شناسهٔ خبر: 29602 - سرویس دیگر رسانه ها

این 5 مجلد کتاب نیست

آن چه می‌خوانید، نوید خلق اثری جدید در عالم هنرهای تجسمی را می‌دهد که می‌تواند همچون شاهکارهای هنری قبل از خود، بحث‌انگیز و اثرگذار باشد. فرآیند خلق این اثر نیز برای ثبت در صفحات تاریخ هنر آمده است!

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛  اهالی هنرهای تجسمی و بسیاری دیگر از دوستداران هنر و اهل مطالعه، با نام «رنه ماگریت» (Rene Magritte) نقاش سوررئالیست بلژیکی قرن بیستم آشنا هستند. از مهم‌ترین آثار هنری او که در زمره مشهورترین آثار سده بیستم میلادی به شمار می‌آید، تابلویی است از یک پیپ که زیر آن نوشته شده است: «Ceci n'est pas une pipe» یعنی: «این یک پیپ نیست.»
 


این اثر در دهه‌های آغازین قرن بیستم آفریده شده و بحث‌های بسیار برانگیخته است. برای نوشته پایین اثر، مفاهیم و تفاسیر متعددی مطرح کرده‌اند که سرراست‌ترین آنها از این قرار است: «این یک پیپ نیست؛ بلکه تصویری از یک پیپ است.»

ما هم که دستی در هنر داریم، خواستیم در این آغازین‌دهه‌های قرن بیست‌ویکم، تابلویی خلق کنیم، باشد که این اثر نیز بحث‌انگیز شود و تعابیر و تفاسیر بسیاری برانگیزد. سرانجام در فرایند پیچیده الهام و شهود در خلق یک شاهکار هنری، به اثری رسیدیم که ملاحظه می‌فرمایید. نام این اثر را گذاشته‌ایم:


«این ۵ مجلد کتاب نیست»



هنردوستان و منتقدان و صاحبنظران هنری بهتر است در پیروی از نظریه «مرگ مؤلف»، از ما نخواهند که این شاهکار هنری را تعبیر و تفسیر کنیم. آنها می‌توانند هر گونه تعبیر و تفسیری برای این اثر داشته باشند و سراسر قرن بیست‌ویکم را از گفته‌ها و نوشته‌های خود درباره آن پر کنند. تنها برای شروع بحث و برای این که منبع الهام و علت نامگذاری آن در صفحات تاریخ هنر ثبت شود، توجه شما را به اطلاعات زیر جلب می‌کنیم:

ششم اسفند ۱۳۹۳ خورشیدی برابر ۲۵ فوریه ۲۰۱۵ میلادی بود. در آستانه ۸ اسفند موسوم به «روز بزرگداشت حکیم حاج ملا هادی سبزواری» کتاب‌های منتشرشده از آن حکیم یا درباره او را از نظر می‌گذراندیم که به چاپ جدیدی از «اسرار الحکم» اثر آن حکیم فرزانه برخوردیم. هنوز طعم شوق چاپ این اثر جدید در سال جاری از سوی ناشری حکمت‌دوست در کاممان جا خوش نکرده بود که چشممان به چاپ دیگری از همین اثر افتاد و پس از دقایقی اثری دیگر و ... این شگفتی تا پنج بار تکرار شد. و ما این را از کرامات حاجی سبزواری دانستیم که خود به میان آمده و ما را به سمت پنج ناشری هدایت کرده است که به‌یکباره در سال ۱۳۹۳، ذوقشان گل می‌کند و هم‌زمان به سراغ کتاب «اسرار الحکم» می‌روند تا ارادات خود را به حاج ملاهادی سبزواری نشان دهند. چه خوب که بعد از یک و نیم قرن، حکیممان دغدغه اهالی فرهنگی است که در متن بازار حاشیه‌دار نشر کشور، کتابش را احیا می‌کنند و خدمتی دیگر را به عالم فلسفه و حکمت عرضه می‌دارند.

چون با ذوق و شوق، هر پنج کتاب را در یک جا گرد آورده در آنها نگریستیم، با شگفتی تمام متوجه شدیم که هر پنج مورد آنها نه تنها هیچ مقدمه‌ای از مصحح و کوششگر ندارند، که حتی حروفنگاری و صفحه‌آرایی آنها یکسان است و تنها جلد و صفحات عنوان و بعضاً بهای آنها با یکدیگر تفاوت دارد و لاغیر.

در این شگفتی نیز مانده بودیم و آن را از کرامات حاجی سبزواری حدس می‌زدیم که گفتیم بهتر است موضوع را حمل به صحت کنیم و به روشی علمی جدولی تهیه کنیم از مشخصات این پنج اثر تا حدس و گمان را در ساحت دانش راه نداده باشیم و ابطال و اثبات را وجهه‌ای علمی بخشیده باشیم. شاید این از نهایت دقت است که ناشران ما یک کتاب را بدون دستکاری حتی یک حرف، چاپ می‌کنند، تا حقیقتاً امانت را رعایت کرده باشند. سرانجام به این جدول رسیدیم:

 

ناشرعنوان کتابنویسندهتعداد صفحاتشمارگانبهانوبت چاپ
دریای معرفتاسرار الحکمملاهادی سبزواری۵۰۰۵۰۰۲۵۰۰۰اول
هفت اختر اندیشهاسرار الحکمملاهادی سبزواری۵۰۰۵۰۰۲۷۵۰۰اول
بهشت جاویداسرار الحکمملاهادی سبزواری۵۰۰۵۰۰۳۵۰۰۰اول
بی‌زماناسرار الحکمملاهادی سبزواری۵۰۰۵۰۰۲۵۰۰۰اول
برگااسرار الحکمملاهادی سبزواری۵۰۰۱۱۰۰۲۹۰۰۰اول

 

 


در اولین نگاه ناپیچیده به این جدول ساده، چند نتیجه حاصلمان شد و تأملمان را برانگیخت:

۱. در چهار مورد تعداد شمارگان ثابت است.
نتیجه اول: به جای آن‌که یک ناشر، کتاب را در شمارگان ۳۱۰۰ نسخه چاپ کند، چهار ناشر هر کدام در شمارگان ۵۰۰ و دیگری در شمارگان ۱۱۰۰ نسخه این کتاب را منتشر کرده‌اند. البته که در وضع فعلی، شمارگان ۵۰۰ تایی هم زیاد است چه رسد به ۳۱۰۰ تا.

نتیجه دوم: حال که کتاب به هزار و یک دلیل به فروش نمی‌رود، هرچه شمارگان کمتر باشد، کتاب، فروش هم نرفت،‌ نرفت. هوش اقتصادی می‌گوید: شمارگان کمتر،‌ خطر کمتر.
 
نتیجه سوم: اگرچه کار نشر، درآمد چندانی ندارد،‌ اما مجوزش حکم کاغذ طلاست؛ از یارانه کاغذ و خرید دولتی کتاب گرفته تا اجاره غرفه و ... .

نتیجه چهارم: چند نفری یک عنوان کتاب چاپ می‌کنیم تا کارنامه‌مان به عنوان ناشر «فعال»، بی‌نمره نباشد!
 
 ۲. تعداد صفحات همه کتاب‌ها ثابت است:
نتیجه اول: اگر معجزه‌ای رخ داد و یکی از ناشران سفارشی بالای ۵۰۰ نسخه گرفت، فقط کافی است صفحات اولیه کتاب را جدا کند و به‌سرعت آنی، چندین نسخه آماده سازد. شماره صفحه‌ها هم که یکی است،‌ خدایا! چه می‌شد اگر  ۳۱۰۰ نسخه با هم خریدار پیدا می‌کرد. 

حال به جلد کتاب‌ها نگاه کنید:
 
 


نتیجه دوم: یا طراح برای یک ناشر پنج اتود زده است و آنقدر همه طرح‌هایش حرفه‌ای بوده که چهار ناشر دیگر هم خواهان بقیه شده‌اند، یا ناشران خودشان استاد فن هستند و دور همی، طرحی کشیده‌اند و با یک تکنیک فوق‌حرفه‌ای زاویه و حروف طرح‌ها را تغییر داده‌اند. شاید هم تفکر پنج طراح تا این اندازه به هم نزدیک بوده است که «اتفاقی» طرح‌هایی مشابه کشیده‌اند؛ یا ... . جل الخالق!

حال به یک صفحه دلخواه ــ مثلاً صفحه ۱۴۰ ــ از این ۵ کتاب توجه کنید:



۳. نه‌تنها یک صفحه که هر ۵۰۰ صفحه در هر ۵ کتاب بدون جابه‌جایی یک حرف عیناً مثل هم‌اند. شعبده بازی نیست؛ حقیقت دارد. بر خودتان مسلط باشید.

نتیجه اول و آخر: این ناشران وحدت را فدای خلاقیت نمی‌کنند. پیمان‌شکنی در قاموس آنها نیست؛ حتی با تغییر مکان یک کلمه، چه رسد به تغییر قلم، اندازه قلم، قطع کاغذ، شکل صفحه‌آرایی و ... در متن پنج کتاب.

ما هم مثل شما در وادی حیرت، حیران بودیم که روح حاجی سبزواری با جمله‌ای از همین صفحه ۱۴۰ (سطر ۴) به دادمان رسید که «الکثیر تکثیر الواحد» یعنی: «زیاد، تکثیر واحد است». و این بود سرّی از «اسرار الحکم» که رهگشا و جرقه‌ای در ذهن ما برای خلق این اثر شد که مصداقی است از جوهره هنری متعالی که کثرت در وحدت و وحدت در کثرت را می‌نمایاند.

باشد که این اثر زمینه خلق آثاری متفاوت و پیدایش نظریه‌های گوناگون در این آغازین سال‌های سده بیست‌ویکم شود.