شناسهٔ خبر: 50547 - سرویس دیگر رسانه ها

رویکرد شب‌های گوته اعتراض به سانسور و نداشتن آزادی بیان بود

محمدحسین خسروپناه در نود و پنجمین نشست کتابفروشی آینده گفت: معنای دست زدن به این منظور است که سخنرانی را قطع کنید. جمعیت خواهان این است که در اثار شاعران و نویسندگان نارضایتی مردم از وضع موجود ابراز شود و هر کجا که سخن از آزادی است، جمعیت یکپارچه تشویق می‌کند.

رویکرد شب‌های گوته اعتراض به سانسور و نداشتن آزادی بیان بود

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نود و پنجمین نشست کتابفروشی آینده به دیدار و گفت‌وگو با محمدحسین خسروپناه، پژوهشگر تاریخ اختصاص داشت که در بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار شد. دبیری این نشست را علی دهباشی، مدیرمسئول مجله بخارا به عهده داشت.
 
شب‌های گوته، واقعه‌ای بی‌نظیر در تاریخ ایران
خسروپناه درباره ده شب گوته گفت: اسم اصلی این شب‌ها براساس پوستری که طراحی شده، به نام شب‌های نویسندگان و شاعران ایران است که بعدها به شب‌های انستیتو گوته معروف شد و برگزاری آن را کانون نویسندگان ایران انجام داد و تلاشی برای حضور رو در روی نویسندگان و شاعران با مردم بود تا آنها بتوانند صحبت و نظراتشان را بیان کنند، اشعار خودشان را بخوانند و حتی قرار بود که نمایشنامه‌ای هم اجرا شود که مُیسر نشد.
 
وی افزود: برگزاری شب‌های گوته، واقعه‌ بی‌نظیری در تاریخ ایران است. به طوری که هیچ‌وقت در تاریخ ایران، با حضور ۶۰ ،۷۰ نویسنده و شاعر در یکجا و در یک اجتماع عظیم حاضر شوند و به سخنرانی و شاعرخوانی بپردازند، سابقه نداشته است. این گردهمایی حتی در سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ ه.ش که فضای باز سیاسی بر کشور حاکم بود، برگزار نشده بود به جز کنگره شاعران و نویسندگان که با جمعیت اندکی برپا شده بود.  
 
این پژوهشگر تاریخ و سیاست ادامه داد: این شب‌ها به لحاظ تاریخی بسیار مهم است، زیرا نویسندگان و شاعران در این شب‌ها نظرات و سخنان متفاوتی را بیان می‌کنند، اگرچه همه در یک سخن با هم توافق دارند و آن این است که اندیشه، تفکر و رشد فرهنگ در یک کشور با اعمال سانسور نابود می‌شود، سانسور را ادامه ندهید و دست از اعمال سانسور بردارید.
 
حکومت آزادی‌ها معقول را به جامعه بدهد
خسروپناه با اشاره به ضرورت آزادی انتشار کتاب، مقاله و مطبوعات بیان کرد: آنها در این شب‌ها خواستار آزادی بیان، اجتماعی و انتشار شدند، سخن اصلی نویسندگان و شاعران این بود که حکومت آزادی‌های معقول را به جامعه بدهد تا جامعه از آن استفاده کند. ضمن اینکه معتقد بودند همان‌طور که در این شب‌ها سخنرانی شد، هیچ مشکلی ایجاد نشد و چیزی هم به هم نخورد، پس آزادی اجتماعات داده شود، زیرا این نشست‌ها و گردهمایی ضرری به جامعه نخواهد رساند.  
 
وی افزود: شب‌های گوته در حالی برگزار شد که رژیم شاه فضای باز سیاسی اعلام کرده بود. فضایی که شاه خواهان آن بود که روشنفکران، نویسندگان و شاعران در این فضا به رهبری شخص شاه شرکت کنند و سخن از رعایت قانون اساسی نبود اما در چنین فضایی ده شب شکل گرفت و نویسندگان از این فضا بسیار استفاده کردند. زیرا از شکل‌گیری کانون نویسندگان در خردادماه تا مهرماه فاصله چندانی بود و اسلام کاظمیه در یکی از سخنرانی‌هایش در ده شب می‌گوید نمی‌دانستیم که چگونه برخی از نویسندگان و شاعران را پیدا کنیم؟ نشانی و یا شماره تلفنی از آنها نداشتیم که سراغی از آنها بگیریم و برای ده شب آنها را دعوت کنیم.
 
مولف کتاب «سازمان افسران حزب توده ایران (۱۳۲۳-۱۳۳۳)» ادامه داد: در کتابی که به این ده شب پرداخته شده، به چگونگی شکل‌گیری آن پرداختم، زمینه‌های آن را توضیح دادم که چگونه کانون نویسندگان در خردادماه نامه‌ای را خطاب به هویدا، نخست‌وزیر وقت می‌نویسد و تقاضای برقراری آزادی بیان، رسمیت پیدا کردن کانون نویسندگان و مجوز چاپ نشریه‌ای را می‌کنند و پیگیر این درخواست‌ها می‌شوند.
 
رسمیت شناخته شدن کانون نویسندگان
خسروپناه افزود: زمانی که جمشید آموزگار به نخست‌وزیری می‌رسد، همین روند را ادامه می‌دهند و همچنان خواهان به رسمیت شناخته شدن کانون نویسندگان هستند. آرام آرام این فعالیت یک انسجامی ایجاد می‌کند که بعدا جلال سرافراز پیشنهاد تشکیل شب‌های نویسندگان و شاعران را می‌دهد که ابتدا این پیشنهاد را با موسسه کیهان مطرح می‌کند که بعدا به شکل وسیع‌تری و با انستیتو گوته برگزار می‌شود.   
 
وی ادامه داد: وقایعی که در طول ده شب اتفاق افتاد، در کتاب شرح داده شده است. همچنین سخنرانی‌های ده شب در کتاب جای گرفته است، با این تفاوت که با سخنرانی کتاب‌های ده شبی که ناصر موذن در سال ۱۳۵۷ از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر کرد. اگرچه این کتاب، اثر بسیار ارزشمندی است، اما من در کتاب از نوار ضبط شده آن شب‌ها استفاده و از ویرایش سخنرانی‌ها پرهیز کردم.
 
مولف کتاب «هدف‌ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی» اظهار کرد: جریان ضبط کردن مراسم ده شب به این شکل بود، من که ساکن اصفهان بودم و محفلی در سال ۵۶ به همراه چند جوان دانش‌آموز داشتیم که متوجه شدیم چنین جلسه‌ای در تهران قرار است، برگزار شود. پول توجیبی‌هایمان را روی هم گذاشتیم و تعدادی نوار کاست خریداری کردیم و یکی از دوستان که برادرش در دانشگاه تهران تحصیل می‌کرد، خواستیم با شرکت در مراسم، محتوای آن را ضبط کند.
 
اهمیت حواشی سخنرانی‌ها و شعرخوانی‌ها
خسروپناه افزود: بعدا نوار شب‌ها میان دوستان پخش شد و هر کدام هم سرنوشت متفاوتی پیدا کردیم. در نهایت این نوارها را گردآوری کردم و مدتی که این نوارها پیش من نبود، بر برخی از آنها سرود انقلابی و مناظره ضبط شده و تصور کردند که بعضی از قسمت‌های مراسم چندان مهم نیست. بعدا قسمت‌های پاک شده، پیدا شد که در این میان باید گفت که حواشی سخنرانی‌ها و شعرخوانی‌ها نیز بسیار مهم است، زیرا حاکی از آن است که چه اتفاقی در آن شب‌ها روی داد؟ نباید تصور کرد که در ده شب، فقط تعدادی شاعر گرد هم آمدند و سخنرانی کردند و شعر خواندند و رفتند!  
 
وی ادامه داد: در این میان باید دید، حضور جمعیت در ده شب گوته به چه شکل بود؟ جمعیت در واکنش به سخنرانی‌ها و شعرخوانی‌ها چه کرد؟ امکانات فنی مراسم به چه شکل بوده است؟ تمام این وقایع از ورای سخنان جمعیت، برگزارکنندگان و شاعران و سخنرانان قابل دستیابی است. ضمن اینکه هر شب یک مجری برای اعلام برنامه حضور پیدا می‌کند. اینکه چگونه برنامه را اعلام می‌کند؟ جمعیت در سخنرانی‌ها چه واکنشی نشان می‌دهند؟ دست می‌زنند با شور و شوق یا بی‌رمق؟ گاهی معنای دست زدن به این منظور است که سخنرانی را قطع کنید. جمعیت خواهان این است که در اثار شاعران و نویسندگان نارضایتی مردم از وضع موجود ابراز شود و هر کجا که سخن از آزادی است، جمعیت یکپارچه تشویق می‌کند.

سخن از میمزی به جای به کارگیری واژه سانسور!
دهباشی در ادامه این برنامه با اشاره به خاطراتی از این ده شب گفت: کتاب بسیار با سلیقه چاپ شده و از جمله تصاویری در آن گنجانده شده که تلاش شده است که با آن روزها منطبق باشد. اما درباره آن شب‌ها باید بگویم هنوز صداها در گوشم است! یادم می‌آید که از شب پنجم بود که دکتر هانس بیکر زیر فشار دولت قرار گرفت و آمد و از سخنرانان خواست که واژه سانسور را به کار نبرند. بعد از آن اسلام کاظمیه آمد و گفت از امشب دیگر درباره سانسور صحبت نمی‌کنیم، بلکه درباره میمزی سخن خواهیم گفت.                   

وی افزود: در شبی که سعید سلطان‌پور شعر خواند، جمعیت آن‌چنان به هیجان آمد که زمزمه ریختن به رستوران چاتونوگا که دو خیابان پایین‌تر از انستیتو گوته بود، شنیده شد و از آن شب گارد و ماشین زرهی ارتش در خیابان روبه‌رو قرار گرفت.
 
مدیرمسئول مجله بخارا ادامه داد: همچنین یادم هست که بعد از سخنرانی در کافه آلمان‌ها به همراه اسلام کاظمیه، سعید سلطان‌پور نشسته بودیم و تقریبا همه رفته بودند، افسر پلیس با بی‌سیم و اسلحه وارد شد و از کاظمیه سراغ سلطان‌پور را که به چهره هم نمی‌شناخت، گرفت که کاظمیه در پاسخ به افسر گفت: جناب سروان مرغ از قفس پرید. در حالی‌که سلطان‌پور کنار ما نشسته بود.  

در پایان این مراسم کتاب‌های خریداری شده از سوی علاقه‌مندان توسط خسروپناه امضا شدف همچنین از طرف  کتابفروشی آینده چند جلد کتاب انتشارات بنیاد موقوفات افشار اهدا به خسروپناه اهدا شد.