شناسهٔ خبر: 45623 - سرویس کتاب و نشر

نگاهی به جامعه‎‎شناسی ویلفردو پارتو؛

چارچوبی برای روان‎‎شناسی سیاسی

پارتو خواننده‌ای که برای اولین بار به مطالعه روان‌شناسی سیاسی علاقه یافته است ممکن است از خود بپرسد تلاش برای آموزش جامعه‌شناسی عمومی پارتو چه لزومی دارد. جواب، ساده است: رشته‌ی علمی روان‌شناسی سیاسی که طی دو دهه‌ی اخیر به طور فزاینده‌ای شناخته شده است، نمی‌تواند صرفاً مشغول مطالعه در سطح روان‌شناسی فردی، گرایش‌ها، حالات، ساختار شخصیتی و این قبیل مسائل باشد، بلکه امروزه بیشتر بر تأثیر و تأثر عملکرد نیروهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از یک سو و ذهن انسان از سوی دیگر تأکید دارد.

فرهنگ امروز: متن زیر ترجمه فصل اول کتاب «جامعه‎‎شناسی ویلفردو پارتو: چارچوبی برای روان‎‎شناسی سیاسی» (Vilfredo Pareto’s Sociology: A Framework for Political Psychology) به قلم اَلِسدِر جی. مارشال (ALASDAIR J. MARSHALL)، استاد دانشگاه Glasgow بریتانیا است که توسط انتشارات Ashgate در سال ۲۰۰۷ در ۲۱۵ صفحه منتشر شد. ترجمه زیر توسط قربانعلی قربان‎‎زاده سوار، استادیار علوم سیاسی دانشگاه بین‎‎المللی امام خمینی (ره) و امیرمحمد ایزدی، دانش‌آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه بین‎‎المللی امام خمینی (ره) برای آشنایی با اندیشه های پارتو صورت گرفته است.

مقدمه

در سال‎‎های اخیر از اندیشه‎‎های جامعه‎‎شناسانه ویلفردو فدریکو داماسو پارتو[۱] غفلت شده است. پارتو را بایستی در کنار اندیشمندانی مانند ماکس وبر، کارل مارکس و امیل دورکهایم، یکی از پایه‎‎گذاران اصلی کلاسیک جامعه‎‎شناسی محسوب کرد. به‎‎ منظور درک این غفلت، باید نوشته‎‎های پارتو را پلی بین اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ملاحظه نمود که خود، مرهون نیکولو ماکیاولی، هدایت‎‎کننده‌ی اصلی نظریه‌ی‎‎ علوم اجتماعی ایتالیا در قرن شانزدهم بود. دل‌مشغولی ماکیاولی به ‎‎طور عالی در کتاب «شهریار» او مفصل‎‎بندی شد که در آن نشان داد سیاست‌مداران چگونه ممکن است با کاربرد مهارت‎‎ها و منش‎‎های مغایر عقاید اخلاقی، عرفی موفقشوند. ظاهراً این دیدگاه فاقد احساس مسئولیت اخلاقی، باعث شهرت ماکیاولی به دفاع از سیاست ظلم و نیرنگ شد. موارد مشابه برای پارتو نیز مطرح شد، اما نوشته‎‎های او صرفاً سایه‎‎های اندیشه ماکیاولی نبود، بلکه منابع فکری را برای فهم نیروهای سیاسی فراهم آورد که اروپای دهه‎‎های اول قرن بیستم را تهدید می‎‎کرد. 

این کتاب بر هسته‌ی اصلی جامعه‎‎شناسی پارتو و ارزش‎‎های مهم آن متمرکز است، مبنی بر اینکه عوامل خاص روان‎‎شناختی، نقش محوری‎‎ در زندگی سیاسی و اقتصادی جامعه بازی می‎‎کنند. بینش‎‎ عمیق پارتو در باب جنبه‎‎های روان‌شناختی هنوز بدیع و نو است. بسیاری از نظریه‎‎های متنوع روان‌شناسی و تحقیقات علمی روان‎‎شناسی سیاسی برای سنجش ادعاهای پارتو بیان خواهد شد. این نظریه‎‎ها از یک‎‎سو، حقایق مهم جامعه‎‎شناسی پارتو را روشن می‎‎کند و از سوی دیگر، به‌منزله‌ی چراغ‎‎ راه حقایق دیگر استفاده می‎‎شود.     

با توضیح آنچه که رویکرد پارتویی[۲] در تحلیل سیاسی معنا می‎‎شود، این کتاب سعی دارد مقام پارتو را در کانون جامعه‎‎شناسی کلاسیک بالا ببرد. به طور مشخص‎‎تر، امید می‎‎رود تثبیت موقعیت پارتو، الهام‎‎بخش پیوند بیشتر برداشت جامعه‎‎شناختی با روان‎‎شناسی سیاسی شود که امروزه کمتر بر سطح روان‌شناسی فردی و بیشتر بر زمینه‎‎های اجتماعی تأکید دارد، زمینه‎‎ای که به‎‎طور کلاسیک، ریشه‎‎ی سنت جامعه‎‎شناسی است. این کتاب همچنین توجه خواننده را به بسیاری از نظریه‎‎ها و مطالعات جذاب روان‎‎شناسی جلب می‎‎نماید. تقریباً هر موضوع سیاسی‌ای که از نظر مفسران سیاسی ناشناخته است، می‎‎تواند در سطوح روان‎‎شناسی سیاسی تحلیل شود؛ بر این اساس، مسائل کلیدی سیاسی در روان‎‎شناسی سیاسی روشن می‎‎شود. بخش اساسی بازسازی اعتبار پارتو مرهون کمک چارچوب نظری او در دستیابی و سامان‌دهی این بخش از دانش است. همچنین پارتو راهنمایی می‎‎کند تا درباره‌ی این موضوع فکر شود که چرا روان‎‎شناسی سیاسی مهم است. امید می‎‎رود که این کتاب، تلاش‎‎ها برای کاربرد رویکرد پارتو و نگاه به جامعه‎‎شناسی کلاسیک در عصر حاضر را به‌عنوان منبع الهام‎‎بخش روان‌شناسی سیاسی تقویت کند.  

با بررسی چارچوب‎‎ نظری پارتو درک خواهد شد که هسته‌ی مرکزی آن، نظریه‌ی شخصیت است. همه در قضاوت‎‎ ناخودآگاه خویش در مورد اینکه چگونه خصوصیات شخصیتی افراد با هم گره می‎‎خورد، متکی بر «نظریه‎‎های ضمنی شخصیت[۳]» روان‎‎شناسان هستیم؛ این قالب‎‎های ذهنی همواره در مواجهه با شرایط جدید در معرض آسیب‎‎پذیری ناشی از تغییرات قرار دارند. نظریه‌ی شخصیت ضمنی، ویژگی پایدار جامعه‎‎شناسی پارتو است. هنگامی که این نظریه به‎‎صورت مکرر و زیرکانه در اشکال مختلف ظاهرشود، ناخودآگاه فرضیات ما را درباره‌ی هویت یا شخصیت تغییر می‎‎دهد؛ اما خطر در زمانی ظاهر می‎‎شود که خود را در مقام عاملان نظریه‌ی پارتو بیابیم و تمام وضعیت‎‎های پیچیده را در هر موقعیت تحت تأثیر توضیحات او در مورد قدرت تحلیل کنیم؛ ازاین‎‎رو، در همین ابتدا باید تأکید شود که جامعه‎‎شناسی پارتو در جایی که به‎‎ طور مؤثر موفق باشد، خطرناک نیز خواهد بود؛ از یک‎‎سو، نظریه‎‎ای مشخص و ظریف که توان گسترده‌ی عملیاتی شدن را دارد در اختیار ما می‎‎گذارد، اما از سوی دیگر، نظام ایدئولوژیک ساده‎‎ای را ارائه می‎‎دهد که آرزوی کسانی است که ترجیح می‎‎دهند برای تسهیل درک پدیده‎‎های اجتماعی در حال گسترش و پیچیدگی روزافزون، ذهن خود را در مسیری ثابت نگه دارند. پارتو منتقد سرسخت تمام ایسم‎‎ها بود و احتمالاً می‎‎خواست در وهله‌ی نخست به‌عنوان حامی نظام نظری به‎‎مثابه ابزاری باارزش شناخته شود. 

پارتو به‎‎واسطه‌ی نوشته‎‎های اقتصادی خود نیز معروف است. به خاطر کارهای پیش‌گامانه‌ی او در اقتصاد ریاضی، ما نام‎‎های منحنی پارتو و بهینه پارتو را می‎‎شنویم. در سایه‌ی قاعده‌ی مشهور «۲۰-۸۰» [۴] او که درون رشته‎‎های متنوع به منظور دستیابی به نتایج کاربردی مفصل‎‎بندی شد، نام پارتو از مرزهای تفکرات شخصی او فراتر رفت؛ کاربرد این قاعده، ساده‎‎ و جذاب بود. قانون توزیع درآمد او بیان می‎‎کند که در هر جامعه، ۲۰ درصد جمعیت محتملاً صاحب ۸۰ درصد ثروت هستند. ظاهراً پارتو شواهد تجربی برای توزیع طبیعی نعمت‎‎های خدادادی[۵] فراهم آورده است. بحث او در این زمینه به دلیل اشتراک با ایده‎‎های راست محافظه‎‎کار یعنی اعتقاد به نابرابری طبیعی، مورد اعتراض واقع شده است.

اگرچه شهرت پارتو به‌عنوان اقتصاددان هنوز باقی است، اما او کمتر ذهن خود را مشغول اقتصاد محض کرد و بیشتر در زمینه‌ی‎‎ طرح‎‎های جامعه‎‎شناختی کوشید تا توضیح دهد که چگونه فرایندهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به یکدیگر گره خورده‎‎اند. هرکس که این وظیفه را انجام دهد، از زوایای گوناگون، مورد انتقاد دیگران قرار می‎‎گیرد. هریک از رشته‎‎های علمی که پارتو بررسی نمود، بعدها تا سطوح بالای پیچیدگی توسعه یافت که او پیش‎‎بینی کرده بود. اما وقتی بر اساس استانداردهای موجود رشته‎‎های تخصصی قضاوت شود، پارتو به‌عنوان یک غیرحرفه‎‎ای محسوب می‎‎شود. روان‎‎شناسان قطعاً تمایل دارند نقصان نظریه‌ی جامعه‎‎شناختی پارتو را نشان دهند؛ ویلیام مک‎‎دوگال رنجش خود را به‌عنوان یک روان‎‎شناس حرفه‎‎ای از تصمیم پارتو در غفلت از ادبیات روان‎‎شناسی، قناعت به گزاره‎‎هایی با سطح ‎‎بالای تعمیم‎‎ و همچنین منابع مبهم روان‎‎شناختی که در نوشته‎‎های جامعه‎‎شناسانه‌ی او وجود دارد، ابراز می‎‎کند.[۶] ممکن است این اتهام درست به نظر برسد، مخصوصاً با بحث جدلی برگر و لوکمان (Berger and Luckman, ۱۹۷۱, ۲۲۰)، مبنی بر اینکه پارتو خارج از جرگه‌ی جامعه‎‎شناسان اولیه‎‎ای قرار دارد که تکوین‎‎ استادانه رویکردهای روان‎‎شناسی در رشته‌ی جامعه‎‎شناسی را شروع نمودند.         

دیدگاه برگر و لوکمان با توجه به نوشته‎‎های متنوع پیرامون جامعه‎‎شناسی کلاسیک قابل اعتراض است؛ برای مثال، احتمال دارد ما نقطه‌ی تمرکز رابرت میشلز بر روان‎‎شناسی تعامل رهبر-پیرو را در کتاب «احزاب سیاسی» (۱۹۱۵) در نظر بگیریم که بوروکراسی سیاسی را تحلیل می‎‎کند. احتمالاً نوشته‎‎های روان‎‎شناختی پارتو، دانش آکادمیک کمتری را نسبت به تعالیم روان‎‎شناسانه جورج زیمل -حتی در آثار اولیه‌ی زیمل در زمینه‌ی روان‎‎شناسی زندگی شهری و اقتصاد پولی- نشان می‎‎دهد. استفاده‌ی گسترده زیمل از ادبیات روان‎‎شناسی برای مثال در «کلان‌شهر و زندگی روحی»[۷] (۱۹۰۳) بدیهی است که هنوز به‌عنوان یک اثر جامعه‎‎شناسانه‌ی کلیدی در زمینه‌ی زندگی شهری محسوب می‎‎شود.

 سپس تمرکز دورکهایم بر مفاهیم ساختار اجتماعی مشاجرات فرهنگی[۸] بود که با وجدان جمعی تعیین حدود می‎‎گردد و با نا‎‎هنجاری[۹] تهدید می‎‎شود؛ این نظریه ابتدا در کتاب «تقسیم کار اجتماعی» (۱۸۹۳) ارائه شد. در این میان، تالکوت پارسونز تلاش نمود تا تفوق عظیم پارادایم کارکردگرایی ساختاری را بر جامعه‎‎شناسی آمریکا به ‎‎کار ببندد. بالاتر از همه ممکن است اظهار شود که جهت‎‎گیری پارتو به سمت روان‎‎شناسی فاقد اهمیت راه‎‎گشای ماکس وبر بود که دوران نقاهت ایتالیای افسرده در پایان قرن نوزدهم به او الهام نمود تا عمیقاً در مورد این موضوع فکر کند که چگونه مفاهیم فرهنگی، افراد را تهییج می‎‎کند. این تفکر برای اولین‎‎بار در مقاله‌ی «عینیت»[۱۰] او بیان شد. این موضوع به ‎‎‎شکل بسیار عالی در پژوهش کلاسیک او درباره‌ی منشأ دین در کتاب «اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‎‎داری» به‎‎ کار گرفته شد که به همراه مقاله‌ی عینیت در سال‎‎های ۱۹۰۵-۱۹۰۴ نوشته شد (Whimster ۲۰۰۴, ۷). کار وبر در زمینه‌ی اخلاق پروتستانی هنوز مباحث گسترده‎‎ای را پیرامون این موضوع در پی دارد که آیا سرمایه‎‎داری، مقوله‎‎ای روان‌شناختی یا دینی است.        

در این کتاب خواهیم دید که دغدغه نسبت به درک پارتو، ما را به سمت بررسی این مسائل می‎‎برد، مسائلی که هنوز به شیوه‌ی خاص خود در جامعه‎‎شناسی کلاسیک به یک متفکر بازمی‎‎گردند که بیشتر از پارتو سخنی برای گفتن دارد؛ ما مجبور به بررسی هریک از این مسائل هستیم، زیرا دامنه‌ی مفهوم نظام اجتماعی پارتو چنان گسترده است که او اجازه می‎‎یابد یا مستقیماً به آن‌ها توجه کند یا به آن‌ها نظری‎‎ بیندازد. این وسعت موجب می‎‎شود تا ما سودمندانه سهم او را در مقابل دیگر منابع کلاسیک بسنجیم.

با این اندیشه، ارزیابی برگر و لوکمان از پارتو به‎‎ خاطر داشتن رویکرد استادانه به پایه‎‎های روان‎‎شناختی رشته‌ی جامعه‎‎شناسی، مفاهیم زیادی را ایجاد می‎‎نماید. سطح اتکای پارتو بر متغیر‎‎های روان‎‎شناختی در تبیین جامعه‎‎شناختی تمام حوزه‎‎های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که با هم به نظام اجتماعی مورد نظر او شکل می‎‎بخشند، مشخصه‌ی متمایز‎‎ او از سایر نظریه‎‎پردازان کلاسیک است. البته این اتکای شدید پارتو این مفهوم را دارد که نظریه‌ی او با استناد به مفروضات و اظهارات او در مورد روان‎‎شناسی افراد و نقش جامعه‎‎شناسانه‌ی آن پابرجا می‎‎ماند یا فرو می‎‎ریزد.

این کتاب به خواننده کمک می‎‎کند تا متقاعد شود که چارچوب نظری پارتو ارزش خود را حفظ کرده و هنوز در تحلیل بسیاری از مسائل که در مفهوم گسترده‌ی خود سیاسی هستند، یاری می‎‎بخشد. همچنین حتی ادعا می‎‎شود که این چارچوب به آسانی قابل کاربرد در جامعه‌ی صنعتی‎‎ عصر حاضر نیز می‎‎باشد. یک واقعیت مهم در اینجا این است که فضای جاری سیاست توسط جمعیت‎‎های خبره و بصیری مشخص می‎‎شود که با بی‎‎اعتمادی نسبت به سیاست‌مداران و احزاب سیاسی رشد کرده‎‎اند؛ این واقعیت، عصری را پدیدار می‎‎سازد که به‎‎صورت گسترده برای کاربرد جامعه‎‎شناسی پارتو مناسب است. ریمون آرون زمانی اظهار کرد در «قلب زندگی»[۱۱] اندیشه‌ی پارتو، ما این ایده را می‎‎یابیم که «هر مرد سیاسی یا خودخواه است یا ساده‎‎لوح». او پژواک این اعتقاد پارتو بود که مراتب‎‎‎‎ بالای نخبگان سیاسی معمولاً توسط افراد بی‎‎پروا و منحرفی اشغال می‎‎شود که در مسیر میل خود به ثروت گام برمی‎‎دارند، درحالی‌که مراتب پایین‎‎تر نخبگان سیاسی، عموماً جایگاه افراد متعصبی است که به آسانی با تبلیغات تحریک می‎‎شوند. امروزه چنین برداشتی در جامعه، با توجه به کاهش سطح اعتماد به سیاست‌مداران و میزان مشارکت در انتخابات رواج دارد؛ بر این اساس، می‎‎توان گفت که تحلیل پارتویی بخشی از روح سیاسی زمانه‌ی ما است.             

هنگامی که گرایش انتقادی عمیق نسبت به سیاست‌مداران، ویژگی اجتناب‎‎ناپذیر فرهنگ سیاسی ما بشود، تحت تأثیر هجمه‌ی احساسات و نگرش‎‎های منفی‎‎ خواهیم بود، به گونه‎‎ای که هروقت درباره‌ی شخصیت و انگیزه‌ی‎‎ سیاست‌مداران می‎‎اندیشیم، این نگرش وجود دارد؛ ازاین‎‎رو، حتماً این استدلال دلیل خوبی برای بهره‎‎گیری از نظریه‌ی پارتو به‌عنوان معیاری برای چگونگی تفکر در مورد سیاست‌مداران خواهد بود. نظریه‌ی پارتو از دو طریق به ما کمک می‎‎کند: اول، با مطالعه‌ی دقیق آثار او می‎‎توان بصیرت او را در تشخیص راه‎‎هایی ارزیابی کرد که از طریق آن‎‎ها، مؤلفه‌ی شخصیت بر فرد اثر می‎‎گذارد تا از لحاظ سیاسی به گونه‎‎ا‎‎ی معین فکر و عمل نماید. دوم، وقتی آثار او در بدترین حالت مطالعه گردد، می‎‎فهمیم که باید نسبت به بسیاری از اظهارات بداندیش او (مخصوصاً نسبت به منش ترور) هوشیار بود.

اثر بزرگ و مهم پارتو، «رساله‎‎ای در جامعه‎‎شناسی عمومی»[۱۲] (۱۹۱۶) در چند بخش، قبل از جنگ جهانی اول نوشته شد، اما تا سال ۱۹۳۵، یعنی ۱۲ سال پس از مرگ او، به زبان انگلیسی منتشر نشد. سامی فاینر،[۱۳] عالِم علم سیاست، در نوشته‎‎ای در سال ۱۹۶۶ این اثر پارتو را به‎‎مثابه «یکی از مهم‌ترین کارهای بارور در علم سیاست طی نیم قرن گذشته» ارزیابی نمود؛ زیرا از نظر او آن رساله، منبع غنی فرضیات آزمون‎‎پذیر را برای تحقیقات بعدی فراهم ساخته است (Pareto ۱۹۶۶, ۸۷). قصد و نیت پارتو نیز همین بود، زیرا معتقد بود که به دانشمندان و تاریخ‎‎نگاران این حس خوب را می‎‎دهد که قبل از پردازش جزئیات، به نظریه‎‎سازی درباره‌ی کلیات بپردازند (Pareto ۱۹۳۵, §۱۴۴, §۵۴۰)؛ از این لحاظ، «جامعه‎‎شناسی عمومی» می‎‎بایست نسبت به اشکال متنوع جامعه‎‎شناسی مانند جامعه‎‎شناسی سیاسی دارای اولویت باشد. پارتو معتقد بود پس از اینکه او چارچوب کلی نظریه‌ی‎‎ جامعه‎‎شناختی خود را بنا بنهد، علمای علوم اجتماعی پس از او می‎‎توانند بر اساس تحقیقات تجربی به کاربرد تفصیلی نظریه‌ی او در سطوح جامعه‎‎شناسی خُرد بپردازند. او فروتنانه امیدوار است دیگران مؤلفه‎‎های نظریه‌ی عمومی او را متناسب با یافته‎‎های پژوهشی آینده بازسازی کنند. 

چارلز پاورز[۱۴] (۱۹۸۷) نظر فاینر را در این مورد تأیید می‎‎نماید که چارچوب نظریه‌ی پارتو در دنیای حاضر ارزش خود را حفظ نموده است؛ او استدلال می‎‎کند که دامنه‌ی کاربرد این چارچوب بی‎‎انتها است، زیرا درس‎‎هایی درباره‌ی پویایی ساختارهای اجتماعی ارائه می‎‎دهد که در سراسر تاریخ زندگی انسان وجود دارد .(Powers ۱۹۸۷, ۱۱) پاورز با بازگویی نظر پارتو، بیان می‎‎دارد هریک از مقوله‎‎های «تمایل اجتماعی»[۱۵]، «سازمان اقتصادی» و «سازمان سیاسی» توسط تغییر دوره‎‎ای مشخص می‎‎شود. «نظریه‌ی بنیادی» او برای هریک از این فرایندهای چرخه‎‎ای شامل مجموعه‎‎ای از مکانیسم‎‎های به‌هم‎‎پیوسته است. هریک از این مکانیسم‎‎ها ساختار مشابهی دارد که به‎‎واسطه‌ی آن ادعا می‎‎شود که احتمالاً یک نوع تغییر، نوع دیگر تغییر را القا می‎‎کند (اگرΔ A، آن‌گاه Δ B). سپس پاورز مکانیسم‎‎های بیشتری ارائه می‎‎کند تا توضیح دهد چگونه پویایی‎‎ درونی چرخه‎‎های جامعه، سیاست و اقتصاد به احتمال زیاد تأثیر برون‎‎زا بر یکدیگر دارند، به‌عبارت‌دیگر، تبیین مفصلی را برای درک چگونگی تأثیر مستقیم تغییر اقتصادی بر جهت تغییرات سیاسی و اجتماعی، همچنین تأثیر تغییر سیاسی و اجتماعی بر جهت تغییرات در حوزه‎‎های دیگر، در اختیار ما می‎‎گذارد.

پاورز در انجام این کار اعتبار محدودی به باور پارتو می‎‎بخشد که چرخه‎‎‎‎های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تا اندازه‎‎ای تمایل به همگام‎‎سازی با یکدیگر دارند که می‎‎توان برحسب یک «چرخه‌ی‎‎ تاریخی»[۱۶] بزرگ آن را درک نمود. یک معنای رویکرد چرخه‎‎ای پارتو به جامعه‎‎شناسی این است که او در سنت دیرپای بدبینی تاریخی قرار بگیرد که با دیدگاه غایت‎‎گرایانه‎‎ بسیاری از جامعه‎‎شناسان قرن نوزدهم، لیبرال‎‎ها و همچنین کسانی که آرزوی پیشرفت جهان را داشتند -آرزویی که پارتو آن را مکرر تمسخر می‎‎کرد- در تضاد صریح است. به‌هرحال، آنچه برای اهداف حاضر مهم‌تر است، بیان مجدد جامعه‎‎شناسی عمومی پارتو از سوی پاورز، آن را بی‎‎درنگ قابل دسترس می‎‎سازد. این چرخه به‌نوبه‌ی خود، درک نقش قاطع عوامل روان‎‎شناسی که نظریه‌ی عمومی پارتو را صورت‎‎بندی می‎‎کند و همچنین درک جامعه‎‎شناسی سیاسی او را که درون این چارچوب گسترده قرار دارد، آسان‎‎تر می‎‎کند.

خواننده‎‎ای که برای اولین بار به مطالعه‌ی روان‎‎شناسی سیاسی علاقه یافته است، ممکن است از خود بپرسد تلاش برای آموزش جامعه‎‎شناسی عمومی پارتو چه لزومی دارد. جواب، ساده است: رشته‌ی علمی روان‎‎شناسی سیاسی که طی دو دهه‌ی اخیر به‎‎ طور فزاینده‎‎ای شناخته شده است، نمی‎‎تواند صرفاً مشغول مطالعه در سطح روان‎‎شناسی فردی، گرایش‎‎ها، حالات، ساختار شخصیتی و این قبیل مسائل باشد، بلکه امروزه بیشتر بر تأثیر و تأثر عملکرد نیروهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از یک‎‎سو و ذهن انسان از سوی دیگر تأکید دارد. ترجمه‌ی انگلیسی رساله‌ی پارتو تحت عنوان «ذهن و اجتماع»[۱۷] بازتاب این قبیل دل‌مشغولی‎‎ها است. ما خواهیم دید آنچه که او درباره‌ی این تعاملات نوشته است، اندیشه‎‎ای فوق‎‎العاده‎‎ الهام‎‎بخش است؛ این اندیشه، سطحی از سادگی و ظرافت را به فضای نظریه‎‎پردازی می‎‎آورد که در غیر این صورت بسیار سخت برآورده می‎‎شد.         

در مورد پارتو به موضوعات زیر پرداخته می‎‎شود. فصل دوم، توضیح می‎‎دهد که نظریه‌ی جامعه‎‎شناسانه‌ی پارتو به مفروضات عمومی درباره‌ی دو نوع شخصیت بسیار متفاوت وابسته است. در این فصل گفته خواهد شد که این مفروضات از یک‎‎سو، تحت تأثیر تجارب پارتو از زندگی سیاسی و اقتصادی ایتالیا و از سوی دیگر، تحت تأثیر سنخ‎‎شناسی دوگانه‌ی شیر و روباه در نوشته‎‎های سیاسی ماکیاولی قرار دارد. همچنین این فصل در جست‌وجوی مفاهیم کلیدی جامعه‎‎شناسی پارتو می‎‎باشد که پیش‎‎درآمد درک بهتر اندیشه‎‎های سیاسی-جامعه‎‎شناختی او، مخصوصاً بررسی چگونگی توزیع این دو نوع هویت بین نخبگان سیاسی است.   

فصل سوم نگاهی دقیق‎‎تر بر مفروضه‌ی پارتو دارد که طبق آن درست این است که نخبگان سیاسی برحسب چگونگی توزیع گونه‎‎های سیاسی مورد نظر او، توصیف شوند؛ این ایده قبل از اینکه جدی تلقی شود، نیاز به بازنگری عمده دارد. در این فصل بحث خواهد شد که در واقع، پارتو علاقه‎‎مند به توصیف خرده‎‎فرهنگ‎‎های سیاسی در بستر روان‎‎شناختی بود. به منظور احیای نظریه‌ی او، در این فصل بحث می‎‎شود که زمینه‎‎های خوبی برای این فرض است که اعضای مجامع‎‎ سیاسی معمولاً دارای ویژگی‎‎ شخصیتی بسیار شبیه هم هستند و این ویژگی‎‎ها برای هر مجموعه‎‎ای، پیکره‌ی مسلطی را می‎‎سازد که «شخصیت اجتماعی» متمایز، «احساسات» یا «ادراکات» خاص، یا حتی در جایی که مجموعه‎‎ مورد بحث دارای تاریخ طولانی است، «سنن مرکزی» آن نامیده می‎‎شود.

برخی از این استدلالات به عوامل جامعه‎‎پذیری اشاره دارد که نشان می‎‎دهد چرا افراد تمایل دارند خود را با شخصیت‎‎های جمعی همساز نمایند و بر این اساس، علی‎‎رغم گردش اشخاص، این شخصیت‎‎ها در طول زمان پابرجا می‎‎ماند. همچنین بحث خواهد شد اگرچه شخصیت‎‎های جمعی احتمالاً به منظور انجام کارکردی ضروری وجود دارند، مجموعه‎‎های سیاسی برای تصمیم‎‎سازی (با موافقت جمعی اعضا) درباره‌ی مسائلی با مشخصه‌ی عدم قطعیت‌شناختی[۱۸] اجازه دارند تا بر مبنای روش‎‎های نسبتاً همسان و قابل پیش‎‎بینی پاسخ دهند. عدم‎‎ قطعیت‌شناختی مورد بحث، صرفاً مختص وضعیت خاص زندگی سیاسی نیست، بلکه به موازات افزایش پیچیدگی جوامع صنعتی، تعداد فزاینده‎‎ی حوزه‎‎های سیاسی در حال گسترش و تعمیق است. این موضوع ارائه‌ی این پیشنهاد را به همراه دارد: اگر عدم قطعیت‌شناختی به‎‎ صورت فزاینده، مسائل رویاروی تصمیم‎‎سازان سیاسی را مشخص می‎‎کند؛ پس ویژگی‎‎های شخصیتی که فرهنگ‎‎های سیاسی و خرده‎‎فرهنگ‎‎ها را تعریف می‎‎نماید، ممکن است تأثیرات قطعی بر رفتار نخبگان سیاسی داشته باشد. این اندیشه کمک می‎‎کند تا در بخش سوم به این نتیجه برسیم که رویکرد پارتو به جامعه‎‎شناسی، که با چگونگی توزیع ویژگی‎‎های عمده شخصیتی در بین نخبگان سیاسی سروکار دارد، در جایگاه ابزاری مفید برای دانشمندان علوم اجتماعی قرار می‎‎گیرد. 

تمرکز مطالعه در فصل چهارم از جامعه‎‎شناسی به روان‎‎شناسی سیاسی انتقال می‎‎یابد. دو نوع الگوی متفاوت شخصیت (به پیروی از سنخ‎‎شناسی شیر و روباه ماکیاولی) در این فصل کاملاً بررسی می‎‎شود. تفاوت‎‎های فردی گوناگون که این دو گونه روان‎‎شناختی را متمایز می‎‎کند، با هم در یک پیوستار چندخصیصه‎‎ای[۱۹] فردی قرار می‎‎گیرد و هریک به‎‎نوبه‌ی خود تحلیل می‎‎شود. تعداد زیادی از نظریه‎‎های روان‎‎شناختی (که بیشتر آن‎‎ها مربوط به روان‎‎کاوی است) و همچنین شواهد پژوهشی مرتبط با این موضوع گردآوری شده‎‎اند. روشن خواهد شد که تمام این تفاوت‎‎های فردی بدون استثنا، متناظر با ساختارهای روان‎‎شناسی به‎‎صورت وسیع تحقیق شده است. این شواهد و نظریه کمک خواهد کرد تا نشان دهد که آیا همان‎‎طور که پارتو تصور می‎‎کرد این تفاوت‎‎های فردی در طول پیوستار چندخصیصه‎‎ای فردی قرار خواهد گرفت؛ در اینجا بینش پارتو به‌عنوان یک روان‎‎شناس غیرمتخصص آشکار می‎‎شود.

سرانجام در فصل پنجم، جامعه‎‎شناسی سیاسی پارتو در بوته‌ی آزمایش قرار خواهد گرفت. این آزمایش در پی نشان دادن این موضوع است که آیا ویژگی‎‎های شخصیتی، چنان‎‎که پارتو تصور می‎‎کرد در پارلمان وست‎‎مینستر نیز توزیع می‎‎شوند. خواهیم دید که تکنیک‎‎های روان‎‎سنجی، تفاوت‎‎های مرتبط به هویت اجتماعی در درون و بین حزب‎‎های پارلمانی کارگر، محافظه‎‎کار و لیبرال‌دموکرات را به آسانی می‎‎‎‎سنجد. در اینجا ارزش واقعی بینش روان‎‎شناسانه پارتو را با بیان محورهای اختلاف موجود در سطح شخصیت‎‎ اجتماعی خواهیم دید. با ترسیم دوباره‌ی احتجاج‎‎های بخش سوم مبنی بر اینکه شخصیت اجتماعی ممکن است به‎‎ طور فزاینده، نقش مهم در فرایندهای سیاست‎‎گذاری ایفا کند، نتیجه گرفته می‎‎شود که تلاش‎‎های بعدی {نظریه‎‎پردازی در روان‎‎شناسی سیاسی} باید این موارد را لحاظ نماید. این فصل نتیجه می‎‎گیرد که با توجه به اینکه یافته‎‎های پیشنهادی ویلفردو پارتو، جامعه‎‎شناسی کلاسیک را به روان‎‎شناسی سیاسی پیوند می‎‎زند. پارتو شایسته‌ی تحسین بیشتر و ارتقای جایگاه او به‌عنوان یک جامعه‎‎شناس کلاسیک است.      

 

[۱]. Vilfredo Federico Damaso Pareto

[۲]. Paretian approach

[۳]. implicit personality theories

[۴] . قاعده‌ی ۲۰-۸۰(۸۰–۲۰ rule) اخیراً با عنوان قاعده‌ی «اندک­های حیاتی و بسیارهای کم‌اهمیت» توسط جوزف جوران در رشته­‌ی مدیریت کیفیت بازسازی شده است؛ بر اساس این قاعده، جوران این­گونه بحث می­کند: ۲۰% بخش­های یک محصول احتمالاً مسئول %۸۰ معایب محصول هستند. کاربرد رایج دیگر این نظریه در اقتصاد ساخت‌وساز ساختمان بود، جایی که ادعا می­شد (عموماً بدون تأییدات تجربی) فقط ۲۰% زمان طراحی در پروژه‌ی ساختمان­سازی ۸۰% هزینه­های ساختمان­سازی را محتملاً موجب می­شود. 

[۵]. talents

[۶] . مک­­دوگال به اسامی ۲۴ نویسنده بزرگ در رشته‌ی روان­شناسی شامل فروید، یونگ و خود اشاره می­کند که پارتو از ذکر آنان در کتاب چهارجلدی «رساله­ای در جامعه­شناسی عمومی» قصور ورزید (Meisel ۱۹۶۵, ۲۶–۲۷).

[۷]. The Metropolis and Mental Life

[۸]. cultural agon

[۹]. anomie

[۱۰]. Objectivity

[۱۱]. living heart

[۱۲]. Treatise on General Sociology

[۱۳]. Sammy Finer

[۱۴]. Charles Powers

[۱۵]. social sentiment

[۱۶]. historical cycle

[۱۷]. The Mind and Society

[۱۸]. cognitive indeterminacy

[۱۹]. multi-trait