شناسهٔ خبر: 29874 - سرویس دیگر رسانه ها

پژوهشگری که کتابداری نوین ایران مدیون اوست

چهار سالی است که هجده اسفند ماه یادآور سوگ از دست دادن مردی است که وجب به وجب ایران را می شناخت و بیراه نبود که به وی لقب ایران‌شناس داده شده بود. امروز چهارمین سالروز درگذشت استاد ایرج افشار، کتاب‌شناس و ایران‌شناس است که کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران را بنیان نهاد و بعدها به ریاست کتابخانه ملی رسید. استاد سیدعبدالله انوار، همکار و یار دیرین وی، او را کتاب ناطق می‌داند و معتقد است افشار تلاش‌های بسیاری برای شیوه نوین کتابداری در ایران داشته است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ سیدعبدالله انوار درباره یار دیرین و همکار خود گفت: ایرج افشار کتاب ناطق بود و هر چه کرد درباره کتاب و ملحقات کرد. این پرسش پیش می‎آید که در صورت پذیرش قانون علت و معلول چه چیز است آن علتی که عرضی را بر معروضی عارض و یا محمولی را بر موضوع حمل می‎کند آن‌هم به حمل شایع صاعی. نه حمل ذاتی اولی که موضوع را این‌سان مهنمک در محول می‎گرداند که دیگر موضوع چیزی غیر از محمول نمی‎شود. آن هم بر سبیل دوام و استمرار بی‎شبهه، باید سّر آن را از منطق یافت زیرا منطق است که در بابت جهت سخن از ضرورت و دوام و امکان می‎گوید و نشان می‎دهد که تقدم محمول در موضوع اگر به آنجا رسید که موضوع بدون محمول لحظه‎ای نتوانست قراری داشته باشد درین مورد است که دوام شخص می‎شود و به عبارت دیگر در دوام است که موضوع همه حیثیات عنونی خود را در پای محمول می‎ریزد و جز محمول عنوانی دیگر برنمی‎دارد و سبب هم در چنین دوامی آن است.

افشار در برابر جهل ایستاد 

 انوار ادامه داد: ایرج افشار از انسان‎هایی بود که واجد این موهبت بود و کتاب و مفاضات کتاب با ذاتیات ماهوی  با او موافق افتاده بود و هر چه گفت و نوشت و کرد در راه کتاب کرد و از این راه خدمت‌ها به دانش مملکت کرد و در برابر جهل ایستاد و با جهل و عوامل آن ستیزید. او با احداث کتابخانه‎ها چه دریچه‎های روشنایی گشود و با چاپ کتاب‌ها چه تاریکی‌ها را به عدمستان سپرد و با ارائه مقالات چه دانش‌هایی فرا راه گمراهان نهاد که مصداق این جمل « اِن تعددها لاتحصرها» .
 
ریاست ۶ ماهه، دستاوردی برای سال‌ها 

این نسخه‌شناس پیشکسوت با اشاره به سابقه ریاست مرحوم افشار بر کتابخانه ملی در حدوده پنجاه سال قبل گفت:‌ او در حدود پنجاه سال قبل برای۶ ماه به ریاست کتابخانه ملی رسید و دراین ۶ ماه آنچه کرد مفاد این آیه مبارکه است: « یُخرجُ الحّی من المیت.» کتابخانه ملی‎ای که بر اثر غفلت صاحبان قدرت وقت می‎بایست مرکز و قطب اطلاع‎رسانی شود و هر که مشکلی دارد « به ساغر مینایی » آن حل کند، انسان از حرکت بازایستاده بود که فقط با تقلّصی‎ نشان می‎داد که نیم جانی دارد و علت آن هم این بود که چون قرب جوار ندانست، چنان اصل « الا قرب بمنع الالله » آن را به حوزه فراموشی پرت کرده بود که خود از آن اسمی باقی مانده آن‌هم اسم کاملاً بی‎مسمی.

تاسیس بخش ایران‌شناسی در کتابخانه ملی 

انوار با بیان‌این‌که در کتابخانه ملی کتاب‌ها بدون برگه‌دان نگهداری می‌شد گفت:  افشار  که به کتابخانه ملی آمد سعی کرد  کتابخانه را از گرداب فراموشی نجات دهد و به آن به جای تقلّص، یک حرکت زیستی بدهد و در این زمینه، نخست کارمندانی که تقاضای بازنشستگی داشتند با خواست آنها موافقت کرد و آنان را به بازنشستگی سپرد و بعد به صاحبان رأی و اهل حل و عقد وزارتخانه جایگاه کتابخانه را شناساند و آنها را از این بی‎نام و نشانی به‌درآورد و به اصطلاح روز به کارمند حیثیت کارمندی آن وزارتخانه را داده و با تاسیس گروهی از علاقه‎مندانِ برگه‎نویسی، برگه‎نویسی نو آموخت و برای اولین بار نیز دراین کتابخانه بخش ایرانشناسی تاسیس کرد.

این فهرست‌نگار افزود:‌ خوشبختانه کتابخانه برای چنین بخشی (ایران‌شناسی) مواد لازم را داشت و آنقدر مشغول به کار کتابخانه شد که نقص‌های ساختمانی آن را برطرف کرد و در بخش خطی فهرست‎نوسی تحلیلی و توصیفی را برای نسخ خطی در نظر گرفت و چون در این رشته کاربرگه نسخه موجود نبود با تشکیل کمیسیونی، از کتابشناسان صاحب رأی دعوت کرد و با رأی آنها کار برگه‎ای درشت و روز تهیه شد که همه عناصر لازم را برای معرفی نسخه چه از نظر علمی و چه از نظر خاصیت فیزیکی آن نسخه به روی این کاربرگه آورد که به تفصیل از خواص این کار برگه در مقدمه جلد اول «فهرست نسخ خطی کتابخانه ملی» سخن گفته شده است.
 
انوار با اشاره به این‌که با تاسیس و تدوین این کار برگه نسخ خطی کتابخانه‎ها صاحب کاربرگه شد گفت: با این کار شرح و توصیف نسخه‎های خطی هم از سلیقه افراد به درآمد و متکی بر خواص کتاب شدو فهرست‎ها به جای تکیه بر امیال بر قواعد متکی شدند و با این توصیف اگر کاربرگه نسخه خطی نام «افشار» گیرد از آن نامگذاری‎های حقیقی است که در آن شکی نیست.