شناسهٔ خبر: 25363 - سرویس دیگر رسانه ها

جلال اهل‌سازش‌نبود/ پاسخ‌به‌یک‌یادداشت

مصطفی جمشیدی، نویسنده، یادداشتی در پاسخ به نوشته سید عبدالجواد موسوی درباره جایزه جلال آل احمد نوشت.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ هفته گذشته یادداشتی از عبدالجواد موسوی، نویسنده و منتقد با عنوان«جایزه‌ای که با روح جلال در تعارض است» در ایبنا منتشر شد که پاسخ مصطفی جمشیدی را در پی داشت. در ادامه یادداشت این نویسنده را می‌خوانید.

سید عزیز و بزرگوار حضرت آقای موسوی:

مرقومه حضرتعالی درباره شخصیت زنده‌یاد جلال و لزوم برپایی جایزه جلال آل احمد توسط نهادی مستقل را ملاحظه کردم و به خود بالیدم که در کشوری هستم که سروران ناقد و دلسوزانی دارد که همچنان در باور عدالت مقاوم و صبور ایستاده‌اند. شما را می‌ستایم.
 
اما بعد...!
سخن درباره بروکراسی در ادارات ماست. نهادی چند صباحی با صاحب کرامتی مأمور شده اجرای جایزه‌ای را به‌ عهده بگیرد و جشنی برپا کند؛ و چه بهتر به حساب جلال آل احمد در این وادی کم باران!
 
اما جلال چون ابری خود را می‌گستراند... خنده‌اش به برق صبحگاهان بدل شده و سینه‌اش چون دریا ... مثل قاب عکس‌هایی که مملو ابر و بادند چهره‌اش در پسِ هر رنگ دلفریبی پیداست و به ما نگاه می‌کند... می‌آید و می‌رود، باور کن راست می‌گویم، خوابش را دیده‌ام. عجیب است، شمیران هنوز نسیم صبحگاه‌هایش را دارد علی‌رغم این همه دم و دود! او این بار بالای پشت‌بام خانه‌اش رفته و پشت کرسی چوبی خوش‌نقشی صندلی‌اش را و قلم‌اش را و کاغذهایش را برپا و مهیا کرده و همچنان می‌نویسد.آری او خود را گسترانده است این چنین...!
 
جلال انرژی وحشتناکِ دغدغه بود. جلال، جلال بود فقط، خودش بود نه وادادگی بود، نه جو‌‌ زده‌گی. اگر دین‌دار بود خودش خواسته بود و اگر زمانی بی‌دین خودش بود باز... تقلید  نمی‌کرد و اهل سازش نبود. این سرزمین قابلیتِ جُستن جلال‌های دیگر را نیز دارد. آنها باید خود را چون جلال بپالایند... خود را گسترش دهند و البته در دوران ناجوانمردی ابرقدرت‌ها فانی و البته اگر شد دغدغه‌ای برای خود در این کلانشهر مهیا کنند. اگر چرخه نوشتن و توزیع چرخه‌ای واقعی بود و پررونق، اگر تکریم نویسندگان دوره‌ای و نازل نبود، رشک و حسادت و بغض کسی شکوفا نمی‌شد و اگر عدالت، حسد ها، ندانم کاری و کم‌کاری‌ها را پس می‌زد، هیچ کس برآشفته نمی‌شد.

صحبت از «خود»هاست. خودهایی که باید زود داوری کنند و سعی کنند پاکیزه و سلیم، در فشرده‌ترین روزهای کاری سهم داوری‌ها و ایضاً برنده ـ داورها را از این سفره گسترده احصاء کنند!

به نظرم با داشتن این چرخه، به چرخه دیگری نیاز نیست...
نه تولید، نه توزیع و نه کرامتی درخور!
خدا را سپاس که هنوز در میکده باز است و آسمان برپا!
 
                                                                                                        پایدار باشید برادر