شناسهٔ خبر: 43247 - سرویس دیگر رسانه ها

تبارشناسی آزادی در اندیشه جان لاک /فیلسوفی دلواپس استبداد

جان لاک اندیشمند قرن ۱۷ انگلستان، دست به تاسیس نظام فلسفی جدیدی زد که در آن بتواند برتری تفکر پارلمانی بر پادشاهی را اثبات کند و مشخصا توجیهی بر انقلاب ۱۶۸۸ انگلستان باشد. لاک برای این کار در ابتدا تفکرات مرسوم آن دوران؛ یعنی تفکر مدرسی و متافیزیکی را از سر راه بر‌‌داشت و به جای‌ آن تفکر تجربه و عقل فردی را قرار داد.

 



 

 

 

 

 

 

 

 

فرهنگ امروز/ وحید بهرامی: جان لاک اندیشمند قرن ۱۷ انگلستان، دست به تاسیس نظام فلسفی جدیدی زد که در آن بتواند برتری تفکر پارلمانی بر پادشاهی را اثبات کند و مشخصا توجیهی بر انقلاب ۱۶۸۸ انگلستان باشد. لاک برای این کار در ابتدا تفکرات مرسوم آن دوران؛ یعنی تفکر مدرسی و متافیزیکی را از سر راه بر‌‌داشت و به جای‌ آن تفکر تجربه و عقل فردی را قرار داد. برای این کار در ابتدا او در کتاب «رساله‌ای در باب ادراکات بشری» چنین ادعا کرد که مشاهده‌ نظم، حرکت و زیبایی عالم هستی، بی‌تردید نشان دهنده‌ آن است که خلق این جهان بر پایه تصادف نبوده، بلکه آفریننده‌ای توانا و خردمند در کار است که همه چیز را بر پایه دلیل و مقصدی خلق کرده است. بر همین اساس یکی از همین آفریده‌های خردمندانه، انسانی عاقل و آزاد است؛ چراکه آدمیان برای پیمودن مقصد نیاز به راهنمایی دارند و به همین دلیل خداوند عقل را سر راه‌شان قرار داده است و همچنین آزادی را به آنها اعطا کرده است تا در ادامه بتوانند متناسب با قانون عقلانیت خود به بهترین نحو راه درست برای پیمودن مقصد را انتخاب کنند. بنابراین انسان از همان ابتدا عاقل و آزاد پای به جهان می‌نهد و در خویشتن حس تجربه و خرد می‌کند و اصلا بر همین منوال است که انسان چنین آفریننده بزرگ و منعمی را ستایش می‌کند. همان‌طور که در مقدمه به صورت خلاصه ذکر شد، در فلسفه سیاسی جان لاک، آزادی دارای جایگاه ویژه‌ای است و عمیقا با مقولات دیگر پیوستگی دارد.

  آزادی در وضع طبیعی
جان لاک بر پایه همین استدلالات، در کتاب دیگرش یعنی «دو رساله در باب حکومت» ادعا می‌کند انسان از همان ابتدا در وضع طبیعی (وضع قبل از ورود به جامعه سیاسی) در شرایط «آزادی کامل» است و اعمال خویش را همچون دارایی و امور فردی را آنچنان که آزادانه می‌اندیشد درست و صواب است، برپایه عقل سروسامان می‌بخشد. همچنین در وضع طبیعی، هیچ قدرت مافوقی بالای سر افراد نیست و هر کس امور زندگی خود را براساس تشخیص و عقل خود سامان می‌دهد. اما باید متذکر شویم این آزادی در وضع طبیعی، به معنای افسار‌گسیختگی و بی‌بند و باری نیست. وضع طبیعی، دارای قانون طبیعی است که آن را کنترل و هدایت می‌کند و این قانون، چیزی جز قانون عقلی که خداوند به انسان بخشیده و در ابتدا ذکر کردیم، نیست؛ همان قانونی که خداوند برای راهنمایی اعمال آدمیان در سر راهشان قرار داده است. بنابراین وضع طبیعی، وضعیت برابری است. هیچ کس نسبت به دیگری، قدرت و اختیار بیشتری ندارد. اما از دید لاک چون در این وضع، قدرت مافوق وجود ندارد، ممکن است افراد را براساس نفس شریر خود به عدول از اعتدال و جانبداری از دوستان و ظلم به دیگران بکشاند و قانون طبیعی را زیر پا بگذارد و در نتیجه به بی‌نظمی و آشفتگی منجر شود. لاک معتقد است مردم برای مهار این نا‌امنی با توسل به عقل خود، آزادانه دست به تاسیس دولت و جامعه‌ سیاسی می‌زنند و قدرت و برخی حقوق خود را وامی‌گذارند. اما براساس قراردادی موسوم به قرارداد اجتماعی، در جامعه سیاسی جدید «آزادی» را برای خود به‌عنوان یکی از اموال اساسی در کنار مالکیت و حق زندگی محفوظ می‌دارند.

  آزادی در جامعه سیاسی
حال قصد داریم به چگونگی آزادی در جامعه سیاسی لاک بپردازیم. همان‌طور که قبلا ذکر شد جان لاک در کتاب «دو رساله در باب حکومت» معتقد است، در وضع طبیعی که مردمان از آزادی سود می‌جویند، شرایط بسیار بی‌ثبات، نامطمئن و نا‌امن است و هر لحظه امکان دارد قوانین طبیعی، آزادی و اموال افراد مورد تعرض قرار گیرد. به همین دلیل برای اجتناب از چنین مخاطراتی در وضع طبیعی، مردمان براساس عقل و خرد خود دست به قراردادی معروف به قرارداد اجتماعی می‌زنند و بر پایه رضایت با یکدیگر توافق می‌کنند دست به تاسیس دولت بزنند و جامعه سیاسی جدیدی را به وجود آورند. بنابراین یکی از اهداف اصلی استقرار دولت و جامعه سیاسی و قبول التزام نسبت بدان، صیانت از آزادی است. اما در این جامعه سیاسی که بر مبنای قرارداد و رضایت تک تک افراد تاسیس شده، آزادی دیگر به معنای بی‌حد و حصر نیست که هرکس هرچه را می‌پسندد و اراده می‌کند انجام دهد و مخل آزادی دیگران شود؛ بلکه آزادی افراد توسط قوانین دولت محدود شده است.
لاک برای توجیه این محدودیت آزادی را در لوای قانون جامعه جدید بیان می‌کند، بنابراین تمتع از آزادی و برکات آن میسر نیست، مگر آنکه مردمان خود را به قانون جامعه سیاسی مقید کند. در اینجا قانون خط فاصل هرج و مرج و آزادی است. این قانون است که نیل و بهره‌وری از آزادی را تضمین می‌کند. بدون قانون، همچون دوران وضع طبیعی، آزادی امنیت ندارد و همواره در خطر خواهد بود. البته در اینجا ممکن است این خلط ایجاد شود که ممکن است دولت به بهانه همین صیانت از آزادی و جلوگیری از هرج و مرج شهروندان را تحت‌قدرت مطلقه خویش درآورد و در حیات آنان تاثیر بگذارد و به این ترتیب به نحو دیگری آزادی شهروندان جامعه سیاسی به خطر ‌افتد.

منبع: فرهیختگان