شناسهٔ خبر: 36835 - سرویس کتاب و نشر

گزارشی از نشست نقد و بررسی «دانشنامه تهران بزرگ» (۱)؛

تهران، شهر بی‌خاطره

دانشنامه تهران دانشنامه‌ها یک جلوه درونی دارد و یک جلوه بیرونی. در همه جهان هم کاستی‌هایی وجود دارد اما در ایران به دلیل سطح نازل دانشگاهی وضعیت بسیار درد آور است. ... در بسیاری موارد کسی که وارد حوزه دانشنامه نویسی می‌شود حتی قادر به نوشتن یک نامه ساده اداری نیست ... بنابراین کار دانشنامه نویسی پشت پرده زیادی دارد و شما در این پشت پرده خواهید دید وضعیت فرهنگی نهادهایی که باید متولی واقعی فرهنگ باشند چه قدر اسفناک است.

فرهنگ امروز/ معصومه آقاجانپور: چهل و پنجمین نشست خانه نقد کتاب به بررسی «دانشنامه تهران بزرگ» اختصاص داشت. سید عبدالله انوار (نسخه‌شناس و تهران‌پژوه)، علی‌ کرم همدانی (مدیر «دانشنامه تهران بزرگ »)، نوش‌آفرین انصاری (عضو هیات علمی کتابداری دانشگاه تهران) و سید صادق سجادی(معاون پژوهشی مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی) از سخنرانان این نشست بودند.

 

صادق سجادی: ضعف دانشگاه در تربیت دانشجویان

اولین بار که بحث تدوین کتب تحقیقی درباب ولایات ایران در دایره المعارف اسلامی مطرح شد سال ۱۳۸۱ توسط مرحوم استاد افشار بود. مرحوم استاد افشار پیشنهاد کرد که تک نگاری‌هایی درباره هریک از ولایات مهم و کهن ایران مشتمل بر تاریخ و جغرافیا و فرهنگ و دیگر مباحث لازم برای شناساندن دقیق هر ولایت ایرانی نوشته شود. این پیشنهاد همان موقع البته با حسن استقبال اعضای شورا روبه‌رو شد ولی موانع متعددی برای تحقق این پیشنهاد بود. یکی اختلاف اینکه از کجا شروع بکنیم، یکی تامین بودجه، دیگر شناسایی نویسندگان و محققان مناسب برای این کار. ولی به هر حال کار بعد از مدتی شروع شد. از جمله این طرح ها که شروع شد مجموعه تاریخ و فرهنگ آذربایجان که چند ماه بعد از آن مذاکره شروع شد و هنوز ادامه دارد و متاسفانه چیزی از آن بیرون نیامد. اندکی بعد تاریخ بلوچستان شروع شد آن هم به کندی در دست اقدام است. بعد از مدتی صحبت تهران شد. اهمیت تهران مخصوصا بعد از اینکه به پایتختی انتخاب شد هم به لحاظ جغرافیایی و هم سیاسی بیشتر شد. اما تحولات خیلی سریعی که بر تهران عارض شد از جمله اسباب جلو افتادن طرح تدوین مجموعه‌ای برای تهران بود که نهایتا به صورت دانشنامه تصویب شد. این طرح ابتدا با حمایت شورای شهر تهران آغاز شد و به صورت یک کار مستقل در دایره المعارف درآمد و ویراستاران و نویسندگان و محققان مخصوص پیدا کرد و کم کم خیلی توسعه یافت. یعنی در آغاز قرار نبود به صورتی که الان منتشر می‌شود بیرون بیاید. این دانشنامه برخلاف تصمیمی که در آغاز گرفته شده بود مشتمل بر سه بخش است که دانشنامه شمیران، ری و شهر تهران امروز که مجموع اینها با هم دانشنامه تهران بزرگ را تشکیل می‌دهند

اما در مورد دانشنامه نویسی باید گفت، دانشنامه نویسی قواعد و خصایص خود را دارد به هیچ وجه متولیان هیچ دانشنامه‌ای در هیچ جای دنیا قطعا نمی‌توانند معتقد باشند که آنچه که نوشته‌اند در حد اعلای دقت و سندیت و تحقیق است. مقالات یقینا فراز و نشیب دارد آن هم مخصوصا دانشنامه‌ای که موضوع آن دانشنامه هنوز زنده است، هنوز جلوی چشم ماست و هنوز تحولات عظیمی بر آن عارض می‌شود. معهذا با کوشش‌هایی که شد و دقتی که در انتخاب نویسندگان و استخراج مدخل‌ها و نویسندگان درجه اول و با کمک گرفتن از تهرانشناسان قدیم دانشنامه‌ای پدید آمد که تا حد بسیار زیادی  دقیق و مستند است. اجمالا باید گفت در همین چهار الی پنج سالی که تدوین دانشنامه تهران شروع شد تا الان که این دانشنامه چاپ شده بسیاری موارد بود که ۴ سال پیش وجود داشت اما دیگر الان وجود ندارد و اطلاع ما درباب آن امکنه، باغ‌ها و  اماکن منحصرا تنها چیزی است که در دانشنامه شمیران وجود دارد. مقصودم این است که تهران خیلی سریع تغییر می‌کند ولایات دیگر کمتر دستخوش این تغییرات شده اند اما تهران به دلایل مختلف و روشن دستخوش تغییر شد و از وجوه اهمیت این دانشنامه همین است که این تغییرات را ثبت کرده و نشان داده که در طی تاریخی که دانشنامه تهران شروع به کار کرد تا امروز چه تغییراتی عظیمی بر این شهر عارض شده است.

یک جلوه دانشنامه نویسی آن چیزی است که محققان و مردم از بیرون به آن نگاه می‌کنند، یک جلوه آن پشت پرده دانشنامه نویسی است که هزار داستان دارد. در خصوص دانشنامه تهران اغراق نیست اگر بگویم ما در شورای علمی تصمیمی را که اول گرفته بودیم را عوض می کردیم اما باز برمی گشتیم به اول. مثلا مقدار زیادی از احوال رجال شمیران نوشته شد ما متوجه شدیم که بسیاری از اینها اصلا تهرانی نیستند این افراد در تهران فعالیت کردند به وکالت و وزارت و حتی صدارت رسیدند حال می‌بایست اینها را جزئی از رجال تهران می‌دانستیم یا خیر؟ این خودش  در شورای علمی مدت‌ها وقت ما را گرفت. در مورد عمارت‌ها خیابان‌ها هم همین مشکل بود اگر قرار بود اماکنی که از بین رفته آورده شود بر اساس چه منابعی باید نوشته می‌شد؟ این مقداری مستلزم تحقیقات میدانی بود. در این موارد اصلا کار کتابخانه‌ای معنا ندارد. گاه این تیم می‌بایست پیرمردهای بازار تجریش را که البته دیگر در بازار هم نبودند و در خانه‌هایشان به سر می‌بردند  پیدا می‌کرد و اطلاعات را جمع می‌کرد. این کار ساده‌ای نیست و ممکن است خیلی چیزها از قلم بیفتد یا ممکن است اطلاع نادرست یا ناقص داده شود. مقصود من این است که دانشنامه‌ها یک جلوه درونی دارد و یک جلوه بیرونی. در همه جهان هم کاستی‌هایی وجود دارد اما در ایران به دلیل سطح نازل دانشگاهی وضعیت بسیار درد آور است. ما مستقیما با این وضعیت برخورد داریم. با معدود محققانی که وجود داد نگارش دانشنامه‌ای که همه بخوانند و استفاده کنند که باعث ارتقای دانش عمومی شود کار بسیار مهم و بزرگی است. در بسیاری موارد کسی که وارد حوزه دانشنامه نویسی می‌شود حتی قادر به نوشتن یک نامه ساده اداری نیست .نامه‌های آنها پر است از غلظ نه تنها انشایی بلکه غلط املایی. شما باید به او آموزش دهید کتاب به او نشان دهی وادارش کنی بخواند وادارش کنید گزارشی در مورد کتاب‌هایی که خوانده بنویسد غلط‌هایش را بگیری تازه بعد از سه الی چهار سال آنها را آماده بکنی که یک مقاله ضعیف، کوچک و مختصری بنویسد. حالا ما باید از اینها یک محقق بسازیم کار کوچکی نیست بنابراین کار دانشنامه نویسی پشت پرده زیادی دارد و شما در این پشت پرده خواهید دید وضعیت فرهنگی نهادهایی که باید متولی واقعی فرهنگ باشند چه قدر اسفناک است و این دانشنامه‌ها چه خدمت عظیم فرهنگی به این کشور کردند.

 

انوار: زنده شدن نام‌ها با کمک دانشنامه تهران

راجع به شمیران خیلی بحث وجود دارد و من تنها یکی از جیره خواران این کتاب هستم که از آن استفاده می‌کنم. بهتر بود در این جلسه علاوه بردعوت از افرادی که علاقه به کارهای جغرافیایی دارند از مسئولین شهرسازی هم دعوت می‌کردید تا ببینیم که اینها مرتب پول می‌گیرند و فقط برج درست می‌کنند چه تاثیرات مخربی بر شهر دارند. الان راه دو الی سه رودخانه به تهران بسته شده و بی‌آبی حاصل آن است معضلات عبور و مرور و حمل و نقل هم که حاصل شد و راه حلی برای آن در پی نگرفتند.

راجع به شمیران اولین تحقیقات توسط مرجوم عبدالرزاق خان بغایری صورت گرفت. او  برای تهیه نقشه بغایری  روزی ۲۰ کیلومتر در شمیران راه می‌رفت. آن نقشه اولی است که تهیه شد. اما حدودی که در این دانشنامه در نظر گرفته شد چندان مطابق با آن نیست. ما گردنه قوچک را شمال شرقی تهران گرفتیم، حد جنوبی آن را هم سیدخندان. علت آن هم این است که رودخانه‌ای در آنجا بود که از آن آب می‌آمد به طرف دولاب می‌رفت اما در این کتاب پایه جنوبی را کمی پایین تر در نظر گرفتند. اما حسن این دانشنامه حفظ اسامی است. قبلا در سه راه ضرابخانه به طرف پاسداران که می‌رفتید چند ده وجود داشت یکی قاسم آباد بود که الان دست نیروی دریایی است کنار آن قلعه‌ای بود به نام منصوریه که اصلا گم شده در کنار این قلعه گاوداری می‌کردند در حدود ۲۰ هزار زمین بود که کشت می‌کردند، قنات آبی هم داخل آن بود. این قلعه تا حدود ۴۰ سال پیش هنوز وجود داشت اما تمام آن گم شده مثلا در اینجا ده مخلص‌آباد بود که در مشروطه خیلی نقش داشت خوشبختانه در این دایره المعارف اسامی اینها حفظ می‌شود. البته هر دایره المعارفی نیست که غلط نداشته باشد که امیدوارم اصلاح شود.

 

علی کرم همدانی: تهران دارای هویت یک دست نیست

زمانی که شروع به گزینش عناوین برای تدوین دانشنامه تهران کردیم، متوجه شدیم که این کلان‌شهر که آن‌ را تهران می‌خوانیم دارای یک هویت یکدست نیست تهران خصوصا از دهه ۱۳۴۰ شروع کرد به گسترش خیلی سریع که تا به امروز ادامه دارد. این گسترش سریع باعث شده تا فرهنگ‌های اطرافش را ببلعد. آمار سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۵ ه. ش نشان می‌دهد حدود ۱۰۸ روستا در تهران مستحیل شده که این روستاها از لحاظ فرهنگی و تاریخی متعلق به سه حوزه جدای از هم بودند: کن، شمیران و ری. به همین دلیل ما «دانشنامه تهران بزرگ » را در سه بخش «شمیران»، «تهران» و «ری» تدوین کردیم تا هویت این نواحی مختلف حفظ شوند. ما از سال ۸۷ یا ۸۸ به طور جدی کار تدوین دانشنامه را شروع کردیم و موفق شدیم بخش شمیران را که شامل حدود ۱۳۰۰ مدخل است را به اتمام برسانیم. ما بخش شمیران را در دانشنامه تهران بزرگ از دو منظر نگاه کردیم؛ یک شمیران از منظر تاریخی در دوره قاجار و دیگر شمیرانی که بر حسب تقسیمات کشوری وجود دارد و امروزه به عنوان شهرستان شمیران می‌شناسیم که شامل لواسان و رودبار قصران هم می‌شود. به همین دلیل وسعت شمیران از محدوده تاریخی خود بیشتر در نظر گرفته شده است.
 یکی از انگیزه‌های ما برای گردآوری و تالیف این دانشنامه تحولات و تغییرات تهران در ۳۰ و ۴۰ سال گذشته است که این تحولات سریع هم بافت شهری و هم بافت فرهنگی تهران را تغییر داده به طوری که الان تهران  به یک شهر بی‌خاطره تبدیل شده است. سرعت تحولات در این شهر به حدی زیاد است که فردی که یک خاطره از یک مکان این شهر دارد، ممکن است در چند وقت دیگر اصلا آن مکان را سر جای خودش نبیند تا آن خاطره را به یاد آورد. ضرورت تدوین این دانشنامه هم آن بود که مشخص نیست بسیاری از مسائل فرهنگی که در بافت تهران ریشه دوانیده بود، دیگر اثری از آنها در اذهان باقی بماند یا خیر.