شناسهٔ خبر: 8300 - سرویس سیاست‌گذاری علم‌وفرهنگ
نسخه قابل چاپ

به مناسبت سالروز تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی(2)؛

علی‌احمدی: در اجرای مصوبات شورا محدودیت وجود دارد

علی احمدی وقتی می‎خواهیم یک امری در کشور تحقق پیدا کند، اول باید یک عزم ملی برای آن وجود داشته باشد. عزم ملی هم مستلزم یک گفتمان غالبی است که در جامعه روی آن، جهت‎گیری‎ها باید اتفاق بیفتد. ما اگر می‎خواهیم دانشگاه اسلامی داشته باشیم، اگر می‎خواهیم تحول بنیادین در آموزش و پرورش داشته باشیم، این باید مطالبه‎ی همه‎ی گروه‎ها و حوزه‎ها باشد.

فرهنگ امروز/فاطمه امیراحمدی: علیرضا علی‎احمدی مشاور دبیر و رییس کمیسیون تدوین سبک زندگی اسلامی- ایرانی شورای عالی انقلاب فرهنگی، دانشيار و عضو گروه فنآوری اطلاعات دانشکده مهندسی صنايع دانشگاه علم و صنعت است که در خصوص فلسفه تاسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی و اینکه شورا تا چه اندازه در این سه دهه به اهداف مورد نظر خود دست‎یافته است، به سوالات فرهنگ امروز پاسخ دادند.

 

در ابتدا بفرمایید فلسفه تاسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی چه بوده و با چه اهداف و رویکردهایی به وجود آمده است؟

 

در سالروز تاسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی هستیم که به دستور بنیان‎گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام رضوان ا... علیه تاسیس شد. در اعوان پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به نارساییهایی که در نظام تعلیم و تربیت و از جمله در دانشگاهها وجود داشت، و دانشگاهها به جای اینکه به تربیت نیروهای انسانی برای نظام اسلامی مشغول باشند که بتواند پاسخگوی نیازهای یک جامعهی انقلابی با رویکرد اسلامی باشند، به مسائل سیاسی، گروهکی و متاثر از فرهنگ غربزدگان و شرقزدگان مشغول بودند. و همین امر منجر به این‌ شد که در فرمایشات حضرت امام جملهای به این مضمون وجود داشت که باید انقلاب اساسی در دانشگاه‌ها به وقوع بپیوندد. و وضعیتی که غربزدگان و شرقزدگان در این مراکز علمی به وجود آورده بودند، تغییر کند؛ و دانشگاه در خدمت اسلام و مردم مسلمان و نیازهای جامعهی اسلامی باشد. با این فرمایش حضرت امام، با توجه به نارساییهایی که در دانشگاهها وجود داشت و دانشگاه‌‎ها را تبدیل به اتاق جنگ کرده بود، و عوامل نظام سلطه و عوامل امریکا و شوروی سابق، جوی در دانشگاهها به وجود آورده بودند که از اهداف یک جامعه‎ی اسلامی به دور بود، و در واقع تغذیهی فکری و تامین نیرو را برای ایجاد جنگ در ترکمن‎صحرا، کردستان، خوزستان و امثالهم ایجاد میکردند، متدینین دانشگاهها چون از این وضعیت به ستوه آمدند و از آن طرف هم رهنمود حضرت امام وجود داشت طی یک حرکت خودجوشی دانشگاهها را تعطیل کردند. و افراد گروهکی را که خواستههای امپرالیسم شرق و غرب را تعقیب میکردند از دانشگاهها رانده شدند. به دنبال آن حضرت امام، ستاد انقلاب فرهنگی را مامور رسیدگی به دانشگاهها و تهیه برنامه برای اداره دانشگاهها کردند. ستاد انقلاب فرهنگی نیز مدتی دست‎اندرکار بود و بالاخره با توجه به فشار اجتماعی که برای ورود دیپلم‎ها و فارغ‎التحصیلان آموزش و پرورش به دانشگاهها وجود داشت، بدون اینکه در کار انقلاب فرهنگی و تحول در نظام تعلیم و تربیت، موفقیت لازم به دست بیاید، مجبور به بازگشایی دانشگاهها شدند. این حرکت چون نیاز به ترمیم داشت، حضرت امام ستاد انقلاب فرهنگی را به شورای عالی انقلاب فرهنگی، تغییر دادند و در ترکیب شورا عالی انقلاب فرهنگی روسای سه قوه را منصوب کردند تا هر تصمیمی که گرفته می‎شود با هماهنگی قوهی مقننه، مجریه و قضاییه باشد. و از این طریق ضمانتی هم برای تحقق مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی به وجود بیاید.

با توجه به اینکه در قانون اساسی نامی از ستاد انقلاب فرهنگی یا شورای عالی انقلاب فرهنگی نیامده بود، حضرت امام فرمودند، مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در حکم قانون است. چرا خود قانون نیست؟ زیرا بر اساس تعریف قانون هر مصوبهای که از مجلس شورای اسلامی بیرون بیاید و شورای نگهبان تایید کند، قانون در جمهوری اسلامی میشود. چون شورای عالی انقلاب فرهنگی این فرایند را طی نمیکرد ولی جایگاهی که داشت جایگاه سیاستگذاری، قانونگذاری، برنامه‎ریزی کلان، و نظارت بر حسن اجرای مسائل و تصمیمگیریهای علمی و فرهنگی بود، لذا برای ضمانت و تضمین این و پشتوانهی قانونی برای تحقق این مصوبات، آن رهنمود حضرت امام را داشتیم. و سپس مقام معظم رهبری معادل همین رهنمود، رهنمود دادند.

بنابراین میتوانیم این طور نتیجه بگیریم که شورای عالی انقلاب فرهنگی برای این شکل گرفت تا کار تحول محتوایی را در مراکز تعلیم و تربیتی، دانشگاهها و مراکز فرهنگی ساماندهی کند. و هر آنچه که از قوای سه‎گانه برای ایجاد پشتوانهی اجرایی برای مصوبات، و برای استفاده از نظارت قوهی قضاییه، برای رفع نارساییهایی که در اجرا، ممکن است پیش بیاید و همین طور انتظاری که از قوهی مقننه برای برنامه‌ریزی و  بودجه‎بندی وجود داشت، خواستند با حضور مسئولین سه قوه، در شورای عالی انقلاب فرهنگی پاسخگویی شود.

شورای عالی انقلاب فرهنگی طی این سالیانی که فعالیت داشته است، دست‎آوردهای مثبت قابل توجهی دارد، هم‎چنین محدودیت‏هایی نیز بر فعالیتهای این شورا وجود داشته است. از جمله دست‎آوردهایی که شورای عالی انقلاب فرهنگی دارد و قابل تقدیر است مجموعهی اسناد راهبردی است که شورای در سال‎های مختلف تصویب کرده است و توسط رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی که رییس قوهی مجریه نیز هستند، ابلاغ شده است. دستگاههای اجرایی مرتبط نیز مکلف بودند آن مصوبات را تحقق ببخشند و پیاده‌سازی کنند. هیات نظارت و بازرسی شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز نظارت بر حسن اجرای این مصوبات را بر عهده داشته است. از سویی دیگر شورای ارزیابی دانشگاهها نیز مسئولیت داشتهاند که بر روند تحولات کیفی پیشبرد علم در دانشگاه‌ها نظارت کنند و از آن‎چه که در دانشگاه‎ها اتفاق می‎افتد، ارزیابی مستمر داشته باشد.

از جمله اسنادی که خیلی برای آن زحمت کشیده شده است؛ سند مهندسی فرهنگی، پیوست فرهنگی، منشور فرهنگ انقلاب اسلامی، سازوکار هماهنگی و مدیریت کلان دستگاه‌های فرهنگی، تدوین نقشه‌ی جامع علمی کشور است. و اسنادی که سیاست‌ها و راهبردهای ارتقا و توسعهی فن‎آوری نانو و زیستی، هوا و فضا، گیاهان دارویی، طب سنتی و علوم و فنآوریهای شناختی را ترسیم میکنند. این امور توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی با مشارکت اکثریت دستگاههای ذی‎ربط تدوین و ابلاغ شده و در حال پیگیری برای اجرا است.

شورای عالی انقلاب فرهنگی موفق شده است که طرح تحول بنیادین آموزش و پرورش را و اسناد مرتبط با آن را طی چند سال کاری که در آموزش و پرورش شده است و عمدهی آن نیز در زمان خدمتگذاری بنده در آموزش و پرورش بوده است را انجام بدهد. و بعد هم این طرح تحول بنیادین آموزش و پرورش در شورای عالی آموزش و پرورش تصویب شده و طی جلساتی زیادی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شده است تکمیل و تصویب شده است. از دیگر کارهای شورا می‎توان به؛ تصویب سند منشور توسعه فرهنگ قرانی، سند دانشگاه اسلامی، تدوین سیاستهای جمعیتی - روندی که برای محدودیت تولید نسل در کشور وجود داشته است در حال تغییر است - ، تدوین اهداف و سیاستهای نشر کتاب و روابط آن، سیاست‌ها و ضوابط حاکم بر تبلیغات محیطی، سند راهبردی کشور در امور نخبگان، سیاستها و ضوابط پایگاه استنادی علوم جهان اسلام معروف به ISC ، سیاستهای سوادآموزی، آییننامهی ارتقای اعضای هیات علمی دانشگاهها و مراکز علمی اشاره کرد که همه بخشی از اسناد مهمی است که با نگاه راهبردی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی در طی سالیان اخیر تصویب شده و در حال پیاده‌سازی توسط دستگاههای مربوطه است.

همچنین شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص طراحی ساختارها، تاسیس نهادها و تصویب اساسنامهی نهادهای دانشگاهی و فرهنگی سهم قابل توجهی داشته است. از جملهی آنها؛ تشکل بنیاد نخبگان است که مطالبهی مقام معظم رهبری بود، تشکیل بنیاد بازیهای رایانهای است که جای آن در فضای فرهنگی کشور خالی بود، تاسیس هیات اجرای جذب اعضای هیات علمی دانشگاهها، تاسیس صندوق حمایت از پژوهشگران و فن‌آوران کشور، مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم اسلامی در خارج از کشور، تاسیس دانشگاه‌های بزرگی چون دانشگاه فرهنگیان که باز در زمان خود ما این کار شکل گرفت و بخشی از اساسنامهی آن نیز در زمان خدمت ما در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد، دانشگاه معارف اسلامی قم، و تعدادی دیگر از دانشگاههای غیرانتفاعی مثل دانشگاه عدالت، علامه حلی، ابرار، رفاه و امثالهم را برای تهران به خصوص برای پذیرش خانمها، شورای عالی انقلاب فرهنگی با تاسیس آن‎ها موافقت نمود.

و از دیگر اقدامات شورای عالی انقلاب فرهنگی، باید به مجموعهای از اساسنامهها اشاره کرد که شورا برای آن وقت گذاشت. به طور مثال اصلاح اساسنامهی دانشگاه آزاد اسلامی، فرهنگستان‌های علوم جمهوری اسلامی، اساسنامهی جامعه‎المصطفیالعالمیه، اساسنامه‌ی الگو برای دانشگاهها و مراکز آموزش عالی غیردولتی و غیرانتفاعی بوده است. هم‎چنین باید به تشکیل بنیادهایی چون بنیاد شهید مطهری، سیدجمال‎الدین اسدآبادی، بنیاد سعدی، موسسه‌ی هنرمندان پیشکسوت و امثالهم که از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است، اشاره کرد. ستاد ملی زن و خانواده، طرح جوایز ملی و بینالمللی پیامبراعظم صلی‌ا...علیه و آله، امام خمینی رحمت ا... علیه، و همینطور پروین اعتصامی، جلال آل‎احمد و دکتر کاظمی آشتیانی از دیگر کارهای انجام شده در این شورا بوده است. یکی دیگر از کارهای مهمی که شورای عالی انقلاب فرهنگی موفق به انجام آن شده است، تشکیل شورای تخصصی حوزوی با هماهنگی شورای مدیریت حوزه علمیه است که در واقع برای امور حوزههای علمیه و اموری که نظام کاری را میخواهد سفارش دهد که انجام شود، تشکیل داده است. همین طور شورای گسترش حوزههای علمیه و تفویض اختیار از طرف وزارت علوم، برای رشتههای حوزوی و علوم انسانی مرتبط با حوزهی علمیه را اختیار دادند. هم‎چنین باید به بررسی و تایید صلاحیت روسای دانشگاه‏های مختلف کشور از دانشگاههای تابعهی وزارت علوم، تحقیقات و فن‌آوری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، تا دانشگاه آزاد اسلامی که توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است، اشاره کرد. تمام این کارها مجموعهای از اقدامات شورای عالی انقلاب فرهنگی است که در حال حاضر نیز کارهای بسیار گستردهای را در حال پیگیری است. از جمله این اقدامات سند سبک زندگی اسلامی-ایرانی است که مسئولیت پیگیری و برنامه‎ریزی آن با خود بنده است. در این رابطه نیز در حال تشکیل کمیسیون هستیم. برای عفاف و حجاب و برای پوشش اسلامی، مد و لباس از محورهای کارهایی است که شورای عالی از طریق شورای فرهنگیاجتماعی زنان در حال تعقیب است. در خصوص معیارهای اصلاح الگوی مصرف، باز یکی از محورهایی است که شورا در حال انجام کار است. در خصوص معیارهای واردات کالاهای فرهنگی و استاندارهای این قبیل کالاها، همکاران ما در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در حال فعالیت هستند. برای نظام ملی نوآوری محصولات فرهنگی، کارگروهی تشکیل شده است که در حال کار هستند. در خصوص بحثهای روز نیز متناسب با وضعیت علمی و فرهنگی کشور و نیازهایی که وجود دارد، در جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی بحث می‎شود و تصمیم مقتضی گرفته میشود.

 

برای اجرایی کردن مصوباتی که در بالا ذکر شد مثل مصوبات مهندسی فرهنگی و یا مسائل روزی که در هر برهه‎ی زمانی ممکن است پیش بیاید، چه ضمانت اجرایی‌ای وجود دارد؟

 

مقام معظم رهبری تعبیری را در مورد شورای عالی انقلاب فرهنگی دارند که شورا را یک قرارگاه فرهنگی و علمی برای کل کشور تعبیر می‎کنند. قرارگاه هم نقش سیاستگذاری و برنامهریزی کلان را عهدهدار است. و نیز ایجاد هماهنگیها و همراستاییهای لازم برای اجرا، توسط وزارتخانهها و دستگاههای ذیربط را عهدهدار است. و از طرفی مسئولین وزارتخانههای اجرایی که عمده مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی به آنها برمیگردد، علاوه بر رییس جمهور که هم رییس قوهی مجریه و هم رییس شورا است، وزرای علوم، تحقیقات و فنآوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، آموزش و پرورش، و معاون برنامهریزی و وزارت راهبردی رییس جمهور، همه آن‎ها علاوه بر روسای کمیسیونهای آموزش و تحقیقات و کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی که عضو شورا هستند، از مسئولین اجرایی و عضو این شورا می‎باشند. این عضویت برای آن است تا از تجارب اجرایی این افراد در تدوین سیاستها، قوانین و مقررات استفاده شود؛ و هم با مشارکت خود این افراد در تدوین این مجموعه مصوبات شورای عالی، تضمینی برای پیادهسازی آن فراهم باشد. اگر معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رییس جمهور، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی میشود، به خاطر این است که منابع لازم برای دستگاههایی که میخواهند متولی اجرای مصوبات شورا باشند، بودجه دیده شود و پشتوانهی منابع لازم برای تحقق این مصوبات فراهم شود. اگر رییس جمهور هم رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی است و هم رییس جمهور، برای این است که ضمانتهای کافی از طرف قوهی مجریه برای تحقق این مصوبات فراهم شود. و علاوه بر این، هیات نظارت شورا از نهادهایی است که مسئولیت نظارت بر حسن اجرای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را عهده‎دار است.

البته خلاهایی وجود دارد. و این خلاها هم برای مصوبات مجمع تشخیص مصلحت نظام و هم برای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و هم برای مصوبات مجلس شورای اسلامی است. علیرغم اینکه مجلس شورای اسلامی حق نظارت دارد و تا نمایندگان مجلس به وزیری رای اعتماد ندهند او نمیتواند رسما وارد وزارتخانه شود، و همانطور که مجلس حق سوال و استیضاح دارد، اما در عین حال یک سری مشکلات ساختاری، موانع فرهنگی و حقوقی وجود دارد که باعث می‎شود تا آنگونه که قانون تصویب میشود یا سیاستی وضع میگردد و یا برنامهای طراحی و به تصمیم مراجع مربوطه میرسد، به طور کامل اجرا نشود.

این امر نیز دلایل متعددی دارد. از جمله این که؛ ما نیروهای انسانی با کفایت برای پاسخگویی به این نیازها تربیت نکرده‎ایم، بودجهی کافی برای تحقق آنها وجود ندارد، روسا و مدیران دانشگاهها و دستگاه‌های فرهنگی به اندازهی کافی نسبت به مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی توجیه نیستند و هیچ پاسخگویی مستقیمی هم بر عهدهشان نیست؛ لذا در اجرای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی تا حدودی نگاه اقتضایی و نگاه مجری مصوبات هم دخیل است. البته این مشکلات برای مصوبات مجلس و برای سیاستهای مصوب شورای تشخیص مصلحت نظام نیز وجود دارد که باید ساماندهی شود و فرهنگسازی صورت بگیرد. باید تصمیماتی که گرفته میشود از بلوغ بالاتر و واقع‌بینی جامع‌تری برخوردار باشد تا این قبیل سیاست‌ها، برنامهها، قوانین و مصوبات بتواند ضمانت اجرایی بالاتری به همراه داشته باشند.

 

در مورد سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش،به عنوان یکی از خروجی‌های شورای عالی، بعضا دیده میشود که بیشتر سلیقهای عمل می‎شود. و هر فردی که به عنوان وزیر وارد وزارت‎خانه آموزش و پرورش میشود، مسائلی را مطرح میکند که حاکی از این است که یک برنامهی منسجم، حاکم بر فضای تصمیمگیری نیست. این اتفاق ممکن است برای سایر خروجی‌های شورا نیز در سایر دستگاه‌های اجرایی بیفتد. به نظر شما این نقیصه چگونه باید رفع گردد؟

 

این نکتهای که بیان شد بخشی از واقعیتی است که تلخ هم هست، ولی کم و بیش وجود دارد. اما نکات مهمتری وجود دارد. در کنار این مساله، ثبات مدیریت و وفاداری مدیران عالی به مصوبات مراجع ذی‎ربط وجود دارد. ما وقتی میخواهیم یک امری در کشور تحقق پیدا کند، اول باید یک عزم ملی برای آن وجود داشته باشد. عزم ملی هم مستلزم یک گفتمان غالبی است که در جامعه روی آن، جهتگیریها باید اتفاق بیفتد. ما اگر میخواهیم دانشگاه اسلامی داشته باشیم، اگر میخواهیم تحول بنیادین در آموزش و پرورش داشته باشیم، این باید مطالبهی همهی گروهها و حوزهها باشد. این باید مطالبهی همهی دانشگاهها، اساتید، محققان و دلسوزان کشور باشد. اگر چیزی گفتمان شد و مطالبهی عمومی شد، مسئولین گرچه جاهایی موافق هم نباشند ولی باید گردن بنهند. و باید به اصطلاح سر بسپارند و با تمام وجود بروند و پیادهسازی کنند.

پس اولین خلایی که داریم در همهی زمینهها، که مقام معظم رهبری هم به آن اشاره داشته‎اند و میفرمایند که چه میشود که حرفهای خوب زده میشود ولی اجرایی نمیشود. یکی از این موانع، همان گفتمانسازی و مطالبهی عمومی است که باید روی آن کار شود. دیگر اینکه ما نیروی انسانی باید تربیت کنیم که وقتی میگوییم دانشگاه اسلامی، دانشگاه اسلامی را باور داشته باشد، بخواهد دانشگاه اسلامی پیاده شود. وقتی میگوییم اقتصاد اسلامی، بانکداری اسلامی، نیروی آن آموزش دیده باشد و هم آگاهی و باور داشته باشد. گرایش داشته باشد به اینکه باید اقتصاد اسلامی را، باید بانکداری بدون ربا را در جامعه پیاده کرد. در تعارض نباشد که به اصطلاح اقتصاد اسلامی داریم یا نداریم، بانکداری اسلامی مگر میتواند وجود داشته باشد. دانشگاه مگر اسلامی و غیراسلامی دارد، علوم انسانی مگر اسلامی و غیراسلامی دارد. نیرویی که باورش این نباشد که میتوان با رویکرد اسلامی این امور را انجام داد و رویکرد غربی و متعارف با رویکرد اسلامی متفاوت است، خب ما باید این نیرو را تربیت کنیم. و کار ادارهای امور دانشگاهها، دستگاهها و وزارتخانهها را به آن‎ها بسپاریم. برای تحول بنیادین در آموزش و پرورش باید در مراکز تربیت معلم این افراد را تربیت کنیم. تربیت معلمی که تحول بنیادین در آموزش و پرورش را و نظام تعلیم و تربیت را به خوبی یاد گرفته باشد و با عشق بخواهد پیاده کند، این که تحول بنیادین در آموزش و پرورش نمی‎شود. ما اگر می‌خواهیم سندی، مصوبهای برای سیاستی در جامعه تحقق پیدا کند، علاوه بر این، باید ساختارها و نظامات کشور را اصلاح کنیم. آن چیزی که در حوزه به آن نظامسازی میگویند؛ آن چیزی که ما در دانشگاه به آن طراحی نظامات حکومتی و اجرایی می‎گوییم. ما نیاز به سیستم و سازمان داریم، ما نیاز به این داریم که فرایندهای کاری، برای تحقق ماموریتها و وظایف دستگاهها طراحی شود. ما در این جایگاه اقدام به اصطلاح خیلی جدی نداشتیم. ما در دستگاه‏ها و نهادهایی با ﺑﻮروﮐﺮاﺳﯽ بالایی که مربوط به نظام قبل از انقلاب بودند، میخواستیم به اصطلاح مملکت را اسلامی اداره کنیم. این شدنی نیست. روز به روز آسیب‎پذیری ما از این ناحیه بیشتر میشود. ما باید با موازین اسلامی، با توجه به روابط حقوقی موجود در آموزههای وحیانی خود، این نظامات ادارهای کشور را باز طراحی و مهندسی مجدد کنیم؛ اصلاح ساختار کنیم. و سیستمها و روشهای خود را در جهت اهداف و آرمانهای خود بازنگری کنیم.

ما همچنین نیاز به این داریم که وقتی یک سیاستی یا برنامهی کلانی، وضع و قانونگذاری میشود و توسط مرجع مربوطه مصوب میگردد، تبدیل به برنامههای راهبردی بلندمدت و کوتاهمدت شوند. این مستلزم یک متدلوژی عرش به فرشی است که ما نشان بدهیم که این آموزههای آسمانی که برای هدایت بشریت و برای نجات او، خداوند به ارمغان آورده است در قالب اسلام و آموزههای وحیانی بیاید. و با متدلوژی عرش به فرش با برنامهریزی ارزشبنیان، طوری طراحی شود که قابلیت تحقق داشته باشد. ما باید یک ارزشی چون عدالت را که پرتو هدایت الهی برای بشریت است، مصادیق آن را در ابعاد مختلف تبیین کنیم و برای این مصادیق، شاخصهایی برنامهریزی و احصا کنیم. و برای تحقق این شاخصها، برنامهریزی کوتاهمدت و بلندمدت لازم است، تخصیص منابع نیاز است، تامین اعتبار باید شود، نیروی متخصص برای اجرا در اختیار داشته باشیم. اجرای عدالت نیاز به عدالتخانه دارد، نیاز به سازمان هدفمندی یارانهها دارد، نیاز به جریان امر به معروف و نهی از منکر دارد که این جریان عدالتمحور را پاس بدارد و نگهبانی کند. تمام آن‎ها مستلزم کار فکری و کار برنامهریزی گستردهای است که ما موردی تجربه داریم. مثلا پروژهای که با افراد در حال انجام هستیم با نگاه ارزشی در حال برنامهریزی هستیم؛ در بخش مسکن، اقتصاد و تجارت این کار صورت گرفته است. و در بخش کشاورزی، انرژی، تامیناجتماعی، سلامت، آموزش و پرورش در بخش فنآوری و تحقیقات در حال انجام هستیم. این نگاه به اصطلاح نگاه جدیدی است، در دانش موجود، نیست. ما باید مبتی بر آموزههای خود متدلوژی و روش داشته باشیم تا ضمانت اجرایی پیدا کند. و به صرف اینکه به اصطلاح پشتوانه‌ی رسمی قوی باشد یا جایگاه نهادی که قانونگذاری و سیاستگذاری میکند، یک جایگاه والایی باشد، شرط لازم است. و اینکه خود قانون یا سیاست، مرجعی جامع، منسجم، منطقی و شدنی باشد، یک شرط لازم است. ولی شرط کافی آن گفتمانسازی است، تربیت نیروی انسانی است، ساماندهی و نظامسازی آن است که باید اتفاق بیفتد. برنامهریزی ارزشی باید اتفاق بیفتد. و نظارت بر حسن اجرای نیز باید نظارت عمومی و نظارت دستگاهی باشد.

اگر شما میبینید که بخشی از مصوبات شورا تحقق عینی پیدا نکرده است، این در مورد قوانین و مقررات مجلس هم اتفاق می‎افتد، در مورد سیاستهای مجمع تشخیص مصلحت نظام که خود مقام معظم رهبری اطلاق میکنند نیز این نقص وجود دارد، در مورد برنامهی 5 ساله هم وجود دارد. آن‎ها ساختارهای خود را میخواهد.

 

شما در صحبت‎های خود عنوان داشتید باید بسترسازی و فرهنگ‎سازی اتفاق بیفتد. آیا لازم نیست برای اجرایی شدن مصوبات از افراد ذی‎ربط که در بطن موضوع حضور فعال دارند نظر گرفته شود؟

 

ما یک بحثی داریم به عنوان رهبری تحول و پیادهسازی اثربخش هر تصمیمی که گرفته‎ایم، که لازم است ویژگی‎هایی داشته باشد. یکی از آن ویژگیها این است که تصمیمی که گرفته می‎شود، برنامهای که مینویسیم، سیاستی که میگذاریم، آرمانگرایی واقعبینی در آن نهفته باشد. یعنی تصمیمی که میگیریم، تصمیمی باشد که ضمن اینکه آسمانی است و ضمن اینکه قرار است آموزههای دینی را تحقق ببخشد و ایدهها را پیگیری کند، از واقعیتهای روزمره و جاری فاصلهی چندانی نداشته باشد. دیگر این که مشارکت آحاد کسانی که میخواهند در پیادهسازی، نقش اساسی را عهدهدار باشند را به همراه خود داشته باشد. اگر در آموزش و پرورش قرار است نظام 6.3.3 را پیادهسازی کنیم این باید به کمک رسانههای عمومی و آموزش ضمنخدمت و نظام پیشنهادات و مباحثهایی که بین معلمین و مسئولین میتواند به جریان بیفتد تصمیمسازی شود، قبل از تصمیمگیری. و قبل از اینکه ما تصمیمی بخواهیم بگیریم و ابلاغ کنیم و بعد نگران این باشیم که اجرا میشود و یا نمیشود، آن کسانی که در پیاده‎سازی ذی‎نفع و ذی‎ربط هستند نظراتشان تا آنجایی که امکانپذیر است، دیده شود. ما اینجا شورا نداریم شور و مشورت داریم، اینجا الزام به کار گروهی نداریم ولی اینکه از موهبت مشورت و تصمیمگیری همراه با شنیدن نقطه نظرات مجریان اصلی استفاده کنیم، ضروری است. یک جاهایی موفق شدیم این کار را عملی سازیم و البته جاهایی بوده است که غفلت کردیم و اصلا سراغش نرفتیم. تمام این‎ها واقعیاتی است که برای اثربخشی و تحقق برنامه‌ها، برای تضمین پیادهسازی سیاستها ضروری است. همان‎طور که لازم است جریاناتی که ذینفع هستند، مدیرانی که مجری هستند، کارشناسانی که زیرربط هستند، نسبت به مجموعه توجیه باشند و بلکه با مشارکت و همکاری آنها تدوین شده باشد.

شورای عالی انقلاب فرهنگی و دبیرخانه‎ی آن، طی 8 سال گذشته یک روند تکاملی را طی کرده است. و در دبیرخانه‎ی شورای عالی انقلاب فرهنگی کارهای بسیار زیادی در جریان است؛ کارهای مطالعاتی، کارهای تحقیقاتی، کارهای تصمیمسازی، نشستهای هماهنگی. و البته خود شورای عالی انقلاب فرهنگی هم با ترمیم ترکیب خود که در چند سال قبل اتفاق افتاده است با مدیریتی که به صورت قاطعانه و سرعتدار برای آن در چند سال گذشته اعمال شده است، دستآوردهای قابل توجهی برای جامعهی فرهنگی و علمی ما به ارمغان آورده است. ولی در عین حال محدویتها و نارساییهایی هم وجود دارد که اکنون با دولت جدیدی که بر سر کار آمده است و مسئولیت وی علاوه بر قوه‎ی مجریه، در زمینهی شورای عالی انقلاب فرهنگی و ادارهی آن نیز است، آرزوی موفقیت میکنم و انشاا... بتوانند بهتر از گذشته خدمت کنند.

نظر شما