شناسهٔ خبر: 34663 - سرویس دیگر رسانه ها

تداوم دعواهای دهه شصت در حوزه سینما

سعید عقیقی محقق و نویسنده سینما در این نشست با اشاره به اینکه دعوا در سینما از بدو پیدایش این هنر در ایران وجود داشته و هنوز هم ادامه دارد، گفت: دعوای اصلی بر سر این است که آیا سینما باید وجود داشته باشد یا خیر؟ این بحث بیشتر از سال ۵۷ تا ۶۲ در جریان بود و مخالفان و موافقان وجود سینما منابع فقهی و جامعه شناسی برای خواسته خود داشتند. مساله این است که چنین باید و نبایدی همچنان وجود دارد و هنوز حل نشده است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ عصر روز شنبه ششم تیر ماه دومین جلسه ارزیابی مدیریت سینمای ایران در دهه ۶۰ با حضور اهالی سینما در محل خانه سینما و به همت انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران برگزار شد.

در ابتدای این نشست شاهین امین برگزارکننده جلسه اشاره ای به جلسه اول این نشست و دست‌آوردهای آن کرد.

سیروس الوند در ابتدای این نشست گفت: برخی از سینماگران ریشه دهه ۶۰ و برخی دیگر میوه دهه ۶۰ هستند. ۲ اتفاق در سینمای دهه  ۶۰ رخ داد که می توان آن را تراژیک دانست، اول اینکه سانسور قباحت خود را از دست داد و این عمل تبدیل به یک ارزش در سینمای ایران شد و فرد سانسورکننده با اعمال آن حتی پز هم می داد که نتیجه آن این بود که افرادی مانند ناصر تقوایی در حسرت به تصویر کشیدن چهره روحانیون که از جمله تاثیرگذاران در انقلاب اسلامی بودند، ماند. البته این را هم می دانم که مسئولان زیر بار فشارهای موجود مجبور بودند که یک سری ممیزی را در سینمای ایران اعمال کنند.

وی ادامه داد: سانسور در دهه ۶۰ توسط آدم حسابی های سینمای ایران رخ می داد و نمی توان گفت افرادی مانند بهشتی، انوار، منوچهر عسگری نسب و ... آدم های بی سوادی در حوزه سینما بودند که این ممیزی ها را اعمال می کردند. البته سانسوری که از دهه ۶۰ در سینمای ایران شروع شد همچنان به کار خود ادامه می دهد.

این کارگردان با اشاره به تولیدات سینمای ایران در دهه ۶۰ توضیح داد: فیلم های دهه ۶۰ همه شبیه به هم است و این نشان می دهد که یک جایی فیلم ها را شبیه به هم می کردند، به عنوان مثال همه فیلم ها در این دهه حالت عرفانی داشت.

الوند در ادامه با اشاره به اینکه در سینمای قبل از انقلاب ناصر ملک مطیعی عادت به خواندن فیلمنامه نداشت و زمانی که سر صحنه می آمد می پرسید دعوا سر چی است و کارگردان و یا فیلمنامه نویس باید در چند دقیقه جان کلام فیلم را بیان می کرد تا بتواند این بازیگر را راضی به بازی در فیلم خود کند، توضیح داد: من می خواهم جان کلام را بگویم. در ابتدای انقلاب و می توان گفت در چند سال اول شکل گیری دوباره سینمای ایران افرادی مانند کیمیایی، بیضایی و مهرجویی در سینمای ایران حضور نداشتند، به همین دلیل افراد جوان تری با حمایت بنیاد سینمایی فارابی وارد سینما شدند. در واقع بنیاد فارابی به دنبال این بود که افرادی مانند مهرجویی یا کیمیایی را از دل آن ها خارج کند، اما این جوان ها هیچ کدام جای این کارگردانان را نگرفتند و خود تبدیل به کسانی مانند کیانوش عیاری، یدالله صمدی و یا علی ژکان شدند.

مهرجویی و کیمیایی در اندازه خود فیلم نمی سازند

وی ادامه داد: نباید فراموش کرد که با کار نکردن، کسی حذف نمی شود بلکه با کار کردن و دیده نشدن است که یک فرد حذف می شود. به عنوان مثال کارگردانانی مانند کیمیایی و مهرجویی در سال های اخیر به دلیل آن که در اندازه خود فیلم نساخته اند مقداری حذف شده اند.

کارگردان فیلم «دست های آلوده» با اشاره به درجه بندی فیلم ها در دهه ۶۰ توضیح داد: سینمای ایران در این دهه به چهار درجه الف، ب، ج و د تقسیم شد و بر این اساس درجه بندی کیفی می شدند، به یاد ندارم در این دوره یک فیلم با موضوع دفاع مقدس و یا کودک و نوجوان درجه ج یا د گرفته باشد، همه این فیلم ها به دلیل اهمیتی که برای دولت داشتند درجه الف می گرفتند، اما مساله این است که آیا همه این فیلم ها از نظر کیفی ارزش درجه الف را داشتند؟ البته این درجه بندی ها نیز از لحاظ اقتصادی هم برای آن فیلم تاثیرگذار بود. به هر حال تمام نقاط قوت و ضعف سینمای ایران در دهه ۶۰ به دهه ۷۰ منتقل شد و همین مساله سبب شد تا ۵ سال اول دهه ۷۰ تولیدات خوبی در سینمای ایران داشته باشیم.

وی با اشاره به سینمای ایران در دهه ۵۰ ادامه داد: در اواخر این دهه سینمای مبتذل کنار گذاشته شد و فیلم هایی مانند «قیصر» مورد توجه مردم قرار گرفت. البته این را باید بگویم که در شرایط کنونی سینمای ایران، اگر فیلم های خوب سینما دیده شوند، سینمای ایران نجات پیدا می کند اما متاسفانه تنها فیلم های بد در سینمای کشور دیده می شود.

این کارگردان با اشاره به اینکه مانند مدیران دهه ۶۰ با آن همه دلسوزی دیگر در مدیریت سینمای ایران ندیده ام، گفت: فیلم های ما در سینمای ایران بدون پدر و مادر در سینماها اکران می شود و هر نهادی این قدرت را دارد که فیلم را پایین بکشد.

الوند با اشاره به نوع ممیزی ها در سینمای قبل از انقلاب تاکید کرد: سانسور و ممیزی در این دوره هم جدی گرفته می شد، افرادی مانند بهرام ری پور، محمدزاده، بزرگمهر رفیعا از جمله افراد اعمال کننده ممیزی بودند اما این گروه کاری به کار سینمای مبتذل نداشتند و سینمای روشنفکری را مورد توجه قرار می دادند.

سیروس الوند در پایان با یادآوری مساله درجه بندی فیلم های سینمایی در دهه ۶۰ گفت: آیا همه فیلم های مسعود جعفری جوزانی الف بوده است که به او همیشه درجه الف را می دادند؟ آیا فیلم «شب حادثه» ج بوده است.

مساله بودن و نبودن سینما در ایران هنوز حل نشده است

سعید عقیقی محقق و نویسنده سینما در این نشست با اشاره به اینکه دعوا در سینما از بدو پیدایش این هنر در ایران وجود داشته و هنوز هم ادامه دارد، گفت: دعوای اصلی بر سر این است که آیا سینما باید وجود داشته باشد یا خیر؟ این بحث بیشتر از سال ۵۷ تا ۶۲ در جریان بود و مخالفان و موافقان وجود سینما منابع فقهی و جامعه شناسی برای خواسته خود داشتند. مساله این است که چنین باید و نبایدی همچنان وجود دارد و هنوز حل نشده است.

وی با اشاره به مدیران سینمای ایران در دهه ۶۰ توضیح داد: در این بین برخی از مدیران وجود داشتند که قبل از انقلاب حتی به سینما و تئاتر نرفته بودند و البته در کنار آنها نیز مدیرانی بودند که اهل سینما و تئاتر بودند. در میان این مدیران دعوای اصلی بر سر این بود که فیلم باید تولید شود یا نه و اینکه سینما باید دست چه کسی باشد. همیشه افرادی وجود داشتند که می گفتند چرا سینما برای ما نیست که البته چنین نگاهی هنوز هم در سینمای ایران وجود دارد.

این محقق سینما با اشاره به اینکه از سال ۵۸ تا ۶۲ یک گروه از افراد سعی می کردند در سینما کار کنند و عده دیگر نیز تلاش داشتند تا به آن ها کمک کنند، بیان کرد: دهه ۶۰ در سینمای ایران معیارهایی را ایجاد کرده که اگر دست پژوهشگر تاریخی بیفتد، می تواند پیش بینی کند که سال ۹۹ چه فیلم هایی در سیمای ایران تولید می شود.

وی با اشاره به اینکه سینمای قبل از انقلاب سینمای مخاطبان کم سواد است، ادامه داد: بخشی عظیمی از سینمای ایران قبل از انقلاب اسلامی تنها برای قشر خاصی از جامعه ساخته می شد، قشری که سواد چندانی نداشت و به دنبال ادبیات در سینما نبود.

اگر ممیزی نبود سینما هم نبود

در ادامه این نشست، عبدالله اسفندیاری از مدیران دهه ۶۰ گفت: ممیزی قبل از دهه ۶۰ و در سینمای قبل از انقلاب هم وجود داشت، اما چون فیلم در ایران جدی گرفته نمی شد، ممیزی هم خیلی جدی گرفته نمی شد. در واقع بعد از انقلاب برای اینکه سینمای ایران از دست نرود مجبور بودیم تا روی مسائل فکری و ایدئولوژیک دقت بیشتری داشته باشیم.

وی با اشاره به ایجاد درجه بندی در سینمای ایران، بیان کرد: باید اعتراف کنم در این زمینه من بی تاثیر نبودم، در واقع در آن دوره ناراحت می شدم می دیدم یک سری فیلم خوب که جزو فیلم هایی با مخاطب خاص نبود، دیده نمی شود، در واقع این دسته از فیلم ها در یک نظام مشکوک فروش چندان خوبی نداشتند. به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا این دسته از فیلم ها از امکانات مناسب تری در حوزه نمایش برخوردار باشند، به همین دلیل فیلم هایی که در سینمای ایران تولید می شدند را درجه بندی کردیم. البته بعدها مدیران سینمایی به این نتیجه رسیدند که درجه بندی چندان تاثیرگذار نیست و آن را حذف کردند.

این مدیر سینمایی ادامه داد: اگر ممیزی در دهه ۶۰ وجود نداشت و فیلم های دگراندیش بیشتر از آنچه که باید در سینمای ایران تولید می شد، شاید امروز دیگر سینما نداشتیم. به همین دلیل معتقدم ممیزی در آن دوره به نفع سینمای ایران بود.

نباید همه مشکلات سینما را گردن مدیران انداخت

مجتبی راعی از کارگردانان سینمای ایران نیز در این نشست گفت: بررسی سینمای دهه ۶۰ شامل بخشی از مسائل عمومی می شود که در کل کشور وجود داشته و نمی توان گفت که این مسائل تنها برای سینمای ایران بوده است. نباید فراموش کرد که در این دوره در ایران انقلاب شده است و در ذات انقلاب همیشه مساله خودی و غیرخودی و انقلابی و غیر انقلابی وجود دارد که البته در این میان برخی مدیران این مساله را به خوبی و درست اجرا کردند و برخی از ناکسان آن را اشتباه اجرا کردند.

وی ادامه داد: نمی توان مشکلات سینمای دهه ۶۰ را تنها به مدیران سینمای ایران نسبت داد، اما این را باید بدانیم که سینما نسبت به دیگر مسائل جامعه که قرار بود با انقلاب تکان بخورد، وضعیت بهتری داشت.

راعی در پایان گفت: دهه ۶۰ تمام شده است و خوشبختانه بعد از گذشت ۳۰ سال از انقلاب اسلامی، بسته ای با نام «۳۰ فیلم، ۳۰ سال» که شامل ۳۰ فیلم از ۳۰ سال گذشته سینمای ایران است، منتشر شده است. امیدوارم ۲۰ سال آینده نیز چنین بسته ای منتشر شود تا ببینیم سینمای ایران پیشرفت کرده است یا نه؟

منوچهر شاهسواری تهیه کننده سینما در این نشست گفت: دهه ۶۰ تنها دهه مهم در سینمای ایران نیست، بلکه دهه مهمی در تاریخ معاصر ایران است و اگر متوجه این اهمیت ذاتی نباشیم دچار مشکلات بسیاری می شویم. سینما آزمایشگاه بسیاری از مواردی است که بشر تمایل دارد آن را تجربه کند و ببیند و در واقع توسط سینما است که متوجه می شود از کدام جهان بیشتر از هر جهان دیگری خوشش می آید یا نه.

وی ادامه داد: از نظر من مدیران دهه ۶۰ از قدرت سینما به خوبی مطلع بودند و به خوبی می دانستند که سینما قدرت بسیاری دارد، البته در متون موجود از مدیریت دهه ۶۰ به خوبی مشخص است که این اعتقاد مدیران به صورت نظری و عملی وجود دارد اما هیچ کدام از این اعتقادات کامل نشده است. دهه ۶۰ دهه ای است که تکان های ناشی از انقلاب در آن وجود دارد به همین دلیل از اهمیت بسیاری برخوردار است.

با سینما به بتن جهان متصل می شویم

وی تاکید کرد: در جهان امروز بدون سینما به معنای تولید اثر می توان زندگی کرد، اما بدون سینما نمی توان در سرنوشت جهانی تاثیر گذاشت، ذات سینما یعنی حضور در بطن جهان و بدون سینما به حاشیه جهان کشیده می شویم، سینمای ایران در دهه ۶۰ می توانست به عنوان صدای انقلاب در جهان حضور داشته باشد و مدیران سینمایی به خوبی از این مساله آگاه بودند. در واقع سینما به قدری مهم است که ما را به جهان پیرامون خود متصل می کند.

این تهیه کننده سینما با اشاره به اینکه اگر بررسی تاریخ سینمای ایران در دهه ۶۰ منجر به یادگیری شود خوب است و این یادگیری می تواند به عنوان جبران خطا معنا پیدا کند، توضیح داد: ویژگی دهه ۶۰ از انقلاب گرفته شده است و مدیرانی که در این دهه حضور داشتند، معتقدترین، مومن ترین و غیرتمندترین مدیران بعد از انقلاب بودند، این گروه از مدیران واقعا نسبت به انقلاب غیرت داشتند و حاضر بودند برای آن هرکاری انجام دهند. مدیران دهه ۶۰ به خوبی با مقتضیات جهان جدید آگاه بودند و سینما بیش از هر چیز نیازمند این افراد بود.

وی با اشاره به سینمای دهه ۶۰ بیان کرد: اگر بخواهیم سینمای دهه ۶۰ را بررسی کنیم باید به چند مورد اشاره کرد، در این دهه مرجعیت نظام روشنفکری ایران آهسته اما پیوسته از ادبیات و شعر به سینما منتقل شد، شیوه های تولید در این دهه ماهیتا تغییر کرد، امنیت بازار سینما در این دوره تامین شد، در دهه ۶۰ کسی از مدیران نمی پرسید وضعیت ما چه می شود، بلکه می پرسیدند چه کار کنیم بهتر است و این نگاه جمعی جامعه و نسبت مستقیم آن با انقلاب را نشان می داد.

این تهیه کننده سینما، افزایش نقش حرفه و تخصص در سینما، تغییر سینما از ستاره محوری به کارگردان محوری، تبدیل سینما از یک امر معیشتی و شخصی به یک امر ۲ سویه بین سازنده و مخاطب را از جمله ویژگی های سینمای ایران در دهه ۶۰ دانست.  

وی بیان کرد: در چنین شرایطی سینمای ایران تبدیل به یک سرمایه و پدیده اجتماعی شده و عوامل زیادی به دلیل همین اهمیت ها بر سر سینما دعوا کردند. متاسفانه مدیران سینمای ایران در حال حاضر هرچقدر هم بگویند حال سینمای ایران خوب است، اما همه ما می دانیم که فاصله هزینه و درآمد در سینمای ایران بسیار زیاد است و درآمد پاسخگوی هزینه نیست.

شاهسواری در پایان تاکید کرد: مدیران دهه ۶۰ خود را در مقام بازسازی و بازنگری سینمای ایران نمی دانستند و بیشتر به دنبال تاسیس بودند و نسبت به این دیدگاه باید پیامدهای تاریخی آن را برعهده می گرفتند، چرا که تاسیس همیشه با حذف همراه است. سینما یک پدیده قدرتمند است و هرکس در جستجوی منافع خود دوست دارد آن را برای خود نگه دارد.