شناسهٔ خبر: 43304 - سرویس دیگر رسانه ها

جایگاه کتاب در رسانه‌ها و صداوسیما کجاست؟/ یادداشت علی بلوکباشی

علی بلوکباشی، رئیس بخش مردم‌شناسی دایره‌المعارف بزرگ اسلامی در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده، آورده است: کتاب در رسانه‌های نوشتاری، تصویری و گفتاری ما به ویژه صداوسیما جایی محدود دارد. رسانه‌ها کمتر به کتاب و اهل قلم اهمیت می‌دهند و برنامه‌هایی با محتوای کتاب را هم به بهانه نداشتن مخاطب حذف می‌کنند.

 

جایگاه کتاب در رسانه‌ها و صداوسیما کجاست؟/ یادداشت علی بلوکباشی

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ علی بلوکباشی، رئیس بخش مردم‌شناسی دایره المعارف بزرگ اسلامی و قوم‌نگار در یادداشتی نوشت:

کتاب در رسانه‌های نوشتاری، تصویری و گفتاری ما به ویژه صداوسیما جایی محدود دارد. رسانه‌ها کمتر به کتاب و اهل قلم اهمیت می‌دهند، به طوری‌که برنامه‌هایی با محتوای کتاب اعم از معرفی و گفت‌وگو درباره کتاب در صداوسیما را هم به بهانه نداشتن مخاطب حذف کردند. ای‌ کاش یک درصد از برنامه‌هایی را که صداوسیما به فوتبال و فوتبالیست‌ها اختصاص می‌دهد، به امر کتاب، نویسندگان، مترجمان و اهل اندیشه معطوف کند.

همچنین افراد بسیاری هستند که اهل اینترنت نیستند و سراغ سایت‌های مجازی نمی‌روند و هنوز به کاغذ و نوشته انس دارند. از این رو جمعی از علاقه‌مندان کتاب از اطلاعات به‌روز محروم می‌مانند. بهترین راه این است که موسسه خانه کتاب یا هر نهاد فرهنگی دیگر با کمک مادی شهرداری‌ها فهرست توصیفی بسیار کوتاهی از کتاب‌های تازه منتشر شده ناشران در هر ماه (فقط کتاب‌های چاپ اول) را در جزوه‌‌ای تهیه کند و در دسترس همگان قرار دهد. البته این کار باید جدا از معرفی کتاب‌های تازه در سایت موسسه خانه کتاب باشد زیرا آگاهی از آثار تازه منتشر شده در ایران، چه تألیف و چه ترجمه، جدا از اطلاع‌رسانی همگانی باعث ترغیب علاقه‌مندان به تهیه کتاب‌های مورد نظرشان می‌شود و از طرفی این آگاهی برخی از نویسندگان و مترجمان را از دوباره‌کاری منصرف می‌کند.

ناگفته نماند که موسسه خانه کتاب کار بسیار ارزشمند و مفیدی انجام داده و آن چاپ و نشر «کتابشناسی ماه» زیر نظر سید فرید قاسمی است. این کتابشناسی همه کتاب‌های چاپ نخست و بازچاپ آنها را در حوزه‌های مختلف در یک طبقه‌بندی موضوعی شامل می‌شود. قطع آن بزرگ و دایره‌المعارفی و حدود 800 تا 900 صفحه است که تنها 200 صفحه آن اختصاص به نمایه‌های گوناگون دارد. نظر من تهیه جزوه‌هایی جمع‌ و جور در کنار این «کتابشناسی» مفصل است و فقط معرفی کتاب‌های چاپ نخست و حذف همه مقولاتی که به حجم صفحات آن می‌افزاید و آن را به دست همه علاقه‌مندان به کتاب می‌رساند. 

به این ترتیب برای بقا و بالابردن شمارگان کتاب باید از رسانه‌های نوشتاری حمایت کرد و آنها را توسعه داد. این را هم بگویم که رسانه‌های مجازی و فراگیر شدن اینترنت در ایران و دسترسی همگان به آن، هیچ‌گاه نمی‌تواند جایگاه رسانه‌های نوشتاری و کتاب را بگیرد. درست است که سطح سرانه مطالعه پایین آمده و گروهی از کتابخوان‌ها به رسانه‌های مجازی روی آورده‌اند، لیکن هنوز کتاب طرفداران خود را دارد، ولو این‌که تعداد آنها اندک باشند.

شمارگان پائین و عدم استقبال مردم از کتاب‌ در واقع آسیبی برای حوزه اندیشه است. بنابراین اندیشه باید با کمک انتشار کتاب‌ در نسخه‌های بالا و معقول راه خود را میان گروه مختلف مردم جامعه باز کند تا نویسندگان و اهل اندیشه بتوانند پیام خود را به همه سطوح از اقشار مردم جامعه برسانند. اگرچه امروز شرایط نشر کتاب در جامعه ما خرسند کننده نیست و در نتیجه برقرار کردن ارتباط میان نویسندگان و مخاطبان در حوزه اندیشه از این راه بسیار دشوار است. نشر کتاب و شمارگان پانصد یا هزار نسخه‌ای کتاب وضعیتی بیمارگونه است و نیاز به آسیب‌شناسی دارد تا سرانجام خاستگاه این بیماری پیدا شده و درمان شود.

با این همه برخی کارشناسان حوزه نشر مدعی هستند که افت اقبال عمومی از کتاب در ایران، به دلیل گرایش افراد به رسانه‌های مجازی مانند اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و نسخه الکترونیکی کتاب است. این ادعا کم و بیش درست است، اما نمی‌تواند علت و دلیل اصلی باشد. در کشورهای غربی با این‌که استفاده از اینترنت و نسخه الکترونیکی کتاب زودتر و بیشتر از کشور ما امکانات دسترسی به آنها فراهم شده است، با وجود این هنوز در این کشورها نشر کتاب از شمارگان بسیار بالایی برخوردار است.

بنابراین بنده معتقدم دسترسی به اینترنت و استفاده از آن برای دریافت نسخه‌های الکترونیکی کتاب نمی‌تواند تنها عاملی باشد که به شمارگان کتاب در ایران صدمه زده و باعث افت آن ‌شود. به نظر من یکی از عوامل دیگر پائین بودن شمارگان کتاب در ایران، همراهی نکردن رسانه‌های ارتباطی، به ویژه صدا و سیما در گسترش، تبلیغ فرهنگ کتابخوانی و تهیه و پخش برنامه‌های اختصاصی روزانه درباره معرفی کتاب‌های منتشر شده در کشور و نقد و تحلیل محتوای آنها است.

با همه مسائلی که برشمردیم مسئولان فرهنگی کشور وظیفه دارند که از هر راهی که ممکن است جایگاه کتاب را در جامعه ارتقا دهند و انگیزه‌های کتابخوانی را به هر صورتی که مؤثر و مقبول است در اقشار مختلف جامعه به ویژه آنها که از کتاب بریده و به فضای مجازی روی آورده‌اند، بالا ببرند. من مخالف استفاده از اینترنت نیستم. به سودمندی فوق‌العاده آن هم در فراهم کردن تسهیلات و صرفه‌جویی از وقت و در دسترس گذاشتن آخرین اطلاعات علمی، فرهنگی جهان و صدها فایده دیگر آن واقف هستم، لیکن معتقدم نباید گذاشت که اینترنت، این رسانه مجازی اخلالی در کار مطالعه و کتابخوانی ایجاد کند.

بنده معتقدم نشر و تیراژ کتاب نباید تحت‌الشعاع اینترنت قرار گیرد و روز به روز رغبت مراجعه به کتاب و کتابخوانی را کمتر کند. سخن آخر این که ما ناگزیریم با تکنولوژی روز دنیا آشنا شویم و آن را به کار بریم و از تازه‌ترین دستاوردهای آن نیز بهره بگیریم اما طریقه به کارگیری ما باید به گونه‌ای باشد که باعث کم‌رنگ شدن یا احیانا از بین رفتن داشته‌های علمی- فرهنگی ما نشود یا ما را از کتاب و دستاوردهای خودی و میراث مکتوبمان رویگردان نکند.