شناسهٔ خبر: 36953 - سرویس دیگر رسانه ها

زبان‌آموزی به مثابه مصرف: زبان خارجی به مثابه کالا

پیش از پرداختن به موضوع زبان به مثابه مصرف، لازم است که بر تعاریف متعدد مصرف از منظر جامعه شناسی مروری داشته باشیم. تعریفی دم­دستی و اولیه که همواره ما از مصرف در ذهن داریم، عبارتست از خریداری، استفاده و کاربرد انواع کالاهای اصلی زیستی چون، خوراک و پوشاک برای زیستن که این سه مرحله به زعم من خود مفهوم مصرف را در معنای عام و عمومی کلمه معرفی می کند. این مفهوم حوزه گسترده­ای را در جامعه شناسی مصرف شکل داده است.

فرهنگ امروز/مهسا شیخان؛

 

رواج یادگیری زبان خارجی، خصوصا انگلیسی به واسطه موسسات خصوصی زبان، برخورداری از معلم خصوصی، خریداری انواع نرم افزارها، کتب کمک آموزشی و حتی یادگیری فهرست‌های طویل واژگان و ابزار مرتبط با آن­ها بی آنکه کمکی به یادگیری و تقویت زبان خارجی در افراد کرده باشد را می توان به جرات یکی از مظاهر مصرف در حوزه زبان در جامعه کنونی ایران دانست. در حالیکه شرکت در کلاس زبان و دیگر امکانات مالی می­تواند نمود عینی مظاهر متظاهرانه (وبلن ۱۸۸۹، به نقل از مدنی ۱۳۹۴ ج) باشد، نوع رویکردی که به یادگیری زبان با تمرکز بر واژگان و منابع مورد نیاز آن وجود دارد را نیز می توان به جرات یکی از مظاهر مصرف کالایی دانست. برای معرفی و تحلیل جنبه­های مصرفی زبان انگلیسی و چگونگی شکل دهی به هویتی مصرفی، دو تجربه شخصی خود در زبان آموزی را با فاصله زمانی ۲۱ سال در دو حوزه زبان انگلیسی و فرانسه با شکلی مشابه یعنی شرکت در کلاس زبان، و تجربه شخصی تدریس زبان در موسسه­ای مشابه،  را روایت می کنم. تلاش دارم تا از خلال این روایت­ها، زبان­آموزی را به عنوان یک مصرف "متاخر" تبیین و تحلیل کنم. در این راه، نمودهای گوناگون مرتبط با زبان­آموزی چون شرکت در کلاس زبان، وسایل و امکانات کمک آموزشی، معلم خصوصی، آزمون های بین المللی زبان انگلیسی و مدارک مرتبط با آن ها چون تافل و آیلتس را به عنوان نمودهای مصرف زبان و کالایی شدن آن در زندگی روزمره و  بعضا مصرف متظاهرانه توصیف می­کنم.

 

اولین تجربه زبان آموزی،

اولین بار در سال ۷۱ در کلاس زبان انگلیسی ثبت نام کردم. کلاس زبان در سن یازده سالگی برایم همانند هر کلاس فوق برنامه دیگری بود، صرفا یک کلاس تابستانی تقویتی، مثل کلاس نقاشی و یا طراحی که اتفاقا به صورت هم زمان در همان سال در آن شرکت می کردم. با دیدگاه امروزم که به آن تجربه زبان­آموزی می­نگرم هیچ رد پایی از یک دلیل قاطع و مبرهن برای زبان آموزی نمی­یابم. تنها دلیل شروع این تجربه باور والدینم بود. آن ها باور داشتند که زبان خارجی بسیار مهم است و "یادگیری پیش پیش" زبان انگلیسی قبل از آغاز واحدهای درسی انگلیسی راهنمایی در موفقیت تحصیلی من نقش عمده ای را ایفا خواهد کرد. آن طور که من به خاطر می آورم، تعداد افرادی که مثل من کلاس زبان می­رفتند نسبت به تعداد کل هم سن و سال­هایم از همان طبقه اجتماعی بسیار انگشت­شمار بود. آن­دسته از افرادی هم که در این کلاس­ها شرکت می­کردند ­با هدف کمک به زبان مدرسه انگلیسی می­خواندند و طبعا در چنین شرایطی، صحبت از معلم خصوصی زبان به خودی خود در وهله اول بسیار عجیب بود. چنانکه، شرکت در کلاس زبان [با اینکه متعلق به جهاد دانشگاهی، و یک نهاد وابسته به دولت بود] به باور برخی اقوام و دوستان، "خرجی بیخود" و کنشی تجملی می نمود.

۲۱ سال بعد،

در حالی یادگیری زبان فرانسه را در یک موسسه زبان آغاز کردم، که زبان­آموزی تقریبا به یک فعالیت روزمره فرهنگی تبدیل شده بود. دیگر، به عنوان یک کنش تجملی مطرح نبود. انواع متفاوتی از کلاس­های خصوصی زبان در مناطق متعدد شهری وجود داشتند و زبان آموزی از منظر دست­اندرکاران و مسئولین موسسه ها به فعالیتی "نان آور" بدل شده بود. روز اولی که در کلاس فرانسه شرکت کردم، با این پرسش معلم مواجه شدم: "خوب، چرا می خواهید زبان فرانسه یاد بگیرید؟ انگیزه شخصی من علاقه وافری بود که به زبان فرانسه داشتم، از خلال کتاب­ها و رمان­های تاریخی­ای که درباره انقلاب فرانسه، دزیره، و بسیاری از نویسندگان فرانسوی چون ویکتور هوگو خوانده بودم. سال­ها به شکلی تقریبا دائمی تصور میکردم که تمامی این مکالمات که ترجمه­اش  را میخوانم با چه لحنی، با چه واژگانی و چگونه بیان شده است. علاوه بر این، فکر می کردم که دانستن بیش از یک زبان برای من که در این حوزه به طور خاص فعالیت می­کنم مزایایی را در پی خواهد داشت. احتمالا شاید دلایل شخصی من نیز به نوعی در زمره تیپی از مصرف گراییی قرار بگیرد. با این حال، پاسخ دیگر شرکت کنندگان کمی برایم حیرت انگیز بود. در پاسخ به این سئوال، بسیاری از شرکت کنندگان در کلاس بعد از من و من های طولانی پاسخ هایی ارائه کردند که عموما هیچ ارتباط مستقیمی با خود زبان و بالاخص "هدف یادگیری و آموزشی" نداشت. پاسخ هایی مثل، "شاید در آینده مهاجرت کردیم"، "جالبه"، "شنیده ام که برای رشته های هنری خوب است"، "به پیشنهاد دوستم گفتم فرانسه بخوانم"، "حالا ان­شالله در آینده به یک دردی می­خورد". و حتی پاسخ­هایی چون "تازه بعد از این­ هم می­خواهیم آلمانی را شروع کنیم!" گویی با این که هیچ­کس نمی­داند چرا این زبان­های خارجی رامی­خواهد، پایانی را برای این فرآیند زبان­آموزی متصور نیست!

تجربه تدریس

در طول تجربه تدریسم به مواردی بسیاری از زبان آموزان برخورده­ام که صرفا به دلایلی به غیر از یادگیری صرف زبان در کلاسهای موسسه شرکت می­کردند. منجمله خواست والدینشان، و موارد متعدد دیگری که تحلیل و توصیف همه جانبه آن بررسی تمامی سطوح اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و بیش از آن توصیف گفتمان­ها و مکانیسم­های نهادی "institutional" و مبتنی بر قدرت را طلب می­کند. در حوزه فرآیند یادگیری زبان انگلیسی اتفاقی به زعم من پولی، کالایی و مصرفی در دو سطح دیگر نمود پیدا می­کرد، یکی، خرید انواع و اقسام وسایل کمک آموزشی، دیکشنری، نرم افزار، فلش کارت و غیره؛ و دیگری، اشتیاق و عطش سیری ناپذیر به دانستن انواع هم معنی­ها و واژگان که عموما به شکل حفظ کردن لغت نامه­ها به صورت فهرست وار نمایان بود، بی­آنکه زبان­آموز را قادر به کاربرد درست آن واژگان و زبان در معنای عام آن بکند و در واقع تیپی از مصرف زبان به مثابه کالا بود.

 

امروزه چنین فرمی از کنش زبان­آموزی در سطوح مختلف جامعه مدام در حال تکرار است به طوری که والدین از طبقات  اجتماعی اقتصادی متفاوت به راه­های مختلف به دنبال فراهم نمودن شرایطی هستند که یادگیری زبان را برای فرزندان­شان هموار کنند، آنجا که والدین طبقات مرفه اجتماع به دنبال مدارس دو زبانه، معلم خصوصی، مهد کودک و پیش دبستانی های دو­زبانه هستند، والدین با سطح درآمد متوسط و پایین­تر به دنبال کلاس­های خصوصی زبان هستند و لزوما زبان آموزی دیگر سن و معنای خاصی ندارد.

حال، پرسشی که مطرح می شود این است: آیا واقعا زبانی در این بین آموخته می­شود؟ آیا شرکت در کلاس های زبان واقعا یک الزام آموزشی است؟ این میزان شرکت در کلاس زبان به چه معناست؟ چه توصیف فرهنگی و اجتماعی را می تواند به دست دهد؟ و در آخر اینکه آیا "زبان انگلیسی" نوعی مصرف در زندگی روزمره قلمداد می­شود؟

مشخصا، دیگر چنین کنش­های زبانی به زعم من کنش های یادگیری محسوب نمی شوند و یا دست کم کنش یادگیری تنها می تواند بخش کوچکی از ماهیت آن را توصیف و تفسیر کند. از آنجا که همواره رابطه­ای میان عرضه و تقاضا وجود دارد، به زعم من تقاضای بالای افراد به کلاس­های زبان خود عاملی در شکل­گیری مفهوم زبان به عنوان یک مصرف در جامعه مصرفی کنونی ایران است. چرا که، جامعه­ای که امروزه ما در آن زندگی می­کنیم، ورای هر خصیصه دیگری که داشته باشد جامعه­ای صرفا مصرفی است. این مصرف­گرایی به شکلی در تمامی سطوح زندگی اجتماعی ما و در قالب شکل های مختلف بازتولید و نهادینه شده است. تا جاییکه، گویی بدون مصرف نه تنها نمی­توانیم در برحه هایی از زمان و به دلایل مختلف نمی توانیم هویت اجتماعی مورد نظر خود را اعمال کرده و بروز دهیم، بلکه حتی کنش اجتماعی مرتبط با آن نیز بی معنا خواهد بود (مک­لارن و همکاران  ۲۰۱۰). در حوزه زبان­آموزی هم همین روند به شدت قابل مشاهده است. آشر و همکاران (۱۹۹۷) معتقدند که جامعه سرمایه داری کنونی هم مصرف را ملزم می شمارد و هم مردمی که هویت های خود را از طریق مصرف توسعه و شکل دهند (به نقل از مک لارن و همکاران ۲۰۱۰: ۱۶).

مصرف و مفاهیم آن: قابل کاربرد در حوزه یادگیری زبان

پیش از پرداختن به موضوع زبان به مثابه مصرف، لازم است که بر تعاریف متعدد مصرف از منظر جامعه شناسی مروری داشته باشیم. تعریفی دم­دستی و اولیه که همواره ما از مصرف در ذهن داریم، عبارتست از خریداری، استفاده و کاربرد انواع کالاهای اصلی زیستی چون، خوراک و پوشاک برای زیستن که این سه مرحله به زعم من خود مفهوم مصرف را در معنای عام و عمومی کلمه معرفی می کند. این مفهوم حوزه گسترده­ای را در جامعه شناسی مصرف شکل داده است. مفهوم عام این کلمه مورد نظر یادداشت پیش رو نیست. البته معانی اجتماعی متعددی برای مصرف توصیف و تبیین شده است و خصوصا مصرف خدمات، که خدمات آموزشی، و بالاخص زبان در زیرمجموعه آن قرار می­گیرند. با این وصف، معانی مصرفی که بیشتر به صورت بی­واسطه و مستقیم به مقوله یادگیری زبان مرتبط هستند در این یادداشت مورد توجه هستند. بدین ترتیب، معنای مصرفی که در طول این یادداشت به طور خاص، بدان خواهیم پرداخت عبارتست از "مجموعه ای از عملکردها که فرد را مجاز می کند تا هویت اجتماعی، اتصال خود به یک گروه اجتماعی و بدین ترتیب تمایزات اجتماعی خود را نشان دهد" (وارد به نقل از مدنی ۱۳۹۴ الف).

یوری(به نقل از مدنی ۱۳۹۴ الف) به طور خاص معتقد است که مصرف حلقه بنیادینی است که ما از طریق آن تجربه، تفسیر کرده و از فضاها و مکان­ها استفاده می­کنیم. چنین تعریفی از مصرف به طور گسترده‌ای شامل ایده­ها، خدمات و دانش است (مثل؛ نوع خدمات و امکانات آموزشی زبان انگلیسی) و حتی مکانها (مثل؛ موسسات خصوصی آموزشی، یادگیری در خانه با معلم خصوصی)، فراغت و سرگرمی، صدا و تصاویر (انواع فیلم، اپلیکیشن­ها، نرم افزارهای زبان­آموزی). بدین شکل، زبان­آموزی که به زعم من خود یک فعالیت فرهنگی تلقی می­شود، و یک کنش اجتماعی؛ ناگزیربه یک کنش مصرفی تبدیل شده است.

مدنی (۱۳۹۴الف)‌ معتقد است که جوامع مدرن، فرآیند مصرف را به فعالیت اجتماعی مهمی تبدیل کرده‌اند که تامین آن مستلزم صرف مقادیر عظیمی وقت، پول، انرژی، خلاقیت و ابتکار فن‌آورانه است. از این منظر هم زبان می­تواند یک فعالیت مصرفی فرهنگی تلقی شود. چرا که، نه تنها طراحی و معرفی انواع کتاب­ها، و امکانات آموزشی تا میزان زیادی مستلزم صرف پول  و وقت، و ابتکار فناورانه است؛ برخورداری از آن­ها نیز تا میزان زیادی مستلزم صرف هزینه و کاربردشان مستلزم وقت و انرژی فراوانی است.

از آنجا که برای بسیاری از گروه‌ها، الگوی مصرف از وضعیت اقتصادی‌شان تبعیت می‌کند، مصرف زبان در بسیاری از این گروه های اجتماعی مرفه به دلیل شکل متفاوت دسترسی به کالاها و خدمات آموزشی و ماهیت متفاوت این کالاها و خدمات شکلی "متظاهرانه" به خود می­گیرد (وبلن ۱۸۹۸ به نقل از مدنی ۱۳۹۴ب).

مدنی (۱۳۹۴ الف) معتقد است که مردم به محض اینکه تحت‌تاثیر چیزی قرار می‌گیرند که می‌توان آن را تجربه اجتماعی مصرف‌گرایی مدرن نامید، حتی در صورتیکه نتوانند آن کالاهایی خاص راخریداری کنند، ممکن است آن کالاها را بخواهند، و این امر در حوزه زبان آموزی هم کاملا صادق است. چنانچه در نمودهای مرتبط با مصرف در حوزه زبان آموزی خواهیم دید در واقع مصرف تنها به دلیل خواست فردی برای تعلق به گروهی خاص و یا تعلق به تصویر ذهنی که از هویت اجتماعی خود دارد صورت می­گیرد.

در سطحی بنیادی­تر، وبلن (۱۸۹۸، به نقل از همان) در نظریه خود با عنوان "مصرف متظاهرانه" معتقد است که دو راه ممکن برای نشان دادن رفاه وجود دارد: فراغت خودنمایانه و مصرف خودنمایانه که مصرف خودنمایانه موقعیتی است که "مصرف خودنمایانه‌ی کالاها و خدمات شیوه‌ی مناسبی برای ارائه‌ی ثروت به دیگران است" (مدنی ۱۳۹۴ ج). اینکه افراد بخواهند از منظر دیگران در زمره طبقه مرفه شناخته شوند، الزاما مصرف را به شکل­های گوناگون نشان می­دهند  و زبان آموزی نیز یکی از این کنش­های اجتماعی است.

با تحلیل عادات فکری و شیوه‌های رفتار حاکم بر روابط کنشگران اجتماعی، وبلن دریافت که "حرمت نفس، همان بازتاب حرمتی است که دیگران برای انسان قائل می‌شوند. در نتیجه، اگر شخص به خاطر عدم توفیق در کوشش‌های رقابت‌آمیز مورد پسند جامعه، چنین حرمتی را به دست نیاورد، از فقدان حرمت نفس رنج خواهد برد" (وبلن۱۸۹۸ به نقل از مدنی ۱۳۹۴). پس انگیزه‌ی تلاش وقفه‌ناپذیر در یک فرهنگ رقابت‌آمیز در هراس از دست دادن حرمت نفس ریشه دارد.

حال، با این تعاریف به زبان باز می گردیم تا نمودهایی عینی از کنش های مصرفی مرتبط با زبان را مرور کنیم، کنش هایی که در نوع خود مصرف محسوب می شوند. در اینجا مصرف به عنوان امری نگاه میشود که بیشتر مبتنی بر خواست است نه نیاز (باکاک به نقل از مدنی ۱۳۹۴ الف)

 

 

 

زبان به عنوان سبک زندگی مصرفی:

الف) مهدکودک­ها، مدرس خصوصی و مدارس بین­المللی

شرکت در کلاس­های زبان و یا یادگیری زبان، را می توان تیپی از مصرف دانست که در چارچوب محیط­های آموزشی خصوصی و خارج از چارچوب و برنامه های آموزش و پرورش صورت می­گیرد. عموما آموزش زبان به خودی خود در چارچوب فعالیت های روزمره قرار نمی­گیرد، احتمالا در چارچوب فعالیت های آموزشی خاص، فعالیت های آموزشی حمایتی مدرسه و یا آموزش با اهدافی خاص چون مهاجرت قرار خواهد گرفت. اما، شکل امروزی رواج آموزش زبان در جامعه مدرن ایران را می توان در چارچوب فعالیت­های روزمره قلمداد کرد. بدین معنا که، اصولا امروزه کمتر خانواده­ای را می­توان یافت که یا در فکر فرستادن فرزندان خود به کلاس­های زبان نباشند و یا گرفتن معلم خصوصی برای آن­ها. حتی بسیاری از مراکز آموزشی نیمه دولتی در سطوح پایین، مراکزی چون مهد کودک­ها و مراکز پیش دبستانی نیز عموما برنامه­هایی را نه تنها برای زبان انگلیسی بلکه برای زبان فرانسه دانش آموزان خود ارائه می­دهند. کم و بیش یادگیری زبان شکلی از یک رفتار نُرم اجتماعی را به خود گرفته است. این برنامه­های فوق برنامه در سطح مهدکودک­ها و دبستان­ها به شدت متاثر از طبقه اجتماعی و اقتصادی آن­ها است و با اینکه به وفور در خدمت طبقه مرفه یافت می­شود به ندرت به همان شکل مشابه به طبقات متوسط و پایین تر جامعه ارائه می شود. برای مثال، در اکثر مهدکودک های بالای شهری نه تنها زبان انگلیسی که زبان فرانسه هم تعلیم داده می شود، بخشی از برنامه درسی روزمره که عموما ساعات تدریس طولانی ای را در خلال دیگر ساعت­های آموزشی روزانه مهد کودک ها به خود اختصاص می دهد (مشاهده نگارنده).

خواست مدیران آموزشی این مهد کودک ها، "رساندن این کودکان به سطحی است که بتوانند درست همانند یک انگلیسی/یا فرانسوی زبان صحبت کنند" (مشاهده نگارنده) و در این راه به کاربری امکانات خاص دست می زنند مثل "استفاده از مدرسان انگلیسی زبان (Native)". چنین روندی به زعم من همان مصرف متظاهرانه است که از منظر وبلن، عبارتست از مصرف چشمگیر و نمایش چشمگیر نمادهای بلندپایگی به مثابه وسایلی که افرادا می‌کوشند تا از طریق آن ها در چشم همسایگان‌شان برتر جلوه کنند و در ضمن برای خودشان نیز ارزش بیشتری قائل شوند. در واقع، مهد کودکی که برای مثال، از معلم نیتیو، انگلیسی و فرانسه استفاده می­کند و علاوه بر ساعات آموزشی روزمره (حدود۲-۳ ساعت در روز)، کلاس­های فوق برنامه هم ارائه می­دهد و مبالغی را در ازای این خدمات دریافت می­کند، را می توان در زمره «آداب و شیوه‌های زندگی اشراف‌منشانه با ضابطه‌ی تن‌آسانی و سازگار با مصرف چشمگیر دانست. مصرف کالای زبان خارجی، به مثابه کالایی تجملی، گران­قیمت، به عنوان وسیله‌ی کسب آبرومندی برای طبقه مرفه و به زعم وبلن "نجیب‌زادگان تن‌آسا" است.علاوه بر این، نمونه های دیگری از کاربرد و جایگاه زبان به عنوان یک کالای مصرفی در ادامه مورد بررسی قرار خواهند گرفت. در این نمونه­ها، فرآیندها، و ابزارهای زبانی به خودی خود کالا محسوب می­شوند که نمود متظاهرانه در آنها به شکلها و با شدتهای متفاوت همراه است.

ب) آموزشگاه­ها و ثبت نام: "زیر نظر کمبریج"

خدماتی که آموزشگاه­های زبان نیز ارائه می­دهند هم به شکلی شاید مصرف در حوزه زبان را ترغیب کنند، و البته خود پاسخگوی خواست مصرفی افراد هستند (باکاک به نقل از مدنی ۱۳۹۴ الف). سابقا، موسسات زبان خصوصا در حوزه انگلیسی، تنها کلاس­های ترمیک را ارائه می­دادند و به دلیل استقبال کم، عموما یک یا دو کلاس در ساعات مختلف در هفته ارائه می­شد که در سطوح بالاتر تنها به یک کلاس و یک معلم کاهش می­یافت. بر خلاف آن، امروزه کلاس­های متنوع و متعددی با شهریه­های بسیار بالا ارائه می­شود که هر کدام در خدمت آموزش بخشی از زبان هستند؛ برای مثال، کلاس مکالمه، کلاس لغت تافل، کلاس گرامر تافل، کلاس فیلم. علاوه بر این، کلاس­های ترمیک نیز به شکلی دیگر به صورت انواع بسته­های آموزشی مدیریتی، غیر مدیریتی، مکالمه، و یا با هدف مصاحبه سفارت و غیره، فشرده (سه روز در هفته) و (یک روز در هفته: جمعه ها) در روزها و ساعات مختلف ارائه می­شود. با اینکه شهریه های این کلاس­ها بسیار متغییر و بالا هستند، عموما آنقدر متقاضی دارد که ظرفیت ثبت نامی بسیار زود پر می­شود. این روند در خصوص ارائه کلاس زبان فرانسه، در قالب پکیج­های شش تا نه ماهه و با ارقام نجومی بالای یک میلیون تومان و تقاضای بسیار بالای زبان آموزان  که برای پرداختن چنین مبلغی سر و دست می شکنند بسیار جالب توجه است. عموما ظرفیت این گونه کلاس­ها در بدو آغاز ثبت نام تکمیل شده است. چنین رویکردی نه در خصوص کلاس انگلیسی و فرانسه، بلکه در مورد انواع دیگر زبان های خارجی چون ایتالیایی، اسپانیایی، آلمانی، و حتی ترکی استانبولی نیز قابل مشاهده است.

این شیوه ثبت نام و وجود متقاضی بسیار نه تنها موید این مطلب است که "ارائه" کلاس زبان تنها کالایی مادی است که برخورداری از آن مستلزم صرف پول زیادی است، که "تقاضای بسیار" موجود برای آن نشان دهنده دیدگاهی مصرفی در بین افراد به مفهوم و مقوله زبان آموزی است. شرکت در کلاسهای متنوع برای تقویت زبان، به مثابه کالایی است که دائما تقاضاها را برای مصرف به شکلی کنترل شده بالا می­برد. این دیدگاه در سطح عمومی جامعه معمولا به شکلی اتوماتیک و ناخودآگاه افراد را ترغیب و بعضا وارد رقابت های اجتماعی "متظاهرانه" می­کند. اکثر زبان­آموزانی که در تمامی این کلاس­ها شرکت می­کنند، آن را راهی برای رسیدن به سطحی از تسلط زبانی می­دانند (مشاهده نگارنده).

موسسات بیشماری که برای مشروعیت بخشی به فعالیت های آموزشی خود و جذب هر چه بیشتر متقاضی از عنوان "زیر نظر کمبریج" و یا یایر موسسات بین المللی متولی آموزش زبان­های خارجی استفاده می­کنند با تاثیرگذاری بر تصویر هویت فردی  از طریق تبلیغات، و با تحریک تمایل افراد به تمایز از دیگران و خلق تصویری خیالی از هویت فردی و بازنشر دائمی آن به عنوان "ارزشی حقیقی" (بودریار ۱۹۸۸، به نقل از آشر ۲۰۱۰: ۳۵) تلاش دارند تا محصولات و ایده­های یک فرهنگ مصرفی را به افراد بقبولانند. جالب اینکه، بسیاری از افراد به راحتی تحت تاثیر این تبلیغات قرار می­گیرند. برای مثال، در کلاس فرانسه­ای که من شرکت می­کردم به عنوان تبلیغات خود را نماینده آزمون دلف معرفی کرده بود، و برخی از زبان آموزان تنها با این گمان که با شرکت در کلاس­های این موسسه می­توانند به راحتی و بدون شرکت در امتحان این مدرک را کسب کنند در این کلاس­ها شرکت کرده بودند (مشاهده نگارنده) جالب اینکه بعد از شنیدن توضیحات معلم نمی توانست به راحتی قبول کند که این صرفا تبلیغات بوده است.

ج) کتاب ها و نرم افزارها

حوزه دیگری که بشدت مصرفی است، و مصرف را به شکلی عریان نشان می­دهد حوزه کتب و نرم­افزارهای آموزشی زبان است. علاوه بر خود کتاب­های درسی موسسه، تهیه انواع و اقسام کتاب­های آموزشی، کتابهای کمک آموزشی، انواع کتب واژگان، کتب گرامر، فلش کارت­ها، تیپی از مصرف است. این بدان معنا نیست که در حوزه زبان نیازی به خریداری کتاب های متنوع برای تقویت زبان و یادگیری بیشتر نیست. این تیپ از مصرف که عمدتا متمرکز است بر انواع لغت نامه ها (فارسی به انگلیسی- انگلیسی به فارسی- و لغت نامه های یک زبانه در عنوان مختلف لانگمن، وبستر، مریم وبستر، تزاروس، لغت نامه های هم معنی، لغت نامه های متضاد)، فلش کارت ها عموما هم به طور کامل مورد استفاده قرار نمی گیرند، تنها ابزاری هستند که تنها باید خریداری و مصرف شوند. از منظر آموزشی هم، ساختار تفکر به زبان در تمامی این کتاب­های لغت و فلش کارت­ها یکسان است. هدف، تمرکز بر یادگیری فهرست­وار واژگان که گاها با ترجمه فارسی بر روی فلش­کارت ها ارائه می­شود.

انواع نرم افزارهای رایج کنونی و اپلیکیشن ها، مثل "انگلیسی را در خواب بیاموزید[i]"، "کودک شما می­تواند انگلیسی بخواند"، "انگلیسی جادویی (Magic English)، "انگلیسی با لهجه آمریکایی"، "نصرت" و ...انواعی از کالاهای آموزشی هستند که به شکلی ریشه­ای احساساتی نیرومند را در ما برانگیخته می­کنند. دارلیین، کلوور و شاو (۲۰۱۰) معتقدند که [کالاهای آموزشی] ما را به نمادهایی رهنمون می کنند به شکلی ریشه ای مصرف آن کالاها را در ما تحریک می کنند. با ترسیم ذهنیت و تصویرهای خیالین زیبا، دیگر معنای آن ها از خود کالاها بسیار فراتر می­رود، و ما کم کم شروع می کنیم تا با این کالاها خود را بشناسانیم و معرفی کنیم (ص. ۲۰۵). آن ها بر این باورند که این هویت یابی ها نمادی از یک "زندگی خوب" هستند. به همین ترتیب، کاربرد کتب و ابزارهای آموزشی و صرف پول و هزینه نیز نمادی از یک یادگیری موفقتی آمیز می_تواند باشد، یادگیری ای که تنها در اختیار افرادی است که آن کالاهای خاص را تهیه و مصرف کنند.

د) آزمون های بین المللی تافل و آیلتس: از کتب آمادگی تا آزمون و اعلام نتیجه

در حوزه آزمون­های بین المللی، نوع مصرف به واسطه دیدگاهی که نسبت به آزمون وجود دارد متفاوت است؛ دو نمونه این دیدگاه ها یکی مصرف برای کسب آمادگی برای شرکت در آزمون است، و دیگری تنها اتخاذ مدرک آزمون تافل برای ایجاد تمایز آزمون­های بین المللی تافل و آیلتس و دیگر آزمون­های مشابه هم به نوع خود تبلور مصرف در حوزه زبان و یادگیری است.

کتب و دوره های آمادگی

آمادگی برای تافل به ظاهر بدون شرکت در کلاس­های آمادگی تافل و صرف وقت و هزینه­های متعدد برای شهریه، کتاب­های واژگان تافل، کتاب­های تمرین آزمون­های گذشته، کتاب­های استراتژی آزمون، کتاب­های متعدد دیگر که صرفا برای یک آزمون دو ساعته سنجش سطح زبان منتشر شده­اند، ناممکن است. همین مسئله گویای نگاه کالایی و مصرفی تافل نسبت به زبان و امر آموخته شده است. آزمون­های تافل چهار مهارت خواندن، شنیدن، صحبت، و نوشتن را مورد سنجش قرار می­دهند و بالاخص در خصوص دو مهارت شنیدن و نوشتن کتاب­های بسیاری تولید می­شوند.

سازمان متولی آمون­های بین المللی زبان (مثل جی آر یی، تافل و غیره) شرکت خدمات آزمون­های آموزشی (ای تی اس)[ii] است که هدف غایی خود را بروی سایت اینطور توضیح داده است: هدف غایی ما گسترش برابری و کیفیت در سنجش است با به کارگیری شیوه های نوین چرا کهما به قدرت یادگیری باور داریم. با این­حال، نگاهی به این وب­سایت و کالاهای مرتبط با آن نشان می­دهد که این موسسه به دنبال ارتقاء یادگیری نیست، چرا که همانطور که بسیاری از متخصصان آزمون­سازی تبیین کرده­اند، شکت موفقیت آمیز در یک آزمون نشان دهنده تسلط کامل بر آن موضوع نیست، چرا که آزمون­ها تنها می­توانند بخشی از توانش زبانی (Linguistic Competence) را مورد ارزیابی قرار دهند و میزان موفقیت در آزمون­ها به عوامل متعددی متکی است چون شرایط آزمون، اطلاعات مورد آزمون، خصوصا در آزمون­هایی مثل IBT که هر فردی مجموعه ای از پرسشهای متفاوت را دریافت می کند. مفهومی نیز وجود دارد در مورد افرادی که از تواناییهای زبانی بسیار بالایی برخوردارند و تنها در زمان امتحان عملکرد خوبی ندارند (لینچ ۲۰۰۱؛ مک نامارا ,  و روئور ، ۲۰۰۶).[iii]  

بدین ترتیب، این شرکت با انحصاری کردن خدمات آزمون­های بین المللی انگلیسی و الزام دانشگاه­ها و موسسات بین­المللی آموزشی برای ارائه نمره تافل و سایر مدارک زبانی بین­المللی به عنوان یک شاخص توانایی زبانی، مکانیسم­های مالی و اقتصادی قدرتمندی را ایجاد کرده که تنها به خریداری کتب، و ثبت نام در آن محدود نمی­شود. ارسال گزارش تافل به هر یک از موسسات  بین­المللی خود مستلزم پرداخت مبالغ اضافی چون بیست وپنج دلار است.

روشی که معمولا برای ثبت نام تافل کاربرد دارد، از طریق خریداری اینترنتی و با کارت­های اعتباری بین المللی است. طی چندین سال اخیر هم به عنوان تیپی از مصرف متظاهرانه بدل شده بود. چرا که تنها با کمک گیری از افراد یا موسساتی که این کارتهای اعتباری را در اختیار داشتند و یا به حساب های بین المللی دسترسی داشتند مقدور بود. سطح دیگری از مصرف در حوزه تافل معمولا اعلام گزارشات مرتبط با آن است.

انقضای اعتبار تافل (دوساله) نیز خود چرخش مالی عظیمی را در سال برای این شرکت ایجاد می­کند. به زعم اینکه، توانش زبانی (linguistic competence) امری نیست که به آسانی و در مدت تنها دوسال تغییر کند.

در خصوص، کتاب­های کمک آموزشی این آزمون ها خود سازمان بین المللی ای تی اس (مثل، تافل) این سری کتاب­های آمادگی تافل را منتشر می­کند. برای مثال، در حوزه نوشتار تافل، چند سالی است که سازمان ای تی اس کتابی منتشر می­شود که تنها مجموعه­ای از پاسخ نوشتاری شرکت کنندگان در آزمون را در سطوح متفاوت و با نمره­های متفاوت ارائه می دهد. علاوه بر آن، بسیار موسسات آزمون­های آمادگی تافل برگزار می­کنند که مدعی هستند که  برای "آشنا کردن آزمون­دهندگان با محیط و شرایط تافل" برگزار می شوند. در اینجا نیز مبالغ هنگفتی از زبان­آموز گرفته می شود.

در اینجا ذهنیتی که عموما به متقاضیان شرکت در این آزمون­های بین المللی القاء می­شود چیست؟ اینکه بدون خریداری و خواندن این کتاب­ها و نرم­افزارهای متعدد نمی تواند در ازمون موفق شد. در واقع آزمون تافل که قرار است میزان توانش زبانی افراد را مورد سنجش قرار دهد خود به واسطه مکانیزم­های قدرتمندی که در بخش بازار کتاب ایجاد کرده است، به نوعی مصرف و کالای مصرفی تجملی تبدیل شده است.

به زعم من، مکانیسم تافل و دیگر آزمون­های بین المللی زبانی، هم در زمره نوعی از "مصرف متظاهرانه" جای می­گیرند، چرا که این تصویر ذهنی و اجتماعی وجود دارد که تنها با شرکت در همه این محیطهای آموزشی تافل و تامین تمامی امکانات آموزشی می­توان در این آزمون بین­المللی موفقیت کسب کرد، کیفیت امر یادگیری شده با صرف مبالغ هنگفتی از پول ارزیابی می­شود، و چنانچه پولی برای این آزمون صرف نشده باشد، تصویر فردی شخص این است که این آزمون شکست کامل خواهد بود.

سخن پایانی:

آشر و همکاران (۱۹۹۷) معتقدند که در دنیای امروزی فهم آموزش و یادگیری بدون "دریافت مفهوم آنچه که از طریق مصرف و فرهنگ مصرفی صورت می­گیرد" ناممکن خواهد بود. با همین دیدگاه، مایکل هاچمن نیز با بازبینی تاریخ رشد مصرف­گرایی در میان پاریسی­های قرن نوزدهم لحظاتی را تصویر می­کند که کالاها در زندگی روزمره افراد نقشی آموزشی پیدا کرده اند. وی توضیح می­دهد که "ظهور علاقه مصرفی، و تولید فرهنگی نیازها و خواست­های خیالین دربرگیرنده بازافسونگری دنیایی است برای مردمی که دچار گسست و تغییر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شده اند (مایکل هاچمن  به نقل از مک لارن و همکاران ۲۰۱۰، ص ۴).

زبان خارجی در جامعه کنونی ایران نیز در چنین توصیفی جای می­گیرد. برای تبیین این نقش کالایی و مصرفی زبان، خوب است باز به تعریفی که مک کراکن (۱۹۹۰) از مصرف ارائه می­دهد برگردیم. وی مصرف را "تمامی فرآیندهایی می­داند که از طریق آن­ها کالاها و خدمات خلق، خریداری و به کار گرفته می­شوند و به زعم وی این مهم ترین عامل ساماندهی اجتماعی زندگی قرن بیست و یکم است". زبان نیز یکی از مقوله­های فرهنگی-اجتماعی بسیار مهمی است که از طریق فرآیندهای آموزشی که به واسطه موسسات، و نهادهای آموزشی فرهنگی ایجاد کرده و مکانیسم تولید و مصرف کالاهای آموزشی، و زبان در خود را شکل داده است یک کنش مصرفی متظاهرانه در سطوح مالی، یادگیری و اقتصادی محسوب می شود.

تمامی فرآیند­ها و کنش­های زبانی  فردی  بخشی از سلسله فرآیند­هایی است که به زعم پاترسون (۲۰۰۶: ۳ به نقل از  مک لارن و همکاران ۲۰۱۰) فراتر از فرآیند تولید آن فرآیندهای صرفا زبانی شکل می­گیرند:

"به شیوه­ای که کنش فردی مصرفی، که مسئول تصویرسازی، برندسازی و مفاهیمی چون ارزش فردی است، به مضامین و نمادهایی که المان­هایی از خودآگاهی حسی و موقعیت های ناخودآگاه را تحریک می کنند، پاسخ می دهد، و رضایت مقطعی یک خواست و یا یک نیاز را عملی می کند".

 

منابع:

مدنی، شایسته (۱۳۹۴ الف)، مصرف چیست؟. انسان شناسی و فرهنگ، قابل دسترسی در http://anthropology.ir/node/۲۸۲۴۸

مدنی، شایسته (۱۳۹۴ب)، مصرف در زندگی روزمره: پول خانگی، مصرف خانگی. انسان شناسی و فرهنگ، قابل دسترسی درhttp://www.anthropology.ir/node/۲۶۶۱۰

مدنی، شایسته (۱۳۹۴ج)، اندیشمندان حوزه‌ی مصرف (۲): وبلن و مصرف متظاهرانه. انسان شناسی و فرهنگ، قابل دسترسی درhttp://anthropology.ir/node/۲۷۹۰۱

 

 

منابع انگلیسی:

Clover, D., E. and Shaw, K. ۲۰۱۰. Re-imagining consumption:political and creative practices of arts-based environmental adult. In Jeniffer A. Sandlin and McLaren, Critical Pedagogies of Consumption: Living and Learning in the Shadow of Shopocalypse (Eds.) pp. ۲۰۳-۲۱۴. New York: Routledge.

 

McNamara , T and Roever, C. ۲۰۰۶.  Language Testing: The social Dimension. Oxford: Blackwell Publishing Group.

Lynch, B k. Rethinking assessment from a critical perspective. ۲۰۰۱. Language Testing, ۱۸ (۴) ۳۵۱-۳۷۲.  

 

Sandlin, A., J., and McLaren, P. ۲۰۱۰. Introduction: Exploring Consumption’s Pedagogy; Envisioning a Critical Pedagogy of Consumption Living and Learning in the Shadow of the “Shopocalypse”.  In Jeniffer A. Sandlin and McLaren, Critical Pedagogies of Consumption: Living and Learning in the Shadow of Shopocalypse (Eds.) pp.۱-۲۲. New York: Routledge.

Usher, R. ۲۰۱۰. Consuming learning. In Jeniffer A. Sandlin and McLaren, Critical Pedagogies of Consumption: Living and Learning in the Shadow of Shopocalypse (Eds.) pp.۳۶-۴۷. New York: Routledge.

 

این مطلب در چارچوب مباحث  کارگاه تخصصی انسان شناسی و فرهنگ با عنوان شهر و مصرف تولید شده است.

 

 

 

 

 

 

[i] "انگلیسی را در خواب بیاموزید" بر پایه یک متد آموزش زبان است که در طول تاریخ آموزش زبان نیز تنها معزفی شده و کاربرد کمی داشته است. این متد با نام "suggestopedia" است و بر پایه تلقین به ذهن شکل گرفته است. در یادداشت­های مرتبط با قصه زبان بدان خواهیم پرداخت.

[ii] ETS: Educational Testing Service

[iii] Those who do not Test well

 

منبع: سایت انسان‌شناسی و فرهنگ