شناسهٔ خبر: 39442 - سرویس دیگر رسانه ها

می کوشم در کارگردانی چیزی به متن اضافه کنم

نشست بررسی تئاتر «حلقه» با حضور حمید ابراهیمی نویسنده و کارگردان و عمار تفتی بازیگر این اثر نمایشی برگزار شد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شبستان؛، نمایش «حلقه» که از بیستم مهرماه در تالار مهر حوزه هنری به روی صحنه رفته، داستان زنی را روایت می کند که ارادت به امام حسین (ع) او را نسبت به همسرش بیزار کرده و حضور مرد در ماجرای کربلا آنها را علیه هم قرار داده است.

نمایشی که پیش تر با عنوان «آوای باد» اجراهای بسیاری در جشنواره های مختلف داشته و چهارده سال بعد از نگارش نخستین، بار دیگر توسط نویسنده اش و با نگاهی متفاوت به صحنه آمده است.

عمار تفتی و ماریه ماشااللهی بازیگران اصلی این نمایش اند و شیما داوودى، مهدى کازرانى، صابر کریمى، مجید ترکستانى، یزدان نظرى و بهمن فکور این دو را در بازی، همراهی می کنند.

به بهانه اجرای این نمایش و همزمانی با ایام سوگواری محرم حمید ابراهیمی و عمار تفتی را دعوت کردیم و در درباره اجرای نمایش «حلقه» و بازیگری در سینما و تئاتر به گفتگو نشستیم.

* آقای ابراهیمی، چرا «حلقه» را پس از چهارده سال روی صحنه آوردید؟

ابراهیمی: خب، اول اینکه همیشه دوست داشتم یک نمایش مذهبی روی صحنه بیاورم که با مخاطب ارتباط بگیرد. چون اصولا نمایش های مذهبی تماشاگر را پس می زند و مخاطب آن به دوستان گروه اجرایی محدود می شود. پس وقتی در سال ۷۹ «آوای باد» را نوشتم، سعی کردم از عواملی که مخاطب را از اثر دور می کند، پرهیز کنم و در واقع با نوشتن درامی عاشقانه بتوانم بدون آنکه تماشاگر دلزده شود، داستانم را روایت کنم.

* پس «حلقه» خوانش تازه ای از «آوای باد» است که پیش تر هم چاپ شده؟

ابراهیمی: بله و البته بدون آنکه بدانم چاپ شد. یعنی یک روز به طور اتفاقی در کتابفروشی با آن مواجه شدم. پس از چاپ هم در دسترس علاقه مندان قرار گرفت و در بسیاری جاها به صحنه رفت، حتی خود من در جشنواره های مختلفی که داوری کردم، بارها شاهد اجرای آن بوده ام.

* چطور شد که «تالار مهر» را برای اجرا انتخاب کردید؟

ابراهیمی: واقعیت این است که امسال سه نمایشنامه را برای اجرا به آقای امینی پیشنهاد دادم که ایشان گفتند این ها با سیاست های حوزه هنری همخوانی ندارند. خب این هم جالب است که نمایشنامه تان ممکن است برای ارشاد مناسب باشد و برای حوزه نه، چون معیار مشخصی برای انتخاب آثار هنری نداریم. بعد رحمت امینی پیشنهاد کرد اجرای دوباره ای از آوای باد داشته باشم و اگرچه خیلی مایل نبودم اما ایشان مرا متقاعد کرد که اجرای دوباره آثار اتفاقی است که کارگردان های بزرگی مثل حمید سمندریان هم آن را انجام داده اند. من هم پذیرفتم با خوانشی متفاوت از نمایشنامه ای که چهارده سال قبل به صحنه برده ام، آن را دوباره آماده کنم.

 

 

* آقای تفتی، همکاری شما با آقای ابراهیمی چطور شکل گرفت و چطور شد که تصمیم گرفتید بازی در تئاتر را تجربه کنید؟

تفتی: حدود دو سال قبل آرزویم بود که فرصتی پیش بیاید تا در تمرین یک تئاتر به اصطلاح آچارکشی شوم و بدن، بیان و قوه تخیل بازیگری ام را به چالش بکشم. زمانی که نمایش آقای ابراهیمی پیش آمد، اگرچه هیچ کدام از موارد مالی و شرایط آن برای من جذاب نبود، در دومین یا سومین جلسه تمرین متوجه شدم این همان چیزی است که آرزویش را داشتم. پس فکر کردم فرصت خوبی است که از آن استفاده کنم و لذت ببرم.

* بازی تان در روند تمرینات چطور شکل گرفت؟

تفتی: سعی کردم خودم را به توصیه های حمید ابراهیمی بسپارم و به نوعی بر نقشی که به من محول شده، ناظر باشم. تا یک هفته مانده به اجرا هم هیچ اطمینانی نسبت به بازی خودم نداشتم و می توانم به جسارت بگویم که بیست و چهار، پنج «زبیر» را اتود کردم تا به چیزی که امروز می بینید رسیدم.

* با توجه به اینکه نیمی از اجرا گذشته، آیا بازی در نمایش «حلقه»آرزوی تان را برآورده کرد؟

تفتی: بله. اگرچه دو سال قبل که آرزو کردم فرصت به چالش کشیدن خودم را در یک تئاتر بدست بیاورم، نه نمایشنامه حمید ابراهیمی را خوانده بودم و نه به کار با او فکر می کردم، اما امروز می توانم بگویم آرزوی من با هیچکس به جز حمید ابراهیمی برآورده نمی شد.

 

 

* آقای ابراهیمی، در اجرای تازه تان، ایده استفاده از حلقه جالب به نظر می رسد، ایده ای که اگر چه اسم نمایش شماست اما بیشتر اجرایی است تا نوشتاری. یعنی اگر قرار باشد نمایشنامه تان چاپ شود حلقه ای که در اجراست، قابل توضیح در متن نیست.

ابراهیمی: بله. ایده استفاده از حلقه کاملاً اجرایی است. چرا که اصولاً نمایشنامه نمی تواند اثر هنری باشد مگر اینکه به اجرا درآید. پس در کارگردانی می کوشم چیز تازه ای به متن اضافه کنم و فرقی هم نمی کند نمایشنامه را خودم نوشته ام یا کس دیگر. حتی اگر روزی نمایشنامه «مکبث» را هم روی صحنه ببرم، چیزی در اجرا به آن اضافه خواهم کرد که قابل نوشتن نیست. حلقه هم ایده ای اجرایی است که معنایی در نوشتار ندارد.

* جدا از کاربرد ابزاری حلقه و بهره گیری از آن در میزانسن های مختلف، به نظر می رسد به نوعی دریچه ای برای ورود به جهان داستان شماست، جاهایی انگار چشم شیطان است و بیشتر کاربرد مفهومی دارد.

ابراهیمی: دقیقاً. ما در روزهای اولیه تمرین خیلی درباره نحوه استفاده از این حلقه سرگردان بودیم اما بلاخره با همکاری بازیگران توانستیم استفاده درستی در انتقال مفاهیم به وسیله آن داشته باشیم. یک جاهایی حلقه را بعنوان پنجره و یا در استفاده کردیم و یا در میزانسن های مختلف استفاده فیزیکی از آن داشتیم اما، در مفهوم کلی، این حلقه نگاه شیطان و یا دامی است که کاراکتر نمایش در آن اسیر شده.

* به جز حلقه، دیگر چه تفاوت هایی در اجرا نسبت به گذشته در نمایش تان هست؟

ابراهیمی: اساسا ایده اجرایی من متفاوت از چیزی است که نوشته ام. حتی تصمیم گرفتم بازیگران دیالوگ ها را محاوره ای اجرا کنند اما بعد احساس کردم ممکن است بیان ارزش خود را از دست بدهد، پس آن را نگه داشتیم و چیزهای دیگر صحنه را تغییر دادیم.