شناسهٔ خبر: 43959 - سرویس دیگر رسانه ها

گزارش یک نشست/ اغراق‌آميز و فاقد رويكرد تاريخی

نشست اول نقد و بررسي كتاب تاريخ جامع ايران يكشنبه پنجم ارديبهشت ماه برگزار شد، روزبه زرين‌كوب، استاديار گروه تاريخ دانشگاه تهران، سيروس نصرالله‌زاده‌، دانشيار پژوهشگاه مطالعات فرهنگي و علوم انساني و علي علي‌بابايي، پژوهشگر سخنراني و هر سه بر عدم حاكميت نگاه تاريخي بر اين مجموعه و يكدست نبودن مقالات تاكيد كردند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اعتماد؛ نشست اول نقد و بررسي كتاب تاريخ جامع ايران  يكشنبه پنجم ارديبهشت ماه برگزار شد، روزبه زرين‌كوب، استاديار گروه تاريخ دانشگاه تهران، سيروس نصرالله‌زاده‌، دانشيار پژوهشگاه مطالعات فرهنگي و علوم انساني و علي علي‌بابايي، پژوهشگر سخنراني و هر سه بر عدم حاكميت نگاه تاريخي بر اين مجموعه و يكدست نبودن مقالات تاكيد كردند. ژاله آموزگار و محمود جعفري‌دهقي از سر ويراستاران اين مجموعه نيز در اين برنامه حضور داشتند. در پايان، جعفري دهقي، دانشيار گروه فرهنگ و زبان‌هاي باستاني دانشگاه تهران به دعوت زرين كوب روي سن رفته و درباره نقدهايي كه به كتاب وارد شد توضيحاتي را ارايه كرد.
‌ سخنان اغراق آميز در افتتاحيه
در ابتداي اين نشست، سيروس نصرالله‌زاده با بيان اينكه انتشار مجموعه «تاريخ جامع ايران» با سفارش مقاله و جمع‌آوري آنها كار آساني نيست، عزم موسسه دايره المعارف بزرگ اسلامي، سيد كاظم بجنوردي، حسن رضايي باغ‌بيدي و جعفري‌دهقي را شايسته تقدير دانست و افزود: درست است كه بعد از تاريخ كمبريج، تاريخ جامعي منتشر نشده و شايد عزمي به آن معنا وجود نداشته است اما گويا سرچشمه‌هاي تاليف اين مجموعه‌ در حال گم شدن است. وي ديالوگ راننده تاكسي كه سبب تاليف اين مجموعه شده را ناشي از ذهنيت‌هاي غيرتاريخي ما دانست و افزود: به نظر مي‌رسد تدوين «تاريخ جامع ايران» به سفارش رييس دولت اصلاحات بوده است. وي تنوع مقاله و مولفان اين مجموعه را
قابل ستايش خواند و خاطرنشان كرد: مطالعه اين مجموعه به مخاطب اطلاعات اوليه خوبي مي‌دهد. البته انجام كار علمي، بسيار بزرگ و پر اهميت است تا جايي كه خود سيدكاظم بجنوردي نيز به دليل فعاليت در بنياد دايره‌المعارف بزرگ اسلامي متحول و تبديل به يك شخصيت علمي شده، او كتابخانه‌اي بسيار غني در اختيار پژوهشگران خود قرار داده كه در دو سه دهه اخير مانند اين تلاش را شاهد نبوده‌ايم. وي افزود: اما جديت زماني شروع مي‌شود كه در مراسم افتتاحيه سخناني درباره مجموعه «تاريخ جامع ايران» گفته شد. اگرچه جملات برخي از بزرگاني كه در مراسم حضور داشتند را بايد جزيي از اغراق‌هاي اين مراسم دانست؛ از جمله اينكه تاريخ ايران كمبريج كهنه شده و بايد تاريخي نوشته شود كه جاي آن را بگيرد. خود آقاي بجنوردي نيز گفته است كه «تاريخ جامع ايران» بزرگ‌ترين سند ملي و هويتي ايران در طول چندين هزار ساله است كه سخن بسيار بزرگي بوده و بازگو‌كننده شخصيت ملي ما است. از طرفي سيدصادق سجادي اين مجموعه را اثري دانسته كه موقعيت و سابقه تمدني ايران را براي جهان روشن مي‌كند يا فتح‌الله مجتبايي مدعي است كه نگاه فرهنگي كه در «تاريخ كمبريج» وجود ندارد، بر «تاريخ جامع ايران» حاكم است.
نصرالله‌زاده با بيان اينكه فارغ از مقالات، نگاهي كلي دارد، گفت: بنا بود هزينه كتاب «تاريخ ايران كمبريج» توسط شركت نفت پرداخت شود كه اين اتفاق نيفتاد، آنها خود منتشر كردند و مي‌بينيد كه هنوز هم مقالات آن اعتبار دارد و متخصصان به آن رجوع مي‌كنند. وي ادامه داد: ‌اي كاش در همين حد باقي مي‌ماند و اين بزرگان چنين جملاتي را در جلسه افتتاحيه بر زبان نمي‌آوردند و درباره كتاب با توجه به جايگاه آنكه جايگاه مهمي است، سخن به ميان مي‌آمد. براي اين كتاب زحمات زيادي كشيده شده به ويژه در بخش باستان كه شامل پنج جلد مي‌شود اما با توجه به اينكه سرويراستاران بخش باستان، رضايي باغ‌بيدي و جعفري‌دهقي هر دو از متخصصان زبان‌هاي ايران باستان هستند، به نظر مي‌رسد از ابتدا فكري براي نگاه تاريخي به اين مجموعه نشده است. وي عدم ساختاربندي و هماهنگي و وجود فراز و نشيب در مقالات را اشكال ديگري براي «تاريخ جامع ايران» دانست.
اميدي در دل دوستداران فرهنگ و تاريخ ايران
علي علي‌بابايي، انتشار مجموعه «تاريخ جامع ايران» را زنده شدن اميدي در دل دوستداران فرهنگ و تاريخ ايران دانست كه توانسته جاي خالي تاريخ ملي ايران را به عنوان يكي از سرزمين‌هاي فرهنگساز عرصه گيتي پر كند. وي ادامه داد: با نگاهي به اين مجموعه به برخي از كمبودهاي آن مي‌توان پي‌برد، معمولا در تاليف دانشنامه يا دايره‌المعارف دو مرحله تعيين موضوع و عناوين مقاله‌ها و پس از آن شناسايي مولفان مقاله‌ها وجود دارد كه به عهده سرويراستاران است. به نظر مي‌رسد در مجموعه«تاريخ جامع ايران» در هر دو اين مراحل كاستي‌هايي ديده مي‌شود كه در كيفيت مقاله‌ها خود را نشان داده است.
 مقالات نامربوط به يكديگر
در ادامه اين برنامه، روزبه زرين‌كوب گفت: به نظر مي‌رسد قبل از هر چيز، مرور و فهم سير تحول مطالعات حوزه تاريخ عمومي ايران فهم مهم است. شايد اين پيشينه به سال ١٨١٥ ميلادي بازگردد وقتي كه
اول بار جان ملكم انگيسي، يك دوره تاريخ ايران نوشت و آنچه را دانش آن زمان مي‌توانست عرضه كند ارايه داد. درست ١٠٠ سال بعد انگليسي ديگري به نام پرسي سايكس، تاريخ ايران را نوشت. دانشمندان اتحاد جماهير شوروي نيز هميشه به شرق و به‌طور خاص به ايران توجه داشته‌اند و در سال ١٩٥٧ از طرف دانشگاه دولتي لنينگراد آن زمان، به صورت گروهي يك تاريخ ايران در يك مجلد تدوين و چاپ شد و ٢٠ سال بعد يعني در ١٩٧٧ گروهي از دانشمندان دانشگاه دولتي مسكو، مجلد ديگري را فراهم كردند. طبعا مهم‌ترين كاري كه در حوزه تاريخ عمومي ايران شناخته شده، كاري است كه در فاصله سال‌هاي ١٩٦٨ تا ١٩٩١ در دانشگاه كمبريج انجام شده و شهرتي جهاني دارد اما در ايران نيز شايد اين احساس يا درك حاصل شد كه نيازي براي نگارش تاريخ ايران توسط خود ايراني‌ها وجود دارد كه تاريخچه آن به ١٣٠٦ شمسي يعني ٩٠ سال پيش بازمي‌گردد. جلسه‌اي تشكيل شد و چهره‌هاي ماندگاري در تاريخ فرهنگ ايران چون محمدعلي فروغي، ابوالحسن فروغي، محمد قزويني و عباس اقبال آشتياني با همفكري يكديگر طرحي را ريخته و سه نفر را انتخاب كردند؛ حسن پيرنيا براي نگارش تاريخ باستان، سيد حسن تقي‌زاده براي تاريخ ايران از آغاز دوره اسلامي تا آغاز عصر ايلخاني و عباس اقبال آشتياني براي از آغاز دوره مغول تا پايان دوره قاجار تعيين شدند كه البته در اين بين حسن پيرنيا از ديگران موفق‌تر عمل كرد و كار خود را به پايان رساند.
وي به نقل از استاد زرين كوب، از تلاشي كه اوايل دهه ٥٠ به همين منظور در دانشگاه تهران صورت گرفته بود نيز ياد كرد كه البته به دلايلي عملي نشد و افزود: از آن روز تاكنون، چهل سال مي‌گذرد و اكنون ما درباره «تاريخ جامع ايران» صحبت مي‌كنيم كه به طرق مختلف قابل نقد است اما من «تاريخ ايران كمبريج» را نيز مجموعه‌اي از مقالات نامربوط به يكديگر مي‌دانم. زرين كوب گفت يادمان باشد نام اثر «تاريخ جامع ايران» است اما در واقع فصل‌بندي‌هاي آن، اين مفهوم را در ذهن خواننده ايجاد نمي‌كند. زماني كه شما مباحث كتاب«تاريخ جامع ايران» را ورق مي‌زنيد و مطالعه مي‌كنيد بايد بتوانيد نگاهي يك‌دست و واحد از زندگي مردم ايران در جنبه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي بيابيد. به نظرم در اين اثر اين اتفاق بسيار اندك رخ داده و علت آن، فصل‌بندي مجموعه است؛ از اين رو نگاه يا رويكرد تاريخي آن قدري ضعيف است، در حالي كه تاريخ كمبريج از اين لحاظ جلوتر است.
در قسمت پاياني اين نشست، جعفري‌دهقي به عنوان يكي از سرويراستاران پنج جلد نخست مجموعه «تاريخ جامع ايران»، ضمن تاييد برخي نقدها كه منتقدان از آن سخن گفتند به بعضي كمبودها و مشكلات تاليف اين مجموعه از جمله عدم وجود نگاه تاريخي در آن اشاره كرد و گفت: تاريخ ايران بسيار گسترده است و تدوين اثري كه بتواند تمام جوانب تاريخ ايران را در نظر داشته باشد كار آساني نيست. وي همچنين تنگناهاي مالي و اداري را از ديگر موانع دانست.