شناسهٔ خبر: 53182 - سرویس دیگر رسانه ها

حسین پاینده: تاریخ مردمی زندگی مردم است

از منظر فوکو، حقیقت یک شناخت‌مان است و اصلا پدیده‌ها برای تعریف خودشان یک شناخت‌مان درست می‌کنند. خود کلمه «قانون» شناخت‌مانی است. ما صداقت محض نداریم. صداقت همیشه بر اساس یک ایدئولوژی مشخص تعریف می‌شود. دایره دانش هر تاریخ‌نویسی محدود است و الزام‌های سیاسی به نحوه برخوردش با تاریخ تأثیر می‌گذارد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شرق؛ حسین پاینده در دومین نشست از سلسه نشست‌های ادبیات و تاریخ مردم گفت: در این نشست می‌کوشم نسبتی میان تاریخ مردم و رمان رئالیستی پیدا کنم. معمولاً کتاب‌های تاریخ را اصحاب قدرت می‌نویسند، یا کسانی که قدرت سیاسی را در دست دارند یا کسانی که دارای قدرت اقتصادی هستند. منظر، برداشت و تفسیر آنها در کتاب‌های رسمی تاریخ آمده است. سیاست‌مداران غالباً نگاه محدود و بسته‌ای دارند و در جایگاه گزارش تاریخ هم نیستند. در روایت‌شناسی مطرح می‌شود که روایت‌گری عینی تقریبا ناممکن است و هرکسی که تاریخ را روایت می‌کند از منظر خودش و با درنظرگرفتن علایق، منافع و محدودیت‌های خودش روایت می‌کند. پس هر تاریخی ناکافی است. کسانی که قدرت سیاسی را در دست دارند، اقلیت کوچکی هستند. اما وقتی تاریخ از دیدگاه محرومان روایت می‌شود، روایت‌شان از تاریخ درخور تأمل بیشتری است. سرآمدان اقتصاد و سیاست، امکان بیشتری در تحریف قدرت دارند تا مردم که سهم کمتری از قدرت دارند. روایت‌شناسی بحث بسیار مهمی از نظریه‌های ادبی در دو، سه دهه اخیر است. روایت‌های مردمی از برهه‌های حساس تاریخ، موضوع کار روایت‌شناسان است. اگرچه ما در این حوزه با رمان سروکار داریم، اما ابزارهای روایت‌شناسی، عینا قابل ارجاع به بررسی متن‌های تاریخ‌پژوهان هم هست.
هنر و ادبیات رئالیستی، واقعیت‌های اجتماعی را از دید اقشار تحتانی جامعه بررسی می‌کند که کاملا متناظر با تاریخ مردم است که کارشناسان تاریخ مردم را تاریخ روایت‌شده از پایین می‌دانند. پایه‌گذاران مکتب آنال معتقدند که گستره تاریخ‌پژوهی باید وسیع شود. به این معنا که تاریخ همه بشر مورد توجه قرار گیرد و نه‌فقط تاریخ فاتحان. در مکتب آنال با این نوع تاریخ‌نگاری قدرت مسلط مبارزه می‌شود. ادبیات رئالیستی هم ادبیات تولیدشده از منظر پایین‌ترین آحاد جامعه است. یکی از معروف‌ترین تابلوهای رئالیستی گوستاو کوربه، تابلوی سنگ‌شکنان است. روایت شده که کوربه سنگ‌شکنان را به کارگاهش دعوت می‌کند تا بتواند آنها را به صورت متوالی ببیند و نه دیداری گذرا در کنار خیابان. رمان‌نویسان رئالیسم هم از نزدیک مردم را می‌بینند. به همین دلیل کار آنها به روایت تاریخ مردم نزدیک می‌شود. فراموش‌شدگان تاریخ، اقلیت‌های قومی، زنان و هرکسی که از قدرت کنار گذاشته شده، در رمان رئالیستی دیده می‌شود. کشتار ارامنه در حکومت عثمانی اتفاق افتاد و حدود ٨٠٠ هزار نفر از ارامنه را قربانی کردند، در هیچ منبع رسمی تاریخی ثبت نشده است و حتی تا قرن بیست‌ویکم، توسط وارثان آن امپراتوری کتمان می‌شد. اما این مسئله در تاریخ مردم دیده می‌شود و از این پاک‌سازی قومی پرده برمی‌دارد.
در ادبیات و داستان‌های رئالیستی از منظری عینی، رویدادها دیده می‌شود. در بسیاری از این آثار، ما با راوی اول‌شخص سروکار داریم که راوی مورد اطمینانی از این قشر است که نه‌تنها روایت می‌کند، بلکه چشم‌اندازی از موقعیت اجتماعی طبقه خودش نیز می‌دهد. ویژگی دیگری که هم در رمان رئالیستی و هم در تاریخ مردمی دیده می‌شود، این است که هر دو فاقد قهرمان هستند. چندوچون زندگی مردم در کانون توجه تاریخ مردم است. البته رئالیسم هم به همین نکته توجه دارد، به جزئیات. در ادبیات رئالیستی قهرمان نداریم. اغلب با شکست مواجه هستیم. کمااینکه یک تاریخ‌پژوه مردمی در ایالات متحده گفته است: قهرمان من، روزولت رئیس‌جمهور آمریکا نیست. قهرمان من مارک تواین است که اعدام‌ها و شکست‌ها را روایت کرد. ما در تاریخ مردمی با مفهوم «روح زمانه» هم خیلی مخالفیم. این روح زمانه به‌شدت یکسان‌کننده است. اینها می‌خواهند جامعه را از اجزای ناهمگون یکدست کنند. درحالی‌که حتی باختین هم در نظریه رمان، معتقد به رمان چندصدایی است. ما در طول تاریخ با گفتمان‌های غالب مواجه هستیم و صداهای زیادی در این زمینه شنیده نشده‌اند. به‌عنوان مثال، به‌کرات شنیده‌ایم که در کودتای ٢٨ مرداد، اراذل و اوباش و حتی فواحش تحریک شده بودند که توی خیابان‌ها بریزند. تاریخ مردم به حضور همان اراذل در خیابان هم توجه می‌کند. کمااینکه لیوتار گفته است: ما در تاریخ مردم به دنبال روایت اعظم نیستیم. ما به خرده‌روایت‌ها میدان می‌دهیم. از سوی دیگر از منظر فوکو، حقیقت یک شناخت‌مان است و اصلا پدیده‌ها برای تعریف خودشان یک شناخت‌مان درست می‌کنند. خود کلمه «قانون» شناخت‌مانی است. ما صداقت محض نداریم. صداقت همیشه بر اساس یک ایدئولوژی مشخص تعریف می‌شود. دایره دانش هر تاریخ‌نویسی محدود است و الزام‌های سیاسی به نحوه برخوردش با تاریخ تأثیر می‌گذارد.