شناسهٔ خبر: 41791 - سرویس دیگر رسانه ها

سالمرگ نورتروپ فرای / علایی: او در نظریه‌پردازی و نقد ادبی همچون باستان‌شناس عمل می‌کند

سالمرگ نورتروپ فرای یکی از تاثیرگذارترین منتقدان ادبی قرن بیستم است.

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ نورتروپ فرای، فیلسوف، اسطوره‌شناس ، نظریه پرداز و منتقد ادبی در ۲۳ ژانویه ۱۹۹۱ درگذشت.

نوروتروپ فرای در سال ۱۹۳۳ در رشته فلسفه از دانشگاه تورنتو مدرک کارشناسی دریافت کرد. ابتدا کشیش شد، اما این شغل را رها کرد و در سال ۱۹۳۹ مدرس زبان انگلیسی شد. در آن دوران او مجذوب اشعار ویلیام بلیک شد و به مطالعه اسطوره روی آورد. ۱۰ سال در این زمینه مطالعه و حاصل آن را در اثری با عنوان "کالبدشناسی نقد" منتشر کرد که در ایران به ترجمه صالح حسینی در انتشارات نیلوفر و با عنوان "تحلیل نقد" منتشر شده است.

در پژوهشنامه فرهنگستان هنر شماره ۱۴ می‌خوانیم: فرای با آثارش نقد ادبی واقعی را پیشنهاد می‌ کند که شیوه ‌اش را از خود ادبیات می ‌گیرد. نقد ادبی باید بررسی نظام ‌مند آثار ادبی باشد، به همان‌گونه که دانش فیزیک مطالعه طبیعت و تاریخ بررسی کارهای انسان است. او بر آن است که مجموعۀ ادبیات در دست بررسی باید از پیش دارای ویژگی‌های نظام‌ مند باشد تا نقد نظام ‌مند را ممکن سازد. او ادعا می‌کند که ما از این نظام ‌مندی بسیار کم می ‌دانیم و از زمان ارسطو تاکنون، بررسی نظام ‌مند ادبیات پیشرفت کمی داشته است.

فرای ادبیات را از نقطه ‌نظر کهن ‌الگویی دارای نقش اساسی در تبدیل جهان فیزیکی به جهان کلامی می‌داند، زیرا از آنجا که منطبق با نیازها و نگرانی‌های بشری است، برای انسان قابل دسترس و درک ‌شدنی است. او در نوشته‌ های بسیارش کوشیده‌ است تا این نظریه را به ‌منظور روشن ‌کردن منابع ادبی، از کتاب مقدس گرفته تا شعر و داستان معاصر، گسترش دهد. اما او در این راستا ادبیات را به اسطوره تقلیل نداده است و بیش از همه به استقلال ادبیات پافشاری کرده است. فرای در بررسی های خود کوشیده است تا از گمانه زنی های بی اسلوب برای نشان دادن خاستگاه اسطوره ای برخی از آثار یا شخصیت های ادبی ممانعت به عمل آید. با این حال به خاستگاه اسطوره ای ادبیات پابند است و در این میان پژوهش های یونگ و فروید و یا فریزر را پژوهش هایی در نقد ادبی می شناسد.

همانطور که فروید ردپای اسطوره را در رویا می بیند، فرای نیز ردپای آن را در اثر نویسنده دنبال می کند و در نشان دادن تاثیر آن بر خواننده دنباله روی یونگ است. البته در اینجا باید خاطرنشان کرد که تمایل فرای در روشن کردن رموز و نمادهای ادبی با توجه به دست یابی معنای اسطوره ها در الگوهای تحقیقاتی فروید و یونگ کمی افراط آمیز بوده است، زیرا آنها خود تحت تاثیر نظریه های جهان شمول قرن خود بیش از پرداختن به نقد اسطوره کوشیده اند خاستگاه اسطوره را توضیح دهند. در هر حال هیچ کس به اندازۀ فرای نتوانسته است اسطوره و ادبیات را اینگونه به هم نزدیک سازد. او با اصطلاح جایگشت پیوند اسطوره و ادبیات را توضیح می دهد. برای او اسطوره در صورت اولیه اش بدون جایگشت بوده و سپس دستخوش جایگشت گشته و سر آخر ادغام شده است. این صورت آخر را او در کارهای نویسندگان مدرن نشان داده است، به همین دلیل او منتقد نقد ادبی را کسی می داند که بتواند اسطوره را از اثر ادبی استخراج کند و چون تعبیر رویا تحلیل کند.

در ایران اما نورتروپ فرای آنچنان مورد توجه قرار نگرفته است. از معدود منتقدانی (اگر نگوییم تنها منتقد) که آثار فرای را مورد مداقه قرار داده‌اند، مشیت علایی است. مشیت علایی در مقالات مختلفی از جمله "رمز کل" (کتاب ماه ادبیات و فلسفه، آذر ۸۱،شماره ۶۲)،تخیل اسطوره‌ای(همان)، "کتاب مقدس به منزله متن ادبی"(ادب پژوهی، بهار ۱۳۸۶، شماره یک) و "اسطوره و زبان در کتاب مقدس"(قال و مقال، بهار ۱۳۸۶، شماره یک) به آثار فرای پرداخته است.

مشیت علایی در گفت‌وگو با هنرآنلاین می‌گوید: اهمیت نظریه‌پردازی‌های نورتروپ فرای خصوصا در کتاب "تحلیل نقد" چنان است که برخی کتاب "تحلیل نقد" فرای را تاثیرگذارترین اثر نقد ادبی بعد از بوطیقای ارسطو می‌دانند.

او گفت: نقد اسطوره‌ای که فرای پایه‌گذاری کرد به نوعی ذیل مکتب"فرمالیسم" قرار می‌گیرد. او در نظریه‌پردازی و نقد ادبی همچون باستان‌شناس عمل می‌کند و به همین دلیل نقد را هم باستان‌شناسی ادبیات می‌نامد.

علایی معتقد است: فرای، سال‌ها پیش از آنکه، از دیدگاه نقد ادبی، به تالیف اثر مستقلی در بررسی کتاب مقدس اقدام کند، در گفتار پنجم "تخیل فرهیخته"[در ایران به ترجمه سعید ارباب شیرانی منتشر شده است]، با عنوان "قائمه‌های آدم"، بر اهمیت آن کتاب تاکید کرده بود. آغاز بحث فرای در این گفتار فراروی از مرحله نقد نظری به نقد عملی است، به گونه‌ای که بتوان از آن در آموزش ادبیات بهره گرفت.

علایی همچنین درباره کتاب دیگر فرای می‌گوید: فرای در کتاب "رمز کل: کتاب مقدس و ادبیات" [در ایران به ترجمه صالح حسینی منتشر شده است] در دو بخش با ساختاری متقارن، به سان آینه‌های رو به رو، به بررسی زبان، اسطوره، استعاره و نوع شناسی در کتاب مقدس می‌پردازد. او سعی می‌کند کتاب مقدس را از منظر نقد ادبی و با رویکردی اسطوره‌شناختی بررسی کند.