شناسهٔ خبر: 51504 - سرویس دیگر رسانه ها

تبعیض آموزشی، ریشه همه تبعیض‌هاست/ باید شرایط همه مدارس یکسان شود

مدارس دولتی با شرایط کذایی به طبقه ای تعلق دارند و مدارس خصوصی و غیرانتفاعی با شرایط آنچنانی به طبقه ای دیگر! در همه مقاطع، سایه شوم این تبعیض را مشاهده می کنیم.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ متن زیر یادداشتی از یحیی یثربی در مورد تبعیض آموزشی است که در ادامه می خوانید؛

من همه ساله، هنگام نزدیک شدن آغاز سال تحصیلی جدید، نکاتی را درباره ی تبعیض آموزشی تذکر داده ام. اگرچه تاکنون اثری ندیده ام، بازهم بر خود لازم می دانم که تذکر بدهم؛ زیرا، آنچه از دست من برمی آید، همین تذکر است و بس! من که، نه در شورای انقلاب فرهنگی عضو هستم و نه در مراکز تصمیم گیری دیگر، چه میتوانم کرد، جز آن که بار دیگر فریادی برآورم که این راه و روش، از نظر شرع و عقل، راه و روش درستی نیست. به امید آن که روزی گوش شنوایی باشد.

یکی از هدف های اصلی انقلاب اسلامی جامعه ما، دستیابی به عدالت اجتماعی بود. دریغا که در این چهار دهه، در ایجاد عدالت اجتماعی موفق نبوده ایم. یکی از بارزترین نشانه های فقدان عدالت اجتماعی، پیدایش طبقات و تبعیض است. می بینیم که در جامعه ما همه چیز طبقاتی شده است و در همه طبقاتمان، نوعی رقابت و چشم و هم چشمی در جهت افزون خواهی و برتری طلبی، آشکارا دیده می شود!

از مناطق مسکونی مان گرفته تا گورستان هایمان و از همه اینها دردآورتر آنکه آموزش مان نیز طبقاتی شده است! در کشوری که قانون اساسی آن، آموزش را از دوران ابتدایی تا متوسطه رایگان کرده و دولت را موظف به اجرای آن کرده است، و در نظامی که آموزش را برای همه ی انسان ها ضروری و لازم می داند، با شرایطی روبرو هستیم که عده ای در اوج رفاه و با امکانات عالی تحصیل می کنند و در کنار آنان، عده ای دیگر در شرایطی بسیار ناگوار و با درد و رنج فراوان تحصیل کرده و حتی گروهی نیز از تحصیل بازمی مانند.

مدارس دولتی با شرایط کذایی به طبقه ای تعلق دارند و مدارس خصوصی و غیرانتفاعی با شرایط آنچنانی به طبقه ای دیگر! از مهد کودک و پیش دبستانی گرفته تا ابتدایی و دبیرستان، در همه مقاطع، سایه شوم این تبعیض را مشاهده می کنیم.

مهد کودک ها و پیش دبستانی های باشکوه، به کودکانی تعلق دارند و بی رونق ها به کودکانی دیگر! دبستان ها و دبیرستان های خوب به دانش آموزانی تعلق دارند و بی سامان ها به دانش آموزان دیگر! در مدرسه های خصوصی گاهی چهارده، پانزده میلیون تومان از هر دانش آموز شهریه می گیرند که بسیاری از خانواده های زحمتکش جامعه مان، در سراسر سال هم این قدر درآمد ندارند. یعنی، در برخی مدرسه ها برای ثبت نام دانش آموز، بیش از هزینه زندگی یکساله خانواده های زحمتکش شهریه پرداخت می شود! گردانندگان این مدارس با چندین بهانه از مردم پول می گیرند، از جمله:

۱- تربیت اسلامی بچه ها ( که تاکنون نتیجه ای از آن ندیده ایم ).

۲- آموزش های جنبی و تکمیلی ( که تعلق به طبقه خاص دارند و عامل تبعیضند ).

۳-  تقویت علوم انسانی ( که از این بابت نیز تاکنون اثری مشاهده نشده است ).

مبالغ دریافتی مدارس غیردولتی نیز متفاوت است. همه آنان شهریه های مصوب را می گیرند، اما برخی به نسبت شرایط خود، مبلغی را هم به عنوان آموزش های تکمیلی و جنبی و تهیه وسایل کمک آموزشی از مردم می گیرند و برخی از این مدارس که به مقامات سیاسی تعلق دارند، علاوه بر این دو رقم، مبالغی هم به عنوان کمک می توانند دریافت کنند که رقم این کمک ها می تواند بسیار بالا باشد، زیرا پولدارهای جامعه می خواهند فرزندانشان از همان دوران تحصیل با مقامات کشور در ارتباط باشند!

من به مناسبت آغاز سال تحصیلی به مسئولان جامعه، از سران قوای سه گانه تا مسئولان مستقیم آموزش و پرورش و آموزش عالی یادآور می شوم که اگر واقعا بنده خدا و پیرو اهل بیت (ع) هستند، در رفع این تبعیض ها بکوشند؛ همه مدارس را دولتی کرده، شرایط آنان را یکسان و هماهنگ نمایند. اگر قرار است کودکان و نوجوانان و جوانان این سرزمین تحت تربیت اسلامی قرار بگیرند، چرا همه آنان، یکسان و برابر به صورت اسلامی تربیت نشوند؟ آیا فقط مسلمان مومن و معتقد بودن گروهی که در اقلیت هم قرار دارند، کافی است؟ چرا علوم انسانی را کامل و سراسری و همگانی تقویت نکنیم؟ آیا تقویت علوم انسانی در میان جمع نه چندان بزرگی از جمعیت کل این کشور می تواند دردی را درمان کند و راه به جایی ببرد؟ و اگر قرار است از امکانات جنبی و تکمیلی استفاده شود تا فرزندان این سرزمین رو به پیشرفت و تکامل بروند، چرا همه آنها از این امکانات برخوردار نشوند و چرا همه آنها رو به پیشرفت و تکامل نروند؟

اگر بودجه دولت برای این امر کافی نباشد، همین افراد خیرخواهی که برای مدرسه خودشان کمک های هنگفت جذب می کنند، این کمک ها را به سوی مدارس دولتی سوق دهند تا همه بچه های ایران از تربیت اسلامی و آموزش های جنبی و تکمیلی به طور برابر بهره مند شوند.

 بدیهی است که اگر ما مردم را به هزینه کردن در جهت رفاه و بهره مندی همه ی فرزندان جامعه دعوت کنیم، بهتر از آن است که آنان تنها در جهت رفاه فرزندان خود هزینه کنند. زیرا کمک به همگان ناشی از ایمان و ایثار است و نتیجه ی آن نیز، رفع تبعیض و استقرار عدالت اسلامی است، اما هزینه کردن هرکس برای فرزندان خودش، نشانگر خودخواهی و خودبینی بوده و عامل تبعیض و ستم در زمینه ی تحصیل و تربیت می باشد. بنابراین، بر آن کوشیم تا زمینه ی خیرخواهی و ایمان و ایثار مردم را فراهم سازیم و از خودبینی و خودخواهی و ایجاد تبعیض و ستم دورشان کنیم.

معمولاً بهانه مسئولان برای توسعه مدارس پولی، ناکافی بودن بودجه وزارت آموزش و پرورش است! بدیهی است که نخست باید گفت چرا آموزش و پرورش بودجه کافی نداشته باشد؟ در حالی که می تواند از هزینه های خود در موارد دیگر بکاهد! از هزینه سفرهای بیجا گرفته تا هزینه پژوهشگاه ها و مراکز دیگری که بودجه هایشان معمولا رانتی می باشد!

آموزش و پرورش می تواند غیر از کمک های مردمی، از کمک مراکز توانایی چون بنیاد مستضعفان، آستان قدس رضوی (ع)، حضرت معصومه (س)، شاه عبدالعظیم (ع)، شاهچراغ (ع) و سایر زیارتگاه ها و بسیاری مراکز دیگر کمک بگیرد.

متاسفانه این تبعیض آموزشی در مرحله کنکور نیز جوانان را به دو طبقه «محروم» و «برخوردار» تقسیم کرده است. عده ای امکاناتی دارند که می توانند به کلاس های گرانقیمت کنکور رفته، از یاری مشاوران مختلف بهره بگیرند و انواع و اقسام تست ها و آزمون ها را پشت سر بگذارند و با دست پر وارد جلسه کنکور شوند. در صورتی که فرزندان طبقات محروم به چنین امکاناتی دسترسی ندارند. در یک خانه کوچک، در میان سایر اعضای خانواده درس خوانده و با همان معلومات دبیرستانی، بدون هیچگونه تست و تجربه و یا مشاور و راهنما به جلسه کنکور وارد می شوند. در نتیجه، بیشتر پذیرفته شدگان عملاً به طبقات مرفه و برخوردار تعلق دارند.

سپس، نوبت ورود به دانشگاه می رسد. با تاسیس مراکز پولی، همانند دانشگاه آزاد، سپس پیام نور، آنگاه دانشگاه های غیرانتفاعی و اینک پردیس های خودگردان درها به روی فرزندان طبقات مرفه باز شده و از آنان استقبال می شود تا در هر رشته و مقطعی که می خواهند – چه با استعداد و چه بی استعداد – درس بخوانند. در حالی که فرزندان محروم جامعه تنها به جرم عدم توانایی برای پرداختن چنین هزینه های هنگفتی، از ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر باز می مانند. در نتیجه، مشاغل بالای جامعه نیز در اختیار همین طبقات مرفه قرار می گیرد و فرزندان طبقات محروم به خاطر نداشتن تحصیلات عالی از مشاغل مهم محروم می مانند. این تبعیض و ستم طبقاتی در سراسر جامعه ریشه دوانیده و اثر می گذارد. زیرا، دست یافتن به مشاغل و موقعیت های عالی کشور در جذب ثروت و امکانات تاثیرگذار است و انباشته شدن قدرت و ثروت، روز به روز فاصله را میان طبقات بیشتر خواهد کرد.

از سه قوه ی محترم این نظام مقدس، با تاکید تمام خواستارم که این مشکل را جدی بگیرند و دستکم به عنوان یک درد مطرح کنند، شاید زمانی عده ای به فکر درمان این درد بیفتند. باید به این نکته توجه داشت که تحمل درد همگانی، آسان تر از تحمل درد ناشی از تبعیض است.