شناسهٔ خبر: 44166 - سرویس دیگر رسانه ها

ویکتور هوگو و خلق آثار ادبی ماندگار در ۱۹ سال تبعید

امروز ۲۲ می، سالروز درگذشت ویکتور هوگو ست؛ نویسنده ای که همواره تلاش کرد تا با مردم باشد و از آنان دَم زند.

 

ویکتور هوگو

 

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ او را به حق باید یکی از بزرگ ترین شخصیت های ادبی تاریخ فرانسه و البته یکی از درخشان ترین شخصیت های ادبی جهان دانست، شخصیتی که همواره تلاش کرد تا با مردم باشد و از آنان دَم زند.

زندگی پر فراز و نشیب او، حکایات زیادی در درون خود دارد. او از همان ابتدا، به ادبیات و شعر علاقه مند شد و آموختن ها و نوشتن هایش باعث شد تا در ۲۵ سالگی به عضویت آکادمی فرانسه پذیرفته شود.

قلم او البته قلمی آزاده بود و با سیاست های مستبدانه حاکمان وقت فرانسه مانند ناپلئون سوم، همخوانی نداشت؛ این بود که ویکتور هوگو با حُکم ظالمانه حاکمان وقت و برای خاموش نگه داشتن، ۱۹ سال به تبعید فرستاده شد و البته مانند بسیاری از ادبا و شعرای آزاده تاریخ، در تبعید هم دست از قلم بر نداشت و اتفاقا بسیاری از آثار ماندگار او در همان سال های نوزده گانه خلق شد.

او در خلق ادبی خود به بیان مفاهیمی مانند تضاد خیر و شر، نیکی و بدی، وجدان و بی وجدانی و البته روشنایی و تاریکی اهتمام می ورزید. در حقیقت می توان یکی از کلیدواژه های آثار ادبی هوگو را شکافتن مفهوم «عدالت و بی عدالتی» دانست که در شاهکاری مانند «بینوایان»موج می زند و در جریان یک درام زیبا و تاثیرگذار، به تشریح بی عدالتی های آن روزگار فرانسه و فاصله طبقاتی مردم می پردازد؛ بی عدالتی هایی که در نهایت دامان حاکمان ظالم وقت را گرفت و به انقلاب کبیر فرانسه منجر شد.

چنین است که ویکتور هوگو موفق شد تا با بیان ادبی حقایق و دردهای اجتماعی روزگار خود در قالب رمان و شعر، به عنوان شخصیتی ماندگار در تاریخ ادبی فرانسه و البته در تاریخ ادبی جهان ماندگار شود و رمان های کم نظیری مانند «بینوایان»،«مردی که می خندد»، «کارگران دریا»، «ناپلئون کوچک»، «گوژپشت نوتردام» و یا «روح انسان»، حاصل همین نگاه واقع بینانه و در عین حال آرمانگرایانه اوست.

او همچنین در دفاتر شعری خود مانند «سرود برگ های پاییزی»، «سپیده دم»، «نداهای درونی» و «سایه ها» هم همین نگاه را دنبال کرد و اشعار جاودانه ای از خود به یادگار گذاشت که به زبان های مختلفی هم ترجمه شده است.

و اما سال های پایانی زندگی ويكتور هوگو، مقارن با سال هایی بود که فرانسه، از شر برخی حاکمان ظالم رهایی یافته بود و همین باعث شد تا هوگو دوباره به میان مردم بازگردد و قدر بیند و در صدر نشیند.

او در سال های پایانی عمر خود، مورد احترام و ستايش عمومي بود و حتی توانست از سوی مردم فرانسه، حضور در پارلمان این کشور را هم به عنوان نماینده مردم تجربه کند؛ تجربه ای که البته برای او خوشایند نبود و خیلی زود عطای سیاست را به لقایش بخشید و مجددا به دامان شعر و ادبیات بازگشت.

محبوبیت هوگو در سال های پایانی عمر در میان مردم چنان بود که در سال ۱۸۸۲ میلادی و در جشن تولد هشتاد سالگي او، بسیاری از مردم پاريس و شهرهاي ديگر فرانسه براي تهنيت و گراميداشت او، در برابر خانه ‏اش گرد آمدند و تولدش را به او تبریک گفتند.

ويكتور هوگو سرانجام مانند چنین روزی و در ۲۲ می ۱۸۸۵ میلادی و در سن ۸۳ سالگي، در اوج محبوبيت و شهرت درگذشت و پس از تشييعي با شكوه، در مقبره بزرگان پاريس به خاك سپرده شد؛ اما به نظر می رسد که تعهد او در بیان مسائل و دردهای مردم روزگارش  که با خلق آثار ادبی ماندگار شد  هیچگاه او را از حافظه تاریخ ادبیات فرانسه و البته جهان پاک نکند تا همگان بدانند که تعهد در قلم و بیان شفاف، عدالت محور و صریح مسائل و مشکلات قاطبه مردم، باعث ماندگاری قلم بوده، هست و خواهد بود.