شناسهٔ خبر: 17995 - سرویس دیگر رسانه ها

فاطمه رستمی: تاریخ میانه ایران بستر رقابت اهل شمشیر و اهل قلم بوده است

رستمی می‌گوید: «به لحاظ سیاسی گروه امارت عهده‌دار تثبیت حاکمیت بودند و وزیران هم در جایگاه وزارت و دیوانسالاری متصدی نظارت برآنان بودند. کنش و واکنش این دو نهاد هم در متون تاریخی و هم در بافت اجتماعی توامان مورد توجه قرار گرفته شده است. به طوری‌که گروه امیران عمدتا از هنر نویسندگی و خرد ملک‌داری بی‌بهره بودند لذا تولید دانش و سلطه عمدتا به سود کفه وزارت بود و در متون دوره تیموری هرگاه که وزیران با حاکمان و امیران سایش داشته انعکاس این تقابل در ادبیات این دوره می‌توان مشاهده کرد.»

تاریخ میانه ایران بستر رقابت اهل شمشیر و اهل قلم بوده است

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ پرداختن به تاریخ با شیوه‌های نو و با بهره‌گیری از ابزارهای برآمده از دستاوردهای آکادمیک در حوزه علوم انسانی می‌تواند زوایای تازه‌ و ناشناخته‌ای از تاریخ را پیش چشم مخاطبان و پژوهشگران بگشاید. فاطمه رستمی، عضو هیئت علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان در رشته تاریخ، در پژوهش خود که با نام «تحلیل گفتمانی تاریخ: گفتمان جنگ و تدبیر در تاریخ میانه ایران» به تازگی از سوی نشر لوگوس به صورت کتاب منتشر شده است، با تمرکز به تاریخ دوره تیموری که از دوره‌های به نسبت مغفول در تاریخ ایران است، کنش‌ها و واکنش‌ها میان امیران و وزیران در تاریخ میانه ایران را با استفاده از یک دستگاه گفتمانی که کمتر مورد توجه پژوهشگران ایرانی بوده بررسی کرده است. به بهانه انتشار این کتاب با این پژوهشگر به گفت‌وگو نشستیم.

اولین سوالی که درباره کتاب‌های مرتبط با تحلیل گفتمان پیش می‌آید این است که این کتاب‌ها دقیقاً چه کاری انجام می‌دهند؟ برای مخاطب عامی که چندان با اصطلاحات تخصصی آشنایی ندارد تحلیل گفتمان را چگونه می‌توان تبیین کرد؟
کتاب‌هایی که عنوان یا محتوای تحلیل‌گفتمان دارند الزاما کار و نتیجه‌شان شبیه به هم نیستند که بتوان گفت کار همه اینها چیست. به صورت کلی اگر بخواهیم یک تعریف جامع داشته باشیم از مباحث تحلیل گفتمان می‌توان این‌طور تعریف کرد که این قبیل کتاب‌ها از انواع و مدل‌های مختلف تحلیل گفتمان برای فهم مشترک و بهتر مبانی حوزه‌های مختلف علوم انسانی بهره می‌برند. تحلیل گفتمان نوعی رویکرد و روش برای درک مباحث انسان محسوب می‌شود. نگاه نقادانه به تولیدات و دستاوردهای علوم.

در ایران تحلیل گفتمان با نام‌هایی نظیر فوکو و لاکلائو شناخته می‌شود اما شیوه تحلیل گفتمان شما در کتابتان برگرفته از رویکرد تئو ون لیوون است. درباره ون لیوون، رویکرد او و تفاوت‌هایش با رویکردهای متداول تحلیل گفتمان توضیح دهید.
نه صرفا فوکو و لاکلا موف. بله فوکو از مهم‌ترین اندیشمندان و مبدعان تحلیل گفتمان انتقادی در حوزه علوم و اجتماع و سیاست است اما تحلیل‌گفتمان رویکردی بینارشته‌ای است که تمامی حوزه‌های علوم‌انسانی از آن بهره می‌گیرند. مثلا بسیاری از مباحث فوکو ریشه در رویکردهای هرمنوتیکی فلسفی گادامر و هایدگر دارد. همین نوع نگاه در حوزه زبانشناختی هم مطرح هست. زیرا اشتراک تمامی این علوم بحث روایات و تفاسیر متعدد از متن است. حال این متن می‌تواند نوشته باشد گفتار باشد تصویر باشد و یا هر چیز دیگر.

هدف اصلی تحلیل‌گفتمان بیرون کشیدن بهترین و مشترک‌ترین تأویل از متن است. با این نوع نگاه نمی‌توان فوکو را صرفا مبتکر این شاخه دانست و چه بسا که برعکس رویکرد زبانشناسان علی‌الخصوص کارکردگرایان و حوزه تحلیل گفتمان انتقادی نظیر نورمن فرکلاف، روث وداک در حوزه تحلیل متن در ایران شناخته شده و آثار متعددی هم در این حوزه‌ها تولید و تبیین شده‌است که در پیشگفتار همین کتاب به طور مفصل به آنها اشاره شده است.



حال درخصوص روش کتاب من رویکرد تحلیل‌گفتمان ون‌لیوون رویکردی زبانشناختی است. هم مرتبط به متن است و هم بافت اجتماعی حاکم بر متن. یعنی هم به نوعی هم‌پوشانی دارد با مباحث زبانشناسانه و هم تحلیل گفتمان در حوزه اجتماعی. مدل ون لیوون مدل بازنمایی مولفه‌های گفتمان‌مدار است. یعنی نوعی مفاهیم و واژگان در متن و جامعه حضور دارد که تنها نوشته یا اثر نیستند بلکه در نظام معنایی خاصی به صورت زنجیره‌های مولفه گفتمان‌مدار محسوب می‌شوند.

اینها عموما صراحت ندارند بلکه رمزگونه هستند. یعنی به نوعی کار محقق و خواننده متن است که با خوانش و بازخوانش، حلقه‌های گفتمان‌مدار در متن را استخراج کند. حال چگونه؟ ون‌لیوون چند ویژگی را معرفی می‌کند که چکیده و اهم آن در بخش روشی آن کتاب آمده است. به عنوان نمونه اینکه رمزگونگی می‌تواند به شیوه‌های حذف عبارت یا عباراتی یا اظهار به مدل‌های مختلف در متن پدید آید.

کتاب شما بر دوگانه وزارت و امارت که در طول تاریخ ایران تا پیش از عصر مدرن بسیار پراهمیت و چالش‌زا بوده مبتنی است. مکانیزم کنش و واکنش این دوگانه چگونه بوده است؟
کنش و واکنش دو نهاد امارت و وزارت شامل تمامی فصول مختلف کتاب می‌شود. اولین گزاره آن هم با طرح جدایی اهل قلم و اهل شمشیر مطرح می‌شود. ایران ما در منطقه‌ای است که از دیرباز دستخوش حملات اقوام بادیه‌نشین و صحراگردی قرار می‌گرفت که عمدتا براساس سرشت و طبیعت خود تنها هدفشان کسب مرتع برای چراشان و در نهایت استقرار بر منطقه بود. اینان عمدتا امیرانی بودند که مهم‌ترین کارکردشان همان‌طور که در کتاب هم به عنوان مولفه گفتمان‌مدار مطرح شده رویکرد نظامی‌گری بود. در مقابل اینان گروه دیوانسالاران و در رأس آنان وزیرانی بودند که کارشان متمرکز بر دو مولفه گفتمان مدار خرد ملک داری و هنر نویسندگی بود.

حالا کنش و واکنش این دو گروه در سیر تاریخی زمان ورود ترکان به ایران آغاز مهاجرت ترکان و به کار گماردن آنها از سوی نهاد خلافت عباسی بود که در نهایت از دل اینان حکومت‌های غزیان که غلامان ترک بودند و همچنین سلجوقیان که از قبیله غزها بودند سر برآوردند. به لحاظ سیاسی گروه امارت عهده‌دار تثبیت حاکمیت بودند و وزیران هم در جایگاه وزارت و دیوانسالاری متصدی نظارت برآنان بودند. کنش و واکنش این دو نهاد هم در متون تاریخی و هم در بافت اجتماعی توامان مورد توجه قرار گرفته شده است. به طوری‌که گروه امیران عمدتا از هنر نویسندگی و خرد ملک‌داری بی‌بهره بودند لذا تولید دانش و سلطه عمدتا به سود کفه وزارت بود و در متون دوره تیموری هرگاه که وزیران با حاکمان و امیران سایش داشته انعکاس این تقابل در ادبیات این دوره می‌توان مشاهده کرد.


امیر علی‌شیر نوایی؛ وزیر مقتدر دوران تیموری 
 
تمرکز کتاب بر دوره تیموریان است و در بخش دوم که به این دوگانه تا روی کار آمدن تیموریان می‌پردازد شمایی کلی از کنش‌ها و واکنش‌های این دوگانه ارائه می‌دهد. پرسش این است که خاستگاه شکل‌گیری این دوگانه کجاست؟
در سوال قبلی اشاره کردم خاستگاه این تضاد یا تقابل را می‌بایست در ورود اقوام ترک و تضاد درونی ساختار حکومت در ایران دانست که خلافت عباسی بستر آن را برای توازن قوای میان دو قوم عرب و تاجیکان فراهم ساخت. به طوری‌که در منابع ترسل‌نویسی یا وزارت‌نامه‌نویسی تحت عنوان «جدایی گروه اهل شمشیر و اهل قلم» مطرح شد.

در کنار امارت و وزارت یکی از دستگاه‌های بسیار پر اهمیت در ساختار مملکت‌داری ایرانی در دوران مورد بررسی کتاب دستگاه دیوان بوده است. کارویژه‌های متعدد این دستگاه از جمله انشاء و ارسال رسائل و نیز اطلاعات‌گیری از داخل و خارج و ارائه آن به سلطان و وزیر این دستگاه را در روند مملکت‌داری ایرانی شاخص می‌کرده است و به عنوان نمونه در تاریخ بیهقی می‌توان اهمیت دیوان در روند اداره امور را ببینیم. آیا برای دیوان در روند اداره امور مملکتی در ایران میانه می‌توان نقشی قائل شد؟
بله صد در صد. در قسمت تحلیل گفتمان انتقادی و بازنمایی کنشگران اجتماعی گروه ویژه‌ای متولیان گفتمان وزارت مدار شامل دیوانیان، منشیان و کاتبانی هستند که معیت و حمایت وزیران قرار داشتند. در دوره غزنوی هم که شما اشاره کردید بله دقیقا همین اتفاق می‌افتد. یعنی بیهقی که در جرگه گفتمان وزارت محور یا همان گفتمان تدبیر است در اثرش جبهه گفتمان جنگ یا همان امارت را از آن حیث که اهل قلم نیستند نشانه می‌گیرد. این شیوه تا دوره تیموری همچنان ادامه دارد و وزیران و مجموعه دیوانیان و ترسل نویسان به حمایت از گفتمان تدبیر به جانب گروه وزیران می‌نویسند. در بحث سیاست نامه‌نویسی بزرگ‌ترین متولیان این گروه خواجه نظام الملک طوسی است که در اثرش از نقش‌های مهم هر گروه امیران و دیوانیان به روشنی یاد کرده است.


فاطمه رستمی

وزیرکشی در ایران از جمله سنت‌های رایج به ویژه در دوران ابتدایی قاجار بوده است. این سنت وزیرکشی را در دستگاه گفتمانی شما چگونه می‌شود تحلیل کرد؟
فقط مختص دوره قاجار نیست. در دوره‌های قدیمی‌تر هم صورت می‌گرفت. سنت وزیرکشی از آن‌رو صورت می‌گرفت چون گروه امیران و حامیان گفتمان جنگ ابزار حمایتگری قوی برای بقای خود نداشتند لذا مترصد فرصتی بودند تا با برتری در جنگ‌ها و به دست آوردن دل سلاطین بتوانند از قدرت وزیران کم کنند. گاهی نیز ممکن بود اصلا این هجمه از جانب گروه گفتمان جنگ نبوده باشد و خود سلطان، خلیفه یا شاه از قدرتمندی و خرد ملک‌داری وزیر بهراسد.

مثلا هم در دوره نخستین اسلامی هم در در دوره تاریخ میانه ایران همیشه وزیران مورد اتهام قرار می‌گرفتند مجموعه جرایم اعم از اتهام جاسوسی، اختلاس،‌ رشوه گیری و دست بردن در خزانه دامن گیر وزیران صاحب‌نام می‌شد. نکته جالب اینکه در دوره ایلخانان دو وزیر انتخاب می‌شد تا از قدرت یک وزیر کاسته شود همه اینها توالی همان مولفه‌های اصلی گفتمان‌مداری است که در کتاب به آن اشاره شد یعنی مولفه خرد ملک‌داری و خرد نویسندگی که گفتمان جنگ  فاقد آن‌ها بودند. 

کتاب شما با پایان یافتن دوران تیموریان به پایان می‌رسد. پس از آن روند کنش و واکنش وزارت و امارت چگونه بوده است؟ به طور مشخص آیا در دوران صفوی با اهمیت یافتن روحانیون این دو گانه تحت تاثیر قرار نمی‌گیرد؟
خب حیطه کتاب و محور مطالعاتی من همان‌طور هم که اشاره کردید تا پایان دوره تیموری است. به نظر می‌رسد با ورود و تشکیل حکومت صفویه ماهیت این دو نهاد تا حدود زیادی تغییر کرد. چون هم ایران وارد عرصه جدیدی از رقابت ها و کشمش‌های داخلی و خارجی شد و هم ماهیت ایران به عنوان سرزمینی مشخص به لحاظ مکان و دیانت و تمرکزگرایی متفاوت از دوره‌های قبلی شد. من فکر می‌کنم حداقل در دوره‌های نخستین حکومت صفویه و خصوصا تا دوره شاه عباس همچنان این درگیری‌ها وجود داشتند.

من بیش از نقش دیانت ورود عنصر تاجیک را به عنوان نیروی سوم پررنگ می‌بینم تا برای اینکه غائله این درگیری‌ها تمام شود. اما چون رویکرد من در خصوص مطالعات نهاد امارت و وزارت رویکردی گفتمانی و متن محور است و تنها تا پایان دوره تیموری را در بر می‌گیرد نمی‌توان نتیجه دستاورد کتاب را به دوره صفویه به این سادگی و سطحی بسط داد. امیدوارم سوال شما جرقه‌ای برای محققان عرصه تاریخ دوره صفویه باشد که از این منظر و با تأکید بر متن و با رویکرد تحلیل گفتمان به این سوال به درستی پاسخ دهند. قطعا منابع دوره صفویه به دلیل گستردگی منابع و هم انبوه حوادث سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مستعد بررسی به روش تحلیل گفتمان انتقادی هست.