جهت حکمت است. یکی جهان‌شمول بودن اسلام یعنی خطاب به همه‌ی ناس است، خواست یک قومی، یک دوره‌ای و یک تاریخی نیست، همه‌ی جهان است. دوم تکیه بر عقلانیت، کلمات عقل، فهم، تدبر، و نظایر آن. عقل چقدر در قرآن مورد تأکید است و برعکس، ضد عقل جهل است، چقدر نکوهش شده است. اساس حکمت علم است، حکمت که عالی‌ترین علم است در قرآن بسیار مورد تأکید قرار گرفته است.

وی با بیان اینکه در قدیم حکمت و فلسفه یکی بوده است، توضیح داد: حالا درست است که حکمت در یونان تبدیل به فلسفه شده، ولی هیچ‌وقت دور از حکمت و بریده از حکمت نبود، اصلاً در تمدن اسلامی این دو لفظ مترادف بوده، لفظ فلسفه و حکمت. ما می‌گوییم فلسفه‌ی اسلامی و حکمت اسلامی، کاملاً مترادف است، این نکته خیلی مهم است. بنابراین اگر فلسفه از مبادی حکمی و مبادی الهی دور بشود در عالم اسلامی پذیرفته نیست و در غرب نگاه کنید ببینید دوره‌ای حکمت و فلسفه یکی بوده و البته در افلاطون یکی است.

*تعاریف متفاوت حکمت

وی با ارائه‌ی تعاریفی از حکمت اظهار داشت: دو تعریفی که ملاصدرا ذکر می‌کند در آغاز کتاب شریف «اسفار» که مورد قبول فلاسفه است این دو تعریف است، «علم به حقایق اشیا، علی ما هی علیها»، این خیلی مهم است و دوم تشبه به خدا، این هم معنای حکمت است. خب اولی را اگر دقت کنیم خیلی زیبا و دقیق است. اولاً فلسفه علم است، علم اعلی است و بنابراین مسائلی که با علم و رسیدن با علم منافات داشته باشد با حکمت هم منافات دارد. شما اگر به تاریخ فلسفه‌ی جدید مراجعه کنید از دکارت تا دوره‌ی جدید اشکالات زیادی در خود همین مسئله هست.

*حکمت لازمه‌ی تأسیس تمدن اسلامی

اعوانی با تأکید بر اینکه برای تأسیس تمدن اسلامی، حکمت اسلامی لازم است، افزود: برای اینکه اینجا بحث از حقیقت است، چطور ما می‌توانیم علوم را به حقیقت متصل کنیم، کار وحی هم همین است. شما به قرآن مراجعه کنید از بای بسم الله شروع کنید، رحمان، رحیم، الحمدلله رب‌العالمین، آیه‌آیه شما را هدایت می‌کند. می‌خواهد بگوید مفاهیم ورای کلمات است؛ یعنی شما را وادار به تأمل و تدبر می‌کند تا به حقیقت حق برسید، خود خدا، ولتان نمی‌کند. پله‌پله و آیه‌آیه دست شما را می‌گیرد و می‌رسید. حکمت این را تبیین علمی می‌کند، بنابراین تأسیس حکمت تمدن اسلامی بدون فهم و کمال فهم که عقل باشد و کمال عقل که عقل الهی باشد و کمال حکمت عقل الهی که حکمت الهی باشد، امکان ندارد. هر راه دیگری بروید بیراهه است. خیلی متفکران جدید سعی کردند و بیراهه رفتند، یعنی این راه را نرفتند. کار حکمت الهی است و دین هم باطنش حکمت الهی است.

وی با بیان اینکه در نزد غیرایرانی‌ها اصلاً سابقه‌ی حکمت نبوده و حکمت مطرود بوده است، افزود: یک نکته‌ای که باید توجه داشت جایگاه حکمت است که یک زندگی بسیار مستمر و مداوم داشته، حالا خودش چیست احتیاج به بحث جداگانه دارد. ایران جایگاه بزرگی به لحاظ تمدنی دارد، ابن‌سینا، فارابی و سهروردی و حتی ابن‌عربی در ایران جایی پیدا کردند. میرداماد، ملاصدرا، حاجی سبزواری، یعنی این سنتی که استاد و شاگرد باشد و حکمت پدید بیاید در غرب بر اثر گرایش‌های ضد عقلی خاصه اشعریت یا سلفی‌گری وجود ندارد.

 

*نسخه‌پیچی‌های اخیر غیراسلامی برای تمدن‌سازی، حکمی نیست.

این پژوهشگر و نویسنده‌ی عرصه‌ی فلسفه با بیان اینکه در کشورهای دیگر اسلامی جریان حکمت نبوده و جریان ضد عقلی مثل اشعریت ضد عقل حاکم بوده است، اظهار داشت: شرع به نظر ما عقلی است. عقل الهی، «اول ما خلق الله العقل» است. اکثر این کسانی که در قرن‌های اخیر خاصه در جهان غیراسلام و ایران برای تمدن‌سازی نسخه‌پیچی کردند این‌ها تحت تأثیر خود غرب، درحالی‌که در آنجا حکمت جایی نداشته است، یک دیدگاه‌های اشعری و دیدگاه‌های ضد عقلانی، دیدگاه‌های غربی، چون این‌ها که حکمت اسلامی نخوانده بودند، پیاده کردند.

وی در این باره افزود: عقل عالی‌ترین چیزی است که به ما برای فهم حقیقت و علم کمک می‌کند؛ زیرا علم و عقل یکی است. حس نه، خیلی‌ها حس‌گرا هستند و بدون اینکه مباحث را بتوانند نقل بکنند، روی حس راه می‌روند و حرف نادرست می‌زنند. تمدن اسلامی یعنی اینکه عقل را هدایت کنید به اصل الهی و برسانید به اصل الهی و حکمت اینجا خیلی نقش دارد و شما نمی‌توانید کار بدون حکمت کنید و حکمت هم مشترک لفظی نیست، مراتبی دارد و این توحید حکمت، یگانگی و درجات دارد در عالم اسلام حملاتی به حکمت شده است، خب خیلی‌ها هم پاسخ‌هایی دادند.

اعوانی با اشاره به اینکه تمدن‌سازی روش‌های مختلفی دارد، گفت: باید ببینیم کدام روش وحیانی‌تر، درست‌تر و عقلانی‌تر است. بعضی روش تقلیدی دارند؛ مثلاً ما یک معماری سنتی داریم، بعضی می‌آیند، تقلید می‌کنند و می‌گویند یک بنایی بسازیم مثل این بنا. آیا ما باید در تمدن‌سازی هم این کار را بکنیم؟ خیر نباید تقلید کنیم باید تحقیق کرد. ما الآن قرن‌هاست با غرب مواجه هستیم، گذشتگان ما هم با غرب مواجه بودند. آن‌ها هم کار عظیمی کردند. خیلی‌ها امروز نمی‌فهمند این‌ها چه کار کردند و شروع می‌کنند به انتقاد، کار عظیمی کردند. بنابراین باید ببينيم آن‌ها چه كار كردند نه اينكه تقليد كنيم مرد و مردانه گذشتگان جلو رفتند ما با این همه امکانات در دوره‌ی جدید باید بتوانیم نظیر گذشتگان‌مان پرتلاش باشیم.

*برای ساختن تمدن اسلامی باید ابتدا تمدن کنونی‌مان را بشناسیم.

این فیلسوف ایرانی در ادامه افزود: غرب خودش درياي عميق است که همه در آن یکسان نيستند، ما مي‌آييم حرف هايدگر را تكرار مي‌كنيم وی اصلاً حكیم نبوده، بنابراین مبنايش بايد نقد شود ولي او را آن‌قدر بزرگ مي‌كنند كه اصلاً نیاز نیست؛ زیرا وی حتی به این نکته نرسید که اصل وجودی انسان چیست. امثال علامه طباطبايي سعی کرده در اين دام كمتر بیفتد، چون ميزان دستش هست وی اسلام را خوب مي‌شناخت، قرآن را خوب مي‌شناخت بالاخره مفسر بود، تمدن اسلامي را خيلي خوب می‌شناخت. ما هم در نهایت بايد تمدن خودمان را بشناسيم، يك پاي ما بايد قرص باشد در تمدن خودمان همين‌طور گز نكرده پاره نكنيم، ما مي‌آييم آنجا بدون اينكه هيچ پايي داشته باشيم، سعي مي‌كنيم به غرب بپردازيم يك پا بايد راسخ باشد. باز بهترین مثال علامه طباطبایی و اندیشه‌هایش است.

وی یادآور شد: اين اشكال را درست بيان كنم، يك اشكال ما اين است كه پا در سنت خودمان نداريم، بزرگانی مثل علامه طباطبايي را داشتیم که ميراث حکمی را به ما منتقل کردند، الآن اوضاع شلوغ است. ما مي‌خواهيم تمدن را اسلامي كنيم، دانشگاه را اسلامي كنيم با چند تا كتاب كه اصلاً حكمت هم در آن جايي ندارد، آسیب‌ها و گذشتگان را دور بزنيم، درحالی‌که رها کردن گذشته اشتباه بزرگی است.

اعوانی با آسیب‌شناسی از وضعیت کنونی تمدن اسلامی و چشم‌انداز آینده گفت: امروز عالم اسلام ضعيف‌ترين تمدن‌هاست از لحاظ شناخت فرهنگ‌هاي ديگر خيلي ضعيف هستيم در هندشناسي چه داريم؟ هيچ! يك درس قبل از انقلاب داشتيم كه حذف كرديم. چين‌شناسي که مورد تأکید هم بوده هیچ کتاب درست و حسابی و مجله نداريم نه ما، هيچ كشوري ندارد. شما برويد الآن كتاب‌هاي كه به انگليسي، فرانسه و آلمان درباره‌ی چين نوشته‌شده بالغ بر 100 تا 200 جلد كتاب خوب است.

این فیلسوف ایرانی با بیان اینکه غرب امروز 1000 درجه از ما جلو افتاده و کاری مي‌كند كه بزرگان ما در گذشته مي‌كردند، یادآور شد: باور كنيد من كتاب‌هايي كه به دستم مي‌رسد در مورد هندشناسي تمام كتاب‌هاي ريز و درشت آن‌ها را می‌خوانم، ما می‌توانیم از طریق مطالعه خیلی‌ها را مسلمان کنیم، اما این مسیر را بسته‌ايم اصلاً در درون خودمان مشكل داريم، حالا وقتي است كه تمام فرقه‌ها همديگر را تكفير مي‌كنند؛ مثلاً مسئله‌ی تكفير را نتوانستيم حل كنيم، تکفر خيلي حربه‌ي بدي است.

وی درباره‌ی این بحث توضیح داد: شما نمي‌توانيد تمدن بسازيد وقتي عالم آن فتوا مي‌دهد يك نفري كه عقيده او را ندارد كافر و واجب‌القتل است و بايد به مبناي آنچه مي‌كند، مجازات شود. اين مسائل در گذشته هم بوده، علماي ما هم بررسي کردند، اما خيلي كار نشده است. اين خلاف اسلامی است که در آن پيامبر (صلی الله علیه) به حضرت علي گفت: «لئن يهدي الله بك رجلاً واحداً»، اي علي! اگر خدا يك نفر را به دست تو هدايت كند «خير لك من الدنيا و الاخره» دنيا و آخرت براي تو بهتر است.

وی در پاسخ به این سؤال که چطور با وجود این مسائل، تمدن اسلامي بسازیم، گفت: بعد از اينكه این آسیب‌ها رفع شود تازه ما باید بياييم موانع زياد را بررسی کنیم، موانعي كه عقيدتي است و خیلی بيداد مي‌كند. بزرگان بسیاری در این مسائل در گذشته دخيل بودند حالا من‌ نمي‌خواهم اسم ببرم برخی حتی افراد محترمي بودند. گام بعدی این است كه قرآن و سنت را بهتر بشناسيم. قرآن یک ظاهر و باطن دارد که باید هر دو را فهم کنیم. ما بالاخره موانع را بايد پيدا كنيم منابع درون اسلام كه از گذشته به ما رسيده است، این‌ها را بايد تحليل كنيم خيلي از گذشتگان به ما رسيده و در عالم غرب است در عربستان و مصر پيروان مكتب‌هايي 1000 سال پيش داریم که الآن هم دارد احيا مي‌شود. بنابراین تلاش کنیم تا اين اسلام احيا شود و این مباحث در مجامع علمی بحث شود. ما امكانات زيادي الآن داريم كه قدما نداشتند با این حال آن‌ها بسیار کار کرده و تمدن‌هاي ديگر را مطالعه كردند ما اصلاً این‌ها را مطالعه نکردیم.

*تمدن اسلامی با وحی و حکمت الهی احیا می‌شود.

اعوانی با اشاره به اینکه تأسیس تمدن اسلامی یا احیای فلسفه و مبانی اسلامی خارج از وحی و حکمت الهی امکان‌پذیر نیست، افزود: همه‌ی این‌ها و حتی عالم هستی مبتنی بر علم است بدون اینکه کسی متوجه شود همه علم می‌گیرند و هستی مبتنی بر علم است. ما بايد ميراث خودمان را بشناسيم، ببينيم که جهان گذشته، جهان بسته بوده هركسي كه در جهان بسته زندگي مي‌كرده، چه يهودي، مسيحي و... خبر نداشته چرا دیگران مي‌رفتند و تجارت مي‌كردند؛ زیرا جهان بسته بوده و هر کس در جهان خودش زندگي مي‌كرده، همه جهان‌هايشان طولي بوده است، امروزه تمام این‌ها به طور عرضي با هم ارتباط پيدا كرده‌اند نه طول.  

وی با اشاره به اینکه غرب هم در این سال‌ها تلاش زیاد کرده و از 3 یا 4 قرن قبل زحمت کشیده است، بنابراین نباید غرب را ملامت کنیم البته بسیاری از کارهایش از جهان اسلام گرفته شده، گفت: این کارها، آن‌هایی بوده که ما باید انجام می‌دادیم و کوتاهی کردیم، این‌ها با مطالعه‌ی متون، ترجمه و تحقیق به اینجا رسیدند. الآن کتاب مقدس چین به همه‌ی زبان‌ها است غیر از فارسی، خب باید این‌ها را داشته باشیم.

وی با تأکید بر اینکه قرآن كليدی دارد كه به اين شكل و در اديان ديگر شايد كمتر پيدا شود، افزود: اديان ديگر هم طولي هستند مثل اسلام. علم و دين کلاً طولي است، اما اسلام و قرآن يك جامعيتي دارد كه كليد را به آساني به ما مي‌دهد و راه‌حلش اين است. قرآن در صدد احيا است نه تنها اسلام، در اديان ديگر هم همین طور است. ببينيد دعوت قرآن جهاني است همیشه می‌گوید یا ایها الناس، به اين صورت در دين ديگري نيست و البته شاید من در ادیان دیگر نديدم، اختصاص به دين قرآن دارد و پيام پيامبر خاتم است كه خاتم پيامبران و كمال است و كمال را مي‌رساند. پيام قرآن همه‌ی انبيا را مسلم مي‌خواند. بنابراين اسلام يك معناي فوق تاريخي هم دارد، آن دين انبيا است و ما را هم دعوت مي‌كند به آن دين و اسلام ما هم احياي دين انبيا است، اين جنبه از دين اصلاً مخفي نیست.

 

 

 

نظر شما