شناسهٔ خبر: 48234 - سرویس دیگر رسانه ها

بررسی دو جریان مهم واقعی و خیالی در طول تاریخ

بشر از سال‌های گذشته در پی آن بود تا با ایجاد زبانی جدید ملل مختلف را به هم نزدیک کند. در این میان دو نفر تلاش بیشتری برای نیل به این هدف انجام دادند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ «جی. آر. آر. تالکین» وقتی شروع به نوشتن کتاب «سقوط گاندالین» کرد که در مرخصی پزشکی خود در در جنگ جهانی اول در صد سال پیش به سر می‌برد. این کتاب اولین داستان از مجموعه آثار وی است که موجبات نوشتن «ارباب حلقه‌ها» را فراهم کرد. اما در پس این داستان علاقه وی به فرمی دیگر از آثار حماسی وجود داشت و آن ایجاد زمینه‌ای برای خلق زبانی تخیلی است.
 
در همان سال در بخشی دیگر از اروپا «لودویک زامنهاف» در «لهستان» از دنیا رفت. «زامنهاف» نیز علاقه ویژه‌ای به خلق زبانی جدید داشت و در سال ۱۸۸۷ کتابی را منتشر کرد که در آن از خلق جدید خود پرده برداشت. وی این کتاب را با نام خود منتشر نکرد و به نام «دوکترو اسپرانتو» منتشر و بعدها نام آن زبان را نیز «اسپرانتو» نهادند.
 
ایجاد زبانی تخیلی تاریخچه بلندی دارد و به قرن دوازدهم برمی‌گردد. «تالکین» و «زامانهف» دو تن از طرفداران موفق این تئوری بودند. اما اهداف آنان بسیار متفاوت و حتی نظرات آنان درباره کاربرد زبان در تضاد با یکدیگر بود.
 
«زامنهاف»، یک یهودی لهستانی در کشوری بزرگ شده بود که در آن خصومت قومی و نژادی بسیار رایج بود. وی معتقد بود وجود یک زبان جهانی تنها راه‌حل زندگی بشر برای رسیدن به صلح است. اگر چه زبان «موتور اصلی تمدن است اما تفاوت زبانی راه را برای دشمنی و تنفر بین ملل مختلف باز می‌کند.» هدف او این بود زبانی جدید ایجاد کند که یادگیری آن بسیار آسان و به هیچ فرهنگ و ملت خاصی تعلق نداشته باشد و در نتیجه سبب شود تا نوع بشر با هم متحد شوند و از تفرقه دوری کنند.
 
«اسپرانتو» به عنوان یک زبان بین‌المللی موفق بوده است. این زبان در اوج خود توسط میلیون‌ها نفر تکلم می‌شد. با وجود اینکه تخمین کاربران این زبان در حال حاضر بسیار سخت است اما حداقل یک میلیون نفر هم‌چنان از آن استفاده می‌کنند. او با این کار به آرزوی خود برای اتحاد بشر بسیار نزدیک شد اما در هنگام مرگ و با شروع جنگ جهانی اول تمام رویاهایش نقش بر آب شد.
 
«جی. آر. آر. تالکین» نیز طرفدار زبان «اسپرانتو» بود و معتقد بود می‌تواند به شرایط دنیا پس از جنگ جهانی اول کمک کند. اما علاقه شخصی وی به خلق زبانی جدید بسیار متفاوت بود. هدف او بهبود دنیا در واقعیت نبود و اعتقاد داشت باید دنیایی جدید در داستان خلق کند.
 
بخشی از روند کاری وی در ایجاد زبانی جدید این بود که افسانه‌ای جدید برای آن خلق کند زیرا زبان روح خود را از فرهنگ مردمی که آن را استفاده می‌کنند وام می‌گیرد. این‌چینین بود که وی دنیای خیالی خود را خلق کردو داستان‌های او راهی برای ایجاد زبانی جدید بودند.
 
اما وضعیت در حال حاضر چطور است؟ هم‌چنان و صد سال پس از مرگ «زامنهاف» ایده ایجاد و خلق یک زبان ایجاد در میان مردم محبوبیت دارد. یکی از نمونه‌های این موضوع «دوتراکی» در «بازی تاج و تخت» است.
 
این زبان که توسط «دیوید جی. پیترسون»  برای این کتاب ایجاد شد با استفاده از کارهای «تالکین» و «زامنهاف» به مرحله عمل رسید. «پیترسن» در دوره دانشگاه واحد زبان «اسپرانتو» را خواند و به این روند علاقه‌مند شد. نویسنده کتاب «جورج مارتین» نیز معتقد است کتاب وی پاسخی به کتاب «ارباب حلقه‌ها»ی «تالکین» است. بنابراین می‌توان گفت فانتزی «تالکین» در ایجاد دنیایی جدید در دنیای ادبیات رواج یافت. شاید دلیل اصلی آن هم این باشد که این روزها و با وجود مشکلات بسیار ترجیح می‌دهیم به جای اصلاح آنچه داریم دنیایی فانتزی خلق کنیم و از مشکلات جهان کنونی بگریزیم.