شناسهٔ خبر: 8793 - سرویس مبانی علوم‌انسانی
نسخه قابل چاپ

به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه(2)؛

عبدالحسین خسروپناه: وحدت حوزه و دانشگاه مقدمه تاسیس تمدن اسلامی

خسروپناه برای تمدن اسلامی نیاز به تئوری‎پردازی است و یکی از مهم‎ترین مولفه‎های آن، دانش است. و دانش اسلامی نیز بدون همکاری حوزه و دانشگاه امکان‎پذیر نیست. منظور از وحدت حوزه و دانشگاه، وحدت ساختاری و مدیریتی نیست؛ بلکه مقصود تعامل و همکاری، برای تولید دانش اسلامی، برای رسیدن به پیشرفت و تمدن اسلامی است.

فرهنگ امروز/فاطمه امیراحمدی: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، امام (ره) با آگاهی کامل نسبت به واقعیت‌های تاریخی و مشکلاتی که در فضای علمی و دینی حاکم بود، در آمیخته شدن روشنفکران و تحصیلکردگان جدید، با دین و ایمان مذهبی و نیز آشنا شدن روحانیون با پیشرفت‌های علمی جهان و تجربه روش‌های جدید را، راه حل این مشکلات می‌دانستند. از همین رو به مناسبت این روز «وحدت حوزه و دانشگاه»، فرهنگ امروز با یکی از اساتید حوزه و دانشگاه در خصوص اهداف این وحدت و نیز جامهعمل پوشیدن آن در این سه دههی اخیر به گفتوگو پرداخت. عبدالحسین خسروپناه رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و عضو گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به پرسشهای ما چنین پاسخ داد.

 

ضرورت «وحدت حوزه و دانشگاه» ناشی از چه نیازی بود، آیا این وحدت یک نیاز تاریخی بود که تحت تاثیر گفتمان انقلاب رخ داده است؟

انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب فرهنگی بود؛ انقلاب نظامی و سیاسی نبود. انقلابی فرهنگی بود گرچه یک نظام و رژیم سیاسی تغییر پیدا کرد. ولی در واقع انقلاب، انقلاب فکری و فرهنگی بود. و در انقلاب فکری و فرهنگی قطعا باید به دانشگاه و حوزه که دو نهاد مهم فکری و فرهنگی در جوامع اسلامی هستند، توجه‎ی ویژه‎ای شود. و ناظر به هدفی که انقلاب اسلامی ایران داشت که در واقع توجه به بیداری و تمدن اسلامی بود، طبیعتا مهم‎ترین راه‎کار، وحدت حوزه و دانشگاه بود. به همین خاطر اول انقلاب این ضرورت احساس شد و حضرت امام (ره) این روز یعنی سالروز شهادت شهید مفتح را روز وحدت حوزه و دانشگاه معرفی کردند. ولی این یک ضرورت آغازین نیست. بلکه ضرورتی است که استمرار هم دارد. یعنی با توجه به این امر، هر چه‎قدر از عمر انقلاب اسلامی بیش‎تر می‎گذرد، بیش‎تر دغدغه‎ی اسلامی و پیشرفت تمدن اسلامی وجود دارد. بیش‎تر به دنبال آن جهت است که برای تمدن اسلامی تئوری‎پردازی کند  و راه‎کار ارائه دهد.

یکی از مهم‎ترین مولفه‎های تمدن، دانش است. و طبیعتا در تمدن اسلامی نیز باید به دانش اسلامی، توجه‏ای ویژه شود. و دانش اسلامی نیز بدون همکاری حوزه و دانشگاه امکان‎پذیر نیست. این‎جا نیز مشخص است که منظور از وحدت حوزه و دانشگاه، وحدت ساختاری و مدیریتی نیست؛ بلکه مقصود تعامل و همکاری، برای تولید دانش اسلامی، برای رسیدن به پیشرفت و تمدن اسلامی است.

 

بعد از گذشت سه دهه از انقلاب، ما تا چه اندازه به اهداف مدنظر برای این وحدت، دست پیدا کردیم؟

 

اصولا مقولات فرهنگی و مقوله‎ای مثل وحدت حوزه و دانشگاه، دارای مراتبی است. و هدفی هم که برای وحدت حوزه و دانشگاه درنظر گرفته شده بود یک مراتبی در آن لحاظ شده است. و قطعا از اول انقلاب اسلامی که این مساله و هدف یعنی وحدت این دو مرکز علمی و دینی، مطرح شد، گام‎های بلند و خوبی برداشته شده است؛ مثلا نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه‎ها شکل گرفت، دروس معارف وارد دروس دانشگاهی شد، یک تعامل بین حوزویان و دانشگاهیان ایجاد شد، پژوهش‎های زیادی با همکاری این دو قشر منتشر شد. این موارد گام‎های خوبی است که ما را به اهداف مورد نظر نزدیک ساخته است اما به این معنا نیست که این گام‎ها ما را به هدف نهایی رسانده است، خیر هنوز فاصله زیاد داریم. و تا پیشرفت اسلامی و رسیدن به تمدن اسلامی طبیعتا نیازمند به وحدت بین حوزه و دانشگاه هستیم.

 

به نظر شما موانع این وحدت چه چیزهایی است؟

 

یکی از موانع، فاصلهی حوزویان از دانشگاهیان، و دانشگاهیان از حوزویان است. وقتی این دو قشر از یکدیگر فاصله داشته باشند، یک تفاهم و درک درستی از هم نخواهند داشت. و این نبود درک درست و نشناختن قابلیت‎های یکدیگر باعث می‎شود که نتوانند به تعامل و وحدت برسند. گاهی‎اوقات چه بسا گرفتار کینه‏توزی و دشمنی و حتا نوعی تخالف و تعاند نسبت به همدیگر  نیز می‎شوند. لذا من به نظرم مهم‎ترین مانع نبود درک از همدیگر است. اما اگر حوزویان و دانشگاهیان با یکدیگر ارتباط بیش‎تری داشته باشند و یکدیگر را بهتر بفهمند و از قابلیت‎های همدیگر استفاده کنند، ظرفیت‎های همدیگر را بشناسند، یعنی امتیازات حوزه وارد دانشگاه شود و امتیازات دانشگاه وارد حوزه شود باعث بالندگی و رشد هر دو مجموعه خواهد شد.

 

به نظر شما چه‎گونه می‎توان زمینه‎ساز وحدت حقیقی و باطنی بین این دو مرکز علمی و دینی شد، آیا با بخش‎نامه و دستور، شدنی است؟

 

برای ایجاد و زمینه‎سازی وحدت حوزه و دانشگاه لازم نیست یک نهاد بالادستی دستور بدهد، ولی حتما برای برنامه‎ریزی نیاز به نهادهای بالادستی هست. اگر دولت برنامه‎ریزی کند برای تعامل حوزه و دانشگاه، این وحدت تحقق پیدا می‎کند. بدون شک در هر کشوری برای هدفی که مدنظر است سیاست‎مداران و حاکمان برنامه‎ریزی و طراحی می‎کنند، سندنویسی می‌شود، چشم‎انداز تعریف می‎کنند، راه‎بردها را مشخص می‎کنند، هزینه می‎شود و امکانات در اختیار نهادهای پایین‎تر قرار میگیرد که بتوانند به آن هدف برسند. لذا حتما برای یک فعالیت راه‎بردی و تصمیم‎سازی، به نهادهای بالادستی نیاز است. ولی این کافی نیست. حتما باید بین خود اساتید حوزه و دانشگاه، یک ارتباط علمی برقرار شود که این ارتباط اساتید خیلی مهم است و اولویت دارد در ایجاد این زمینه‎ای که اشاره شد. وقتی بیان می‎شود ارتباط اساتید، به این معنی نیست که وقتی روز وحدت حوزه و دانشگاه شد جمعی از اساتید حوزه به دانشگاه بروند یا جمعی از اساتید دانشگاه به حوزه بروند، و دور هم جمع شوند و مثلا نهاری خورده شود، خیر؛ ارتباط علمی و معرفتی لازم است تا آن وحدت واقعی تحقق پیدا کند.

 

وقتی صحبت از وحدت حوزه و دانشگاه شد، هدف بیش‎تر تاثیرگذاری حوزه بر دانشگاه بود. ولی با گذشت زمان احساس می‎شود حوزه بیش‎تر از دانشگاه تاثیر پذیرفته است، نظر شما در این‎باره چیست؟

 

اولا وحدت حوزه و دانشگاه برای تعامل هر دو نهاد برای رسیدن به اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران بود. این طور نبود که بگوییم وحدت برای این بود که دانشگاه از حوزه استفاده کند، ولی حوزه از دانشگاه بهره نبرد؛ خیر بنده این برداشت را ندارم. و معتقدم هر دو به یکدیگر نیازمند هستند، و هر دو هم باید از امتیازات یکدیگر استفاده کنند و معایب خود را برطرف کنند و هم این که تعاملی داشته باشند که بتوانند به اهداف نظام اسلامی کمک کنند، و نیازهای علمی و معرفتی جامعه را برطرف سازند. و آن‎چه که اتفاق افتاده است، استفاده و تعامل دو سویه است. بله در حوزه مدارج علمی و مدارکی تعریف شده است و به فضلای حوزه داده می‎شود. یا پایان‎نامه نویسی رواج پیدا کرده است. به نظر من آن‎ها یک امتیاز محسوب می‌‎شود؛ عیب نیست. به هر حال یک فاضل حوزوی اگر مدرک علمی در اختیار داشته باشد، می‎تواند به جایی برود و خود را معرفی کند تا از دانش او استفاده کنند. مدرک مثل شناسنامه است، نمی‎توان فرضا گفت چرا مردم ایران شناس‎نامه دارند. مدرک شناس‎نامه‎ی علمی عالم است و این نقص نیست. یا مثلا پایان‎نامه نویسی یک سنتی در حوزه شد که هر طلبه‎ای تلاش می‎کند تا پایان‎نامه بنویسد و پژوهش کند و دانشی که دارد را به نگارش در آورد. و انتقال مفهوم از طریق زبان صورت بگیرد. آن‎ها همه امتیازاتی است که بله از دانشگاه وارد حوزه شده است. البته بعضی از این موارد قبلا در حوزه هم بوده است؛ ولی متاسفانه دولت پهلوی آسیب زیادی به حوزهها زد که به برکت انقلاب اسلامی دوباره آن‎ها احیا شد و در واقع امتیازاتی است که حوزویان از دانشگاهیان آموختند و اجرا کردند.

از آن طرف، دانشگاه نیز از حوزه استفاده کرده است. مثلا دروس معارف اسلامی از حوزه وارد دانشگاه شد. یا فعالیت‎های فرهنگی و تبلیغی که حوزویان در دانشگاه‎ها دارند، این‎ها نیز اتفاق افتاده است. مثلا در ایام محرم و رمضان، چه‎قدر از طلاب و حوزویان به دانشگاه‎ها می‎روند و با اساتید و دانشجویان جلسه می‎گذارند. همین بحث طرح ضیافت اندیشه که برای اساتید است، عمدتا از مدرسان و اساتید حوزه علمیه استفاده می‎شود. تعامل دو سویه است و به نظرم گام‎ها و قدم‎های خوبی نیز برداشته شده است.

 

طی سال‎های اخیر اساتید حوزه برای تدریس وارد دانشگاه شده‎اند ولی بعضا نمی‎بینیم که اساتید دانشگاه برای تدریس وارد حوزهها شوند، نظر شما در این رابطه چیست؟

 

اتفاقا از اساتید دانشگاه برای تدریس وارد حوزه شده‎اند. یعنی از اول انقلاب بوده است و الان نیز هست. اساتید از دانشگاه‎ها در رشته‌‏های مختلف در حوزه تدریس دارند. مثلا موسسه‎ی امام خمینی که رشته‎های مختلف علوم انسانی را راه انداخت یا پژوهشگاه حوزه و دانشگاه که رشته‎های مختلف علوم انسانی را راه اندازی کرده است، از اساتید دانشگاه‎ها استفاده می‎کنند. به طور مثال در تدریس آمار، علوم جامعه‎شناسی، روان‎شناسی، اقتصاد و مدیریت از اساتید علوم انسانی دانشگاهها استفاده فراوانی می‎شود. یا مثلا در آموزش زبان یا دیگر زمینه‎ها که علوم طبیعی با مباحث اسلامی ارتباط دارند، از این اساتید استفاده می‎شود. یا هم‎چنین درباره فقه پزشکی، از اساتید و متخصصان پزشکی دانشگاهی در حوزه‎ها استفاده می‎شود و حوزویان از دانش آن‎ها بهره می‎برند. بر اساس اطلاعات و دانشی که از علوم پزشکی طلاب حوزوی میگیرند مباحث فقه پزشکی را تحقیق، تدوین و منتشر می‎کنند. در این زمینه نیز تعاملات دو طرفه و دو سویه است. و هر دو قشر از اطلاعات و دانش یک‎دیگر استفاده‎ی لازم را می‎برند.

نظر شما