شناسهٔ خبر: 53267 - سرویس دیگر رسانه ها

سیاست‌های مهاجرپذیری از ادغام تا بازگشت/ بررسی الگوهای مهاجرتی افغانستانی ها

سیاست‌های مهاجرپذیری دولت ایران در قبال مهاجران افغانستانی در دوره‌های مختلف، متفاوت بوده است.

فرهنگ امروز/ رسول صادقی:

سیاست‌های مهاجرپذیری دولت ایران در قبال مهاجران افغانستانی در دوره‌های مختلف، متفاوت بوده است. در دهه شصت با توجه به شرایط انقلابی و تسلط پارادایم آرمان‌گرایی اسلامی در گفتمان سیاستی و ایدئولوژی حاکم بر کشور (نظیر اسلام مرز ندارد، ایران به عنوان ام‌القرای جهان اسلام، کمک به برادران مسلمان و...)، سیاست دولت ایران در مورد مهاجران و پناهندگان افغان به شکل درهای باز و پذیرش مهاجران بوده است. در این دوره دولت ایران کارت‌های آبی برای افغان‌ها صادر کرد که بیانگر وضعیت آنها به عنوان مهاجر و پناهنده بوده است و به موجب آن اجازه اقامت قانونی در ایران و دسترسی به منابع و امکانات را داشتند. افراد دارنده این کارت‌ها دسترسی رایگان به خدمات اجتماعی (مراقبت‌های بهداشتی، آموزش و تحصیلات) و سوبسیدهای سوخت و غذا داشتند. البته از نظر شغلی، فقط به اشتغال در مشاغل خاص (عمدتا به عنوان نیروی کار یدی ساده) مجاز بودند اما از دهه هفتاد و به ویژه به بعد با توجه به تغییر پارادایمی گفتمان سیاستی کشور به سمت واقعگرایی اسلامی، شاهد کنترل و نظارت بر فرآیند مهاجرت افغان‌ها به ایران، شناسایی افغان‌های ساکن در ایران، اتخاذ و اجرای برنامه‌های بازگشت در ایران هستیم. در راستای سیاست بازگشت، دولت ایران اقداماتی نظیر شناسایی افغان‌های ساکن در ایران، برگرداندن آنها به کشور خود، کاهش خدمات ارایه شده (حتی در حوزه‌های آموزش و بهداشت) به افغان‌ها، و قانونمند کردن محدودیت‌های شغلی انجام داد. تحمیل هزینه‌های سنگین مهاجران افغانستانی بر کشور نقش عمده‌ای در این تغییر سیاست داشته است. به طور خاص، خروج نیروهای شوروی از افغانستان، افزایش سریع جمعیت ایران به خاطر تشویق‌های فرزندآوری دهه اول انقلاب و رکود اقتصادی که میزان بیکاری را افزایش داد، سه دلیل عمده برای اتخاذ و اجرای سیاست بازگشت بوده است.

وضعیت و سیاست‌های آموزشی

وضعیت آموزشی و تحصیلی مهاجران و مقایسه آن با جمعیت بومی اغلب به‎عنوان یکی از ابعاد کلیدی سازگاری ساختاری و ادغام به‎ویژه برای نسل دوم مهاجران در نظر گرفته شده است. افغانستان یکی از پایین‎ترین میزان‎های باسوادی را در جهان دارد. تنها ٢٩ درصد (٤٣ درصد مردان و ١٤ درصد زنان) جمعیت ١٥ ساله و بیشتر این کشور باسواد هستند. مقایسه میزان‎های باسوادی مهاجران افغانستانی در ایران با کشور مبدأ در شکل ١ بیانگر سطح سواد بالاتر مهاجران در تمام گروه‎های سنی است. به طور کلی، میزان باسوادی جمعیت ٦ ساله و بالاتر ایرانی‎ها ٨٥ درصد بوده است، در مقایسه ٥٦ درصد جمعیت ٦ ساله و بالاتر مهاجران افغان‎ در ایران باسواد بوده‎اند. این میزان برای نسل اول مهاجران ٤٣ درصد و برای نسل دوم مهاجران ٧٤ درصد بوده است. بنابراین، بهبود در وضعیت سواد مهاجران به خاطر دسترسی آنها به امکانات آموزشی و تحصیلی در جامعه ایران می‎باشد. این بهبود برای نسل دوم مهاجران در مقایسه با نسل اول به مراتب بیشتر است و میزان باسوادی آنها افزایش قابل توجهی داشته است.

هرساله تعداد قابل توجهی از دانش‎آموزان افغانستانی در مدارس ایرانی حضور داشته‎اند. تعداد دانش‎آموزان افغانستانی در طول دوره ١٣٧٠ تا ١٣٧٥ تقریبا ثابت و به طور متوسط، هر سال ١٠٦ هزار نفر بوده‎اند. این تعداد در دوره ١٣٧٦ تا ١٣٨٣ یک روند افزایشی داشته و به متوسط ١٥٨ هزار نفر در سال رسیده است. در سال تحصیلی ١٣٨٣ به بعد تعداد دانش‎آموزان افغان در مدارس ایرانی کاهش چشمگیری داشته است. این کاهش، به‌دلیل اجرای قانون عدم ثبت‎نام دانش‌آموزان افغان بدون‎مدرک و همچنین تاحدودی متاثر از فرآیند بازگشت بوده است. وجود این قوانین و سیاست‎های خاص برای آموزش و تحصیل افغان‎ها در ایران نظیر پرداخت شهریه و اعمال برخی تبعیض‌ها در ثبت‎نام‎های آموزشی و تحصیلی به‎ویژه در سال‎های اخیر موجب رضایت پایین جوانان افغان از شرایط و خدمات فعلی آموزش به افغان‌ها شده است. البته، در سال‌های اخیر، به ویژه بعد از دستور ره بری مبنی بر تحصیل کودکان افغانستانی حتی بدون مدرک، برای دانش‎‎آموزان افغانستانی بدون مدرک، کارت دانش‎‎آموزی صادر و در مدارس ایرانی ثبت‌نام به عمل آمده است.

سیاست‌های بهداشت و سلامت

وزارت بهداشت کشور از همان ابتدای ورود مهاجرین افغانستانی خدمات بسیاری را برای آنها به‎ویژه در زمینه کنترل و درمان بیماری‎های واگیر فراهم کرد. سیاست بهداشتی دولت ایران همواره این بوده است که خدمات بهداشتی اولیه برای تمام ساکنان کشور، اعم از اتباع ایرانی و خارجی، ارایه شود. این خدمات شامل غربالگیری و پیشگیری از بیماری‎های واگیر، واکسیناسیون زنان و کودکان، بهداشت باروری و تنظیم خانواده است. دنبال کردن این سیاست و ارایه خدمات به مهاجرین موجب بهبود چشمگیر وضعیت بهداشتی افغان‎ها در ایران شده است. با این حال، خدمات ثانویه که هزینه‌بر نیز هست با توجه به اینکه اکثریت مهاجران افغانستانی فاقد بیمه درمانی نیز هستند، در این شرایط متحمل هزینه‌های سنگینی می‌شوند. با توجه به این سیاست‎ها و ارایه خدمات مراقبت بهداشتی، وضعیت بهداشتی مهاجران افغان در ایران نسبت به همتایان خود در کشور مبدا (افغانستان) بهبود قابل توجهی یافته است. با این حال، هنوز وضعیت سلامتی آنها از ایرانی‌ها پایین‌تر است.بدین‌ترتیب، با وجود خدمات گسترده آموزشی و بهداشتی دولت ایران به مهاجران افغانستانی، به دلیل پرداخت شهریه برای دانش‌آموزان و همچنین نداشتن بیمه درمانی، فشار زیادی بر خانواده‌های مهاجر افغانستانی که از وضعیت مالی و اقتصادی خوبی نیز برخوردار نیستند، وارد می‌سازد.

نحوه تعامل مردم ایران با مهاجران افغانستانی

با توجه به اینکه مهاجران افغانستانی از همان بدو ورود در مناطق حاشیه شهرها ساکن شدند، بیشتر با مردمان ایرانی که در این مناطق ساکن شدند در تعامل و ارتباط بودند. در گذر زمان، با توجه به طولانی شدن مدت اقامت مهاجران افغانستانی در ایران، نحوه تعامل و برخورد مردم نیز با مهاجران نیز تاحدودی تغییر پیدا کرد. همچنین، نحوه تعامل مردم بسیار متاثر از فضای رسانه‌ای در مورد مهاجران بوده است. همچنین، نحوه تعامل مردم با مهاجران افغانستانی در شهرهای مختلف ایران، متاثر از شرایط و تفاوت‌های فرهنگی، متفاوت بوده است. برای نمونه، در پژوهشی که در سال ١٣٩٠ توسط اینجانب در شهرهای تهران و مشهد انجام شد، نتایج نشان داد که میزان رضایت مهاجران افغانستانی از نحوه برخورد مردم در شهر مشهد بیشتر از تهران بوده است. ٢٦ درصد نمونه مشهد کم، ٥١ درصد تاحدودی، ٢٤ درصد زیاد از نحوه برخورد مردم راضی بوده‎اند. در مقایسه، در نمونه تهران ٣٨ درصد کم، ٤٦ درصد تاحدودی و ١٥ درصد زیاد از نحوه برخورد مردم رضایت داشته‎اند. در این زمینه، یکی از مصاحبه‎شوندگان افغانستانی چنین بیان کرد: «برخورد مردم شهر مشهد بسیار بهتر از سایر نقاط ایران است، من در مسافرت به تهران، قم و اصفهان احساس کردم که در آنجاها با مهاجران بد برخورد می‎شود اما در مشهد نه، چنین نیست و برخوردها خوب است.»

عضو هیات علمی دانشگاه تهران

روزنامه اعتماد