شناسهٔ خبر: 27491 - سرویس دیگر رسانه ها

ژاله آموزگار: موثر ترین منبع اطلاعاتی ما از «مانی» مخالفان او بوده‌اند

ژاله آموزگار در نشست ادبیات ایران باستان که به بررسی آثار مانی اختصاص داشت گفت: درباره مانی منابع زیادی به همه زبا‌ن‌ها وجود دارد، زیرا آنها به نوشتن اعتقاد داشتند و این شاید به دلیل بابلی بودن و اختراع خط از این منطقه بوده است. مانی خود به زبان آرامی نگارش می‌کرد اما پیروان او آثارش را به زبان‌های مختلف می‌نوشتند.

 منابع بسیاری به همه زبان‌ها درباره مانی وجود دارد/ موثر ترین منبع اطلاعاتی ما از «مانی» مخالفان او بوده اند

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست  ادبیات ایران باستان چهارشنبه 24 دی‌ماه در موسسه علمی و فرهنگی و هنری فضای معماری سرزمینی برگزار شد و دکتر ژاله آموزگار، استاد فرهنگ و زبان‌های باستانی درباره ادبیات ایران باستان و با موضوع زندگی و آثار مانی سخن گفت.

ریشه نام مانی ایرانی نیست

آموزگار در ابتدای این نشست در معرفی مانی گفت: مانی در سال 216 میلادی از پدر و مادری ایرانی و در همدان و روستایی نزدک بابل به دنیا آمد. در آن زمان بابل متعلق به ایران بود و به همین علت می‌توانیم مانی را پیامبری ایرانی بدانیم. اما ریشه نام مانی ایرانی نیست بلکه آرامی بوده و در متون ما مانی به فرشته و پیامبر روشنی معنی شده است.

وی ادامه داد: پدر مانی در جوانی به بابل سفر می‌کند و به دیری می‌رود که سه شعار اصلی «شراب ننوش»، «گوشت نخور» و «از زن بپرهیز» را سرلوحه خود قرار داده بود. پیروان این دیر را مغتسله‌ها (غسل کنندگان) تشکیل می‌دادند. هنگامی که پدر مانی در این دیر ساکن می‌شود، همسرش مانی را باردار بوده و او بعد از چهار سال، مانی را هم با خود به این دیر می‌برد. مانی وارد فرقه مغتسله می‌شود اما از آن احساس رضایت نمی‌کند.

این استاد فرهنگ و زبان‌های باستانی با اشاره به نزول فرشته وحی بر مانی گفت: هنگامی که مانی به سن 12 سالگی می‌رسد، برای اولین بار فرشته وحی به نام «نرجمیک» بر او ظاهر می‌شود و عنوان می‌کند که باید از فرقه مغتسله جدا شود. سپس در سن 24 سالگی مانی، مجددا این فرشته بر او ظاهر شده و به او مبعوث شدنش را اعلام می‌کند.

وی ادامه داد: پیامبران در ابتدای رسالت، دین‌شان را بر خویشاوند خود عرضه می‌کردند و پدر مانی هم اولین گرونده او به دین مانی بود. بعد از خانواده، اقوام مغتسله به دین مانویت گرایش پیدا کرده و آن را پذیرفتند. مانی برای تبلیغ دین خود ابتدا به نواحی بابل و سپس به هند می‌رود و در این میان دین خود را هم به شاپور، پادشاه ساسانی عرضه می‌کند.

تبلیغ در دین مانی نقش‌ زیادی داشته است

آموزگار با بیان اینکه تبلیغ در دین مانی دارای نقش‌ زیادی بوده است، گفت: در دوران ساسانی هنگامی‌که شاه در قدرت قرار داشت، موبدان رو به ضعف می‌گذاشتند و شاپور هم یکی از شاهان مقتدر ساسانی بود و به همین دلیل هم با موبدان رابطه خوبی برقرار نمی‌کرد. به همین علت عده‌ای معتقدند شاپور به دین مانویت گرویده بود. مانی بارها به ملاقات شاپور رفته و در جنگ‌ها و جشن تاجگذاری او شرکت کرده بود و این حضور مانی نشان‌دهنده سیاست تسامح و تساهل شاپور بود که به مانی فرصت عرضه اعتقاداتش را داده بود.

این استاد دانشگاه سخنان خود را این‌طور ادامه داد: بعد از درگذشت شاپور، فرزند او هرمزشاه سیاست پدر را دنبال می‌کند اما بعد از او بهرام به پادشاهی می‌رسد و مانی را محاکمه و زندانی می‌کند. مانی در زمان اسارت در زندان از دنیا می‌رود و به دستور بهرام، پوست او را کنده و در آن کاه می‌ریزند و در سر در شهر قرار می‌دهند.

مرگ مانویت با مرگ مانی همراه نبود

آموزگار با بیان اینکه مرگ مانویت با مرگ مانی همراه نبوده است، گفت: بعد از مانی پیروان او را آزار دادند و آنها به سمت شرق و چین حرکت کردند. مبلغان دین مانوی به شرق و غرب رفته و برای تبلیغ دین خود زبان هر منطقه را می‌آموختند و با آن مردم را به دین مانویت هدایت می‌کردند. آنها اعتقادات مانوی را به نام خدایان هر منطقه بیان می‌کردند و به همین دلیل در مناطق زیادی توانستند نفوذ کنند. آیین مانی تا اسکندریه، مصر، دره نیل، آفریقا و الجزیره هم نفوذ کرد و رد پای مانویت در این نقاط دیده شده است.

وی به یکی از مبلغان دین مانوی اشاره کرد و گفت: سنت آگوستین یکی از مبلغان دین مانوی بود که از سن 19 تا 28 سالگی مانوی بسیار معتقدی بوده اما بعد از آن به میلان رفته و توبه می‌کند و به مسیحیت ایمان می‌آورد و ردیه‌ای هم بر دین مانویت می‌نویسد. در واقع امروز اطلاعات ما از دین مانویت بیشتر از مخالفان این دین به دست آمده و مسیحیت هم از مهمترین دشمنان مانویت بوده‌اند. امپراطور روم نیز در قرن ششم میلادی فتوای اعدام را برای پیروان دین مانوی اعلام کرد و به تدریج مانویت در غرب از رونق افتاد.

مانویت از قرن ششم میلادی در اروپا رنگ می‌بازد

این پژوهشگر تاریخ به سلسله مراتب در دین مانوی اشاره کرد و گفت: جایگاه رهبر در راس هرم است و بعد از آن یک هیات 5 نفره حاکم هستند. بعد از این هیات، 12 آموزگار سپس 72 اسقف و در ادامه 360 کشیش دیگر مراتب این هرم را تشکیل می‌دهند. بعد از این 360 کشیش که ریاست صومعه‌ها را هم به عهده داشتند، برگزیدگان یا دبیران و بعد از آنها شنوندگان که تعداد زیادی را دربرمی‌گیرند، قرار دارند.

 وی در بیان ویژگی برگزیدگان گفت: برگزیدگان دارای وظایف سنگینی از جمله حضور در صومعه، پرهیز از ازدواج و بچه‌دار شدن، سفر برای تبلیغ دین، داشتن تنها یک دست لباس و خوردن یک وعده غذای گیاهی در طول روز را داشتند.

این استاد دانشگاه درباره گروه شنوندگان بیان کرد: این گروه اجازه ازدواج و خرید و فروش را داشتند اما از خوردن شراب محروم بودند. بزرگترین وظیفه آنها تهیه وسایل زندگی برای گروه برگزیدگان بود. به عقیده مانویان، شنوندگان مستقیم نمی‌توانستند به بهشت بروند بلکه بعد از مرگ و از طریق تناسخ و بعد از بارها ظهور در کالبد افراد مختلف، در نهایت در جسم یک برگزیده ظهور کرده و به بهشت می‌رفتند.

خورشید و ماه قبله‌های مانویان را تشکیل می‌دادند

آموزگار گفت: مانویان دارای دستورات ده‌گانه‌ای از جمله دوستی، صبر، آشتی، شادی، مهربانی، پاکدامنی، ایمان، راستی، عقل و خوش‌خلقی بودند که ملزم به رعایت آنها می‌شدند. آنها دارای نماز و روزه بوده و خورشید و ماه قبله‌های آنان را تشکیل می‌داد.

وی با بیان اینکه از پیروان مانی آثار قابل توجهی به جای مانده است، گفت: درباره مانی منابع زیادی در همه زبا‌ن‌ها وجود دارد زیرا آنها به نوشتن اعتقاد داشتند و این شاید به دلیل بابلی بودن و اختراع خط از این منطقه بوده است. مانی خود به زبان آرامی نگارش می‌کرد اما پیروان او آثارش را به زبان‌های مختلف می‌نوشتند.

آموزگار اضافه کرد: مانی دارای 7 کتاب اصلی بوده که امروز گوشه‌هایی از آن کتاب‌ها موجود است. انجیل زنده، گنجینه زندگانی، رازها، ارژنگ و شاپورگان تعدادی از کتاب‌های او هستند اما بعد‌ها شاگردانش آثار دیگری درباره او به نگارش درآوردند.

مانی از دین‌های زرتشتی، بودایی و مسیحی بهره گرفته بود

وی با بیان اینکه مانی از سه باور در عقاید خود بهره می‌گرفت، گفت: دین‌های زرتشتی، بودایی و مسیحی از جمله دین‌هایی بودند که او از آنها بهره گرفته است. اصل خوب و بد یا تاریکی و روشنی را از دین زرتشتی و درس‌هایی برای هدایت انسان را از بودا و کمال مطلوب را از مسیحیت فراگرفته است. مانی شر را مساوی با ماده و تاریکی می‌داند و هرچه را که از ماده تشکیل شده، اهریمنی می‌خواند.

آموزگار ادامه داد: در دوره مانویت سه دوره وجود داشته است: زمان گذشته که دنیای خوب و بد کاملا از یکدیگر جدا بودند. زمان حال که دوران اختلاط خیر و شر است و نور در ماده اسیر می‌شود و دوره آینده که عنصر خیر و شر از هم جدا می‌شوند و نور بر تاریکی پیروز می‌شود.