شناسهٔ خبر: 50127 - سرویس اندیشه

بهزاد جامه‌بزرگ/ نگاهی به کتاب «لویاتان در نظریۀ دولت تامس هابز» اثر کارل اشمیت؛

تفسیر اشمیت از هابز و تیزبینی آن یهودی مغضوب

هابز و اشمیت آنچه در بررسی نسبت هابز و اشمیت باید مدنظر قرار گیرد این است که قرابت اندیشه‌های هابز و اشمیت هرگز به معنی تبعیت کامل اشمیت از هابز نیست. اشمیت عقل نقاد خود را حتی در قبال هابز که نزدیک‌ترین نظرات را در اندیشۀ سیاسی و نظریۀ دولت را به او دارد، تعطیل نمی‌کند.

فرهنگ امروز/ بهزاد جامه‌بزرگ؛

«اسپینوزا از طریق من وسیله‌ای ساخت برای آماده شدن، زیرا خودش شجاعت آن را نداشت که بدین صراحت سخن بگوید.»

توماس هابز

اگر محققین و مفسرین اندیشۀ سیاسی توماس هابز در صدد باشند تا نزدیک‌ترین نظریه‌پرداز و اندیشمند معاصر به آرای هابز را معرفی کنند، به احتمال فراوان اجماعی حداکثری بر روی نام کارل اشمیت صورت می‌گیرد. کارل اشمیت را باید یک فیلسوف-حقوق‌دان برجسته دانست که بیش از آنکه به دلیل پیوستن مقطعی به حزب نازی و حاشیه‌های آن بدان پرداخته شود، می‌بایست به‌واسطۀ آرای حقوقی او در باب امر سیاسی و تقابل او با لیبرالیسم در کانون توجه و مطالعه قرار گیرد. بررسی آثار و نظریات اشمیت به کمال مبین خصومت بنیادین او با لیبرالیسم و عناصر و مؤلفه‌های مقوم آن است. اشمیت تمام دانش حقوقی و فلسفی خود را در این تقابل به کار می‌گیرد؛ علیه پارلمانتاریسم استدلال می‌کند، دموکراسی را تخفیف می‌دهد، به افشاگری علیه مشهورات لیبرالیسم می‌پردازد، فردگرایی لیبرالی را تقبیح می‌کند، دولت جهانی عصر لیبرالیسم را نابودکنندۀ امر سیاسی می‌داند و علیه خنثی‌سازی‌ها و سیاست‌زدایی‌های لیبرالیسم داد سخن سر می‌دهد.

 اشمیت در نقد قواعد حاکم بر عصر لیبرالیسم تعلیق دوگانه دوست/دشمن را نیرنگ لیبرالیسم می‌داند: «جنگ محکوم می‌شود، اما اعدام‌ها، تحریم‌ها، لشکرکشی‌های تنبیهی، برقراری صلح، محافظت از معاهدات، پلیس بین‌المللی و اقداماتی برای صلح باقی می‌مانند؛ از همین رو، هماورد دیگر دشمن نامیده نمی‌شود، بلکه مزاحم صلح و لذا یاغی و بیرون از بشریت معرفی می‌شود ... این نظامی که ادعا می‌شود غیرسیاسی و ظاهراً حتی ضدسیاسی است، در خدمت گروه‌بندی‌های دوست و دشمن موجود یا در حال ظهور قرار دارد و نمی‌تواند از منطق امر سیاسی بگریزد.»[۱] در نظر اشمیت در عصر پساجنگ که لیبرالیسم به کیش رایج تبدیل می‌شود، هولناک‌ترین جنگ‌ها فقط با نام صلح آغاز می‌شوند، هولناک‌ترین سرکوب‌ها به نام آزادی انجام می‌شوند و هولناک‌ترین اعمال ضدبشری فقط با نام بشریت.[۲]

در برابر این نقادی علیه لیبرالیسم، اشمیت با دفاع تمام‌قد از نظریۀ دولت مطلقه در صدد است تا مشروعیت عقلی این نظریۀ سیاسی را احیا کند. کتاب «بحران دموکراسی پارلمانی» اشمیت، نمونه‌ای موفق از تلاش حقوقی-تاریخی برای نیل به این مقصود است.

اشمیت در نظریه‌پردازی و پشتوانه‌سازی حقوقی برای «دولت تمام‌عیار» خود که شریک و مزاحمی در قدرت ندارد و در «وضعیت استثنایی» تصمیم‌گیری می‌کند و دوست را از دشمن تمیز می‌دهد و در قبال اطاعت مردم، از ایشان محافظت می‌کند، به شدت خود را نزدیک هابز می‌یابد. تفسیر و توجه به آثار و اندیشۀ سیاسی هابز و به‌ویژه لویاتان کوشش کم‌نظیر از جانب اشمیت برای تدوین نظریۀ دولت مطلق و تحقق بخشیدن به «افسانۀ دولت تمام‌عیار» (der totale staat) است.[۳]

کتاب «لویاتان در نظریۀ دولت تامس هابز» که دربرگیرندۀ متن منقح دو سخنرانی اشمیت در انجمن فلسفی لایپزیک و انجمن هابز کیل است، نمونه‌ای از این کوشش‌های اشمیت است. آنچه در بررسی نسبت هابز و اشمیت باید مدنظر قرار گیرد این است که قرابت اندیشه‌های هابز و اشمیت هرگز به معنی تبعیت کامل اشمیت از هابز نیست. اشمیت عقل نقاد خود را حتی در قبال هابز که نزدیک‌ترین نظرات را در اندیشۀ سیاسی و نظریۀ دولت را به او دارد، تعطیل نمی‌کند. نقد اشمیت به هابز در این کتاب دربرگیرندۀ نوعی از تیزبینی و درک و کشف ظرافت در اندیشۀ سیاسی است که تنها می‌توان از امثال کارل اشمیت و لئواشتراوس انتظار داشت.

کِرم لیبرالیسم در درون درخت هابز

فلسفۀ سیاسی هابز و خاصه لویاتان علی‌رغم همۀ جذابیت‌هایی که برای اشمیت داشت، دربرگیرندۀ فقره‌ای بود که می‌توانست همچون آتش زیر خاکستر همۀ تلاش‌های هابز برای وحدت سیاست و مذهب در ذیل قدرت یک‌پارچۀ حاکم را مختل سازد. هابز در فصل چهل و دوم لویاتان با طرح این پرسش که اگر پادشاه یا شخص صاحب حاکمیت ما را از اعتقاد به مسیح منع کند، تکلیف چیست، به بیان نکاتی در باب تمایز «ایمان درونی» و «اعتراف بیرونی» می‌پردازد که به تعبیر اشمیت آن را باید نهادن «نطفۀ مرگ» در لویاتان قدرتمند قلمداد کرد. هابز این‌گونه پاسخ می‌دهد:

«ایمان و بی‌ایمانی هیچ‌گاه تابع فرامین آدمیان نیستند. ایمان عطیۀ خداوند است و آدمی نمی‌تواند با وعدۀ پاداش و یا تهدید زجر و شکنجه آن را ایجاد یا سلب کند... بیان چیزی با زبان تنها امری ظاهری و بیرونی است و صرفاً همانند هر حرکت دیگری است که ما بدان وسیله اطاعت خودمان را اعلام می‌داریم؛ و در این خصوص نیز مؤمن مسیحی درحالی‌که به ایمان به مسیح در قلب خود سخت پایبند است، از همان آزادی عملی برخوردار است که الیشاع نبی برای نعمان سوری قائل بود.»[۴]

اشمیت در باب این فقره و نمونه‌های مشابه در اواخر فصل ۲۶ و فصل ۳۷ که هابز در باب باور به معجزات می‌آورد، معتقد است اگرچه لویاتان ظاهری‌ترین تجلی خود را در دولت مطلقۀ پادشاهی سدۀ هجدهم پیدا کرد، اما تقدیرش این بود که هم‌زمان در آن دوره با حصول موفقیت‌آمیز تمایز میان بیرون و درون، کمال و پایان خویش را نیز تجربه کند. پرسش از ایمان و معجزه به بدبیاری لویاتان منجر شد.[۵] این تمایز میان درون و برون و امر خصوصی و عمومی در سایۀ حمایت هابز از فردگرایی به‌مثابه گسلی بود که ارکان «دولت تمام‌عیار» هابز را سست می‌کرد و تمام رشته‌های هابز در لویاتان را می‌توانست پنبه کند. تمایز میان خصوصی و عمومی و ایمان و اعتراف از سوی هابز به شکلی مطرح شده بود که اشمیت کلیۀ دستاوردهای اندیشۀ سیاسی در سدۀ هفدهم در ظهور دولت مشروطه لیبرالی را نشئت‌گرفته از آن می‌دانست. روی سخن اشمیت در اینجا با فیلسوف یهودی، اسپینوزا بود که اشمیت هرگز نمی‌توانست غضب و تنفر خود را از او هم به دلیل یهودی بودن و هم به‌واسطۀ پایه‌گذاری دموکراسی لیبرال در فلسفۀ سیاسی او که با الهام‌گیری از شکاف موجود در فلسفۀ سیاسی هابز صورت گرفته بود، پنهان کند.

اشمیت می‌نویسد: تنها چند سال پس از انتشار لویاتان، یک لیبرال یهودی این شکاف کاملاً آشکار و هویدا را در توجیه نظری دولت حاکمه مورد ملاحظه قرار داد؛ او در آن به شکلی بدون واسطه، تاخت‌وتاز بی‌پردۀ لیبرالیسم مدرن را تشخیص داد که اجازه می‌داد تا اصل مسلم هابز مبنی بر رابطه میان امر بیرونی و درونی، میان عمومی و خصوصی، به ضد خود تبدیل شود.[۶] اگرچه پیش از اشمیت، لئواشتراوس هم در باب تأثیرپذیری اسپینوزا از هابز سخن گفته بود،[۷] اما نقد اشمیت حاوی نکات حقوقی‌ای بود که آن را از اشارات اشتراوس متمایز می‌کرد. اشمیت می‌گفت هابز تلاش نمی‌کند چیزی خارج از معتقدات مردم کشورش به صحنه بیاورد؛ اما در مقابل، فیلسوف یهودی که به مذهب دولت به‌مثابه «امری بیرونی» می‌نگریست طبیعتاً شرطی را فراهم می‌آورد که از بیرون نشئت می‌گرفت. هابز بر صلح عمومی و حقوق قدرت حاکم تمرکز کرد؛ آزادی اندیشه تنها یک حق پوشیده و تلویحی بود که صرفاً مادامی به کار می‌افتاد که خصوصی باقی می‌ماند. اکنون قضیه معکوس شده است؛ آزادی فردی اندیشه یک اصل شکل‌دهنده است و ضرورت‌های صلح عمومی و حق قدرت حاکمه به شروطی صرف، استحاله شده است.[۸]

اشمیت این جابه‌جایی کوچک رخ‌داده توسط اسپینوزا که برآمده از ماهیت زندگی یهودی او بود را عاملی می‌دانست که با ساده‌ترین منطق و طی فقط چند سال چرخشی تعیین‌کننده در سرنوشت لویاتان ایجاد کرد؛ و اندیشۀ سیاسی سدۀ بعد را نیز با ادامۀ این خط از سوی پوفندورف، کریستیان تمازییوس، کریستیان وولف، موزس مندلسون و ایمانوئل کانت تحت تأثیر خود قرار داد؛ و این‌گونه بود که نخستین نقد و هجوم به نظریۀ دولت تمام‌عیار از درون نخستین دستگاه فکری منسجمی که از سوی هابز بنا بود به تقویت نظریه «دولت تمام‌ عیار» بپردازد، سر برآورد.

خروج ترجمۀ هابز از انحصار حسین بشیریه

 پیش از انتشار کتاب «لویاتان در نظریۀ دولت تامس هابز»، این اثر مهم کارل اشمیت عادت داشتیم ترجمه‌هایی از هابز یا دربارۀ هابز به زبان فارسی را به‌عنوان بخشی از پروژۀ ترجمه‌ای حسین بشیریه با نام این مترجم مقارن بیابیم؛ اما همان‌طور که در سرمقالۀ شماره ۱۴ فرهنگ امروز گفته شد، کثرت و گستردگی تفاسیر جدید از فلسفۀ سیاسی هابز در دهه‌های اخیر در محافل آکادمیک اروپایی و آمریکایی و رنگ و بوی بعضاً متعارض این تفاسیر منجر به این شده است که دیگر نتوان فلسفۀ سیاسی هابز را در یک مرزبندی و چارچوب مشخص محدود و مطالعه کرد. اگر در پژوهش‌های یکی، دو دهۀ گذشته پیرامون هابز، فلسفۀ سیاسی او به شکل عجیبی قرین محافظه‌کاری و فاشیسم و از سوی دیگر به‌عنوان نطفه‌گذار لیبرالیسم مورد توجه قرار می‌گیرد، به تبع آن در ایران هم برخورد با هابز به‌عنوان پروژۀ فکری یک مترجم خاص وجه دیگری از تحلیل‌های شایع است که منجر به تقلیل دادن هابز به یک مرزبندی مشخص و البته غلط می‌شود. ترجمۀ شروین مقیمی از رسالۀ مهم اشمیت دربارۀ هابز و البته چندین ترجمه در راه دیگر از هابز و دربارۀ هابز از مترجمان دیگر حاکی از این است که گزینش متون و پژوهش‌ها دربارۀ هابز دیگر انحصاری نیست و از مناظر دیگر به لطف و تلاش مترجمان دیگر هم می‌توان به هابز نگریست و خوانندۀ فارسی‌زبان را با تفاسیری از نوع دیگر از فلسفۀ سیاسی هابز آشنا ساخت.

مشخصات کتاب: لویاتان در نظریۀ دولت تامس هابز، کارل اشمیت، مترجم: شروین مقیمی زنجانی، ناشر: پگاه روزگار نو، تعداد صفحات: ۱۹۰ صفحه، قیمت: ۱۶ هزار تومان

ارجاعات:


[۱] اشمیت، کارل، مفهوم امر سیاسی. ترجمه رسول نمازی، یاشار جیرانی. صص ۹۷-۹۸

[۲] همان، ص ۱۱۷

[۳] طباطبایی، جواد. نظام‌های نوآیین در اندیشه سیاسی. ص ۱۵۵

[۴] هابز، توماس. لویاتان. ترجمه حسین بشیریه. ص ۴۱۶

[۵] اشمیت. کارل. لویاتان در نظریه دولت تامس هابز. ترجمه شروین مقیمی. ص ۱۰۹

[۶] اشمیت، کارل. لویاتان در نظریه دولت تامس هابز. ص ۱۱۵

[۷] در ۱۹۳۰ نیز لئواشتراوس در کتاب «نقد اسپینوزا به دین» به تأثیرپذیری اسپینوزا از هابز اشاره کرده بود و در «رسالۀ الهیاتی-سیاسی» او را سخت متأثر از هابز دانسته بود.

[۸] اشمیت، کارل. همان. ص ۱۱۷-۱۱۶