شناسهٔ خبر: 35079 - سرویس دیگر رسانه ها

مردی که مسحور ایران و زبان فارسی بود

پدرش علاقه داشت در شرکت کشتی‌سازی‌ای که اداره می‌کرد، کنارش باشد. اما او راه طبابت در پیش گرفت و به کمبریج رفت. البته در آخر هم پزشک جراحی شد که هیچ گاه به آنچه خوانده بود، دل نبست.

فرهنگ امروز:

۸۸ سال پس از ایران شناس شهیر «ادوارد براون»

 حمیدرضا محمدی:«مست می‌بیدار گردد نیم شب»٭ فرمود شیخ/ این اگرچه قول شیخ است، نیست جای اعتماد

من «مِی»٭ ٭‌ ای دانم که هرگه مست آن گردد کسی/ سر ز مستی برندارد روز محشر بامداد

از معدود سروده‌های ادوارد براون

پدرش علاقه داشت در شرکت کشتی‌سازی‌ای که اداره می‌کرد، کنارش باشد. اما او راه طبابت در پیش گرفت و به کمبریج رفت. البته در آخر هم پزشک جراحی شد که هیچ گاه به آنچه خوانده بود، دل نبست. در این میان اما به زبان‌های شرقی علاقه‌مند شد. مصادف با آغاز نائره جنگ روسیه و عثمانی در سال ۱۸۷۷، او که ۱۵ سال بیشتر نداشت، اخبار جنگ را که می‌شنید، به سبب حمایت درونی از ترک ها، به زبان و فرهنگ ترکی علاقه‌مند شد. ۵ سال بعد به استانبول سفری کرد و در این اثنا، به فراگیری زبان فارسی و مطالعه متون ادبی اش، میل و شوق پیدا کرد. عربی را هم یاد گرفت اما هندی را هیچ وقت! تا آنکه سرانجام «ادوارد گرانویل براون» در سال ۱۸۸۸ م./ ۱۲۶۷ ش.، یعنی هشت سال پیش از مرگ سلطان صاحبقران، به ایران آمد و یک سالی را در میان ایرانیان گذراند که حاصلش هم شد کتاب «یک سال در میان ایرانیان» (ترجمه مانی صالحی علامه، نشر اختران). او در «دیباچه مؤلف (تقدیم به خوانندگان ایرانی)» چنین نوشته است: «... بنا بر مشیت خالق عالم، در خاک ایران سیاحت کرده، بیابان‌ها را پشت سر گذاردم، زمانی در کرمان و زمانی در بم و رفسنجان، گاهی ازگرسنگی در زحمت و گاه از تشنگی ناراحت بودم. بدایع سفر بسیار دیدم و از خرمن‌های معرفت خوشه‌هایی چیدم و گرچه از سرما و گرما و گذر از کوه‌ها و دشت‌ها زحمت دیدم، اما بسی خرسندم که چیزهای تازه دیدم و از صحبت پیر و جوان بهره‌ها بردم... پس عزم کردم این نامه را به تحریر درآورم...» پس از بازگشت به لندن، کرسی تدریس زبان و ادبیات فارسی را در کمبریج به دست آورد و از سال ۱۹۰۲ که خاورشناس شهیر؛ «چارلز پی‌یر آنری ریو» درگذشت، مدیر مدرسه زبان‌های شرقی شد. او علاوه بر انتشار مقالاتی در زمینه فرقی چون باطنیه، حروفیه و شیخیه، در خصوص بابیت و بهائیت نیز مطالعاتی کرد و حتی با میرزا یحیی صبح ازل و میرزا حسینعلی معروف به بهاءالله نیز دیدار کرد. این ایران شناس نامی، در جریان نهضت مشروطه نیز با تشکیل «کمیته ایران» در انگلیس، نقشی قابل ذکر، به سود آزادیخواهان داشت و با عقد قرارداد استعماری ۱۹۰۷ مخالفت جدی ورزید. «تاریخ ادبیات ایران» در ۴ جلد به عنوان جامع ترین مکتوب در این زمینه در میان زبان‌های اروپایی و «تاریخ مشروطیت ایران» در کنار تصحیح متون کهنی چون «تذکرئ الشعرا»، «لباب الالباب» و «چهار مقاله» از مهم ترین آثار کسی است که در جشن شصت سالگی اش، به معاونت انجمن سلطنتی آسیایی منصوب شد. در این میان، اگرچه با فرهنگ شرقی اُخت شد و حتی به نوشیدن چای غلیظ و کشیدن قلیان هم روی آورد، اما علاقه‌ای به هنرهای ایرانی چون  مینیاتور پیدا نکرد. ادوارد براون چندی بعد، در ۷ جولای ۱۹۲۶/ ۱۶ تیر ۱۳۰۵  تنها ۶ ماه پس از همسرش، چشم از جهان، با کوله باری از خدمت به فرهنگ ایران، فروبست.

پانوشت:

٭ برگرفته از این بیت سعدی شیرازی: «مست می‌بیدار گردد نیم شب/ مست ساقی روز محشر بامداد»

٭ ٭ این شعر به خواسته دوستی که نام معشوقه اش، «مِی» بود، سروده شده است.

منبع : روزنامه ایران