شناسهٔ خبر: 32575 - سرویس دیگر رسانه ها

مجید رضاییان: مجازات توقیف رسانه‌ها را حذف کنید

یک استاد ارتباطات ضمن تشریح تبعات توقیف مطبوعات، بر لزوم وجود آزادی بیان به عنوان هویت رسانه تاکید کرد و پیشنهادات هفت‌گانه‌ای را برای جلوگیری از تبعات توقیف مطبوعات ارائه داد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ دکتر مجید رضاییان در نشستی با موضوع بررسی زمینه‌های توقیف مطبوعات و پیامدهای آن که در دانشکده علوم ارتباطات و علوم اجتماعی علامه طباطبایی برگزار شد با بیان این که هر موضوعی را ابتدا باید از نظر مفاهیم بررسی کنیم، گفت: در واژه توقیف پنج مفهوم وجود دارد که مصادیق عینی و عملی ما در تاریخ از مشروطه تا به حال دیده شده است. این مفاهیم عبارتند از:‌ توقیف، تفتیش، سانسور، فشار که منتهی به خودسانسوری می‌شود و مفهوم آخر فیلتر خبری است.

وی افزود: سه مفهوم اول منتهی به تعطیلی نشریات به صورت ارادی و دو حالت آخر به تعطیلی نشریات به صورت غیرارادی می‌شود.

به گفته رضاییان توقیف اساسا چه از نظر حقوقی و چه از نظر غیر حقوقی به شکل ارادی رخ می‌دهد. مصادیق توقیف تحت عنوان تشخیص از نگاه روزنامه‌نگاران محل مناقشه است.

تئوری کنش متقابل ارتباطی در اندیشه هابرماس یک گوهره دارد و از آن چیزی به نام گفت‌وگو است، زمانی که گفت‌وگو صورت می‌گیرد در آن یک لفظ و یک معنا وجود دارد و دو ضلع دیگر، این لفظ و معنا را پیش می‌برند.

وی در تشریح تئوری هابرماس گفت: او می‌گوید زمانی که در گفت‌وگو لفظی گفته می‌شود تا زمانی که به معنا منتهی نشود، گفت‌وگو پیش نرفته اما زمانی که به معنا منتهی شود، گفته و شنیده شده و معنایی آفریده می‌شود و آن معنا توسط شنونده تکمیل شده و بازمی‌گردد. به این فرآیند به عنوان گوهره نظریه می‌گویند، گفت‌وگو ارتباط می‌آورد. به تعبیر هابرماس این ارتباط، ارتباط متقابل بوده و کار ژورنالیسم همین است.

رضاییان با اشاره به دیدگاه‌هایی از افراد مانند استوارت ‌هال که رسانه را فقط بازنمایی و فاصله گرفتن حقیقت می‌دانند، اظهار کرد: در این صورت روزنامه‌نگاری عملا بی معنا می‌شود.

او گفت: رسانه یک هویت دارد و هویت آن آزادی بیان است، آزادی بیان در تمام قوانین بالادستی تصریح و تعریف و حدود آن در قوانین پایین دستی تشریح و تکمیل می‌شود. زمانی که آزادی بیان را در چارچوب قانون پذیرفتیم خیلی بعد از آن بسیاری از چیزها حل می‌شود.

وی ادامه داد: اگر روزنامه و روزنامه‌نگار در هر دوره‌ای و در هر مقطع تاریخی از آزادی بیان دفاع می‌کند آیا این به نفع یک گروه خاص است یا به نفع جامعه؟ از اینجاست که می‌گوییم، گفت‌وگو گوهره‌ی تئوری هابرماس است؛ چراکه طرف مقابل ممکن است مخالف باشد. کار روزنامه‌نگاری همین است یعنی هم مخالف حرف بزند و هم خودش. فضایی که این گفت‌وگوی متقابل می‌آفریند و حفظ می‌کند، آزادی بیان یعنی همان هویت کار رسانه است.

این استاد ارتباطات با بیان این که طبیعی است که تفتیش زمانی که کاری خلافی رخ می‌دهد، انجام بگیرد، اظهار کرد: اولین روزنامه تحت عنوان روزنامه آزاد که برای مجلس شورای ملی بود تفتیش نمی‌شد یعنی اولین بار بود که گفته شد که اداره تفتیش حق ندارد این روزنامه را تفتیش کند. معنای این موضوع این است که باید درباره زمینه‌های رشد برای حفظ آزادی بیان بحث کنیم تا مشخص شود آیا باید نشریات را توقیف کنیم؟ در تاریخ برای این موارد نسخه جایگزین کرده‌اند و روزنامه را توقیف نکرده‌اند.

به گفته رضاییان در آزادی بیان یک مثلث شامل امنیت ملی، منافع ملی و حریم خصوصی داریم که اینها نباید مخدوش شوند و در ادامه این موضوع دو عنصر فشار و فیلترهای خبری زمانی که فضای گفت‌وگو وجود نداشته باشد منجر به عدم اعتماد مخاطب و در نتیجه عدم ایجاد گفت‌وگو شده و فردی به نام منتقد شنیده نمی‌شود. هر زمان که رقابت‌های سیاسی بیشتر بوده آزادی مطبوعات نیز بیشتر شده و هر گاه این رقابت‌ها کاهش یافته آزادی مطبوعات نیز کمتر می‌شود؛ یعنی رابطه معنی‌داری میان وجوه آزادی سیاسی و رقابت برای کسب کرسی‌ها و آزادی مطبوعات وجود دارد.

وی با بیان این که خودسانسوری و فشار، از اشتباه در مفاهیم ناشی می‌شود، گفت: ما هنوز بر سر بعضی مفاهیم بحث داریم.

آزادی بیان را قبول داشتند؛ یعنی این که در هر مقطعی و در هر جریانی حتما منتقدانی وجود دارد و حتما باید نظر منتقدان گرفته شود. فشار به خودسانسوری منجر می‌شود و همه به شبکه‌های اجتماعی می‌روند؛ یعنی همان حرف کاستل که می‌گوید آنچه که در شبکه‌های اجتماعی در فضای وب قدرت است، در فضای واقعی ضد قدرت می‌شود؛ چند بار این موضوع را در ایران شاهد بوده‌ایم.

رضاییان ادامه داد: یکی از عواملی که باعث می‌شود رسانه به سمت خودسانسوری برود شرایطی است که در آن امنیت و مصونیت وجود ندارد. در همه جای جهان، قاضی، وزیر و روزنامه‌نگار مسوولیت داشته و مصونیت هم دارند؛ چطور به خود اجازه می‌دهیم درمورد توقیف، جرم و مجازات حرف بزنیم اما در مورد مصونیت روزنامه‌نگار هیچ حرفی نمی‌زنیم.

رضاییان ضمن اشاره به یکی از سخنان استوارت هال مبنی بر این که روزنامه‌نگاری واقعیتی است که سرانجام حقیقت را کتمان می‌کند،

این گونه به او جواب می‌دهد، روزنامه‌نگاری واقعیتی است که سرانجام حقیقت را کتمان می‌کند گرچه در دنیای امروز همه‌ی حقیقت کتمان‌شدنی نیست. در حال حاضر مدعی‌العموم به سراغ رسانه آمده و می‌گوید من مدعی‌العموم هستم و شما را توقیف می‌کنم. مگر رسانه‌ها مدعی‌العموم نیستند؟ رسانه‌ها ناظر بر دستگاه دولتی و حکومتی هستند. اگر تخلفی شد باید رسانه را توقیف کنیم یا متخلف را بگیریم؟

 

این استاد ارتباطات در ادامه هفت پیامد توقیف مطبوعات را چنین برشمرد:

 

- قفل شدن گفت‌وگو با معنای هابرماس یعنی معنا جابه‌جا نشده و تکامل نمی‌یابد

- محدود شدن امری به نام نظارت

- شفاف سازی که امری فرای روزنامه‌نگار خبری است صورت نمی‌گیرد

- متوقف شدن آموزش به عنوان یک پویش دایمی

- کاهش قانون‌گرایی

- لطمه به فرهنگ

- لطمه سیاسی و محدود شدن رقابت‌های سیاسی به این صورت که مردم به اشخاص رای می‌دهند نه به افکار و همچنین لطمه به عرصه اقتصادی

رضاییان با بیان اینکه در نظام‌های غربی رسانه از دور رقابت حذف می‌شود اما از ادامه انتشار باز نمی‌ماند، گفت: در اینجا رقابت‌هایی طبقه‌بندی شده است؛ یعنی یک رسانه از رسانه اول به رسانه دوم تبدیل می‌شود.

او تاکید کرد که آزادی بیان کار اول روزنامه است و روزنامه‌نگار باید مصونیت داشته باشد؛ حال اگر روزنامه‌نگاری خلاف منافع ملی کشور حرکت کرد و امنیت ملی را به هم زد با آن رسانه برخورد شود.

چگونه معتقدیم که قاضی مصونیت دارد، در حالی که ما روزنامه‌نگاران نیز قاضی افکار عمومی هستیم و باید مصونیت داشته باشیم.

رضاییان گفت: همانگونه که در همه جای دنیا قاضی، روزنامه‌نگار و دیپلمات‌، مصونیت دارد‌، در ایران نیز باید این رویه جاری شود و همان گونه که قاضی مصونیت دارد، روزنامه نگار نیز از مصونیت و امنیت برخوردار باشد.

این استاد ارتباطات پیشنهادات هفت‌گانه‌ای را نیز برای جلوگیری از تبعات توقیف مطبوعات ارائه کرد و گفت: برای جلوگیری از این پیامدها اول باید نهادهای حرفه‌ای و صنفی ما بر مطبوعات نظارت کنند؛ یعنی یک انجمن صنفی حرفه‌ای روزنامه‌نگاری و نه سیاسی تشکیل شده و آن انجمن بر روزنامه‌نگار نظارت کند.

دوم این که بخش خصوصی باید در توسعه مطبوعات و رسانه‌ها محور شود. سوم بخش دولتی به عنوان یک اسپانسر حضور داشته باشد نه اینکه محور باشد. چهارم باید مجازاتی به نام توقیف حذف شود. اما مثلا برای برخورد با روزنامه چند شماره آن منتشر نشود و یا جایگزین شود.

پنجم توسعه اخلاق حرفه‌ای، ششم جایگزینی نسخه‌ها و هفتم هر گاه نظارت حرفه‌ای انجام شد هیات منصفه حضور داشته و آنچه که در هیات منصفه می‌گذرد به استحضار عموم مردم برسد.