شناسهٔ خبر: 30344 - سرویس دیگر رسانه ها

چرا بنیادگرایان آثار باستانی را نابود می کنند؟

تنها «داعش» نبود که مجسمه ها و بناهای تاریخی را نابود کرد؛ پیش از آن «طالبان» نیز چنین کرده بود. براستی چرا گروه های بنیادگرای مذهبی بر درهم کوبیدن آثار تاریخی و باستانی اصرار می ورزند و این کار آنها از چه نشان دارد؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایرنا؛ خبر تخریب شهر باستانی «نمرود» درست ۲ هفته پس از آن منتشر شد که داعش در تصاویری ویدیویی از تخریب آثار باستانی موزه ی «موصل» با پتک و مته های بزرگ برقی پرده برداری کرد. تلخی این رخداد زمانی بیشتر شد که داعش ویدیوی این عمل شرم آور و جنایتکارانه را نیز در فضای مجازی قرار داد. داعش که پیش از این، وحشت را با بریدن سر و زنده سوزاندن می گستراند، این بار پا را فراتر نهاد و چنگ بر چهره ی تاریخ و تمدن بشری افکند. به باور بسیاری، داعش به مبارزه با تاریخ آمده و می خواهد میراث تمدن بشری را نابود کند، بدون توجه به این واقعیت که بی شک بازنده ی این ستیز داعش و تفکر خشن آن خواهد بود.

 

در این ارتباط بیان چند نکته لازم است:

۱-گسترش و توالی چنین رخدادهای هولناکی نشانگر بی حد و حصر بودن کج اندیشی، انحراف و گمراهی گروهی است که فکر و کنش آن نتیجه یی جز خسارت و کشت و کشتار به بار نمی آورد. این گروه به دنبال ساختن اتوپیایی (آرمانشهری) از گذشته در حال، به بالاترین بهای ممکن است که با ریختن خون انسان ها و نابودی دستاوردهای بشری برابری می کند. در قاموس تاریخ بشری بسیاری از گروه های جنایتکار و تمامیت خواه نام خود را به ثبت رسانده اند که داعش نیز به آن ها پیوسته است. خطر بزرگ اینجا است که داعش و داعش سانان حقیقت را نزد خود می پندارند و دیگر انسان هایی را که چون آنان نمی اندیشند، مستحق تباهی می دانند.

۲- داعش از نبرد با اندیشه ی انسان به نبرد با طبیعت و زیست او رفته است چرا که چنین گروهی به دلیل عقل ستیزی، بی توجهی به مقتضیات زمان و غرق شدن در افکار سیاه و بسته ی خود چیزی برای ارایه ندارد جز آنکه بر هر چیز ممکن چنگ اندازد. رهبران این گروه تنها می کوشند در دل دیگران هراس بیافکنند اما با نمایش دادن اعمال شرم آور خود در رسانه ها از درون شیطانی خود پرده برمی دارند گویی توهم ساختن دنیایی مطلوب در دیدگاه تنگ نظرانه ی این گروه هیچ غیر و دیگری را برنمی تابد. این گروه تروریستی دایره ی طردش را چنان گسترده کرده که هیچ دین و آیین و مسلکی را جز آنچه خود می اندیشد و مطلوب می داند جایز نمی داند. البته این ویژگی بسیاری از گروه های تمامیت طلب و بنیادگرایان تندرو است که خود را میان دیوارهای تاریک خود ساخته محصور کرده اند. چنین گروه هایی از هر وسیله یی بهره می برند تا به هدف خود برسند برای این که در این نوع نگرش «هدف وسیله را توجیه می کند». گاهی این فکر به ذهن متبادر می شود که شاید روزی بیاید که این گروه تروریستی به حذف خود به دست خود برسد چرا که ممکن است جنایت های هولناک اما قابل تصور هم نتواند داعش را ارضا کند.

۳-با مطالعه ی تاریخ پی به این نکته می بریم که تولد و رشد داعش در خلاء شکل نگرفته، بلکه چنین گروهی دارای ریشه های فکری است که از سده های نخست تا عصر کنونی را در بر می گیرد. برخی از ویژگی های فکری داعش همچون «نص گرایی افراطی و مخالفت با عقل گرایی»، «توجه نکردن به مقتضیات زمان»، «جستجوی اتوپیایی در گذشته»، «بی توجهی به مبانی فقهی»، «تکفیر گسترده ی دیگران»، «ظاهرگرایی و بی توجهی به عمق دین»، «ارایه ی تصویری خشن از دین»، «بدعت در دین» را می توانیم در اعمالی که مرتکب می شوند، ببینیم.

۴- مبارزه با تکثرگرایی و گفتمان های دیگر از ویژگی های گروه های تمامیت خواه همچون داعش است؛ گروه هایی که فضای اندیشه را محصور در دنیای خود می دانند و تفکری جز نگرش بنیادگرایانه شان را بر نمی تابند و نابود می کنند. به مسلخ بردن اندیشه با نگرشی سیاه که خروجی اش چیزی جز نابودی داشته ها و فرهنگ بشری نیست در عملکرد و مشی فکری و رفتاری داعش و داعش سانان نمود می یابد. دلیل این مشی فکری و رفتاری آن است که تکثرگرایی می تواند بزرگترین مانع ها را بر سر رشد تفکرات بنیادگرایانه ایجاد کند و این اندیشه ها را از سکه بیاندازد. به این ترتیب، گروهی همچون داعش چیزی برای ارایه نخواهند داشت. تخریب آثاری که به عنوان میراث تمدن بشری ثبت شده تنها به این بهانه صورت می گیرد که هر چیزی خارج از دایره ی تفکر بسته ی داعش محکوم به نابودی است. چنین تفکری حتی نمادها را خطرناک می داند از این رو در پی نابودی نشانه ها و نمادهای تاریخی و تمدنی بشر است و گمان می برد که با از میان بردن نمادها می تواند اندیشه ها را هم از بین ببرد.

۵- داعش گروهی است که در تنگنای تفکر تک ساحتی زاده شده، از عقل ستیزی زیست می کند و تنها از دریچه یی غیر عقلانی به رخدادها و تحولات می نگرد. تخریب آرامگاه بزرگان و آثار تاریخی ریشه در اندیشه های وهابی گری دارد که پیشتر نیز طالبان به آن جامه ی عمل پوشانده بود با این تفاوت که داعش دایره ی غیریت سازی را گسترش داده و آن را تا به حدی رسانده اند که حتی هم کیشان را هم در بر می گیرد. این چنین است که میراث تمدنی اسلامی و غیر اسلامی پیش روی تیشه ی داعش از هر تفاوت و تمایزی خالی است.

در جمع بندی این نکته ها باید گفت داعش و اقدام های این گروه نماد و در واقع تجسم عینی یک تفکر است. این تفکر با هر چه غیر از خود مخالف است. نکته ی قابل تامل اینکه فرایند مخالفت پیروان چنین منش و دیدگاهی پیامدی چون گفت و گو برای رفع تعارض را بر نمی انگیزد بلکه به تلاش برای تخریب و حذف مخالف منتهی خواهد شد.

این تفکر غیریت ساز و غیرستیز که حتی نماد دیگری را برنمی تابد و آن را نشانه ی کفر و الحاد قلمداد می کند، قلمرویی نه در حد سرزمین زیر اشغال داعش بلکه عرصه ی عملی جهانی و ماورای زمانی خاص دارد.

طی هزاره های گذشته این تفکر با شدت و ضعف از دوره ی زنده سوزی «اصحاب اخدود» تا کشتار رنگین پوستان آمریکا و سپس عصر حاضر و قتل عام مسلمانان «روهینگیا» در میانمار امتداد داشته و در قلب اروپا با راستگرایی افراطی پیوند خورده و با ظهور داعش به اوج خود رسیده است.

نکته مهم توجه به زمینه های بروز و ظهور چنین دیدگاهی است که در بزنگاه های زمانی و مکانی می تواند به ابزارهای قدرت دست یابد و چنان پیش رود که همه ی درهای ممکن به روی جنایت را بگشاید.