شناسهٔ خبر: 36183 - سرویس دیگر رسانه ها

نیم قرن گذشت / ˝لاتاری˝ همچنان روی خط شاهکارهای جهان

شنبه هشتم اوت سالروز درگذشت شرلی جکسون نویسنده بزرگ آمریکایی است...

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ شرلی هاردی جکسون داستان نویس قرن بیستم در سال ۱۹۱۶ بدنیا آمد و در كالیفرنیای آمریكا بزرگ شد و در جایی كه خانواده‌اش یك كتاب فروشی كوچك را اداره می‌کردند، مقیم بود.

شرلی به كتاب بسیار علاقه‌مند بود. او دبیرستان را در بركلی به تمام رساند. لیسانس خود را در رشته هنر از دانشگاه استنفورد دریافت كرد و درجه دانشگاهی در نویسندگی خلاق از دانشگاه براون داشت. از جمله آثار اوست: داستان "چارلز"، رمان "نیمه زندگی"، "مرا می‌شناسی" و داستان كوتاه "لاتاری".

مشهورترین داستان کوتاه شرلی جکسون "لاتاری" نام دارد. "لاتاری" که امروزه در دبیرستان‌های آمریکا تدریس می‌شود، نخستین ‌بار بعد از جنگ جهانی دوم "لاتاری" در ۲۶ ژوئن ۱۹۴۸ عصر مک‌کارتی در مجله نیویورکر به چاپ رسید و به محض انتشار سروصدای فراوانی برانگیخت. انتشار این داستان در آمریکا موجی از اعتراض را برانگیخت و نویسنده‌ی آن به سیاه‌ نمایی متهم شد. جکسون اصولاً یک نویسنده‌ی سنت ‌ستیز است و اهمیت داستان‌های انتقادی و اجتماعی او این است که با ظرافت به عادت‌ها و سنت‌های دست و پا گیر و نقش بازدارنده‌ی این سنت‌ها در روابط اجتماعی انسان‌ها اشاره می‌کند.

"لاتاری" داستان دهکده‌ای است که در ۲۶ ژوئن هر سال مردمان دهکده دور هم جمع شده و آیین قربانی کردن کسی را انجام می‌دهند. قربانی با قرعه‌کشی انتخاب می‌شود. روایت داستان در یک دهکده در اوایل قرن بیستم اتفاق می‌افتد و آن جور که از اسامی پیداست مردمان دهکده انگلیسی هستند. خشونت داستان و وجه سمبلیک آن از ویژگی‌های آن به شمار می‌روند. لاتاری حكایت كننده یك مراسم سنتی قربانی كردن انسان‌هاست كه هر ساله در یك دهكده برگزار می‌شود. شرلی جكسون درباره اینكه چه چیز او را به سمت نوشتن این داستان كشانده گفته: "من تصور می‌كنم با قرار دادن یك مراسم بی‌رحمانه در زمان حال و در دهكده خودم، امیدوار بودم خشونت بی هدف و غیر انسانی زندگی را به نمایش درآورم".

داستان كوتاه و مشهور لاتاری اینگونه آغاز می‌شود: "صبح روز بیست و هفتم ژوئن هوا صاف و آفتابی بود و گرمای نشاط‌ آور یک روز وسط تابستان را داشت؛ گل‌‌‌ها غرق شکوفه و علف‌ها سبز و خرم بودند. نزدیکی‌های ساعت ده، مردم روستا رفته‌رفته در میدان میان ادارة پست و بانک گرد می‌آمدند؛ در بعضی شهرها آن قدر آدم جمع می‌شد که قرعه‌کشی دو روز طول می‌کشید و ناچار کار را از روز بیست‌ و ششم شروع می‌کردند؛ اما در این روستا، که فقط سیصد نفری آدم داشت، سر تا ته قرعه‌کشی کم‌تر از دو ساعت وقت می‌گرفت؛ بنابرین کار را در ساعت ده شروع می‌کردند و طوری به‌موقع تمام می‌کردند که مردم روستا، برای ناهار، ظهر توی خانه‌هایشان بودند."

طرح داستان "قرعه‌کشی" چنان ساده است که در نظر برخی خوانندگان ممکن است عاری از آن پیچیدگی لازم باشد که سبب جلب علاقه می‌شود. داستان ظاهراً چیزی فراتر از شرح یک قرعه‌کشی نیست که، در آن، از میان روستاییان کسی را تعیین می‌کنند تا سنگسار شود. کشمکشی در میان نیست؛ حداقل از کشمکشی که میان نیروهای ملموس در می‌گیرد.

تصمیمی گرفته نمی‌شود. از انتخاب میان دو نیک یا دو بد خبری نیست. گسترش طرح داستان از طریق کار و تلاش انسانی انجام نمی‌گیرد، بلکه موضوع مرگ و زندگی تنها به یاری بخت روشن می‌شود. بدین ترتیب داستان "قرعه‌کشی"، در حقیقت به مسائل زنده‌ای می‌پردازد؛ مسائل زنده‌ای که با زمانه ما پیوند دارد. اگر ما در این‌ که پیام به ‌خصوصی را به داستان نسبت دهیم دچار تردید می‌شویم، بدین دلیل نیست که داستان مبهم یا نامشخص است، بلکه ازین ‌روست که نظریات در هم تنیده‌ای که داستان درباره سرشت انسان ارائه می‌دهد آن ‌چنان ظریف و پیچیده است که نمی‌توان با یکی دو مثل مختصر بیان داشت. چیزی که نیازمند توجه بیش‌تری است مسئله‌ای کاملاً متفاوت است و آن این است که این داستان با یک بیانیه یا رساله پیرامون سرشت انسان چه تفاوتی دارد؟ و آیا به ‌راستی حق داریم آن را داستان بنامیم؟

آرمان شرفی درباره این شاهکار می‌نویسد: "شاید اگر حدود ۶۰ سال پیش کسی از ما می‌پرسید که آیا امکان دارد در ۲ ساعت یک شاهکار ادبی خلق کرد با تمام خشم و با دو مشت محکم بر سر خودمان می‌زدیم و... اما حالا ۶۰ سال است می دانیم که می‌شود!
شاید خود شرلی جکسون اتفاق مهمی در ادبیات جهان نباشد اما "لاتاری" یک حادثه بزرگ بود. لاتاری در ۲ ساعت نوشته شد و خیلی‌ها بعداً گفتند که آن ۲ ساعت و آن داستان ۹ صفحه‌ای تمامت شرلی جکسون بود روی صفحه ادبیات جهان!"

جکسون در ۸ اوت سال ۱۹۶۵ درگذشت.

 در این زمینه کتاب "لاتاری، چخوف و داستان‌های دیگر" به ترجمه جعفر مدرس صادقی (نشر مرکز) را پیشنهاد می‌شود. در این کتاب می‌توانید خود داستان "لاتاری" و نوشته‌ای درباره این داستان را به قلم جودی اوپنهایمر بخوانید.