به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی؛ وی ضمن اشاره به تاريخ تكوين اخلاق اسلامي و پيروي تاريخي متفكران مسلمان از رويكرد اخلاقي يونان باستان در قرون اول اسلامي و تلاش آنها براي منطبق كردن الگوي اخلاق اسلامي با آنچه فلاسفه يونان باستان گفتهاند، به نقش بيبديل امام محمدغزالي در توجه به اين نقيصه تاريخي و تلاش وي براي ارائه رويكرد اسلامي به اخلاق به ويژه در كتاب معروف احياء العلوم پرداختند و تاكيدكردند كه در سالهاي بعد كار غزالي توسط فيض كاشاني از علماي برجسته شيعه و با اضافه شدن ادبيات اهل بيت عصمت و طهارت (س) در كتاب مهجه البيضاء في احياءالاحياء تكميل شد.
در ادامه اين استاد حوزه و دانشگاه به تقسيمبندي علامه طباطبايي در الميزان براي انواع مختلف اخلاق پرداختند و به گفته ايشان علامه طباطبايي در الميزان از سه نوع اخلاق صحبت به ميان آوردند: اول اخلاق فلسفي كه بيشتر از كارهاي فلسفي ارسطو در حوزه اخلاق سخن گفتهاند، دوم اخلاق ساير اديان كه بيشتر مبتني بر رويكرد بهشت و جهنم است و سوم طرح اخلاق كه بيشتر برادبيات عرفاني نزديك است.
در ادامه بخش عمده سخنان رييس گروه فقه پزشكي مركز تحقيقات اخلاق و حقوق پزشكي به ارائه يك نظريه جديد در حوزه اخلاق اسلامي اختصاص داشت. ايشان افزودند؛ محور دستورات شريعت با محور دستورات اخلاقي متفاوت است، در شريعت، محور دستورات اصل «عدالت» است حال آنكه در حوزه اخلاق بخش «احسان» محوريت دارد. ايشان در ادامه به دو رويكرد حداقل و حداكثري از شريعت اشاره كردند و افزودند كه در شريعت به معناي اعم تمام اعمال و رفتارهاي انسان داراي حكمي مخصوص است و اعمال در چارچوب واجب، مستحب، مكروه، مباح و حرام دستهبندي ميشوند از اين رو در چنين رويكردي جايي براي اخلاق به عنوان حوزهيي جداگانه باقي نميماند و اخلاق درون همين شريعت جاي ميگيرد. اما در رويكرد اخص و حداقلي به شريعت چنين نيست، همانطور كه در قرون اول اسلام دوره اول قرآني دستهبندي احكام به شكل پنجگانه فوق نبوده است احكام واجب و حرام مدنظر در معناي اخص آن قرار ميگيرند كه ميتوان آنها را حوزه اخلاق به حساب آورد.
اين حقوقدانان برجسته ضمن اشاره به آيه شريفه «انالله يأمر بالعدل و الاحسان» عدالت را محور اصل شريعت و فعاليت دانستند و افزودند: هرچيزي كه با اين اصل متعارض باشد در شريعت جايي ندارد ايشان در ادامه به اين نكته اشاره كردند كه با وجود اهميت بحث عدالت ميتوان ادعا كرد كه اين اصل حداقل هدف رسالت پيامبر عظيمالشأن اسلام است و هدف اصل رسالت پيامبر (ص) رساندن زندگي به «فراعدالت» است كه در احياي مكارم اخلاق تجلي مييابد. ايشان در ادامه ضمن اشاره به حديثي از امام علي (ع) در حكمت ۲۳۱ نهجالبلاغه كه ميفرمايند «العدلالايضان و الاحسانالتفضل» به موضوع فضل و تفضل اشاره كردند و احسان و تفضل را فراي عدالت دانستند. ايشان جهانبيني اخلاقي قرآن را بر پايه احسان و تفضل و شريعت را در معناي اخص آن حداقل ضروريات اخلاقي دانسته و آرمانگرايي و آيدهآل هر اخلاقي را فراتر دانستند.
وی در ادامه ضمن امعان نظر «زندگي محسنانه» بهعنوان زندگي اخلاقي به تكرار ۱۵ مرتبهيي كلمه «محسنين» در قرآن اشاره و خاطرنشان كردند كه براساس آيه شريفه «ان رحمهالله قريب منالمحسنين» ميتوان گفت فردي كه تنها به تكاليف عمل ميكند معشوق خداوند متعال نميتواند قرار بگيرد.
استاد محقق داماد در ادامه سخنراني مبسوط خود به حسن ايمان از ديدگاه اسلام اشاره كردند و افزودند در حالي كه در مسيحيت ايمان براساس عشق و حب تعريف ميشود در اسلام ايمان مبتني بر «معرفت» است و از آنجا كه معرفت يعني «متحد شدن با همه خوبيها»، مومن بودن واقعي را مستلزم كسب فضايل و ميقات الهي از جمله «ودود و دوستي و بخشندگي (عفو كردن)» دانستند و كينه ورزي را متعارض با ايمان واقعي قلمداد كردند. ايشان درباره بحث عفو به موضوعي فراتر از آن با عنوان صفه اشاره كردند كه به معني عفو كردن و فراموش كردن موضوع است.
در پايان محقق داماد برخورد اخلاقي با مهاجران را از مصاديق احسان دانستند و با اشاره به تاريخ صدر اسلام كه مسلمانان مدينه، مهاجران را بر خودشان ترجيح ميدادند، به نحوه برخورد با مهاجران افغاني در ايران آن را به عنوان نمونه و مصداقي از حركت محسنانه برشمردند.
نظر شما