شناسهٔ خبر: 43323 - سرویس مسائل علوم‌انسانی

نقدی بر سرقت ادبی و فاجعه فرهنگی در کشور ما؛

سخن از یک تجربه

سرقت علمی من پس از اتمام تحصیلات در خارج از کشور و هنگامی که به ایران برگشتم متوجه شدم بخش زیادی از پایان نامه کارشناسی ارشد من در دانشگاه تهران، در رشته تاریخ ایران باستان، توسط یکی از اساتید بنام مورد سرقت قرار گرفته  است. من به تأسی از فضای حاکم در دانشگاه های خارج از کشور و بدون لحاظ مصلحت طلبی های متعارف بلافاصله موضوع را را رسانه ای کردم. اما نوشته من به فراموشی سپرده شده و آن شخص شخیص مرتبت بالاتری یافت و به مرور همه چیز به طاق نسیان سپرده شد.

فرهنگ امروز*:

 

در هنگام ورد به دانشگاه‌های خارج از کشور شاید در اولین نگاه مهم ترین اطلاعیه هایی که نظر شما را بیش از همه جلب می کند هشدارهای موجود پیرامون سرقت ادبی بر در و دیوار دانشگاه است. در این اطلاعیه ها که در تابلوی اعلانات اکثر گروه های آموزشی نصب شده است به دانشجویان هشدار داده شده است که در استفاده از آثار دیگران رعایت امانت را داشته باشید  و در صورت استفاده از آثار دیگران، اعم از استفاده مستقیم ( نقل قول مستقیم) و یا استفاده مفهومی از اثر، حتما منبع مورد استفاده را ذکر کنید.  در این اطلاعیه ها تاکید شده است حتی اگر مفهوم و یا ایده ای را از فردی یا اثری گرفته اید، باید حتما آن را ذکر کنید و در غیر این صورت امکان  اخراج از دانشگاه وجود دارد. این در حالی است که در ایران این مسئله هرگز جدی گرفته نشده و تا کنون قانون خاصی هم برای آن وضع نشده است و در طول سالهای خدمتم در دانشگاه من هرگز شاهد چنین هشدارهایی به اساتید یا دانشجویان نبوده ام.

در هر حال، من پس از اتمام تحصیلات در خارج از کشور و هنگامی که به ایران برگشتم متوجه شدم بخش زیادی از پایان نامه کارشناسی ارشد من در دانشگاه تهران، در رشته تاریخ ایران باستان، توسط یکی از اساتید بنام مورد سرقت قرار گرفته  است. من به تأسی از فضای حاکم در دانشگاه های خارج از کشور و بدون لحاظ مصلحت طلبی های متعارف بلافاصله موضوع را را رسانه ای کردم. هر چند که از جانب بعضی از دوستان به دلیل بیان این حقیقت تلخ مورد تشویق  قرار گرفتم، اما بسیاری به سرزنش من پرداختند که چرا در باره یکی از استادان بزرگ این رشته دست به افشاگری زده ام. در هر حال  آن نوشته من به فراموشی سپرده شده و آن شخص شخیص مرتبت بالاتری یافت و به مرور همه چیز به طاق نسیان سپرده شد. بعلاوه ، درطول چند ساله گذشته که  به دلیل سیاست های حاکم بر دانشگاهای متاسفانه کمیت جای کیفیت را گرفت و مسابقه به اصطلاح در تولید علم افزایش یافت، این امر سرقت ادبی و کپی برداری از کار دیگران و یا حتی خرید فروش مقاله و پایان نامه هم  سرعت بیشتری بخود گرفت و دیگر این بی اخلاقی علمی یا سرقت ادبی امری جاری و ساری در کشور شد و امری عادی گردید. امروزه دیگر قبح این زشت کاری علمی فرو ریخته است، چنانکه در خیابان انقلاب و روبروی دانشگاه تهران به راحتی نوشتن پایان نامه و مقاله تبلیغ می شود، اما هیچ کس پاسخگوی این دزدی های علمی و فر رویختن ارزشهای اخلاقی نیست.

اخیرا برای داوری پایان نامه به یکی از دانشگاهای غیر دولتی دعوت شدم و در نگاه اول پایان نامه را  اثری خوب، مستند و علمی یافتم. زیرا پایان نامه از ساختاری خوب برخوردار بود و در آن علاوه بر ارجاع به منابع بی‌شمار فارسی ، به بیش از پنجاه منبع خوب انگلیسی نیز ارجاع داد شده بود. من خوشحال از اینکه نویسنده پایان نامه احتمالا فردی توانمند و زبان دان است به جلسه امتحان رفتم. اما هنگامی که از منابع انگلیسی پایان نامه از ایشان سئوالاتی پرسیدم  متوجه شدم نویسنده هیچ دانش زبانی ندارد  و نوشته ایشان مجموعه ای از کپی برداری از آثار دیگران همراه با منابع انگلیسی آن است . البته این کار هم نه توسط نویسنده  بلکه توسط فردی  دیگر و در ازای دریافت پول انجام شده بود. تاسف‌بارتر اینکه بعدها متوجه شدم که این  مسئله کپی برداری مطلق از کار دیگران امری طبیعی و عادی در جامعه به اصطلاح علمی است. نه کسی آن را انکار می کند و نه کسی در جهت رفع این بلیه جدید فرهنگی  می کوشد، زیرا به نظر می رسد بسیاری از افرادی که باید به مقابله با این پدیده شوم بپردازند، اغلب خود یا اطرافیان و یا فرزندان آنها به گونه های مختلف آلوده به آن هستند، خصوصا که داشتن مدرک برای کسانی که به اصطلاح پارتی دارند ، یک ضروت تام شده است و باید آن را به هر شکلی بدست آورد.

اخیرا هم  یکی از وزرای سابق علوم در دانشگاه فردوسی مشهد سخنرانی داشتند و در آن سخنرانی و در پاسخ به سئوالات دانشجویان، به صراحت پذیرفتند که بخشی از مقاله مشترک ایشان با یکی از دانشجویانش کپی برداری از مقاله فردی دیگر بدون ارجاع و اشاره به آن مقاله بوده است. البته ایشان اصرار داشتند که این کار توسط دانشجوی ایشان انجام شده است ، در حالیکه نام ایشان هم بعنوان یکی از نویسندگان مقاله در آن ذکر شده است. در هر حال این روایت ها عمق فاجعه فرهنگی و علمی در کشور را نشان میدهد که وزیر علوم یک کشور که بالاترین مسئولیت را در رابطه با دانشگاهها و کارهای پژوهشی و آموزشی را دارد ،خود یکی از کسانی است که متهم و یا بهتر بگویم معترف به استفاده نامشروع از آثار دیگران است.  متاسفانه باید اعتراف کنیم که افول اخلاق اجتماعی در همه ارکان جامعه نفوذ کرده است و دانشگاه های ما هم از این بد اخلاقی ها مصون نمانده اند و من فکر می کنم زمان آن رسیده است که این روند نادرست کمیت گرایی ومدرک گرایی  که یکی از پیامد های آن سرقت مقاله و کتابسازی و در نتیجه گرفتن مدرک  یا امتیازات علمی و استفاده های مادی از طریق نامشروع در حوزه علوم است متوقف شود و مسئولان جدید وزرات علوم نیز برای این بیماری جدید اجتماعی راه کارهای بجویند.

 

* استاد دانشگاه فردوسی مشهد

بنا به درخواست نویسنده ، این یادداشت بدون نام منتشر می‌شود