فاضلی مولف کتاب «تاریخ فرهنگی ایران مدرن» در بخشی از این مراسم در توضیح این اثر گفت: این کتاب در ۱۳ فصل که حاصل مقالات ده سال اخیر من است گردآوری شده است.
وی با اشاره به اینکه در این کتاب از مفهوم گفتمان استفاده کرده است اظهار داشت: در این کتاب هر کدام از گفتمانهای مطرح شده به صورت تفصیلی مورد بحث قرار گرفتهاند. این کتاب در تلاش است تا فهم درستی از ایران امروز را در اختیار مخاطبان خود قرار دهد و به آنها القاء کند که تجدد بومی در ایران شکل گرفته است.
فاضلی درباره استفاده از مفهوم «گفتمان» در این کتاب گفت: مفهوم «گفتمان» به این دلیل در این کتاب مورد استفاده قرار گرفته تا محل گسست در مفاهیم امروزی مورد بحث قرار گیرد. در جامعه ای مانند ایران باید حواسمان جمع باشد تا درک کنیم که مساله اساسی حال حاضر کشور چیست تا درباره آن بنویسیم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان این که هر کتاب را باید در پارادایم خودش بررسی کرد، گفت: گرفتارهای روشی مانع شده که ما نتوانیم فکر کنیم. قصه علوم انسانی امروز به صورتی در آمده که ما گرفتار این شده ایم که چه باید کنیم؟ من در این کتاب به عمد نخواستم گرفتار روش های پوزیتویستی شوم.
وی افزود: به دو گونه می شود زندگی علمی داشت؛ نخست زندگی علمی تفننی و دیگری زندگی علمی غریزه ای. من سعی کردم زندگی علمی غریزه ای داشته باشم و باید مانند شاعران طبعمان گل کند تا چیزی بنویسیم. من وقتی تشخیص بدهم مساله جامعه در این است.
وی با بیان این که مساله علم یک بازی نیست ادامه داد: علم باید یک مناقشه داشته باشد و مساله علمی نیازمند چالش است. کتاب هایی که چالش نداشته باشند یک سرگرمی و بازی بیشتر نیست و اساسا علم نیستند. من سعی کردم در فضای ایران مساله ای که وجود دارد را شناسایی کنم و ان این است که ما چه مردمی هستیم. این سوال تفننی نیست و سوالی منطقی و علمی است.
این استاد دانشگاه در پایان گفت: اغلب پرسش هایی که مطرح می شود چون بر اساس تجربه زیستی ما نیست و اغلب بر اساس مشکلاتی است که در رشته هایمان با آن مواجههایم. باید پرسید چرا مردم کتابهایمان را نمی خوانند؟ چون حرف ها و کتابهایمان تصنعی است. کسی با احساسش حرف نمی زند. متنی که لحن ندارد متن نیست بلکه متنی مرده است و خیلی از متن های دانشگاهی مرده است چون مخاطب، مولف و معنا ندارد.