شناسهٔ خبر: 12742 - سرویس مبانی علوم‌انسانی

گزارشی از نشست علمی «چالش‎های علم جدید برای ادیان»؛

رسالت متالهین چیست؟

لگنهاوزن-میانداری کاری که متاله باید انجام بدهد این است که روی این سؤالات و مسئله‎هایی که به نظر می‎رسد قابل حل نیستند کارکنند و لازم است درباره‌ی علوم جدید بیشتر آگاهی داشته باشند.این تقاضاهای وسیع حوزۀ الهیات با این کارها و مطالعاتی که در الهیات شده است، اصلاً قابل قیاس نیست.

 

فرهنگ امروز/فاطمه امیراحمدی: نشست علمی «چالشهای علم جدید برای ادیان» با حضور محمد لگنهاوزن، حسین میانداری و اسماعیل علیخانی در مؤسسه‌ی پژوهشی حکمت و فلسفه‌ی ایران برگزار شد که مشروح سخنان محمد لگنهاوزن با موضوع «عملکرد خداوند در عالم هستی با توجه به قوانین فیزیکی» در ادامه میآید. لگنهاوزن از شخصیت‎های بین‎المللی و ملی ما هستند که در سال 1389 جز چهره‎های ماندگار فلسفه‎ی جمهوری اسلامی ایران، شناخته و معرفی شدند. پیش از پرداختن به این سخنرانی، بیان این نکته لازم است که چون دکتر لگنهاوزن به زبان فارسی تسلط کامل ندارند، جملات را ساده بیان می‎کنند و واژه‎هایی که استفاده می‎کنند بعضاً شاید گویای منظور ایشان برای مخاطب نباشد. در این نوشتار سعی شده است تا آنجایی که به اصل مطلب لطمه‎ای وارد نشود جملات بازسازی شود؛ ولی در اکثر نوشتار ناگزیر از حرکت در مسیر گفتمانی این اندیشمند بودیم.

 

محمد لگنهاوزن در ابتدا به موضوع مورد بحث خود اشاره کرد و گفت: موضوع صحبت من Special divine actions یعنی «عملکردهای خاص الهی» است. چون ما اعتقاد داریم که همه‎ی کارها برای خدا است؛ ولی گاهی اوقات اعمال خاصی است که از سوی خود انجام می‎شود و این بحث امروزه تقریباً به مدت ۳۵ سال است که در فلسفه‌ی دین، یک موضوع داغ است. در مسئله‌ی «عملکردهای خاص الهی»، اصل اشکال این است که خیلی از افراد دیگر اعتقاد ندارند که حادثه‎ها که تبیین علمی دارند، کار خداست؛ مثلاً در مورد رعد و برق قبلاً مردم معتقد بودند این ناشی از عصبانیت خداوند است؛ اما الآن چنین اعتقادی وجود ندارد. آیا حادثه‎های طبیعی باید تبیین علمی شوند یا تبیین دینی؟ مثلاً زلزله، آیا زلزله کار خداوند است یا صفحه‎ی تکتونیک؟ زمانی که من نیویورک بودم زلزله‌ی رودبار اتفاق افتاد. دکتر خرازی از من پرسید، الآن در مورد زلزله خیلی شک وجود دارد، از من خواست در مورد پیدایش زلزله چیزی بنویسم. من برای ایشان نوشتم، زلزله یا عذاب خداوند است یا امتحان اوست.

وی ادامه داد: اگر ما به یک خدای رخنه‎پوش اعتقاد نداریم، باید رد کنیم این فکری که بیان می‎کند وقتی خداوند عمل خاصی انجام می‎دهد در واقع در طبیعت دخالت می‎کند. تمام ادیان ابراهیمی معتقدند این کارها به دست خداوند است. به طور مثال: معجزه، وحی به پیامبران، پاسخ به دعاهای بندگان و ... همه عنایت خداوند است و اوست که هدایت می‎کند و این موضوع نشان از آن دارد که در امور و حوادث دخالت می‎کند. این خداوند عالمیان است که پیروزی و شکست می‎دهد. در انقلاب و نهضت پروتستان در اروپا، وقتی ترکها به اروپا حمله کردند، روحانیون پروتستانی گفتند این مجازات خداوند به خاطر فساد در کلیسا است. در همین ارتباط طوفان حضرت نوح علیهالسلام است که امری بود از جانب خداوند که رخ داد و نیز معاد جسمانی که مسئله‌ای پیچیده است، به لحاظ منطقی تحت پوشش همین موضوع مورد بحث ماست.

استاد دانشگاه باقرالعلوم در ادامه‌ی این بحث گفت: جایی که درباره‌ی این موضوع بسیار کار شده است، رصدخانه‌ی واتیکان است، در این کار از زاویه‎ی دیگر به موضوع پرداخته است. علاوه بر آن‎ها، مرکزی در کالیفرنیا است که سلسله برنامه‎ای از سال ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۵ دنبال کرده‎اند که برنامهای درباره‌ی «عملی الهی خاص» بود. در این برنامه چندین کنفرانس برگزار شد و کتاب‎های بسیاری تحت پوشش همین برنامه به چاپ رسید و نیز کاری دیگر در همین راستا انجام شد که نتیجهی آن مطالعه این است که: «پس با تمام این بررسی و مطالعات این است که ما هنوز می‎توانیم اصرار داشته باشیم که خداوند در جهان فیزیک فعال است».

 البته ما باید توجه داشته باشیم با تبیین‎های سنتی نمی‎توانیم خیلی از کارهای خداوند را توجیه کنیم، با توجه به فهمی که ما از علوم مدرن داریم. حقیقت این است که هر متالهی که صداقت فکری دارد باید درک کند این تقاضاهای وسیع حوزۀ الهیات با این کارها و مطالعاتی که در الهیات شده است، اصلاً قابل قیاس نیست؛ ولی منظور این نیست که ما باید تسلیم شویم و بگویم هیچ‌وقت نمی‎توانیم پایه‎ای پیدا کنیم برای ادعایی که خداوند در جهان فعال است. کاری که متاله باید انجام بدهد این است که بیشتر کار کنند روی این سؤالات و مسئله‎هایی که به نظر می‎رسد قابل حل نیستند و لازم است درباره‌ی علوم جدید بیشتر آگاهی داشته باشند.

استاد دانشگاه باقرالعلوم درباره‎ی پروژه‎ی جدیدی که درباره‌ی فعل‎های خداوند در جهان در حال انجام است، بیان داشت: مراکز بسیاری است که در این‎ باره کار می‎کنند؛ مثلاً نمونه‎ی دیگر در دانشگاه آکسفورد است که آن‎ها برنامه‎ی جدیدی دارند و در حال کار روی آن هستند. این برنامه از ماه قبل شروع به کار کرده است و برای این پروژه ۲٬۴۰۰٬۰۰۰ دلار هزینه شده است. برنامه‎ای ۳ ساله است که کنفرانس‎های بین‎المللی، کارهای اینترنتی، معرفی کردن موضوع مخصوصاً در علم و الهیات دارند و مجموعه‎ای از داده‎ها را در یک پایگاه اطلاعاتی جمع‎آوری کرده‎اند و بیش از ۲۰۰۰ آثار کلیدی در آن ثبت شده است.همایش ادیان

استاد مؤسسه‌ی بین‎المللی امام خمینی افزود: مسئله را می‎توان این‌طور معرفی کرد، اینکه آیا خداوند جهان را آفرید یا خیر؟ اگر پاسخ منفی است، کاری در اینجا نداریم و فرد ملحد است؛ ولی اگر کسی پاسخ مثبت می‎دهد، باید از او پرسید که آیا خداوند علاوه بر خلق کردن جهان کارهای دیگری هم در جهان دارد یا خیر؟ اگر پاسخ او این باشد که خیر، ندارد، پس این دنیسم می‎شود که خیلی کم هستند، سال‎های قبل خیلی بیشتر بودند. اگر کسی معتقد باشد که بله، خدا در امورات و حوادث تاریخی دخالت می‎کند، پس ما باید از او بپرسیم آیا خدا وقتی این کار را می‎کند، قانون‎های طبیعی موقتاً لغو می‎شود مثل کلیدی که این را خاموش بکند یا خیر، راه دیگری هم وجود دارد و چطور آن‎ها اتفاق می‎افتد؟ بعضی به این سؤال پاسخ مثبت می‎دهند و می‎گویند بله، خدا دخالت دارد؛ یعنی یک علت غیرمادی می‎آید و مولکول‎ها و اتم‎ها را حرکت می‎دهد تا یک حادثه‎ی فیزیکی اتفاق بیفتد که اگر خدا این کار را نمی‎کرد کارها طور دیگری جلو می‎رفت.

وی ادامه داد: جواب دیگر هم این است که لازم نیست خداوند دخالت کند، خدا می‎تواند در چارچوب همان قوانین طبیعی که وجود دارد، کارها را انجام دهد. حالا سؤال این است که چطور می‎تواند خدا اثر داشته باشد اگر قوانین طبیعت را خاموش نمی‎کند؟ اکثر مؤمنان پاسخی که به این پرسش می‎دهند این است که ما نمی‎دانیم، کار خداست؛ ولی به نظر من، ما باید کمی بیشتر عمیق شویم و تأمل کنیم چطور خدا می‎تواند اثر داشته باشد بدون اینکه قوانین طبیعی را موقتاً لغو کند. در این باره دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول، دیدگاه تفویضی (که نسبت به خدا است نه انسان) می‎باشد. معمولاً در بحث جبر و اختیار، بحث انسان است؛ یعنی این انسان است که می‎تواند کار مختارانه داشته باشد، درحالی‌که این حرکت‎های فیزیکی تحت قانون‎های طبیعی است؛ ولی الآن بحث ما مربوط به کار خداوند است؛ یعنی آیا وقتی خداوند کاری را که انجام می‎دهد، می‎توان آن را با قوانین فیزیکی جمع کرد؟ این دیدگاه این را می‎خواهد به ما بگوید که کل جهان بدن خداوند است و همانطور که اشکال جبر و اختیار و تفویض در اعمال انسان است و همانطور که انسان صاحب بدن است که چیزی فیزیکی است و بدن طبق قوانین فیزیکی کار می‎کند، ولی منِ انسان اختیار دارم، از علم حضوری میفهمم که اختیار دارم، شاید توهمی باشد؛ ولی فکر می‎کنم که اختیار دارم، پس پاسخ‎هایی که فیلسوفان به جبر و اختیار داده‎اند نسبت به کار و اعمالی که یک انسان انجام می‎دهد، می‎توانیم این را برای بررسی فعل‎های خدا نیز انتخاب کنیم.

لگنهاوزن در ادامه‎ی صحبت خود به این سؤال پرداخت و گفت: آیا خدا عمل آزاد انجام می‎دهد، درعین‌حال که تمام جهان فیزیکی تحت کنترل قانونهای طبیعی است یا خیر؟ او ادامه داد: در پاسخ به این سؤال دیدگاه‎های مختلفی وجود دارد که در اینجا به چند نمونه‎ی آن اشاره می‎کنم.

استاد دانشگاه باقرالعلوم گفت: دیدگاه Planling Ellen فیلسوف پروتستان در این باره این است که می‎گوید بله، در قانون‎های طبیعی خدا دخالت می‎کند و همه‎ی قوانین طبیعی شرطی هستند و شرط آن این است که نظام علّی بسته است؛ یعنی چیزی از بیرون نمی‎آید. او می‎گوید مثلاً قانون نیوتن که هرچه فاصله بیشتر باشد جاذبه کمتر است، در واقع چیزی از بیرون در آن دخالت نمی‎کند. سپس او می‎گوید ما معتقدیم خداوند از بیرون دخالت می‎کند. خدا یکی از عامل‎های فیزیکی نیست. خداوند در چارچوب علت‎های فیزیکی قرار ندارد، پس اگر خداوند برای چیزی که در جهان فیزیکی اتفاق می‎افتد، علت است، باید از بیرون اتفاق بیفتد و هر چیزی که از بیرون می‎آید قانون‎های طبیعی را نقض نمی‎کند؛ چون قانون‎های طبیعی همه فقط نظام بسته را توصیف می‎کنند.

وی به دیدگاه دوم از همین بحث اشاره کرد و گفت: دیدگاه بعدی، دیدگاه Nancy Murphy است که در این رابطه چندین کتاب دارد. او معتقد است همان قوانین طبیعی که فیزیکدانان شناخته‎اند در سر جای خودش است و در چارچوب این قانون‎ها خدا باز هم می‎تواند آنچه که می‎خواهد انجام دهد. مورفی اشاره میکند ما در علم جدید مسئله‌ی کوانتوم داریم، در مسئله‌ی کوانتوم چیزهایی است که ما خیلی خوب نمی‎فهمیم و دیدگاه‎های مختلف دانشمندان در این باره این است که می‎گویند چیزی اتفاق می‎افتد و چیزی اتفاقی (Random) است و در این مسئله‌ی کوانتوم جایی باز است که خداوند می‎تواند دخالت داشته باشد. این چیزهای اتفاقی در کوانتوم خیلی ریز هستند. ما می‎خواهیم بدانیم که حضرت موسی علیه‎السلام چطور چوب را انداخت و تبدیل به مار شد. این با دخالت کردن کوانتوم اتفاق می‎افتد. مورفی معتقد است، می‎شود، اگر خداوند دخالت کند میلیاردها پروتون جابهجا می‎شود تا عصای موسی تبدیل به مار شود یا هر حادثه‎ی این‎چنینی در طول تاریخ اتفاق بیفتد. اصطلاحی که مورفی برای دیدگاه خود استفاده می‎کند Bottom-up Causation است. او معتقد است دخالت خدا از کوچک‎ترین چیزها شروع می‎شود و کم‎کم نتیجه‎ی این هدایت در سطح کوانتوم، باعث روی دادن حوادث فیزیکی می‎شود.

 مورفی ادامه می‎دهد: حوادثی که به نظر می‎رسد در همان سطح کوانتوم تصادفی باشند، همه‎ی آن‎ها مربوط است به فعل‎های خدایی که با حضور و دخالت او انجام می‎شود؛ یعنی اتفاقی و تصادفی نیست. در جایی دیگر وی می‎گوید اگر ما می‎خواهیم این را به‌طور خام ابراز کنیم، این متغیر پنهانی، خداوند است؛ زیرا قبلاً درباره‌ی کوانتوم دیدگاهی بود که می‎گفت یک متغیر پنهانی است که ما باید آن را کشف کنیم و بعد به این نتیجه رسیدند که خیر، اصلاً نمی‎شود که یک متغیر مخفی در علم کوانتوم وجود داشته باشد؛ اما مورفی می‎گوید، می‎شود و آن چیز خدا است؛ یعنی خداوند در سطح این چیزهای بسیار ریز دخالت می‎کند. او ادامه داد: فیزیک‎دانان معتقدند این حوادث کوانتومی ذاتاً غیرمعین هستند و حتی برای موجودی که علم مطلق دارد باز هم این اتفاقات نامعین هستند.

لگنهاوزن در ادامه‎ی بحث به دیدگاه فیلیپ کلیتون اشاره کرد و گفت: اندیشمندان دیگری هستند که در مورد همین دیدگاه Top-Down Causation، مباحث دیگری مطرح می‎کنند که از آن جمله Philip Clayton است. وی معتقد به علیت از بالا به پایین است. دیدگاهی که وی از آن دفاع می‎کند برخلاف دیدگاهی است که می‎گوید خود جهان، خدا است. عرض کردم دیدگاه آن‎ها مثل این است که بگوییم جهان فیزیکی بدن خداوند است یا گاهی اوقات می‎گویند جهان در خدا هست؛ ولی این «در» مکانی نیست. فیلیپ کلیتون یک راه می‎دهد که ما می‎توانیم درباره‌ی چیزهایی که قانون‎وار است، صحبت کنیم و توجه داشته باشیم به این یک‌سان‎ها و چیزهای پویا در مکانیک به‌عنوان چیزهایی که منتسب به شخصیت الهی است، چیزهایی که لازم نیست خداوند در مورد ایجاد آن‎ها فکر کند، خودبه‌خود اتفاق می‎افتد (اینجا منظور وی مصداق همین آیه‎ی قرآن است که درباره‌ی خداوند می‎گوید: «کن فیکون»).

 ولی گاهی اوقات مشیت خداوند بر این قرار می‎گیرد که کار خاص انجام شود. کلیتون نیز در این باره میگوید ما می‎توانیم این‌طور ببینیم که خدا تصمیم می‎گیرد و یک نوع علت از بالا به پایین روی می‎دهد. حالا این چطور اتفاق می‎افتد؟ کلیتون می‎گوید باید به جبر خود اعتراف کنیم؛ زیرا دقیقاً نمی‌دانیم این موضوع چگونه اتفاق می‎افتد؛ ولی به‌هرحال به گونه‎ای روی می‎دهد؛ یعنی خدا تصمیم می‎گیرد و بعد این چیزها در سطح ریز، با قصدی که خداوند دارد، درحالی‌که هیچ نقصی در قانون طبیعت اتفاق نمی‎افتد در کنار هم قرار میگیرند. خب، این یک نوع ادعا است و اینکه چطور این ممکن است، خیلی روشن نیست.

این استاد دانشگاه در ادامه‎ی بحث دیدگاه فیلیپ کلیتون اشاره می‎کند: با این نگاه، یک دوراهی مشکل پدید می‎آید. اولاً، اگر ما می‎گوییم، نمی‎دانیم و چیزی اتفاقی است و چیزی معین نیست؛ یعنی وقتی می‎گوییم چیزی معین نیست به معنی این است که ما نمی‎دانیم، ما آگاه نیستیم. این کار برای مطالعه‌ی فعل خاص خدا کفایت نمی‎کند. طبق این دیدگاه دخالت خدا مشهود است چنانچه که اگر دخالت خداوند نبود و مشیت او بر این اتفاق قرار نمی‎گرفت، آن اتفاق خاص نمی‎افتاد.

او در ادامه افزود: پس این دیدگاه معرفت‎شناختی درباره‌ی اتفاقات خاص خداوندی کفایت نمی‎کند؛ ولی اگر این چیزهای اتفاقی، فیزیکی است مثل آن چیزی که دانشمندان درباره‌ی کوانتوم می‎گویند، در این صورت اصلاً کار خاص خداوند نمی‎تواند اتفاق بیفتد، به خاطر اینکه اگر خداوند آن را تعیین می‎کند، دیگر اتفاقی نیست و نظریه‎ی کوانتوم می‎گوید واقعاً اتفاقی است. پس این عدم تعین که اندیشمندان بالا که به دیدگاهشان اشاره شد، بیان می‎دارند یا باید معرفت‎شناختی شود یا فیزیکی. اگر معرفت‎شناختی است این برای کار خاص خدا کفایت نمی‎کند و اگر فیزیکی است این هم با کار خاص خدا سازگار نیست. حالا سؤال این است که در این باره باید چه اندیشید؟

او ادامه داد: مثال دیگری بیاورم، در واقع تمام تلاش من این است که نشان بدهم واقعاً این موضوع یک مسئله‌ی مهمی است؛ چون وقتی که با دوستان درباره‌ی این مسئله صحبت می‎کنم، می‎‏گویند ما این را ۱۰۰۰ سال پیش حل کردیم؛ ولی من معتقدم برای هرکسی که دغدغه‎ی فلسفه‌ی دین دارد، این موضوع واقعاً مسئله‌ی مهمی خواهد بود.

استاد دانشگاه قم در ادامه‎ی چالش‎هایی که درباره‌ی فعلیت و دخالت خداوند در اتفاقات خاصی که از امور طبیعی روزانه بیرون است، این‌طور به سخن پرداخت و گفت: مسئله‌ی مشکل دیگر، الحاد شدید است. کسانی که بابت آن نیز خوشحال هستند و بیان می‎کنند این اعتقاد شما الهیاتدانان و مؤمنان پوچ است و شما بر اساس احساسات خود به آن موضوع می‎پردازید و اصلاً با آن چیزی که علم جدید می‎گوید، سازگار نیست. اندیشمندان زیادی هستند که یک چنین موضوعی را مطرح می‎کنند و به نظریه‌ی داروین تمسک می‎کنند، از آن جمله ریچارد داوکینز (Richard Dawkins) است. بعضی از مسیحیان مخصوصاً در امریکا، نظریه‎ی تکامل تدریجی داروینی را قبول دارند؛ ولی می‎گویند این جریان تکاملی را خداوند هدایت می‎کند. پس حضرت آدم را خداوند از گل درست کرد و این همان جریان تکاملی است؛ یعنی در واقع یک تصور سمبلیک به این مسئله می‎دهند و منظور این است که به‌هرحال این جریان تکاملی را بالاخره خداوند باید هدایت کند. داوکینز می‎گوید این جریان تکاملی که شما مؤمنین می‎خواهید بگویید که خدا هدایت می‎کند، چطور هدایت می‎شود؟ این جریان تکاملی تا یک حدی معین است؛ یعنی جبری است و در آنجا خداوند نمی‎تواند دخالت کند؛ چون طبق قانون‎ها است؛ یعنی خودبه‌خود اتفاق می‎افتد و یک قسمت این جریان تکاملی بر اساس تغییرات اتفاقی است؛ ولی گفته‎ی شما دین‎داران خلاف آن چیزی است که دانشمندان تجربی بیان می‎کنند و می‎گویید خاص خداوند است.

لگنهاوزن در ادامه گفت: پس می‎توانیم اینجا بگوییم الحاد این متفکران با این دیدگاه اثبات شد؛ اما راه‌حل چیست؟ ادعای من این است که راه‌حل دارم و راه‌حل من هم این است که تمام این بحث‎ها در مورد چیزهای اتفاقی - مفهوم اتفاقی- یک اشکال مثل اشتراک لفظی پیدا میکند.

 گاهی اوقات ما می‎گوییم چیزی تصادفی است، وقتی که هیچ چیزی آن را تعیین نمی‎کند؛ ولی معنای خاصی از کلمه‎ی تصادفی است که همان مفهوم تصادفی در علم ریاضیات مدنظر است. آیا یک سلسله عددها می‎توانند اتفاقی باشند یا خیر؟ وقتی تابعه هست و این تابع اعداد را در یک منحنی منظم نشان می‎دهد، در این صورت می‎گوییم تصادفی (Random) نیست؛ ولی در مقابل سلسله اعدادی که ما نمی‎توانیم فرمول برای آن‎ها درست کنیم که نشان بدهیم ارزش این تابع این می‎شود، در این صورت می‎گوییم تصادفی (Random) است. شما در نظر بگیرید یک سلسله اعدادی که تمام ریاضی‎دانان قبول می‎کنند که Random است. این سلسله اعداد را مگر نمی‎توانید شما اختیاری بنویسید؟ پاسخ این است که می‎توانید و هرکسی می‎تواند این کار را بکند. فقط باید توجه داشته باشیم یک سلسله از اعداد Random هستند و قرار است آن‎ها را بنویسیم که به شما نشان بدهیم، پس یک سلسله اعداد می‎تواند از لحاظ ریاضیات Random باشد؛ ولی در جاهایی هم پیدا می‎شود که من می‎خواستم به‌طور عمدی چیزهایی بنویسم. همین‌طور چیزهایی که اتفاق می‎افتد در سطح کوانتومی یا در سطح ژنتیک می‎تواند از لحاظ ریاضیات اتفاقی (Random) شود، درحالی‌که کاملاً معین از لحاظ قصد و اراده‌ی خداوند است و هیچ نقضی با آن چیزی که علم می‎گوید، ندارد. به خاطر اینکه این نظریه‎ی علمی بر اساس این مفهوم Random در ریاضیات است، نه اینکه کسی چه نیتی دارد.

وی ادامه داد: میخواهم بگویم اگر کمی تأمل داشته باشیم درباره‎ی این مسئله که چطور خدا می‎تواند قصد و اراده‌ی خود را ابراز کند، درحالی‌که تناقضی با تصادفی بودن این حادثه از لحاظ فیزیکی ندارد، برعکس هم می‎شود؛ یعنی چیزی می‎تواند جبری شود به لحاظ فیزیکی، درحالی‌که عین همین کار می‎تواند خواست خدا هم باشد؛ ولی برای نشان دادن اینکه چطور می‎شود، کمی مشکل است. برای روشن شدن بحث یک مثال بزنم. گفته می‎شود یک مجرم پیش قاضی می‎رود و می‎گوید قتل کردم و می‎دانم که کار بدی انجام دادم؛ ولی به این خاطر بود که من در خانواده‎ای بزرگ شدم که پدرم مرد درستی نبود و از همه‎ی امکانات محروم بودم، دوستان بدی داشتم، پس جبری بود که به این سمت کشیده شدم و اختیاری نبود. قاضی هم در پاسخ او می‎گوید: من در خانواده‎ای بسیار خوب بزرگ شدم و خوب تربیت شدم و به خاطر این چیز جبری من باید شما را به اعدام محکوم کنم.

وی گفت: از ۳ سنت بزرگ برای جمع کردن جبر و اختیار انسان، در اینجا برای مسئله‌ی اختیار و عملکرد خداوند می‎توان استفاده کرد. ۱. سنت راه مشایی یا ارسطویی؛ ۲. دیدگاه آمپرسیستها (تجربه‎گراها)؛ ۳. سنت کانتی. برای حلقه‎ی اول هگل می‎شود، او سعی می‎کند برخی نکتههایی که در جواب کانت است با نگاه ارسطویی جمع کند. خود هگل می‎گوید من ارسطویی هستم و می‎خواهم به نگاه ارسطویی برگردم.

لگنهاوزن این‌طور به بحث خود ادامه می‎دهد: جواب را با انگلیسی‎ها شروع کنیم؛ زیرا آسان‎تر است. آن‎ها می‎گویند اینکه کسی اختیار دارد؛ یعنی فقط مسئولیت دارد و هیچ ارتباطی به جبری بودن و نبودن، ندارد، مسئولیت داشتن یعنی چه؟ یعنی طبق این هنجارهای اجتماعی که داریم، آن فرد مسئول کار خود است. حالا اشکال این است که ما می‎خواهیم این را برای عمل‎های خاص خداوند استفاده کنیم. خدا مسئول هیچ چیزی نیست، مسئول از این جهت که لازم نیست که خداوند به ما جواب دهد، بلکه ما مسئول هستیم. شأن خدا بالاتر از این است که ما خداوند را محکوم کنیم برای کاری که می‎کند، پس صرف‎نظر کنیم از این دیدگاهی که انگلیسی‎ها داشتند.

وی در ادامه به دیدگاه مشاییان پرداخت و گفت: حالا ببینیم دیدگاه مشا در این باره چیست و ابن‎سینا درباره‌ی جبر و اختیار چه نظری دارد. ابن‎سینا می‎گوید انسان اختیار دارد و چیزی از بیرون او را کنترل نمی‎کند و با انتخاب، کاری را انجام می‎دهد. آیا ما می‎توانیم این را برای خدا استفاده کنیم؟ از یک جهت بله، می‎توان آن را برای خداوند استفاده کنیم و بگوییم کسی از بالا، کار خدا را کنترل نمی‎کند؛ ولی اینکه خداوند انتخاب می‎کند، نقطه‎ی اشکال است. دیدگاه کانت این بود که ۲ دیدگاه وجود دارد، یک دیدگاه پدیدارها داریم که همه چیز آن جبری است و دیگر اینکه یک جهان دیگری داریم که Nominal (صوری و اسمی) است و تمام چیزهای آن اختیاری است. اما اینجا ارتباط آن‎ها با یکدیگر مشکل می‎شود.

 هگل در این باره معتقد است، برای حل کردن این مساله‌ی کانتی باید به ارسطو برگردیم. او می‎گوید ما می‎رسیم به این مساله که انسان میتواند اختیاری کاری را انجام دهد؛ اما چطور؟ وقتی که ما به‌اصطلاح هگل با انجام دادن یک عمل، ما صاحب آن عمل هستیم و باید با کارهای خود آشتی باشیم و باید بدانیم که این برای ماست. اما اینکه من چطور تشخیص می‎دهم حرکت شما عمدی است یا اختیاری، با توجه به شناخت من از شخصیت شما روی می‎دهد. با توجه به هنجارهایی که ما استفاده می‎کنیم، من شخصیت شما را می‎شناسم و وقتی برای کارهای خود دلیل و استدلال می‎آوریم، متوجه می‎شویم که مثلاً این کار عمدی از شما سر زده است یا خیر. همین‌طور ما می‎توانیم با این رویکرد درباره‌ی حوادثی که اتفاق افتاده است، صحبت کنیم؛ مثلاً با توجه به این چیزهایی که در دین وحی شده و با توجه به این هنجارهایی که در دین وجود دارد، ما حق داریم نسبت دهیم؛ مثلاً این جنگی که پیروز شدیم به دخالت خدا، خداوند ما را کمک کرده است. ما نیز می‎توانیم نسبت دهیم به خدا که این بلایی که بر ما نازل شده به خاطر گناهان یا آزمایش بوده است. این مسائل، دلایلی درون دینی دارد، هنجاری است. یعنی طبق هنجارهای دینی ما میتوانیم آن را به خدا نسبت دهیم و هیچ منافات و تناقضی با جبری بودن و تصادفی بودن نیز ندارد.