شناسهٔ خبر: 24039 - سرویس دیگر رسانه ها

راه‌های رها کردن شعر از ورطه سرمایه‌داری

جایگاه نظام سرمایه‌داری در شعر و مغایرت آن با امکان دسترسی آزاد به شعر، از مسائلی است که اغلب مورد توجه شعردوستان واقع شده است. در اینجا 5 پیشنهاد مؤثر برای خارج کردن شعر از ورطه سرمایه‌داری مطرح می‌کنیم.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ شاید وقت آن رسیده که هنر به ویژه شعر را از قید و بندهای نظام سرمایه‌داری رها کنیم، حتی اگر این سرمایه‌داری به اجرای برنامه‌های متعدد زیرسازی شعر کمک کند.

اما شعر چگونه توسط تفکر سرمایه‌داری به بند کشیده شده است؟ احتمالاً مهمترین موضوع مسئله مالکیت است. چه کسی صاحب یک شعر بزرگ است؟ چه کسی مجاز است مسئولیت رسیدگی به شعر و سرمایه‌گذاری بر روی آن را داشته باشد؟ (البته اشعار متوسط منظور این بحث نیستند بلکه صحبت از آثار شکسپیر، شلی، همیلتون، نویز، آنجلو و شاعرانی از این دست است.)

مسلماً نمی‌توان شعر را کاملاً از مسائل مالی جدا دانست و در واقع هدف از این مقاله درخواست برای تجدید نظر در مسائل مربوط به مالکیت شعر است و هدف آن این است که بگوید یک شعر عالی می‌تواند بخشی از زندگی واقعی ما باشد به جای آنکه در برج عاج محصور شده باشد.

اما برای رها کردن شعر از ورطه سرمایه‌داری، نیاز به همکاری، بصیرت و اعتماد است. حداقل می‌توان این کار را از نظام آموزشی، خانه، محل کار و مکان‌های عمومی آغاز کرد.
در اینجا 5 ایده جالب و عملی برای ایجاد دسترسی قوی‌تر به شعر مطرح شده‌ است:

1. شعر را چنان بیاموزید که گویی زنده است.
وقتی چیزی زنده است، منفعلانه عمل نمی‌کند و به ما اجازه نمی‌دهد آن را وادار به کاری کنیم. ما باید به تدریس شعر به روش‌های ناخوشایند و توان‌فرسا خاتمه دهیم. شعر باید مطالبه ما باشد نه صرفاً پرکننده ذهن‌هایمان.

2. آن را به خانه بیاورید.
تا زمانی که کتاب‌های شعر در خانه حکم کارت پستال دارند یا در پشت جعبه‌های غلات خاک می‌خورند، ما با شعر مشکل خواهیم داشت. تصور کنید در صورتی که شعر تا حد امکان در دسترس یک فرد باشد، چقدر فرصت بهره‌مندی ذهن و قلب او از آن وجود خواهد داشت؟

3. شعر را همه جا با خود داشته باشید.
شعر می‌تواند در تمام کارهای روزمره ما حضور داشته باشد. وقتی سوار اتوبوس، مترو یا خودروی شخصی خود هستیم، شعر می‌تواند در کنار ما باشد. و اگر به این دلیل که شعر همراه همیشه ما در خانه و مدرسه است، برای آن ارزش قائل باشیم، بیشتر به آن توجه خواهیم کرد.

4. شعر را در میادین و معابر عمومی نقاشی کنید.
ما همیشه چیزهایی را که برایمان ارزش دارند و به دنبال حفظ رابطه با آنها هستیم، در مکان‌های عمومی به نمایش می‌گذاریم. اما چرا اشعار را مثلاً بر روی ساختمان‌ها نقاشی نمی‌کنیم یا سمبلی از آنها در معابر عمومی قرار نمی‌دهیم؟ شعر را باید از زوایای پنهان به معرض دید و توجه مردم آورد.

5. شعر را با خود به محل کار بیاورید.
برخی جشن‌های ملی مربوط به شعر مانند روز «شعر در کار» و روز «شاعر مورد علاقه‌تان را با خود به محل کار بیاورید» به مردم کمک می‌کنند در محل کار خود نیز با تفکر در اشعار از آنها برای حل مشکلات یا ایجاد تمرکز و نوآوری در کار یا صرفاً لذت بردن از آنها استفاده کنند.

ظاهراً زمان آن رسیده که شعر را از ورطه سرمایه‌داری بیرون بکشیم اما شاید نه به طریقی که ما تصور می‌کنیم. در هر حال پول در عرصه شعر هم لازم است اما اگر می‌خواهیم شعر عالی به راه خود ادامه دهد، باید دسترسی بیشتری در میان مردم داشته باشد.