شناسهٔ خبر: 6932 - سرویس سینما و رسانه
نسخه قابل چاپ

آفت‌های ترویج وقایعِ خارق‌العاده در عزاداری سالار شهیدان؛

نهان‌روشی در کمین مجالس روضه‌خوانی

عزاداری امام حسین پس از فوت سید جواد ذاکر دیگر کسی سرسلسله‌ی مکتب اعتراضی عزاداری نبود؛ لذا افرادی که تحت تأثیر این مکتب قرار داشتند بدون داشتن ذوق و قریحه‌ی مرحوم ذاکر و فقط به‌واسطه‌ی داشتن صدای شبیه به ایشان سعی کردند تا راه وی را ادامه بدهند.

فرهنگ امروز: چند سال پیش در شبکه‌های اجتماعی قطعه‌ی کوتاه صوتی با صدای یکی از مداحان مشهور کشور پخش شد که ادعا می‌کرد «اگر هر گناهی کرده باشی یک گوشه‌ی چشمِ حضرت اباعبدالله می‌تواند گناهانت را پاک کند». این قطعه‌ی صوتی توسط سایت‌های وهابی با حذف مقدمه و موخره طوری گزینش شده بود که گویی شیعیان بدون پایبندی به احکام و شریعت نبوی تنها به‌وسیله‌ی توسل به امام حسین (علیه السلام) امید نجات دارند. بازتاب این قطعه‌ی صوتی نه تنها موجب نشد تا ذاکرین اهل‌بیت (علیهم السلام) در روضه‌خوانی‌های خود دقت بیشتری به خرج دهند، بلکه در سال‌های اخیر رواج بیشتری نیز پیدا کرده است، اما علت چیست؟

 

در سال‌های اخیر عوامل فرهنگی، اجتماعی و تحول بازار موسیقی در جامعه موجب شده تا شیوه‌ی جدید مداحی که در میان جوانان به «شور» مشهور شده است رواج پیدا کند. 8 سال تسلط دولت اصلاحات بر گلوگاه‌های فرهنگی و رسانه‌ای در اواخر دهه‌ی 70 و اوایل دهه‌ی 80 باعث شد تا طیف مذهبی به نوعی احساس در اقلیت بودن کرده و به نوعی باطن‌گرایی روی بیاورند. مجالس عزاداری با بار احساسی و محتوای رندانه و اعتراضی در این سال‌ها شکل گرفت. اولین آثار زنده‌یاد سید جواد ذاکر که بر جنبه‌ی عاشقانه‌ی عزاداری، دیوانگی و جنونِ ناشی از عشق سالار شهیدان و مذمت مخالفان عزاداری تأکید بسیار می‌کرد، نقطه‌ی آغاز این نوع عزاداری‌ها بود تا وقتی که ایشان در قید حیات بودند ملودی‌های «سبک» ابداعی ایشان که ابداً تقلید از دیگران نبود، به‌عنوان مرجع ذاکرین جوان محسوب می‌شد. شیوه‌ی نوحه‌خوانی سید جواد ذاکر هرچند به طور کامل منطبق بر موسیقی و مداحی اصیل نبود، لکن تحت تأثیر موسیقی پاپ و مبتذل لس‌آنجلسی هم نبود و به‌عنوان سبکی اعتراضی به سیطره‌ی سکولارها بر فرهنگ و هنر ایران قابل تأمل و احترام بود.

 

پس از فوت سید جواد ذاکر دیگر کسی سرسلسله‌ی مکتب اعتراضی عزاداری نبود؛ لذا افرادی که تحت تأثیر این مکتب قرار داشتند بدون داشتن ذوق و قریحه‌ی مرحوم ذاکر و فقط به‌واسطه‌ی داشتن صدای شبیه به ایشان سعی کردند تا راه وی را ادامه بدهند؛ لذا برخلاف وی که به ابداع ملودی می‌پرداخت به تقلید از ملودی‌های آثار موسیقایی ضعیف و کوچه‌بازاری روی آوردند و نوعی رقابت در بین پیروان سبک فوق در به‌کارگیری ملودی‌های جذاب رخ داد بدون اینکه ذاکرین سعی کنند خود را به علوم اسلامی، اطلاعات جامع عاشورایی مجهز کنند. از طرف دیگر مکتب اعتراض به روضه‌خوانی‌ها نیز راه یافته و در قالب روضه‌ها نیز ذاکرین سعی کردند به ملامت‌های مخالفین عزاداری جواب دهند، اما این بار تنها طیف سکولار نبودند که محافل این نوع عزاداری بودند، بلکه به‌واسطه‌ی برخی سنت‌شکنی‌ها و تندروی‌ها و به‌کارگیری ملودی‌های سخیف، بسیاری از علمای اعلام و فقهای برجسته، زبان به مخالفت با این گونه عزاداری‌ها گشودند. رفته‌رفته مداحان جوانی که به‌واسطه‌ی کم‌تجربه‌گی و نداشتن پیشینه‌ی فکری لازم از کوچک‌ترین انتقادی برمی‌آشفتند و آن را با مخالفت طیف سکولار همسان‌سازی می‌کردند، برخی از فقها و اصحاب شریعت را در مقابل خود دیدند؛ لذا برخی طعنه‌ زدن‌ها به شریعت و ترویج طریقت و نهان‌روشی به مجالس عزاداری راه یافت.

 با سر کار آمدن دولت نهم دیگر نه تنها مسئولین فرهنگی مخالف عزاداری نبودند، بلکه رئیس‌جمهور شخصاً در مراسم عزاداری جوانان شرکت می‌کرد و با همان شور و احساس به سینه‌زنی می‌پرداخت. وزارت ارشاد از هیئت‌های مذهبی حمایت ویژه می‌کرد و هیئت دولت دسته‌ی عزاداری راه می‌انداخت؛ لذا تنها مخالفین جدی عزاداری به‌زعم برخی مداحان جوان، اهل شریعت بودند -درحالی‌که هیچ‌گاه فقهای شیعه با عزاداری مخالف نبوده‌اند، بلکه همواره نسبت به انحراف در عزاداری تذکر داده‌اند-.

یکی از قصه‌هایی که در روضه‌خوانی‌های این روزها به کرات استماع می‌شود، داستان مرد لاابالی است که به عزاداری سالار شهیدان علاقه‌مند است و هر سال در دهه‌ی محرم عیش و عشرت و خلافکاری‌هایش را کنار گذاشته و به خدمت در تکیه‌ی محله مشغول می‌شود تا اینکه یک سال مردم محل به‌واسطه‌ی سابقه‌ی وی، او را از تکیه بیرون می‌کنند، او دل‌شکسته می‌شود و به سیدالشهدا متوسل می‌شود و امام حسین (علیه السلام) در خواب یا رؤیای امام جماعت یا یکی از زهاد محله آمده و از آن مرد لاابالی حمایت کرده و اهل محل را مذمت می‌کند. این قصه با شیوه‌ی پرداخت و جزئیات متفاوتی توسط ذاکرین مختلف خوانده می‌شود. اصل قصه جدید و ساختگی نیست و مربوط به چند دهه قبل بوده و در قالب قصیده‌ای آذری توسط یکی از شعرای بزرگ معاصر روایت شده است و احتمال واقعیت داشتن آن نیز بسیار است؛ زیرا بعید نیست فقط علاقه به امام حسین (علیه السلام) بتواند باعث نجات فردی از جهالت و غفلت شود، نه تنها عشق به اهل‌بیت (علیهم السلام) بلکه هریک از حسنات به تنهایی می‌تواند یک فرد را از غفلت و گناه نجات دهد؛ زیرا همان گونه که سیئات به‌ هم‌ پیوسته هستند، حسنات نیز غیرقابل‌ تفکیک هستند.

 در مورد دروغ نگفتن روایت مشهوری از پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) هست که در جواب فردی که سؤال کرده بود مرا به سودمندترین کارها راهنمایی کن، فرمودند: هر کاری می‌خواهی انجام بده فقط دروغ نگو... (نقل به مضمون) و فرد پس از مدتی متوجه شد که اگر بخواهد راست بگوید نباید هیچ‌یک از گناهانش را ادامه دهد. مداومت در نماز با خلوص نیت نیز می‌تواند موجب نجات فرد از گناهان شود و رعایت هریک از احکام اسلام مستلزم رعایت احکام دیگر است.

در این میان آنچه مورد مذمت است تکرار آن داستان‌ها و نقل آن در هر مجلسی است. اگر مجلسی در حسینیه‌ی یکی از زندان‌ها بر پا شود و چنین روضه‌ای برای زندانیان خوانده شود، بدون شک مفید است؛ زیرا در اینجا با مخاطبی روبه‌رو هستیم که هریک به‌واسطه‌ی اشتباهات و گناهانی در زندگی گرفتار زندان شده‌اند و ممکن است امیدشان از رحمت الهی منقطع شده باشد. امیدوار کردن چنین گناهکارانی به رحمت واسعه‌ی الهی و شفاعت اهل‌بیت (علیهم السلام) بدون شک پسندیده است، لکن روضه‌خوان می‌بایست مخاطب‌شناس باشد و مخاطب عام نباید با این فراوانی از روضه‌هایی که از خرق عادت حرف می‌زنند روبه‌رو شود.

از طرف دیگر عصر حاضر عصر رسانه‌هاست، اکثر مجالس عزاداری ضبط شده و به سرعت در فضای مجازی پخش می‌شود. وقتی حرف رسانه‌های جمعی به میان می‌آید دیگر حرف زدن از گزینش مخاطب بی‌معناست، این گونه روضه‌خوانی‌ها از یک طرف با مخاطب میلیونی و گزینش نشده‌ی شیعه روبه‌روست و ممکن است به انحرافات اخلاقی و بی‌توجهی به مراقبت نفس دامن بزند و از طرف دیگر با خیل مخاطب غیرشیعه مواجه هستیم که ممکن است چنین مطالبی باعث وهن تشیع شود.

اینکه خداوند ارحم‌الراحمین است در آن شکی نیست و بدون شک ممکن است خداوند بسیاری از گناهان بزرگ را به خاطر اعمال صالح در ظاهر کوچک ببخشاید، در اینکه شفاعت ائمه در روز قیامت مشکل‌گشاست شکی نیست، لکن نفی ظاهر مذهب و نفی شریعت و دل بستن به عشق ائمه بدون پیروی از سلوک آنان نوعی باطن‌گرایی، نهان‌روشی است؛ زیرا اگر قرار باشد احکام شریعت و رعایت نشدن آنان به یک نگاه اهل‌بیت (علیهم السلام) بند باشد پس شریعت الهی بی‌معناست، اگرچه نفی شفاعت و بخشایش الهی به ناامیدی گناهکاران منجر می‌شود، ولی تأکید بیش از حد و اندازه بدانان به افول اقبال به شریعت و ترویج نهان‌روشی و باطن‌گرایی منجر می‌شود که فلسفه‌ی عاشورا را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

ریشه‌ی دیگر گرایش لجام‌گسیخته به قصه‌های خارق‌العاده و معجزه‌گرایانه دینی، ضعف در تبیین گفتمان حقیقی اسلام است. پس از رنسانس و رشد عقل‌گرایی، دین مساوی خرافات در نشر گرفته شد و دست‌های پنهان در اروپا و کشورهای مستعمره سعی کردند تا دین را با خرافات و مسائل خارق‌العاده غیرقابل‌باور بازنمایی کنند. در مورد اندیشه‌ی تشیع هم سعی شد تا به معجزه‌گرایی دامن زده شود. این روند پس از انقلاب نیز ادامه پیدا کرده و حتی در برخی موارد که ادعای معجزه در مساجد و تکایا مطرح شد در نهایت دست‌های پنهان نهادهای امنیتی کشورهای خارجی رو شد، به‌طوری‌که در دهه‌ی 70 که نابسامانی‌های اقتصادی و ضعف سیستم بیمه‌ی درمانی در کشور در اثر سیاست‌های دولت کارگزاران بیشتر از پیش شده بود، موج عظیمی از شایعات در مورد معجزه و شفای بیماران در کشور به راه افتاد که با دخالت‌ها و تلاش‌های ائمه‌ی جمعه و جماعت کنترل می‌شد، لکن در خود اروپا نیز خرافه‌گرایی بسیار رواج دارد و کشور انگلستان به‌عنوان رکورددار بیشترین گرایش به خرافات شناخته می‌شود.

معجزه‌گرایی بیش از حد به پیش برد اهداف دین‌زدایی کمک می‌کند و هدف ترویج این گرایش از بین بردن اعتقاد به ماورا است؛ زیرا وقتی خرافات با معجزه‌گرایی یکی شد دیگر اعتقاد به هر معجزه و ماورایی مساوی خرافات خواهد شد. اسلام مخالفتی با معجزه ندارد، نه تنها در قرآن کریم داستان معجزات پیامبران اولوالعزم بیان شده بلکه در مورد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز معراج مطرح شده است و همه‌ی مسلمانان به این امر اعتقاد قلبی دارند، لکن منطق ترویجی و تبلیغی اسلام، معجزه همانند معجزات پیامبران پیشین نیست، منطق تبلیغی اسلام قرآن است که جنس اندیشگی دارد و بیشتر برهان قاطع و کوبنده‌ی آن معجزه محسوب می‌شود و همچنین زیبایی و گیرایی کلامش؛ زیرا اسلام در عصر خاتمیت و عصر تکامل علوم عقلی با مخالفانش رودررو شده است؛ لذا نیازی به معجزه به معنی خرق عادات و قوانین طبیعی ندارد.

رشد فزاینده‌ی نحله‌های عرفانی که ابعاد ماورایی مسیحیت و ادیان دیگر را بازسازی می‌کنند در اروپا و رخنه‌ی آنان در ایران زنگ خطر بزرگی است برای نهادهای مسئول به‌خصوص نهاد تبلیغ دینی تا بیشتر در پالایش اعتقادی جامعه بکوشد. تأکید بر جنبه‌ی برهانی و عقلی دین و منطق محکم اسلام می‌تواند جامعه‌ی دینی را در مقابل این سیل ویرانگر نگاهبانی کند، اما در هیئت مذهبی هم می‌بایست نظارتی درست صورت گیرد و آموزش‌های لازم هم به مخاطب و هم به ذاکرین انجام پذیرد تا ناخواسته جامعه را به سمت تفکرات باطن‌گرایانه و ضد شریعت سوق ندهند.

برچسب‌ها:

نظرات مخاطبان 0 2

  • ۱۳۹۲-۰۸-۲۰ ۲۱:۵۸شیما فراهانی 0 1

    متاسفانه شیوه های جدید مداحی نخبگان و اهل هنر و فرهنگ را از مجالس عزاداری در کرده است 
                                
  • ۱۳۹۲-۰۸-۲۱ ۰۸:۳۸عبدالجبار 0 0

    مجالس عزاداری به شدت به سمت سکولار شدن پیش می رود ، چرا که فقط به وقایع روز عاشورا بدون اشاره به پس و پیش و علت های وقوع قیام امام حسین می پردازند و بیشتر نیز به برانگیختن احساسات توجه دارند ، لذا شما با وقایع یک روز طرف هستید که در آن قومی اندک علی رغم تشنگی در دست دشمن گرفتارند و مجبورند دفاع کنند ، در حالی که دشمنی که در مقابل این قوم قرار دارد غریبه نیست همگی هم شهری و حتی فامیل اهل بیت هستند ، بطور مثال شمر با حضرت عباس فامیل نزدیک هست و ... کسی به این مسائل توجه ندارد که چرا فرزندان رسول خدا توسط نزدیک ترین افراد به خودشان قتل و عام می شوند 
                                

نظر شما