شناسهٔ خبر: 24918 - سرویس دیگر رسانه ها

نسلی که با «دمت گرم» سروکار دارد

یک نویسنده نوجوانان گفت: اغلب نویسندگان ما حس نوستالژیک خود را می‌نویسند و اگرچه این موضوع برای نویسنده اثر لذت‌بخش است، اما نوجوان امروز هیچ چیزی از آن‌ نمی‌فهمد.

15-599.jpgبه گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ ریحانه جعفری اظهار کرد: نوجوان امروز نوجوان رسانه‌یی است که دهکده‌ جهانی ذهن او را به سوی خود می‌کشد. او با تبلت‌، ماهواره، اینترنت و دیگر رسانه‌های ارتباطی زندگی می‌کند،

بنابراین آثاری مثل «هری‌ پاتر» و «ارباب حلقه‌ها» که پر از اکشن‌ است برای او جذابیت‌ دارد. او تاکید کرد: در واقع ذهن نوجوان امروز را رسانه‌های ارتباطی تسخیر کرده‌اند، بنابراین آثاری برایش جذاب است که در آن‌ها موجودات فرازمینی حضور داشته باشند، نه جهانی که از «هفت‌سین‌ها» و «کرسی‌های مادربزرگ» لبریز است. البته این جهان، جهان بسیار زیبایی است، اما با امکانات نوجوان امروزی هیچ تناسبی ندارد. بسیاری از کودکان و نوجوانان امروز ما اصلا «کرسی» را ندیده‌اند تا بتوانند حس آن را درک کنند.

این مترجم در ادامه گفت: بهتر است نویسندگان ما پیش از نوشتن برای نوجوانان امروزی کار تحقیق را سرلوحه فعالیت نوشتاری خود قرار دهند تا از نوشتن دوران نوجوانی خود و انتقال حس نوستالژیک‌شان در قالب اثر جلوگیری کنند. آن‌ها می‌توانند صرفا از تجربیات خود استفاده کنند، اما باید درنظر داشته باشند فعالیت‌های حسی – حرکتی نوجوان امروز علی‌رغم محصور شدنش در محیط آپارتمان‌نشینی بیش از نسل آن‌ها بوده و هست.

جعفری خاطرنشان کرد: نوجوان امروز ما در میان آثار تالیفی‌مان کمتر خود را می‌بیند. من برای نگارش قصه‌ای مجبور شدم چند روزی در مدرسه بمانم تا فقط با دیالوگ‌های این نسل آشنا شوم. این واقعیتی است که نسل ما نسلی بود که دیالوگ‌هایش اخلاق‌گرا بود اما نسل فعلی با واژه‌هایی همچون «کف کردن»، «دمت گرم» و... سر و کار دارد. اگر می‌خواهیم با نوجوان امروز هم‌صحبت شویم، باید از کلیدواژه‌های آنان استفاده کنیم وگرنه آثارمان در آن‌ها هیچ تاثیری نخواهد داشت.

این مترجم درباره ضعف ترجمه آثار ایرانی در آن سوی مرزها و به‌ویژه در نمایشگاه‌های بین‌المللی که نماینده اعزامی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به نمایشگاه کتاب فرانکفورت آن را مطرح کرده است، گفت: این موضوع که نماینده اعزامی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به نمایشگاه فرانکفورت آن را مطرح کرده کاملا درست است. من کتاب یکی از دوستانم را دیدم که ترجمه آن به گونه‌ای بود که نتوانسته بود هیجانات زیرپوستی را در مخاطب آن سوی مرزها ایجاد کند. شاید بهترین کار حضور در عرصه‌های جهانی با ترجمه‌های قوی این باشد که ما بیاموزیم که چگونه باید به کار جمعی تن بدهیم.

او افزود: من فکر می‌کنم هر اثری باید توسط مترجمانی که در آن سوی مرزها هستند و با فرهنگ کشورهای دیگر آشنا هستند خوانده شود و سپس مترجم ادبی برای وزین کردن اثر وارد عمل شود. البته شاید با توجه به شرایط کار گروهی در جامعه ما این موضوع بیش‌تر شبیه یک آرزوی دور باشد که باید سال‌ها برای عملیاتی شدن آن صبور بود.