شناسهٔ خبر: 43939 - سرویس دیگر رسانه ها

مرحوم نائینی امروز در غبار زمان و تغییر ایدئولوژی خوابیده است

فیرحی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: مرحوم نائینی، امروز در دو غبار زمان و تغییر ایدئولوژی خوابیده است این دو غبار باعث شده ما در درک فضای ذهنی نائینی دچار مشکل شویم.

 

نقد و بررسی آستانه تجدد

 

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشست نقد و بررسی کتاب «آستانه تجدد» روز شنبه ۱۸ اردیبهشت ماه با حضور جمعی از طلاب، فضلا و دانشجویان در مؤسسه فهیم قم برگزار شد. این کتاب که شرحی است بر «تنبیه الأمه و تنزیه الملة» مرحوم آیت‌الله نائینی، به تازگی توسط نشر نی انتشار یافته و حاصل پنج سال کار پژوهشی حجت‌الاسلام دکتر داود فیرحی است. «آستانه تجدد» نهمین کتاب منتشر شده داود فیرحی در اندیشه سیاسی اسلام و تشیع است

 

در ابتدای این نشست حجت‌الاسلام علی‌رضا نخبه، توضیحاتی درباره تاریخچه نگارش و انتشار کتاب «تنبیه‌الأمة و تنزیه‌الملة» ارائه کرد.

وی گفت: میرزا محمدحسین نائینی، در سال ۱۲۸۶ش (۱۳۲۷ق)، این کتاب را منتشر کرد که تلاشی است برای اثبات حکومت مشروطه و نشان‌دادن مفاسد استبداد، با استدلال‌های شیعی. میرزای نائینی از شاگردان میرزاحسن شیرازی و مرحوم فشارکی و آخوند خراسانی بود. این کتاب، یک مقدمه، ۵ فصل و یک خاتمه دارد و اصل آن به فارسی نوشته شده است.حجت‌الاسلام سیدجواد ورعی در سال ۱۳۸۲ش، پس از بررسی کتاب میرزای نائینی و افزودن توضیحاتی به آن، اقدام به چاپ دوباره کتاب کرد و مبنای کار داوود فیرحی هم همان کتابی است که سیدجواد ورعی تصحیح کرده است. بسیاری از علمای بزرگ، درباره ارزش و اعتبار کتاب تنبیه‌الأمة، تأییدات جدی‌ای داشته‌اند؛ از جمله مرحوم آخوند خراسانی که این کتاب را اجلّ از تمجید دانسته و ملاعبدالله مازندرانی که تمام مبانی کتاب را مأخوذ از اسلام معرفی کرده است. آیت‌الله طالقانی، این کتاب را با حرارت و استدلال محکم خوانده و شهید مطهری، تنبیه‌الأمة نائینی را تفسیری دقیق از توحید عملی، اجتماعی و سیاسی اسلام دانسته است.

در ادامه این نشست حجت‌الاسلام والمسلمین داود فیرحی، شیوه پژوهشی خود در آماده‌سازی کتاب «آستانه تجدد» را توضیح داد و خواستار پژوهش‌های بیشتر و انتشار شرح‌های فراوان از کتاب تنبیه‌الأمة مرحوم نائینی شد.

وی گفت: گرچه امشب دوست دارم بیش‌تر شنونده باشم و عیب‌ها و نقدهای کتاب را بشنوم، اما برای شروع، درباره سبک کارم توضیحاتی ارائه می‌کنم. تنبیه‌الأمة، یک سال و نیم بعد از انقلاب مشروطه و بعد از به توپ بسته‌شدن مجلس نوشته شد و اولین‌بار بود که یک متفکر بزرگ شیعه که نام و نشان و اثر زیادی در حوزه‌های علمیه دارد، دست به چنین کاری می‌زد. در این کتاب، فقیهی برجسته و متفکری اصولی، تبیینی از دولت مدرن و دولت ملی ارائه کرده و درباره دولتی که مبتنی بر مرزهای ملی، قوانین موضوعه، نظام انتخابات و حقوق عمومی است، سخن گفته است.

فیرحی افزود: این کتاب موقعیت جالبی دارد؛ شخصیت بزرگی آن را نوشته و علمای برجسته آن زمان، هم به آن اعتراض کرده‌اند و هم از آن دفاع کرده‌اند. کتاب تنبیه‌الأمة، به دلیل آن‌که سخنی جدی را بیان کرده، همواره در موضع بحث و جدل بوده است. همه‌ی این کتاب، نوآوری است و به هیچ‌وجه تکراری در آن دیده نمی‌شود؛ با این حال از دل دستگاه‌های سنتی و از درون ادبیات فقهی و اصولی و از درون کتاب و سنت دست به استنباط زده و دولت مدرن را از نگاه فقه و اصول شیعه تشریح کرده است. کتاب از این جهت خیلی ارزشمند است؛ اما با این حال پیچیدگی‌هایی دارد؛ زیرا فقیهی اصولی آن را نوشته که ادبیات تخصصی دارد و متن فشرده‌ای هم دارد و می‌توان گفت تمامی کتاب را اصطلاحات علمی فراگرفته است. اگر فقط لغات مشکل بود، می‌توانستیم لغات را با بیان یک یا چند کلمه روشن کنیم؛ اما اصطلاح را باید توضیح داد. بنابراین برداشت من این بود که این کتاب نیاز به شرح دارد؛ نه‌تنها یک شرح؛ بلکه شروح مختلف. درباره کتاب مرحوم نائینی، تلاش‌های فراوانی صورت گرفته؛ اما من کتابی که حاصل تصحیح حجت‌الاسلام ورعی است را مبنای کار قرار داده‌ام؛ چون دقیق‌ترین تصحیح را آقای ورعی داشته است.

نویسنده «آستانه تجدد» در ادامه در خصوص سبک کارش در این کتاب توضیح مفصلی داد. وی گفت: سبک کار را در مقدمه کتاب هم توضیح داده‌ام. من به متن تصحیح‌شده آقای ورعی اعتماد کردم و هرکجا هم بین تصحیح آقای ورعی و و دیگر نسخه‌ها اختلافی بود، در ۹۰ درصد موارد تصحیح سیدجواد ورعی را مبنا قرار دادم. با این حال، چند نکته را در شرح کتاب رعایت کردم:

۱. تلاش کردم کتاب را طوری شرح کنم که اصل متن و پیوستگی آن حفظ شود. اصل متن با حروف مشخص در بالای صفحه آمده و کسی که علاقه دارد فقط متن مرحوم نائینی را بخواند، دچار گسست نمی‌شود. در کنار این متن، لغت‌های دشوار را ترجمه کرده‌ام.

۲. تلاش کردم کار مرحوم آیت‌الله طالقانی را حفظ کنم. سید محمود طالقانی، بعد از کودتای اسفند ۱۳۳۲ش، چون ایران دچار بحران شده بود، به ادبیات دموکراتیک در مخالفان و اپوزیسیون احساس نیاز کرد و با عجله کار را شروع و پاورقی‌هایی به کتاب اضافه کرد؛ بااین‌حال این پاورقی‌ها را نمی‌توان شرح دانست. آیت‌الله طالقانی در سال ۱۳۳۴ش، کتاب تنبیه‌الأمة را تلخیص کرده و در برخی موارد پاورقی‌هایی اضافه کرده که با خواندن آن‌ها احساس می‌کنیم این توضیحات اضافه‌شده توسط طالقانی، روایت نائینی در سال ۱۳۳۴ش است. برداشت من این است که طالقانی، کتاب را انقلابی کرده و آن را به ادبیات خود نزدیک نموده است. من پاورقی‌های مرحوم طالقانی را حفظ کردم تا خواننده، با سه دوره‌ی این کتاب، از زمان مرحوم نائینی، تا دوران مرحوم طالقانی و بالاخره تا زمان معاصر آشنا شود. این کار به خواننده کمک می‌کند همزمان دو شرح را بخواند؛ شرحی که ۵۰ سال بعد از متن اصلی نوشته شده و شرح دیگری که ۶۰ سال بعد از شرح اول نگارش یافته است؛ بدین‌ترتیب خواننده با تفاوت برداشت‌های امروزی ما نسبت به برداشت‌ها در دهه‌ی سی و سال‌های حوالی ۱۲۸۰ش آشنا می‌شود.

۳. در این کتاب، تلاش کردم برای شرح اصطلاحات مرحوم نائینی در کتاب تنبیه‌الأمة، چهار حلقه فراهم کنم و هر واژه‌ای که در این کتاب به کار رفته را ابتدا در ادبیات فقهی و اصولی نائینی ببینم و دریابم که منظور او چیست. مثلاً این‌که منظور مرحوم نائینی از طبیعت تمدن یا حقیقت دولت چیست. تلاش کردم این معانی را از ادبیات خود او استخراج کنم. این حلقه اول استخراج معنای اصطلاحات بود.

اگر یک اصطلاح را در ادبیات مرحوم نائینی نمی‌یافتم، در فقها و اصولیون همزمان با دوره مشروطه به‌دنبال معنای آن می‌گشتم. این حلقه دوم برای کشف ادبیات مرحوم نائینی بود.حلقه سوم، این بود که اگر در فقه و اصول مرحوم نائینی و همچنین در متون فقها و اصولیون همزمان با مشروطه، چیزی نمی‌یافتم، به سراغ فلسفه مشاء و مخصوصاً فلسفه ملاصدرا می‌رفتم؛ چون برخی از اصطلاحات استفاده‌شده توسط مرحوم نائینی، از ادبیات فلسفی ما گرفته شده است.

در حلقه چهارم، تلاش کردم زمینه تاریخی اصطلاحات و عبارات را توضیح بدهم تا روشن شود در مواجهه با چه کسانی زده شده و اصطلاحات همان‌ها چه بوده است و معنایی که آن‌ها اراده کرده بودند چه بوده است.

فیرحی اضافه کرد: علاوه بر این، سه پیوست هم به کتاب اضافه کردم:

۱. نظر مرحوم نائینی درباره ولایت فقیه و ولایت عدول مؤمنین که در دو تقریر از درس او آمده است؛ «منیة الطالب» نجفی خوانساری و «المکاسب و البیع» محمدتقی آملی. تقریر مرحوم خوانساری، مبنای بسیاری از فقها از جمله آیت‌الله‌العظمی خویی است. بنابراین تلاش کردم آن را ترجمه کنم و در پیوست بیاورم. دو دلیل و حجت داشتم؛ اول این‌که بحث‌هایی درباره ولایت فقیه هست که باید روشن شود. خیلی‌ها معتقدند دو فصل از کتاب نائینی که خود مرحوم نائینی آن‌ها را حذف کرده و در کتاب نیاورده، به کتاب صدمه زده؛ اما من فکر می‌کنم حذف آن‌ها صدمه‌ای به کتاب وارد نمی‌کند و با این حال نظرات مرحوم نائینی درباره ولایت فقیه را آوردم تا کامل‌کننده کتاب باشد.

۲. متن نیمه‌استدلالی و فتوایی شیخ‌فضل‌الله نوری؛ کتاب مرحوم نائینی، در بعضی موارد عکس‌العملی به گفتارهای شیخ فضل‌الله نوری است و آوردن متن شیخ فضل‌الله کمک می‌کند تا مخاطب دریابد که این نکات واکنش به کدام عبارات شیخ فضل‌الله نوری است.

۳. مقدمه مرحوم طالقانی را هم در پیوست سوم آورده‌ام تا خواننده، تمام متن را یک‌جا ببیند و فاصله ۶۰ سال منِ شارح را با مرحوم طالقانی درک کند و با آن هم آشنا شود.

پس از سخنرانی حجت الاسلام فیرحی، حجت‌الاسلام سید جواد ورعی، ابتدا به بیان نکاتی درباره کتاب مرحوم نائینی پرداخت و پس از آن، برخی از نقاط قوت کتاب «آستانه تجدد» را برشمرد و در آخر، نقدها و ضعف‌های کتاب را یادآور شد.

وی گفت: نقد هر کتابی نشانه اهمیت کتاب نزد اهل فن است. توفیقی برای بنده بود که در چند روزی که این کتاب در اختیارم بود، آن را مطالعه کردم و چند روز با کتاب جناب آقای دکتر فیرحی زندگی کردم. تا کسی با کتاب تنبیه الأمة مأنوس نباشد، اهمیت کار دکتر فیرحی را درک نمی‌کند.در اوایل دهه ۸۰ شمسی، بنا شد پژوهشی برای مرکز تحقیقات علمی دبیرخانه مجلس خبرگان انجام بدهم و به پیشنهاد برخی از دوستان، و با توجه به این‌که تنبیه‌الأمة نائینی، مهم‌ترین اثری است که در عصر مشروطه به قلم یک فقیه چاپ شده، تلاش کردم این کتاب را احیا کنم. چاپ‌هایی که تا آن زمان شده بود، چاپ‌های مغلوطی بود و بر اساس نسخه ۱۳۲۷ش در بغداد بود. پس از آن، یک نسخه چاپ سنگی در سال ۱۳۲۸ش در تهران منتشر شد و مرحوم آیت‌الله طالقانی هم همان‌ها را محور چاپ قرار داده بود و شرح و حاشیه بر آن اضافه کرد. اما این چاپ‌ها غلط‌های زیادی داشت. مرحوم طالقانی، عبارات ناخوانا را به صورت اجتهادی تصحیح کرده‌ یا فرازهایی را حذف کرده است. همچنین مرحوم طالقانی چون نتوانسته بود نسخه‌‌های قبلی را پیدا کند و عبارات درست را تشخیص بدهد، بنابراین موارد مبهم را حذف کرده‌ است. من در تصحیح این کتاب، دو نسخه چاپ اول و دوم را از کتابخانه به‌دست آوردم و بر اساس همان چاپ اولی که طبیعتاً به رؤیت مرحوم نائینی هم رسیده و مورد تأیید بوده، اقدام به تصحیح کتاب کردم.

کتاب تنبیه‌الأمة مرحوم نائینی، اگر نگوییم بی‌نظیر، دست‌کم در تاریخ تشیع و در فقه سیاسی شیعه، کم‌نظیر است. آن‌چه در این کتاب آمده، فارع از نظام مشروطه سلطنتی است و بیش‌تر درباره عناصر و مؤلفه‌های سیاسی اسلام سخن گفته و آن را با قلم فقیهانه تبیین کرده و با مدل‌های دیگر نظام سیاسی هم تطبیق‌پذیر است. به همین دلیل، باید شروح مختلفی بر آن نوشته شود.

سبک آقای دکتر فیرحی در کتاب «آستانه تجدد»، سبکی است که خلاف انتظار من بود و تصور من این بود که سبک دیگری داشته باشند. معتقدم شرح دیگری بر این کتاب لازم است. کسی باید آستین همت بالا بزند و این کتاب را به ادبیات امروز بازنویسی کند؛ بدون این‌که چیزی از آن بکاهد یا به آن اضافه کند؛ کأن مرحوم نائینی بخواهد این کتاب را امروز بنویسد. ممکن است حجم کتاب در این بازنویسی، به دلیل ایجاز متن اصلی و کاربرد کلمات فنی، دو یا سه‌برابر شود.

حجت‌الاسلام سید جواد ورعی، سپس به بیان برخی از نقاط قوت کتاب «آستانه تجدد» پرداخت و در بیان این نکات گفت: اول اینکه واژه‌های دشوار کتاب نائینی، در همان حاشیه توضیح داده شده است. ارزش این کار وقتی روشن می‌شود که می‌بینیم خیلی از واژه‌ها را تا به کتاب لغت مراجعه نکنیم روشن نمی‌شود، دوم اینکه استفاده از آثار فقهی و اصولی خود مرحوم نائینی برای نشان‌دادن مقصود ایشان در کتاب و بیان مبانی فقهی و اصولی وی، سوم اینکه استفاده از منابع وسیع دیگر فقهی و اصولی در تبیین مبانی فکری فقهای شیعه. این کار کمک می‌کند خواننده این کتاب بتواند مراد نائینی را دریابد و در نهایت اینکه بررسی دقیق از میزان تأثیرپذیری مرحوم نائینی از عبدالرحمن کواکبی. گرچه این مسأله هنوز مورد قیل و قال است و کسانی که درباره مرحوم نائینی کتاب نوشته‌اند، درباره آن اظهارنظر کرده‌اند، دکتر فیرحی در خاتمه کتاب – در بخش استبداد – فرازهایی از کواکبی نقل کرده است تا نشان دهد نائینی در این مسأله تحت‌تأثیر کواکبی بوده است. این کار در خور تحسین است.

ورعی ادامه داد: مرحوم نائینی، کتاب تنبیه‌الأمة را در دفاع از مشروطه و ناظر به علمای مشروعه‌خواه نوشته و پاسخی است به آثاری از جمله «حرمت مشروطه» و «تذکرةالغافل» که به نجف ارسال می‌شده؛ به همین دلیل، بخش‌های مهمی از این کتاب، پاسخ به استدلال‌های شیخ فضل‌الله نوری در کتاب «حرمت مشروطه» است. در کتاب «آستانه تجدد» اشاره شده که عبارات مرحوم نائینی، پاسخ به کدام عبارت «حرمت مشروطه» است. با این کار خواننده از مراجعه به متن شیخ فضل‌الله نوری بی‌نیاز می‌شود. آقای فیرحی همه چاپ‌های تنبیه الأمة را ملاحظه کرده و در بین چاپ‌های مختلف، تشخیص داده که چاپ بوستان کتاب ]به تصحیح ورعی[، اصحّ نسخه‌هاست و آن را مبنای کار قرار داده ‌است. بعد از چاپ بوستان کتاب، چاپ‌ها و تصحیح‌ها و تحقیق‌های دیگری هم صورت گرفته، اما هنوز نقایصی در آن‌ها هست و مقابله‌ای که در این چاپ صورت گرفته، در آن‌ها نیست.

حجت‌الاسلام سید جواد ورعی، پس از این به بیان نکاتی در نقد کتاب «آستانه تجدد» پرداخت و البته پیش از آن تصریح کرد که بیان هیچ‌کدام از این نکات به‌معنای این نیست که این شرح در برابر ارزشی که دارد و زحمتی که برای آن کشیده شده، خللی دارد. او نقدهایش را در دو بخش ایرادهای شکلی و ایرادهای محتوایی بیان کرد:

ایرادهای شکلی:

۱. با خواندن این کتاب که هم متن کتاب مرحوم نائینی در آن آمده و هم توضیحات آیت‌الله طالقانی و جمع‌بندی مرحوم طالقانی هم در پایان بخش آمده، انتظار خواننده کتاب این است که از مراجعه به متن‌های دیگر مستغنی شود؛ اما صفحه‌آرایی کتاب به‌گونه‌ای است که این انتظار برآورده نمی‌شود. گاهی متن در یک صفحه است و توضیحات تا ۸ صفحه بعد ادامه پیدا کرده است. این شیوه صفحه‌آرایی، هدف شارح را تأمین نمی‌کند و خواننده به دشواری می‌افتد.

۲. شاید اگر حروف مربوط به چاپ بوستان کتاب، متمایز از توضیحات آیت‌الله طالقانی می‌آمد بهتر بود. توضیحات مرحوم طالقانی در همه موارد مشخص است؛ اما توضیحات چاپ بوستان، در بسیاری از موارد مشخص نیست. شارح محترم هم گاه توضیحاتی اضافه کرده‌اند که شرح متن نیست و ابهام ایجاد می‌شود که این توضیحات کدام مربوط به چاپ بوستان است و کدام‌یک را خود شارح اضافه کرده است.

ایرادهای محتوایی:

مهم‌ترین نکته‌ای که در این کتاب وجود دارد، این است که برداشت شارح محترم از تقریرات مرحوم نائینی – هم در تقریر مرحوم خوانساری و هم در تقریر مرحوم آملی – این است که مرحوم نائینی، ولایت عامه فقیه را قبول نداشته است. این برداشت، برخلاف نظر مشهور است که معتقد است نائینی، مقبوله عمر بن حنظله را در اثبات ولایت فقیه تمام می‌داند. مرحوم نائینی تصریح کرده که آن دو فصلی که نوشته شده اما در کتاب نیامده، در اثبات ولایت عامه فقیه بوده؛ ولی چون تخصصی بوده و همچنین به‌خاطر خوابی که دیده، آن دو را حذف کرده و در کتاب نیاورده است. با این حال حتی اگر ایشان در تقریرات، نظری داشته باشد، منافاتی ندارد که سال‌ها بعد در دلایل آن مناقشه کند. این البته تنها برداشت بنده نیست؛ بسیاری از بزرگان همین برداشت را درباره نظر مرحوم نائینی دارند. امام خمینی، همین نسبت را به مرحوم نائینی می‌دهد؛ آیت‌الله العظمی خویی هم همین‌طور؛ برخی نویسندگان مانند محسن کدیور هم مرحوم نائینی را از کسانی می‌دانند که قائل به ولایت فقیه است و در این رابطه به تنبیه‌الأمة استناد کرده‌اند؛ اکبر ثبوت هم در کتابی که نوشته، قائل به همین مطلب است. بنابراین، قول مشهور درباره ولایت فقیه از نظر مرحوم نائینی همین است؛ هم تقریرات این را نشان می‌دهد و هم متن تنبیه‌الأمّة.

شاید این تلقی وجود داشته که اگر ما نائینی را قائل به ولایت فقیه بدانیم، در آن صورت با مدلی که در این کتاب بیان شده سازگاری ندارد؛ کأن این دو، قسیم هستند. من این را قبول ندارم. شاید آن چیزی که باعث این اشتباه شده، برخی تفسیرهای اقتدارگرایانه از ولایت فقیه باشد که ما را به این‌جا رسانده که این دو را متباین بدانیم.

حجت‌الاسلام ورعی در ادامه نقد خود بر کتاب «آستانه تجدد» به ویژگی‌های نظام سیاسی از دیدگاه نویسنده تنبیه‌الأمة پرداخت و گفت:  مرحوم نائینی، عناصری را بیان کرده که در نظام سیاسی اسلام، به گفته شهید بهشتی «دگم» است. هر نظام سیاسی‌ای که بخواهد در اسلام تشکیل شود، باید این مؤلفه‌ها در آن باشد؛ حتی حکومت معصوم؛ چه برسد به حکومت فقیه. آن عناصر از این قبیلند:

۱. حکومت در اسلام از سنخ ولایت و امانت است؛ نه از سنخ مالکیت و قاهریت: در هر حکومتی این ویژگی باید محفوظ باشد؛ حتی حکومت معصوم. اگر ما گفتیم حکومت از صنف ولایت و امانت است، الزاماتی دارد و برای حفظ آن تدابیری اندیشیده شده است. مرحوم نائینی شواهدی بیان می‌کند که عصمت را در تنافی با نظارت مردم نمی‌بیند. از نظر نائینی حتی اگر معصوم در رأس کار باشد، مردم حق نظارت دارند. این امانت اگر بخواهد حفظ شود و تغییر هویت ندهد و تبدیل به مالکیت نشود، این از الزامات آن است.

۲. شورویه بودن: حکومت، شورایی است و مردم در آن دخیلند. زمامداران ملزم به مشورت هستند. مرحوم نائینی، شواهد فراوانی از حکومت پیامبر و امام علی و خلفای راشدین نقل می‌کند و این عنصر را از مقوّمات عصر حضور و غیبت می‌داند.

۳. آزادی شهروندان و نفی رقیت و استبداد: به‌نظر مرحوم نائینی، حکومت مطلقاً همراه با آزادی‌هاست و نفی هر استبدادی از جمله سیاسی و دینی، جزئی از آن است.

۴. مساوات زمامداران و مردم در برابر قانون: تعبیر مرحوم نائینی درباره ویژگی‌های نظام سیاسی، «قدر مقدور» است؛ معتقد بود باید سلطنت مطلقه سلاطین را مشروط کنیم به قانون و این منافاتی ندارد با زمانی که مدل سلطنتی برچیده می‌شود و نظام جمهوری برپا می‌شود؛ این موارد باید رعایت شود؛ چه ولایت فقیه باشد و چه هر نظام دیگری.

باید تفسیری از حکومت ولایت فقیه بر اساس نگاه نائینی داشته باشیم که با این چهار مؤلفه سازگار باشد. اگر سازگار بود، در آن حالت ولایت فقیه قسیم مشروطه نیست؛ کاملاً هم قابل جمع است. گرچه ممکن است در زمانی امکان تحقق داشته باشد و در زمانی دیگر نداشته باشد. با این حال حتی اگر برداشت من نادرست باشد که تفسیرهای ناصواب از ولایت فقیه، این ذهنیت را ایجاد کرده که نظام ولایت فقیه قابل جمع با آن‌چه نائینی ترسیم کرده نیست، اما این‌که دکتر فیرحی در کتاب «آستانه تجدد» درباره نظر مرحوم نائینی در ولایت فقیه گفته، خلاف برداشت مشهوری است که از تنبیه‌الأمة و دیگر آثار نائینی برداشت می‌شود.

پس از بیان نکاتی در ویژگی‌های مثبت و منفی اثر حجت‌الاسلام والمسلمین داود فیرحی از سوی حجت‌الاسلام سید جواد ورعی، نویسنده کتاب، درباره برخی از اشکالات وارده، توضیحاتی بیان کرد:

۱. اگر تعداد شرح‌ها زیادتر شود، شاید مبنای مرحوم نائینی در مسأله ولایت فقیه بیش‌تر کشف شود.

۲. درباره بازنویسی متن مرحوم نائینی که آقای ورعی پیشنهاد کردند، معتقد نیستم که بازنویسی مفید است. محسن هجری، متن مرحوم نائینی را در ۱۲۰ صفحه بازنویسی کرده و به باور من، روح کتاب در این بازنویسی از بین رفته است.

۳. راجع به مرحوم نائینی و ولایت فقیه، من هر قدر مطالعه کردم، احساسم این نبود که جناب آقای ورعی گفتند. تلاش کردم زمان امروز را از خودم دور کنم. زمانی ماکیاولی را می‌خواندم، می‌گفت من در تبعید، شب‌ها لباس کار را عوض می‌کردم و دوش می‌گرفتم و به کتابخانه می‌رفتم و با افلاطون شب‌نشینی می‌کردم. من هم می‌خواستم همین کار را بکنم تا در شرایط امروز نباشم و یک نوع تعلیق داشته باشم به لحاظ رابطه زمانی، تا آن دوره را بیش‌تر درک کنم. این‌که می‌گویند «ربّ شهرة لا اصل لها»، فکر می‌کنم درباره مرحوم نائینی و نظر او درباره ولایت فقیه ثابت است. شاید شرح‌های دیگری بتواند این نظر را نقد و حک و اصلاح کند.

مرحوم نائینی، امروز در دو غبار خوابیده؛ هم غبار زمان و هم غبار تغییر ایدئولوژی. جامعه ایران از تفکر مشروطه به تفکر جدیدی رفته و این دو غبار باعث شده ما ناخواسته در درک فضای ذهنی نائینی دچار مشکل شویم. دوستانی که مرحوم نائینی را ذیل بحث‌های ولایت‌فقیهی قرار می‌دهند، ناخواسته بحث‌های جدید را داخل در شناخت خود از نائینی می‌کنند و فکر می‌کنند او در ذهنش ترتب ذهنی قائل بوده از حکومت استبدادی تا حکومت معصوم؛ در حالی که نائینی کاری با سلطنت و مشروطه ندارد. مرحوم نائینی از جمهوری صحبت نکرده و هیچ‌جا هم اشاره‌ای به پادشاه نمی‌کند. عدم اشاره‌ی نائینی، از روی قصد است. او نظام سلطنتی را حکومت نمی‌داند. نائینی می‌گوید حقیقت حکومت، ولایت و امانت است و این اصطلاح، از اصطلاح خاص ولایت فقیه فاصله دارد و معنای عمومی ولایت را مدنظر دارد. مفهوم امانت و ولایت آن‌قدر در متن نائینی آمده که روشن است از جنس ولایت جدّ و اب نیست.

تفکر مرحوم نائینی در بعضی جاها ناقص مانده است و ما احتیاج داریم اندیشه نائینی را به هم ببافیم و بر اساس اصول و اندیشه‌های او، ایرادهایش را از بین ببریم. همان مشکلی که مشروطه داشت، نائینی هم دارد. نظام مشروطه کامل شکل نگرفت؛ چون فکر مشروطه کامل نبود. تفکر نائینی، جاهای خالی‌ای دارد که باید آن را پر کرد.

اگر دوستان بتوانند تجربه مرحوم نائینی را با تجربه مسیحیت تطبیق کنند، پژوهش خوبی می‌شود. آن‌ها هم از درون تفکر مسیحی، به فکری شبیه مرحوم نائینی رسیده بودند. جان لاک این‌چنین نظریاتی را بیان کرده بود؛ گرچه بعید است که مرحوم نائینی از نوشته‌های جان لاک اطلاعی داشته باشد. بنابراین ظاهراً در ادیان ابراهیمی چیز مشترکی هست که به زمینه‌های مشترکی می‌رسد.